رفتن به محتوای اصلی

انقلاب مصر چهره خاورمیانه را تغییر می دهد؟

انقلاب مصر چهره خاورمیانه را تغییر می دهد؟

می گویند موفقیت صاحبان زیادی دارد و برعکس آن شکست. انقلاب مردمی مصر، از این قاعده مستثنی نیست، و ما امروز شاهديم كه تمام گروهای داخل وخارج حکومت مصرخودرا صاحب یا رفیق این جنبش می شمارند. و با استمرار اعتراضات و پافشاری جوانان فهیم وآینده نگرانقلاب نوپای مصر، دولتمردان و سیاستمداران قدیمی و صاحب نام درعرصه داخلی وخارجی به صف معترضان خواهند پیوست. رئيس اتحاديه جهان عرب و وزير پیشین مصر عمرموسی، همچنین محمد حسنين هيكل روزنامه نگار و یار دیرین جمال عبدالناصرکه از او بعنوان شاهد تاریخ معاصرجهان عرب ياد مى شود، از جمله شخصیت هائی هستند که در چارچوب این تحول به صف معترضان پیوستنند.

مى توان ادعا كرد كه حكومتيان از مبارك گرفته تا دستگاه اداره مصر، با اعترف به قانونى بودن و مشروعيت خوا سته های معترضان، مى خواهند اين جنبش نو پا را حتی اگر بنفع خود مصادره نكنند از حدت وشدت آن بكاهند و در نهايت برآن مسلط شوند. اما تحسين كنندگان، دوستان، وآنهايى كه چشم طمع به اين جنبش نوگرا دوخته اند رقبايى در خارج دارند كه از نظر قدرت مالى و جایگاه تبليغاتى حريفان قدری بحساب مى آيند. آمریکا و به دنبال آن كشورهاى اورپايى خواستار جابجايى قدرت و كنارگيرى سريع حسنى مبارك از مسند رياست جمهورى شدند و با فراگير شدن این جنبش نزديكی امریکا بیشتر محسوس مى شود. بعضى از تحليل گران سياسی اين نوع نگرش را ناشى از نگرانى آمريكا از به قدرت رسيدن اخوان المسلمین و تبديل شدن مصر به یک جمهوری اسلامى ديگر مى دانند. گفته هاى اخير رهبر جمهورى اسلامى ايران تنور اين ادعا را داغتر و اصرار روزنامه هاى همسو با اين نگرش مزيد بر علت شد.

آيا جمهورى اسلامى مى خواهد نهضت نوپای مصر را مصارده به مطلوب كند، و اگر واقعاً خواهان این است، توان آنرا خواهد یافت؟ شرايط اقليمى حاكم تركيب اجتماعى، فرهنگى، دينى، و آگاهى و هوشمندى طبقه جوان و هم رديف با آن طبقه متوسط و روشنفكر مصر اندك روزنه اى را براى نفوذ دوست دران جمهورى اسلامى باز مى گذاراند؟ و در نهايت خود جمهورى اسلامى چيزى را براى عرضه و تفاخر در عرصه جهانى دارد كه بعد از 32 سال حكومت اندر خم يك كوچه است؟

لاجرم از آمريكا و متحدانش شروع بايد كرد. چرخش 180 درجه ای سياست آمريكا و دفاع از معترضان از شروع انتفاضه جوانان قابل تأمل و تأنى است. چراكه اين رويكرد با سياست معمول آمريكا همخوانى ندارد و در نوع خود جديد التركيب است. همچنين سياست دست به عصاء راه رفتن در مقابل دوستانش را كنار گذاشته و با قدمهای استوارتری خواستار كناره گيرى حسنى مبارك شده است. اين نوع برخورد وتعامل امريكا ومتحدانش در منطقه ى خاورميانه از بدو حضور آنها تا به حال بی سابقه است. حال اين كرنش ناشى از چيست؟ عامل اين همه انعطاف و انصاف غير منتظره چیست؟ به نظر راقم اين سطور جواب را بايد از دل حادثه جستجو كرد.

همانطور كه خوانندگان گرامى به يقين مى دانند اولين دولتى كه با اسرائيل از در مصالحه وارد شد دولت مصر بود و سفر انورسادات به بیت المقدس و به دنبال آن معاهده كمپ دیويد بر همگان آشكاراست. من دلايل قبول صلح و شرايط آن زمان را خارج از موضوع اين مقاله مى بينم و به آن نمى پردازم، اما به اثرات منفى و احتقان باشی از آن، كه به نظر من ريشه در حوادث امروز مصر دارد خواهم پرداخت.

با امضاى معاهده صلح توسط رئيس جمهور سابق مصر ،روابط كشورهاى عربى با مصر قطع يا به حالت تعليق در آمد. راديوهاى سخن پراکن عرب انور السادات را به ابو رغال تشبیه کردند، و صفت رسمى سيد الرئيس (آقای رئیس) را از او ساقط كردند. در نهايت انور السادات جانش را در راه اين صلح پر مخاطره تقدیم کرد. اما اين پايان راه نبود چرا كه با ریزش خاکریز مصر كشورهاى عربى بتدريج يكى بعد از ديگرى آشكار و پنهان به قافله ی صلح انور سادات پيوستند و چهره خاورميانه از یک جنگ نفس گیر و ممل به مباحثات سیاسی و بده بستانهای میز مذاكره تبديل شد. این تحول عظیم به آسانی و بدون برنامه بدست نيامد اما این رویکرد جديد كشورهاى عرب خالى از مخاطره و بدون هزينه نبود، چرا كه از فردای شروع روابط نا هنجاريهاى متعدد در مناطق مختلف کشورهای عربی شروع شد كه كانون اشتعال آنها مصر بود.

بنابراين مى توان آتش فشانى را كه امروز قد برافراشته و صداى مهيب اش بهت و حيرت جهانيان را بهمراه آورده را به سرخوردگیهای 40 سال بيش منطقه و خصوصا مصر منتسب دانست. چرا كه سنگوارهاى آن بندرت و كم كم در دل تمام مردم مصر انباشته شد و آتش خشم آنان اين غول اعتراض را به منصه ظهور رساند. حال آمريكا مى خواهد اين غول معجزه گر را به چراغ جادويش باز گرداند و همچنان سكان اين كشتى طوفان زده را در دست داشته باشد. اين پروژه جدید سیاست خاص خودرا می طلبد و آمریکا و متحداننش در راستای همان سياست مانور میدهند. نوام چامسکی میگوید: حقیقت این است که واشنگتن و متحدانش همچنان اعتقاد دارند که دموکراسی خوب و قابل قبول است اما تنها زمانی که با اهداف دیپلماتیک و اقتصادی ما همخوانی داشته باشد.

پس از نظر سياسى ترس آمريكا از ريزش خاكريز صلح است كه مصر طلايه دارش بود و هست. جمهورى اسلامى و امثال او در اولويتهاى بعدى قراردارند. آمريكا از تبديل شعارهاى معترضان و چرخش آنها بيمناک است، و مى خواهد محدوده مطالبات معترضان از حكومت فراتر نرود و هر چه سريعتر يك حكومت تكنوكرات متمايل به غرب را سر كار بياوريد. در اين استراتيزى جديد اخوان المسلمين شريك حكومت جديد خواهند بود نه رقيب و تهديد كننده. بنايراين وحشت آمريكا و متحدانش در جاى ديگری نهفته است .

بامقايسه ى جمهورى اسلامى و حزب اخوان المسلمين مى توان مركز توجه آمريكا را واضحتر ديد. اول از جمهورى اسلامى شروع مى كنيم كه طبق اتهامهاى حكومت مصر وبعضي از تحليلگران قرار است شبیه آن توسط اخوان المسلمین در مصر سر كاربیاید. اصولا امروز اخوان المسلمين بعد از 80 سال مبارزه با ديروز مريدان خمينى در سال 57 فرق دارد. انقلابيون 57 فاصله مبارزه براى تصاحب قدرت را در يك زمان كوتاه و بدون هزينه طى كردند. شعارهاى انقلابى خودرا بدون آينده نگری واقعبینانه به اجرا گذاشتند و نتیجه ی آن هزينه ی است که مردم ایران تا به امروز می پردازند. مى توان به چند نمونه ازآنها اشاره كرد: قطع روابط با كشورهاى اروپايى، بر چيدن سفارتخانه هاى بعضى از كشورها، و مهمتر از آن اشغال سفارت آمريكا توسط دانشجويان پیرو خط امام، اعدامهاى بدون دليل و غير موجه كه منجر به شبه انحلال ارتش شد. البته مى توان نمونه هاى زيادى را به آنها اضافه كرد از جمله اصرار به ادامه جنگ و غيره. شايد اگر مبارزه براى تصاحب قدرت مدت مدیدی طول مى كشيد، آنها با سعه صدر بيشترى به مسائل مى پرداختند. خلاصه اينكه اشتباهات آن دوره مريدان خمينى در اوائل انقلاب 57 حاكى از بى تجربگی آنها بود.

اما اخوان المسلمین با پيشنه ى 80 سال مبارزه، پستى و بلندى حوادث سالهای گذشته ى مصر را تجربه كرده اند. مى شود به آنان لقب سیاستمدارهای سرد و گرم چشیده میدان مبارزه ى پر طلاطم تاریخ مصر را داد. آنان نه تنها آن انقلابيون متعصب زمان جمال عبدالناصر نیستند، بلكه بعد از ترور انورالسادات رئيس جمهورى سابق مصر آن عمل را اشتباه آميز تلقى كردند، و هم زمان با این رویکرد جدید وارد مبارزه ی پارلمانى با رعايت قواعد بازى شدند. حاصل اين تحول كسب 80 كرسى در انتخابات دوره ى گذشته مجلس مصر بود. پس مى توان آنان را به شيرى تشبه كرد كه به قفس طلای اش خو گرفته و از محدوده خطرناک بودن خارج شده. حال بايد نگرانى آمريكا و متحدانش را در مكان ديگرى جستحو كرد، و با مختصر تأملى آنرا مشاهده نمود. طبقه متوسط جامعه مصر، روشنفكران با گرايش های مختلف اعم از قومى، سياسى و غيره، اين انرژى معترض غیر قابل پیش بینی را تشکیل میدهند. قدمت این اعتراض خشمناک بيش از 40 سال است و در بطن آن نفرت عميقى نسبت به اسرائيل، آمريكا و متحدانش نهفته است، و اگر از كنترل خارج شود ما شاهد جمال عبدالناصر جديدى يا غیره... خواهيم بود كه منافع بلند مدت غرب را به مخاطره بيندازد و خاورميانه را به مربع اول باز گرداند. پس عمده اضطراب غرب از اژده های آفتاب زده تموز است نه شير خفته در قفس طلایى. و جمله ی آخر اينكه این کشور غطيم با تاریخ 7 هزار ساله هم اكنون در محک تجربه اى قرار گرفته است كه اگر از پس آن بر آيد چهره اى عبوس خاورميانه رادگرگون خواهد ساخت.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید