رفتن به محتوای اصلی

فرصتها در راهند، خرداد درخشش ملت پیش روست

فرصتها در راهند، خرداد درخشش ملت پیش روست

بنام خدا

هدف حاکمان از القاء این موضوع به جامعه ایرانی طرح جایگزینی و التر ناتیو سازی برای مردم در پس حبس رهبران جنبش سبز بدست خلیفه و در سکوت و همراهی معنا دار اصلاح طلبان خائن به ملت است تا از این طریق در پروژه استحاله جنبش و تغییر اهداف ان که همانا فروپاشی بساط ظلم مذهبی و تاسیس جمهوری ایرانی است موفق گشته در ادامه به سمت هدف اصلی حاکمان یعنی پایان جمهوریت نظام فعلی و اشکار کردن نیت کم و بیش پنهانشان یعنی حکومت اسلامی از طریق استحکام پروسه خلافت(ولایت) بعنوان حکومت حقه و ماوراء زمینی در اذهان جامعه و تسلط بیش از این بر ارکان و جوارح کشور بروند.

بیان فصل الخطابی اراء ان خلیفه نادان با شدتی فزونتر از قبل و ترویج تفکر لزوم در اختیار ولی بودن نفت بعنوان انفال مسلمین « نه ثروت ملی مردم ایران» از سر تصادف نیست بلکه زمینه سازی حکومت مطلقه عربی و غیر پاسخگوی خلافی بصورت رسمی و اشکار در ایران است. هدف انان اعلام موجودیت حکومت اسلامی بشکل دوران اغازین صدر اسلام با تمرکز قدرت در باند خلافت از طریق تضعیف سازی و قیمومیت بر نهادهای اجرائی و مقننه و سپس حذف دائمی انان در کشور و با قابلیت فراگیری افکار و روشها در خاورمیانه از طریق اعمال نفوذ و اشاعه تفکرات رایکال و بنیاد گرایانه اسلامی در بین مردم تازه از بند رسته منطقه و موروثی ساختن خلافت شیعی( همان بظاهر ولایت) در ایران با کمک باند مهدویت در ازای بخشیدن دوباره پست عالی اجرائی کشور(موقتا) به انان است، همگی بدنبال یکدست سازی حکومت و تقسیم منافع ان بدون حضور اصلاحیون/ اعتدالیون و در سکوت و خمودگی ناشی از یاس و سرخوردگی مردم هستند.

باند مهدویت غیر قابل کنترل و افسار گسیخته «در تقابل تصنعی با خلافت» در این نمایش حکومتی راحت تر میتواند به روحانیت و مرجعیت مستقل از حکومت تاخته، ایشان را از طریق توهین و افترا ترسانده، بر سر جای خود بنشاند تا انانرا برای بدست اوردن یاری و حمایت خلیفه مجبور به سکوت و تن دادن به امیال وی گرداند، قرار است مجتبی رهبر باشد و این پروژه علی رغم توهم اصلاحیون/ اعتدالیون نه تنها کنار گذاشته نشده بلکه برای تضمین موفقیت و کسب پیروزی در این خصوص به کسب راهکارهای جدید منتج به توافق یا سکوت حوزه و علمایش ( تطمیع/ فشار/ توهین )عمل گردیده است.

در این میان توهم و خیال بازگشت به دایره قدرت برای اصلاحیون/ اعتدالیون به ارزوئی در ظاهر دست یافتنی بدل شده، انان را از خود بیخود نموده، انچنانکه حتی لحظه ای درنگ را به خود راه نداده از خود نمی پرسند که اگر خلیفه حیله گر در صدد بود تا مثل سابق ( دوران ضعف )با بازی با جناحهای مختلف به خواسته و مقصود برسد که دیگر نیازی به پرداخت اینهمه هزینه و بی ابروئی اشکار در اذهان مردم و مسلمانان منطقه نداشت!! خلیفه کار انان را با کمک دردانه خود ساخته، از بابت حضور پر دردسرشان بخواست و مدد مصباح اسوده خاطر گشته تا دوباره به انان در حکومت سهم دهد!؟ زهی خیال باطل از این تصور نابخردانه که اگر این بود هاشمی از ریاست خبرگان حذف نمی شد، او حذف شد تا خبرگان خواب الود به خلافت مجتبی نظر مساعد نشان داده، خلیفه سوم بدین طریق و در جهت امیال حجتیه نوین( مصباح ) در جامعه ظهور نماید.

مجتبی الت دست ان فرقه مشکوک و شاگرد مصباح است و برای اعمال نظرات او مثل پدرش( عضو قدیمی حجتیه) نیازی به پابوسی ندارد، خلافت مجتبی یعنی خلافت بلامنازع مصباح و اعمال حاکمیت بی چون و چرای حجتیه. این بازی و شگرد ان پیر مکر و یاور دشمن دیرین ایران است که برای ایجاد توازن در دایره قدرت بسود خود و ایده های فرقه وابسته به فراماسونش اعمال میگردد که پس از سی سال حکومت اخوندی به ارزوی دیرینه انان یعنی کسب تمامی دامنه و ابزار قدرت رسیده، انرا به تنهائی در چنگ داشته باشند. انان در پی سی سال کار تشکیلاتی و کادر سازی در بین نیروهای نظامی/ امنیتی/ قضائی و صبوری تا رسیدن زمان مطلوب، بسادگی این رویای شیرین را فراموش نکرده از دست نخواهند داد.

عدم حمایت فرماندهان سپاه از باند مهدویت در برابر باند خلافت در این نمایش مبتذل نشان از اینده نگری مصباح در توسل به ابزار قدرت در جهان سوم و اهتمام ویژه او به سران نظامی و امنیتی دارد و نمائی تک بعدی برای القای قدرت پوشالی رهبر عرب به جامعه داخل و خارج است، گر چه مهدویون در پی اندیشه های مصباح با اعطای امتیازات مالی/ اقتصادی به امرای سپاه به تصور جذب انان بدون نیاز به او امید داشتند، ولی این تست تقابل ظاهری به انان یاداور گشت که نباید به داشتن پایگاه در میان انان بی مصباح امیدوار بود، این مهم نشان داد که سران نظامی فعلی بظاهر تحت تاثیر تئوریهای مصباح در باب حکومت مطلقه و اماده پیاده سازی اندیشه ها و افکار او هستند و مصلحت و منافع خود و نهادشان را در پس عمل به خواسته های او می بینند. دردانه حکومت با نفوذ و حمایت مصباح و شاگرد تحت تاثیرش مجتبی و همراهی یار دیرینه اش «جنتی» در بیت خلیفه جایگزین قالیباف گشته امیدهای ان فرقه وابسته را از رویا به حقیقت نزدیک ساخته است، گردن کشی در برابر امیال ان فرقه با مخاطره همراه و از دست دادن منافع حاشیه قدرت را در پی خواهد اورد، این مهم برای باند خلافت نیز همین معنا را در اینده و در صورت قصور از وظایف تعریف شده به همراه خواهد داشت(گرچه کوتاهی باقی مانده عمر خلیفه بیمار از نظر انان خود حلال مشکلات بعدی است).

رشته نامرئی امور سالهاست که بلطف دوستان بیرونی در دستان مصباح است و اوست که با بازی پشت پرده با باندهای شریک در قدرت سمت و سوی حرکت حکومت را در اینده تدوین کرده به بیش از این و تسلط کامل بر ارکان کشور بصورت فرقه ای می اندیشد. پروژه اخیر حکومت در الترناتیو سازی و تولید رهبر ملی(مشائی) و تقلید از الگوی روسی حکومتداری(پوتین- مدودف) با جابجائی (مشائی- احمدی نژاد) در شرائط امروزی اخرین فصل از نقشه راه و توافق دو باند سهیم در قدرت و در راستای اهداف تعریف شده مصباح است که برای تباهی و ویرانی بیش از این میهن عزیزمان تدوین شده همگی سلسله پیاپی و روند جهت دار طرح ریزی برای ممانعت از رشد و اعتلای ایران عزیز از گذشته دور است که ما را سالها از موفقیت و اعتلای میهن باز داشته است ( البته توجه به این نکته که باند مهدویت هم به قدرت گرفتن و قبضه کامل ان بروش روسی و چرخش کامل قدرت همانند انچه در شروع و به هنگام اصلاحات گورباچف« حذف رهبری سیاسی حزب از صحنه قدرت » و در ادامه تحکیم ان بدست پوتین اتفاق افتاد اندیشیده به رفتن راهی همانند ان در صورت داشتن فرصت و موقعیت مطلوب تمایل دارد).

ترفند جدید انان فریبی است برای تضمین بقای حکومت مذهبی با ساختار خلافی عربی در غیاب مجلس ملی و نهادهای دمکراتیک، بشکل علنی با بزک ملی گرائی و با بیان شعارهای مردم پسند در اغاز راه که در ادامه باند خلافت برای ماندگاری و تدوام حضور خود در قدرت از طریق به کرسی خلافت رساندن مجتبی در نظر داشته، مجبور به پرداخت مقطعی هزینه پذیرش شراکت در قدرت«ریاست جمهوری مشائی» به باند مهدویت است. هدف نهائی انان حذف کلمه جمهوری از عنوان حکومت و پایان بخشی به منازعه مسخره چند ساله مردم سالاری دینی است چه انان در پس افکار خود اعتباری برای اراء مردم قائل نبوده مشروعیت خود و نظام پلیدشان را از مردم نمی دانند( بعنوان مثال: ولی اول پس از عدم رای مردم تهران به شیخ محمد یزدی در انتخابات مجلس سوم و جلوگیری از سخنرانی وی در مهدیه تهران در ماه رمضان به او علی رغم اراده مردم در شورای نگهبان پست انتصابی داد و این خود توهین به رای، شعور و اراده مردم بود)، البته انان خود به دروغ بزرگشان در باب حقیقت حکومت شیعی واقف و این مقوله را ابزار گمراه ساختن مردم می دانند. حضور و استفاده پنهان از اصلاحیون و اعتدالیون در این مرحله از گذر به حکومت مطلقه خلافی توسط حاکم جائر تنها برای تلطیف فضای عمومی و تغییر باور مردم نسبت به حاکمان و ابزار فریب ملت می باشد( خاتمی: اگر ظلمی به رهبر«جانی» شده انرا ببخشد!!!!!) که در پی پایان کار نیازی به حضورشان نبوده انانرا برای همیشه از صحنه خارج و ساقط خواهند نمود.

باند خلافت متاثر از فرقه حجتیه در گذشته کلاه گشادی را بر سر هاشمی/ سید احمد (تصاحب پست خلافت در لاتاری خبرگان از طریق الت دست نمایاندن شخص خلیفه به ان دو) گذاشت و در پی حذف مشکوک سید احمد خمینی به روند یکپارچه سازی حکومت پس از پایان دوران ریاست جمهوری هاشمی اقدام کرد و دوران ریاست جمهوری تدارکاتچی اصلاح طلب، جناب اقای خاتمی را علی رغم تصورات اقایان، فقط دوران گذار به شرائط مطلقه و بسته امروزی میدید، پذیرش ریاست جمهوری خاتمی در ان شرائط خروج هاشمی از کاخ ریاست جمهوری و توانمندی او در جلوگیری از تقلب گسترده و مهندسی شده در اراء انتخاباتی بوسیله باند خلافت، خدعه ای زیرکانه در پذیرش و تحمل شرائط خاص انروز و به جهت بستر سازی در جامعه و « توجیه مطلقه سازی خلافت، فصل الخطاب شدن رهبر فاقد مرجعیت و استفاده از روشهای رادیکال(طالبانیسمی) در اداره کشور» در اذهان روحانیون مستقل از حکومت و مردم مذهبی بوده به خریدن زمان جهت تثبیت موقعیت متزلزل خلیفه از طریق حصر،حبس، تخریب چهره و ضعیف سازی روحانیت اگاه و دلسوز مردم اقدام و با اشاعه تفکر بر باد رفتن احکام اسلام در صورت حضور مجدد اصلاحیون یا اعتدالیون در قدرت انرا تداوم بخشیده اند. خلیفه این نوع روشهای سیاهکارانه و موذیانه را تدبیر دانسته، مصلحت میخواند و استفاده از هر وسیله ای حتی توسل به شکنجه، کشتار، تجاوز و سرکوب ملت را برای رسیدن به اهداف خود جایز دانسته، توجیه کرده با گستاخی و ریاکارانه خدمت در راه خدا نمایانده، ساده دلان را بدین وسیله و اوباش روحانی و غیر روحانی را با پول همراه میگرداند. باز گذاشتن دست روحانیون بظاهر عظمی در باب تجارت، بانکداری و .... ترفندی زیرکانه با دو رو 1- وابسته کردن انان به مرکز خلافت 2- گرفتن نقاط ضعف مشخص از انان برای روز مبادا از طرف حاکم صورت گرفته تا در ورطه های اینچنینی حداقل سکوت انانرا همراه داشته باشد، روشها همان روشهای کثیف سی ساله و همان شگردهای کهنه عمروعاصی در دوران معاویه است، با انانکه در پشت سر نقاط ضعف فراوان دارند راحتر می توان کنار امد، سایرین را هم با ترساندن یا استفاده از حربه زور ساکت خواهند ساخت.

در اینجا و در این برهه حساس وظیفه متولیان جنبش میهنی سبز، سکوت و بی اعتنائی در برابر این ترفند حکومت و اندیشیدن به چگونگی استفاده از فرصتهای پیش رو در به جریان انداختن روند رو به رشد جنبش و تاثیر بخشی حضور پر قدرت مردم در صحنه رویاروئی با رژیم فاسد مذهبی است، در عین انکه باید به راهکارهای اتحاد ملی و میهنی اقوام مختلف ایرانی بیش از این اندیشیده، در استفاده از قدرت نهفته در یکپارچگی قومیتها بر علیه حکومت جائر فعلی اهتمام ویژه داشت.

ابزار اصلی پیروزی مردم بر جائران حاکم بعد از کسب اگاهی در اتحاد و با هم بودن و به نتایج ملی اندیشیدن است، شورای هماهنگی سبز امید باید از اتلاف بیش از این زمان بنفع حکومت دست برداشته هسته تصمیم گیری خود را از وجود خائنان مصلح و افکارشان پاک، به این مقوله ضروری اهتمام ورزیده به راهکارهای تلفیق و تجمیع افکار و اندیشه های قومی/ مذهبی و استفاده از ظرفیتهای بومی/ منطقه ای بیش از این توجه و نقشه راه هماهنگی و برخورداری جنبش از این پتانسیل موثر را ترسیم نماید و بداند که کوتاهی در این زمینه از جانب شورای هماهنگی از چشم تیز بین ملت دور نمانده مستوجب عبور مردم و ازادیخواهان از ان جمع پنهان گشته موجد بی اعتنائی بعد از این نسبت به تصمیمات ان شورا خواهد گردید. شورای هماهنگی سبز باید بیش از هر چیز به افکار رهبران در حبس و اراده مردم همراه اهتمام داشته تصمیمات خود را منطبق با اراء مردم و تلقی ان رهبران از اراده ملت تنظیم نماید و بر افکار پوچ اصلاحی و وجود متولیان ان جریان مشکوک ضد میهنی خط بطلان کشیده انرا یکبار برای همیشه به تاریخ و قضاوت ایندگان بسپارد، جمهوری اسلامی یا حکومت فقیهان قاتل و چپاولگر اموال ملت در ایران پایان پذیرفته و این اوباش باید دیر یا زود حکومت را به ملت باز گردانند، اینرا بفهمید و در این زمان مناسب با ملت همراه شوید که عقوبت خیانت دوباره ملایان و سیاسیون به مردم بسیار سخت خواهد بود.

باید که به کسب ابزار و لوازم موفقیت جنبش در اینده نزدیک و یکسره کردن کار حکومت اندیشید و در زمین انان و بخواست ایشان زمین گیر نشد، شناخت موقعیت و نقاط قوت جنبش سبز و سنجش وضعیت و نقاط ضعف حکومت همراه با تعیین اهداف مقطعی و در دسترس ( مجبور ساختن حکومت به ازادی رهبران جنبش اقایان موسوی و کروبی عزیز) و تدوین استراتژی نهائی برای ادامه مسیر جنبش امری ضروری است که با تبیین ان تمیز راه از بیراه برای مردم و همراهان سبز میسور بوده قطعا راه گشا خواهد شد. در عین توجه به بازی و شگردهای حکومت و شناخت کافی از روشهای بکار گرفته انان باید با امید به اینده و عدم تاثیر پذیری از ترفندهای ایشان به راهکارهای موجود در بسط و سرعت بخشی به جریان جنبش همت داشته به اهداف عالی« تغییر در ساختار اداره کشور و تدوین قانون اساسی منطبق با اراده ملت » و نتیجه نهائی« استقرار جمهوری ایرانی » در پی حرکت مردم معطوف بوده نگاه کرد. هر دو باند شریک در قدرت دشمنان مردم و یاور یکدیگر در سرکوب ملت و کشتار جوانان وطن بوده اند، کلمات خس و خاشاک و میکرب سیاسی نمودی از تفکراتشان نسبت به ملت را در بیان و سخنان رهبران کم فهم هر دو باند قدرت از یاد نبرده، به سرابهای واهی دلخوش نکنیم. حکومت ملایان بی سر و پا و طبعات مربوط به ان باید که در ایران پایان پذیرفته به صفحه ننگین تاریخ وطن سپرده شود، توجه به سخنان جدید رابط قدیمی ملایان با لژ معروفه جناب مهدوی کنی در باره شیخ فضل الله خائن و توجیه اعمال ان نابکار و مربوط ساختن به دار اویختن ان وطن فروش مزدور بدست ملت با شهادت ایت الله بهبهانی قیاسی مع الفارق و نماد تفکرات دروغین و پلید این قوم نایکار(ملایان)است که ضرورت پایان این شیوه ریاکارانه حکومتداری را بیش از گذشته به ما یاداور میگردد، این نادانان سالها در ارزوی تسلط بر ایران بوده، چپاول بیش از این میهن را خوش خیالانه در سر دارند.

هر چند که طولانی شدن روند ایجاد دمکراسی در کشوری مثل ایران با سابقه یکصد ساله ازادیخواهی مردمانش طاقت فرسا، سخت و بواسطه وجود حکومتی ددمنش توام با هزینه بسیار است، اما بدلیل گسترش اگاهی در این خصوص و در بین اقشار مختلف مردم و تاثیر عمیق این نوع از تفکر بر عقاید و اراء انان، نهادینه شدن اصول و گرایش روز افزون به مقوله دمکراسی خواهی را در دراز مدت و در میان بافتهای مختلف جامعه به همراه خواهد اورد که این امر خود موجد رهائی اندیشه ملت از بند پذیرش هر نوع اقتدار و مدیریت فردی در اینده حکومت ایران است و نسبت به وضعیت دیگران در منطقه امتیازیست بس گرانبها و موهبتی خدائی است که میتواند زمینه ساز رهائی دائمی ملت و کشور در اینده پیشرو باشد(انشاءالله).

باید هوشیار بود و به خواست خلیفه به بازی حکومت گرفتار نشد، مدتی است که به بهانه مقابله با منحرفین باند مهدویت، ساز مطلقه بودن خلیفه نادان و احکام حکومتی او بیش از گذشته کوک شده بر طبل فصل الخطابی عربی نادان میکوبند. از این رهگذر بدنبال اعلام موجودیت حکومت خلافی عربی و پایان جمهوریت این نظام از اغاز فاسد و غیر مردمی بوده میخواهند ما را به بیراهه ها سرگرم سازند. البته ترس از فروپاشی نظام منحوس ولایت فقیه با توجه به اشکار شدن نیات پلیدشان برای مردم خوب وطن، انانرا به تمرکز هر چه بیشتر قدرت در دستان ان ولی نابکار سوق میدهد که علی رغم تدابیرشان این خود اغازی برای فروپاشی بساط نیرنگ و ظلم ملایان از خود بیخود شده می باشد. مردم قدرت را منبعد در دستان عربی دون پایه و غیر ایرانی تحمل نخواهند کرد، اعطای منصب حکومتی به ان ولی اول از جانب ملت از سر ارادت به خاندان نبوت و توهم راستگوئی و الهی بودن ملایان در افکار انروز مردم بود که امروز ان خیال رنگ باخته، در پس سی سال جنایت بی وقفه این نانجیبان نسل جوان و پویای ایرانی بواسطه اگاهی روز افزون دیگر ارزشی برای ملایان و افکار مشکوک و بدعت گذاری شده انان قائل نیست. انان باید قدرت اعطائی از جانب مردم و اموال دزدیده شده از ملت را به صاحبانش پس داده به دخمه های خود در حوزه برگشته به مسئله گوئی و روضه خوانی شغل اصلی خود پرداخته، ملتی را از تحمل لوث وجود خود راحت گردانند.

وقوع در گیری در بین متولیان هرم قدرت و بروز اختلاف در بین انان بر سر سهمشان در حاکمیت و منافع ان و برای حفظ موقعیتشان و تقسیم غنائم بدست امده از ملت همچون عایدات حاصل از فروش نفت گران قیمت اجتناب ناپذیر است، چرا که هر کدام خود را در باب حفظ حکومت موثرتر و صاحب حوزه نفوذ گسترده تر میدانند که وجود همین تفکر در بین انان خواه ناخواه به بروز تصادم در میانشان منتهی خواهد گردید، اما در این شرائط خطیر جنبش سبز باید با تفکری معقول و فرصت طلبی خاص وضعیت موجود به راه خود رفته به استفاده مطلوب از موقعیت بوجود امده ناشی از تقابل انان در جهت کسب پیروزی، فروپاشی بساط ظلم و یکسره کردن کار بیاندیشد و در این میان به رفتن به بیراهه توسط اوباش حافظ حکومت منحرف نگردد. ظاهرا لطف خدا به خاطر ارزش والای خون به ناحق ریخته شده شهدای سبز شامل حال ملت گشته، تاکتیک صبر موسوی به بار نشسته و فرصت ربودن موفقیت و کسب پیروزی برای ملت بوجود امده است. باید که کینه های مقدس مردم از اوباش حاکم را در دلها حفظ نمود و تا رسیدن طلوع صبح ملت و غروب حکومت کثیف مذهبی پایدار و صبور منتظر فرصتهائی که در راهند ماند. ما اماده ایم و انان را بزودی از صحنه قدرت در ایران بلطف خدا حذف خواهیم کرد، خرداد ماه درخشش ملت ایران در راه است، ماه خون و ازادگی، خرداد عاشورائی ایرانی است. نهیب ملت بر سر حاکمان ظالم و برای کسب پیروزی و یکسره کردن کار بگوش رسیده نوید فرجامی سیاه برای انها و اینده ای روشن برای ملت ایران را با خود به همراه خواهد اورد.

تنها راهی که به شکست می انجامد تلاش نکردن است- کوروش کبیر/

ایران پاینده- ملت ایران سربلند//

علی مهربان

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید