رفتن به محتوای اصلی

نگاهی به مسئله روسپیگری در ایران

نگاهی به مسئله روسپیگری در ایران

در این مقاله ابتدا به تعریف روسپیگری پرداخته می شود،بعد از اشاره ای به تاریخ روسپیگری در جهان و ایران، اشاره ای به نظریه های جامعه شناسان خواهد شد و سپس به آمارها و تحقیق های صورت گرفته و در نهایت به آسیب شناسی این موضوع پرداخته می شود.

روسپیگری چیست ؟

روسپیگری دربرگیرنده ی انواع آزار و اذیت جنسی، تجاوز جنسی، ضرب و شتم، ناسزا، فحش، نوعی تبعیض، تجاوز به حقوق بشر، سواستفاده های جنسی و در نهایت استیلا و چیرگی مرد بر زن با استفاده ابزاری است که امروزه به صورت صنعت و تجارتی در سراسر دنیا درآمد ه و انواع روسپیگری خانگی، کار در روسپی خانه ها، ارائه خدماتی چون مکالمات تلفنیِ جنسی، هرزه پردازی ویدئویی، اینترنتی، ماهواره ای و صنعت توریسمِ روسپیگری را در بر می گیرد به گونه ای که هر زنی که بیش از چند ماه در این حرفه بماند ، به گردشِ مداوم بین انواع آن در بازارهای جنسی مجبور می شود. یک روسپی با فروشِ تن خود به معامله ای پایاپای برای کسب درآمد دست می زند . روسپی یک تن فروش است. او فردی است که از طریق ایجاد روابط جنسیِ نامشروع و بی بندو باری جنسی و اخلاقی، تامینِ معاش می کند. رابطه ی بین روسپی و مشتری نوعی تحقیر متقابل است دراین رابطه محبتی وجود ندارد و اگر رابطه ی عاطفی برقرار شود فَحشا نامیده نمی شود و روسپیگری معمولا با دیگر آسیب های اجتماعی مثلِ اعتیاد، جرم، جنایت، قاچاق همراه است.

[1] روسپیگری بیش از چهار هزار سال در تمامی صفحات تاریخ حضوری ملموس دارد، علاوه بر روسپیگری زنان، روسپیگریِ مردان و کودکان نیزقابل مشاهده بوده است اما تا این لحظه از تاریخ تن فروشیِ زنان حضوری به مراتب ملموس تر و عیان تر داشته است. زایش و فرزندپروری و بنابراین تحرک کمتر زن در پهنه ی اجتماعی همواره او را به لحاظ اقتصادی وابسته و دست نشانده ی مرد کرده و زمینه را برای گسترش فرهنگ مردسالار فراهم آورده است، در سایه ی گسترش فرهنگ مردسالارانه، ضایع شدن حقوق اجتماعیِ زنان از بدیهیات است .حاکمان و صاحب منصبان به صورت نهان و یا عیان بالاترین بهره ی اقتصادی و سیاسی را از روسپیگری زنان برده اند. امروزه نیز همانند گذشته بهره گیری روزافزون از جمعِ زنان و کودکان در قالب گسترش "سیاحت جنسی" راه کسب درآمد برای متنفذان و حاکمان است.

با عنایت به رابطه ی بین عرضه و تقاضا حضور عیان و چشمگیر پدیده ی روسپیگری زنان در طول تاریخ چند هزار ساله نشانگر وجود گسترده ی متقاضیان مرد است. اوج مظلومیت زن بدانجا رسید که حتی در زمان هایی که در برخی از جوامع روسپیگری لااقل به ظاهر مذ مت شده است تنها زن روسپی را به محاکمه کشانید ه اند و از مرد همخوابه ی او، تنها به عنوان یک شاهد استفاده کرده اند.

[2]سازمان ملل طی بیانیه ای که در سال 1951 تصویب کرد، کسانی را که روسپیگری را سازماندهی می کنند یا از فعالیت های روسپیان نفع می برند محکوم می کند، اما خود روسپیگری را منع نمی کند. جمعا پنجاه و سه دولت عضو سازمان ملل، از جمله بریتانیا، به صورت رسمی این بیانیه را پذیرفته اند هر چند که قوانین آن ها درباره ی روسپیگری تفاوت های زیادی با هم دارند. سایر کشورها نیز همانند بریتانیا، فقط برخی از انواع روسپیگری مثلِ ولگردی در خیابان یا روسپیگری کودکان را ممنوع کرد ه اند.

برخی از حکومت های محلی و یا ملی به عشرتکده ها یا افرادی که حائز شرایط قانونی باشند مجوز رسمی

می دهند، مثل آلمان یا هلند. در اکتبر 1999 پارلمان آلمان، روسپیگری را به عنوان حرفه ی رسمیِ بیش از 30000 زن که در صنعت سکس کار می کردند به رسمیت شناخت.

همه ی اماکن و مجراهای عرضه ی خدمات جنسی اکنون تحت نظارت و مراقبت حکومت های محلی قرار دارند. کشورهای اندکی هستندکه به روسپیان مرد نیز مجوز کار می دهند.قوانین ضد فحشا معمولا مجازاتی برای مشتریان در نظر نمی گیرند، کسانی که خریدار خدمات جنسی هستند دستگیر یا تعقیب نمی شوند، و در جریان رسیدگی قضایی نیز هویت آنها مخفی می ماند. درباره ی مشتریان بسیار کمتر از روسپیان مطالعه شده است و کمتر کسی هست که معتقد باشد مشتریان روسپی ها دچار اختلالِ روانی هستند، چیزی که درباره ی روسپیان غالبا به صراحت یا به طورضمنی گفته می شود. این عدمِ توازن و تناسب در تحقیق یقینا بیانگر پذیرش غیر انتقادی باورهای کلیشه ای مرسوم درباره ی گرایش جنسی است که طبق آن مردان "طبیعی" است که فعالانه در پی انواع و اقسام ارضا های جنسی باشند اما کسانی که این نیا زها را بر طرف می کنند محکوم می شوند.

ا

روسپیگری درجهان باستان:[3]

بسیاری از تاریخ نویسان روسپیگری را قدیمی ترین شغلِ جهان معرفی کرده اند. اما در مقابل عده ی دیگری معتقدند که تا قبل از اختراع پول، روسپیگری اساسا نمی توانسته وجود داشته باشد. این گروه از تاریخ نویسان، مشاغلی همچون کشاورزی و آموزش را اولین مشاغل جهان بشریت می دانند. دسته ی

اول استدلال می کنند که ارائه ی خدمات جنسی در ازای کالا و به خصوص مواد غذایی بوده است؛ شیوه ای که می تواند تا هزاران سال رایج بوده باشد به هر حال گذشته از این اختلاف نظرها، همگان متفق القول هستند که روسپیگری عمری به درازای آفرینشِ انسان و وجود جوامع بشری دارد. کارشناسان روسپیگری را با نوعی رفتار در گونه های خاصی از جانداران مثل پنگوئن ها مقایسه می کنند؛ پنگوئن ها در ازای به دست آوردن سنگ های مناسب برای ساختن لانه ای امن حاضر به برقراری رابطه ی جنسی با پنگوئن نری هستند که این سنگها را در اختیار آنها قرار دهد

هرودت، از شیوه ی خاصی از روسپیگری که موسوم به "روسپیگریِ مذهبی" است نام می برد که هزاران دختر جوان در معابد آیینی به ارائه ی خدمات جنسی مشغول بوده اند. هرودت تمدن فنیقی را خاستگاه این نوع از روسپیگری می داند که در تمامی تمدن های دریای مدیترانه رایج بوده است. در

اسرائیل باستان نیز، روسپیگری علی رغم منع صریح دین یهود از دیر باز رایج بوده است و عده ای از پیامبران این قوم نیز شدیدا علیه روسپیگری موضع منفی داشته و با آن مبارزه می کردند. در مصر باستان نیز دختران در ده سالگی آماده ی ازدواج می شدند و دختران و پسران پیش از ازدواج آزادانه با یکدیگرمعاشرت می کردند. ویل دورانت در جلد اول تاریخ تمدن از دختران رقاصی در مصر باستان می نویسد که در مجامع مردان رده بالای کشور به ارائه ی خدمات جنسی و رقصندگی می پرداخته اند؛ این دختران غالبا لباسی نیز بر تن نداشته و خود را تنها با دستبند و گوشواره و خلخال می آراسته اند. هرودت نیزمی گوید که بر هر زن بابلی واجب بوده است که لا اقل یک بار در عمر در معبد ونوس بنشیند و با مردی بیگانه ارتباط جنسی برقرار کند.اما مهم ترین مورد مذهبی روسپیگری به هند بر می گردد، در جنوب هند نیازهای جنسی مردان را موسسه ی خدایی برآورده می کرد که زنانِ این موسسه

"چاکرانِ خداوند" نامیده می شدند. هر معبد "تامیل" نیز یک گروه "زنان مقدس" داشت که علاوه بر این که در برابر بت ها می رقصیدند و آواز می خواندند،نیازهای جسمانی مردان را هم برآورده می کردند. در یونان باستان اما روسپیان زنان مستقلی بودند که لباس هایی متفاوت از سایر زنان بر تن می کردند و

سالیانه به دولت مالیات می پرداختند. این زنها معمولا در آمدهای قابل توجهی نیز داشتند، یکی از معروف ترین روسپی های مصر باستان با درآمد خود معبدی را ساخت که به یکی از خدایان یونانی تقدیم کرد. در یونان باستان روسپی ها را "پورن" خطاب می کردند، لغت پورنوگرافی نیز از این ریشه ی یونانی آمده است. در روم باستان، دستگاه امپراتوری خود بزرگ ترین متولی روسپیگری بود؛ آنها برد ه ها را از دوران طفولیت تحت آموزش قرار می دادند تا بعد ازبلوغ به روسپیگری گمارده شوند. در ژاپن نیز گیشاها علاوه بر رقصندگی و آوازه خوانی به ارائه ی خدمات جنسی نیز می پرداختند، هرچند گروه دیگری نیزوجود داشتند که کار آنها صرفا روسپیگری بود. این دسته از زنان پاپیونِ کیمونوهای خود را در جلوی لباس گره می زدند که نشان دهنده شغل آنها بود.

قرون وسطی؛ محدودیت روسپیگری:

با شکل گیریِ هرچه بیشتر نظام شهر نشینی، روسپیگری نیز بیشتر در بافت شهری متمرکز شده و مشاهده می شد. در این دوران، با اینکه کلیسای کاتولیک هرگونه رابطه ی جنسیِ خارج از چارچوب ازدواج را گناه و مستحقق مجازات معرفی می کرد، به وضوح با مساله ی روسپیگری مدارا می شد؛ چرا که کشیش های کلیسا معتقد بودند که وجود روسپی ها از گناهان بزرگتری چون تجاوز و زنا و وسوسه ی شیطان جلوگیری می کند. کلیسا روسپیگری را "شیطانِ واجب" می نامید و برای توصیف آن مثال می آورد که زیباترین قصرهای دنیا نیز نیاز به توالت دارند، پس یک جامعه ی شهری متمدن نیز نیازبه روسپی خانه ها و روسپیان دارد ! در اواخر قرون وسطی بود که آرام آرام کشورهایی همچون فرانسه دست به تاسیس خیابا ن های خاصی برای احداث روسپی خانه ها و سکونت روسپیان زدند

در اواخر قرن پانزدهم، برخورد با روسپی خانه ها شدت گرفت و بعد از رفرم های کلیسای پروتستان در جنوب آلمان روسپی خانه ها یکی پس از دیگری بسته شدند. در این دوره سیاستی اتخاذ شده بود که روسپیان باید ظاهری متفاوت از سایر زنان داشته باشند تا در جامعه قابلِ شناسایی باشند؛ برای

مثال عده ای از زنان روسپی موهای خود را یا از ته می زدند یا بسیار کوتاه نگه می داشتند. حتی در برخی از جوامع از حضور این زنان در عرصه های عمومی ممانعت می شد.

قرن هجدهم، آغاز تحول روسپیگری:

شاید بتوان استفاده از کاندوم در روسپی خانه های شهر ونیز را نقطه ی عطفی در بررسی تاریخ روسپیگری دانست. در این قرن رفته رفته به مساله ی بیماری های واگیرداری که روسپیان به آن مبتلا می شوند توجه صورت گرفت و اولین کاندوم ها که معمولا از چرم نازک شده ی گاو ساخته شده بودند، مورد استفاده قرار گرفت. از اواخر این قرن، رفته رفته زنانی که به عنوان مدل نقاشی ها یا تصویرهای اروتیک ظاهر می شدند نیز به روسپیگری مشغول شدند در قرن نوزدهم بود که بحث قانونی شدن روسپیگری باب شد و فرانسه اولین کشوری بود که قانون معاینه ی بهداشتی روسپیان را تصویب و به اجرا در آورد. فرانسه و انگلستان که پیشگامان قانونی کردن روسپیگری هستند، این قانون را در کشورهای مستعمره ی خود نیز اعمال کردند. اما در دهه ی ۱۹۱۰و ۱۹۲۰ ، روسپیگری در ایالت های آمریکا ممنوع اعلام شد، مهم ترین دلیل این ممنوعیت فعالیت های گسترده ی " اتحادیه ی زنان مسیحی" بود که علیه روسپیگری و مصرف الکل حضوری بسیار فعال داشتند. هرچند که این ممنوعیت ها به تدریج کمرنگ تر شد.

از دهه ی ۱۹۸۰ ، بسیاری از کشورها و به ویژه ایالت های امریکا قانونی را تصویب کردند که هر روسپی که بازداشت می شود باید تست اچ آی وی بدهد و اگر جواب آزمایش مثبت بود، روسپی مرتبه ی بعدی که بازداشت شود با جریمه های سنگین رو برو می شود. بالاترین مجازاتی که برای این امر در نظرگرفته شد، ده تا پانزده سال حبس بود .امروزه، روسپیگری یکی از سودآورترین صنعت های جهان است که در کشورهای بسیاری رسمی یا نیمه رسمی محسوب می شود و روسپی ها همچون

سایر شاغلین به دولت مالیات می پردازند. روسپیگری در گذر تاریخ، به تدریج از جنبه ی اساطیری، عاشقی و جنبه های مذهبی فاصله گرفته و هرچه بیشتر به عنوان یک آسیب اجتماعی مطرح شد.

روسپیگری در ایران، از آغاز تا امروز:

در ایران باستان نیز، روسپیگری ابتدا با آب و تاب های مذهبی درآمیخته بود

دخترانِ بسیاری در معابد آناهیتا در خدمت معبد بودند، گستره ی این خدمات از رقص و آوازتا برآورده کردن میل جنسی مردان را شامل می شد. به گواهی اسناد تاریخی، در دوره های تسلط قوم مغول در ایران نیز روسپیگری یکی از پر رونق ترین مشاغل بوده است و در مجالس بزم سران مغول همواره تعداد بسیاری از زنان جوان به رقص، پذیرایی و برآورده کردن نیازهای جنسی مردانِ حاضر مشغول بوده اند.یکی از معدود منابعی که به مساله ی روسپیگری در جامعه ی ایرانی نسبتا مفصل پرداخته است، سفرنامه ی شاردن جهانگرد غربی بوده است که در دوران صفویه راهی ایران شده بود. شاردن در سفرنامه ی خود می گوید : « دختران روسپی خانه ها بیشتر از ایرانی، گرجی و سخت خوش قد و قامت و زیبا بودند. محله ی روسپی های اصفهان از سه کوچه و هفت باب کاروانسرای بزرگ به نام کاروانسرای لختی ها تشکیل شده و دوازده هزار روسپی رسمی، یعنی پرداخت کننده مالیات وجود دارد، و این ها غیر از پنهانی ها و معاف شدگان از مالیات هستند. » تنها شهری که در دوران تسلط صفویه از روسپیگری به دور بود، شهر اردبیل بود که دلیل این امر وجود آرامگاه شیخ صفی الدین اردبیلی در این شهر بود. تاریخ می گوید شاه عباس صفوی در سال ۱۰۱۷ هجری همه ی روسپی ها را به دربار فرا خواند و به آنها سه روز مهلت داد که از کار خود دست بکشند و توبه کنند. اما کسی نمی داند سرنوشت این زنان بعد توبه چه شد و یا آن دسته که توبه نکردند به چه سرنوشتی دچار شدند.

حمله ی محمود افغان به ایران، حاصلی جز قحطی، فقر، در به دری و بی خانمانی مردم نداشت. بعد از آن که نادر شاه افشار زمام کشور را به دست گرفت،در دشت مغان تاج گذاری کرد و در این مراسم به مهمانان دختران و زنان گرجی که به اسارت و بردگی گرفته شده بودند به عنوان هدیه پیشکش شد

تعداد بسیاری از این زنان در خانه ی شوهرهای خود باردار شده بودند و در دشت مغان فرزندان خود را به دنیا آوردند.

در دوران قاجاریه، روسپیگری در حقیقت از خود دربار شروع می شده است. بعد از مرگ ناصرالدین شاه نیز ۱۸۸ تن از زنان او را فردی به نام "زال محمد خان" به روسپیگری کشانده و به محله ی "چاله آبی" می برده است؛ این محله همان جایی است که بعدها محله ی "شهر نو" آن جا بنا شد. در دوران

پهلوی بود که قلعه ی شهر نو رسمیت یافت. حدود چهار هزار زن در این محله به روسپیگری مشغول بودند، این زنان تقریبا به گونه ای رسمی روسپیگری می کردند و کارت بهداشت نیز داشتند. در دوران پهلوی به طور کلی با سه گروه دیگر زنان روسپی نیز رو برو هستیم : ۱. روسپیان خیابانی ۲. روسپیان خانه های تلفنی ۳. روسپیان کافه ها و کاباره ها. در سال پنجاه و هفت، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی حدود چهارصد خانه ی این محله به آتش کشیده شد. کمی بعدتر

دو خیابان اصلی قلعه و کوچه پس کوچه ی آن تخریب شد و زن های این محله ناگزیر به خیابان های اطراف رفته و ساکن شدند. تا

سال هزار و سیصد و شصت و هفت نیز این زنان در مناطق همجوار شهر نو زندگی کرده و به کار مشغول بودند، اما در سال ۱۳۶۷ کوچه ها و خیابان های اطراف منطقه ی جمشید تخریب و حدود چهار هزار زن که تعداد بسیاری از آنها نیز روسپی نبودند دستگیر شدند.

داستان شهر نو و فاحشه خانه های دیروز و امروز:[4]

هنوز شاه سقوط نكرده بود كه خانه‌های "زال ممد" درخيابان جمشيد تهران سقوط كرد. در همان اولين روزهای سقوط نظام شاهنشاهی، شهرنو را با حكم آيت‌الله خلخالی و با بلدوزر ويران كردند. مالك اوليه زمين بسياری از آن 100 تا 150 خانه كوچك و پراتاقی كه مثل لانه زنبور ديوار به ديوار هم ساخته شده بود "زال محمد" بود. از قمار بازها و پااندازه‌های قديمی‌و مشهور زمان پهلوی اول درتهران. او نخستين كسی بود كه دراين محله چند خانه برای زنان تن فروش ساخت تا هم در آن زندگی كنند و هم كسب و كار! بعد از كودتای 28 مرداد اين خانه‌ها زياد شدند و دو خيابان هم در آن كشيده شد. در يك خيابان خانه‌های شخصی زنان تن فروش بود و در خيابان ديگر خانه‌های محل كسب و كارشان. اولی را نجيب‌خانه جمشيد می‌گفتند و دومی‌را شهرنو. فرزندان خرد سال زنانی كه در خانه‌های جمشيد « نجيب خانه» سكونت داشتند به خيابان دوم راه نداشتند، پليس بچه‌های كم سن و سال را اگر در شهر نو می‌ديد جمع می‌كرد. آنها مثل كرم در خيابان دوم در هم می‌لوليدند. اغلب وقتی به سن 14- 15 سالگی می‌رسيدند به جمع خيابان اول می‌پيوستند. دختران در اختيار مردان گذاشته می‌شدند و پسران خود نان آلوده به انواع بزهكاری را در می‌آوردند. خرج برخی از خانه‌های جمشيد را اغلب يكی از اوباش پولدار می‌پرداخت و خانه‌های خيابان اول سرقفلی داشت زيرا محل كسب نان از راه برداری جنسی بود

بندرت پدر بچه هایی كه درخيابان دوم ولو بودند معلوم بود. پسرها از همان 10-12 سالگی جيب بری و قاچاق مواد مخدر را شروع می‌كردند و يا نوچه يكی از چاقوكش‌ها و دزدها و اوباش می‌شدند و تن به رابطه جنسی می‌دادند. بيشتر زندانيان كم سن و سال دوران شاه در زندان‌های ايران را همين عده تشكيل می‌دادند. جمشيد مركز توزيع مواد مخدر بود. هر صبح زود، كنار يكی از خانه‌های در بسته نجيب خانه عده‌ای از اين پسران جوان به زحمت روی زمين نشسته و برای بيداری و بر سر پا ايستادن هروئين زير بينی يكديگر می‌گرفتند. شب‌هایی كه تامين كننده خرج زن و يا زنانی كه بصورت همسايه در اين نجيب خانه زندگی می‌كردند به خانه می‌آمدند تا يك شب را با يكی از اين زنان بگذرانند، اين پسر بچه‌ها را از خانه بيرون می‌كردند و آنها در كوچه شب را صبح می‌كردند و اين ملاقات‌های شبانه در طول تمام شب‌های هفته ادامه داشت. در همين خانه‌ها، دختران 14-12 ساله اين زنان مورد اولين تجاوزهای جنسی قرار می‌گرفتند و سپس در سال‌های بعد خود به زنی سابقه دار و آشنا با اين حرفه تبديل می‌شدند

بعضی از زنانی كه در جريان كودتای 28 مرداد به اوباش تهران كمك كرده بودند و همراه آنها با شعار زنده باد شاه و مرگ برتوده‌ای، مرگ بر مصدق از جنوب تهران خود را به مركز شهر و اطراف خانه مصدق در خيابان پاستور رساندند، بعدها صاحب چند صد متر زمين در همين محله شدند كه همه آنها نيز به خانه‌های محل كسب و كار و نجيب خانه اختصاص يافت! درجمع پری بلنده ، مهين بچه‌باز، عصمت بابلی و… خوش بخت‌ترين آنها كه در كودتای 28 مرداد پشت سر اوباشی مانند هفت كچلان، حسن انجيری، اميرموبور، مصطفی زاغی، شعبان بی‌مخ، رضا جگركی و … در نقش توده مردم راه افتادند "ملكه اعتضادی” بود. زنی فوق‌العاده زيبا و معشوقه افسران اسم و رسم دارارتش شاه، از جمله سروان خسروانی، كه بعدها در ارتش شاه ژنرال شد و رئيس سازمان تربيت بدني(ورزش) ايران!ملكه اعتضادی با برخی از اعضای دربار شاه هم رابطه داشت. بعد از كودتای 28 مرداد با استفاده از رابطه‌هایی كه داشت و خدماتی كه در كودتای 28 مرداد كرده بود از سهام داران بانك ايران و ژاپن شد و پيش ازانقلاب از ايران گريخت. گويا در اسرائيل مقيم شد و اخيرا مرد. او در سال‌های بعد از كودتا به يكی از نزديكان اشرف پهلوی تبديل شده و شايعات زيادی در باره نقش او در شبكه قاچاق مواد مخدر در زمان شاه وجود داشت و اينكه با اشرف پهلوی در اين كار شريك بود. عكسی از او وجود دارد كه روز كودتا روی يكی از تانك‌های كودتاچی‌ها ايستاده و به سود شاه شعار می‌دهد.

پروين غفاری را موطلایی شهر لقب داده بودند. يكی از پرخواننده‌ترين پاورقی‌های مطبوعات دهه 40 و 30 در ايران پاورقی بود با همين نام "موطلایی‌شهرما" كه حسين قلی مستعان آن را برای تهران مصور می‌نوشت. نويسنده‌ای كه با علی دشتی و حجازی بر سر شناخت روح و روان زنان رقابت داشت و هر سه می‌خواستند بالزاك ايران شوند .پروين غفاری بعد از كودتا يكی از مشهورترين زنان ايران شد. رفيق شخصی مصطفی طوسی از چوبدارها و قصاب‌های معروف تهران پيش از "هژبر يزدانی” بود. بعدها هژبريزدانی جای او را در قصاب‌خانه‌تهران گرفت .پروين غفاری مدتی هم معشوقه اردشيرزاهدی وزير خارجه شاه بود. اين دوران كوتاه بود پس از مدتی موطلایی تهران تبديل به دامی‌برای يافتن دختران زيبا برای اعضای دربار و شخص شاه شد. پيش از رسيدن به 40 سالگی، در چند فيلم فارسی هم بازی كرد، كه نقش دست سوم را داشت و بيشتر بدليل زيبایی‌اش از او درچند فيلم استفاده كردند. او را «پری غفاری» صدا می‌كردند، كه مخفف پروين است .بعد از آن كه خانه‌های جمشيد را در دو خيابان شهرنو و نجيب‌خانه تهران ويران كردند، زنانی كه در آن ها زندگی می‌كردند را ابتدا بردند در خانه ثابت پاسال در انتهای خيابان جُردن. ثابت پاسال نيز از سرمايه داران بزرگ زمان شاه بود كه دستی قوی در واردات داشت و بازاری‌ها و تجار سنتی ايران كه نان شان در زمان شاه آجر شده بود تشنه به خونش بودند. همان‌ها كه حالا يك ملت تشنه به خونشان است .

خانه ثابت پاسال قصری بود با ديوارهای سنگی، نرسيده به خيابان فرشته، در كوچه‌ای با شماره 14 در انتهای خيابان جُردن و گاندی دراين خانه بر سر اين زنان آب تربت ريختند و چادر مشگی سرشان كردند. حجت‌الاسلام كم سن و سالی بنام هادی غفاری سرپرستی ارشاد مذهبی‌آنها را برعهده گرفت. بعد از چند ماه، از ميان اين زنان عده‌ای را كه سن و سالشان زيادتر بود دست چين كردند و بعنوان زنان مدافع اسلام و مخالف مجاهدين و كمونيست‌ها فرستادند مقابل دانشگاه تهران و هر متينگ و سخنرانی كه تهران برپا می‌شد. سرپرستی آنها را زنی بنام "زهراخانم" برعهده‌داشت كه چادر به كمر می‌بست و به دختران و زنانی كه بحث سياسی می‌كردند حمله می‌كرد و حتی بعدها اطرافيان و همكارانش با چاقو به دخترها حمله می‌كردند. فيلسوف فاحشه‌ها بود، چون می‌توانست چند كلمه‌ای در باره قرآن و بدی كمونيسم حرف بزند. از جمله اين كه در كمونيسم زنان اشتراكی‌اند! از ميان همين زنان، عده‌ای كه جوان‌تر بودند برای نگهبانی‌ زندان‌ها انتخاب شدند و تعليم ديدند و از جمع آنها، قوی ترينشان به شكنجه‌گران زندان زنان تبديل شدند. به آن ها گفته شده بود اگر شلاق بزنيد و كمونيست‌ها را شكنجه كنيد، گناهانتان پاك شده و به بهشت خواهيد رفت .آن ها كه طرح جمع آوری كودكان خيابانی و انتقال آنها به پادگان‌های ويژه مقاومت شهری را اجرا می‌كنند تا پس از اندكی آموزش مذهبی‌به گاردهای محافظ ولايت در خيابان‌ها تبديل شوند، اين تجربه را پشت سر دارند؛ گرچه مانند "احمدی نژاد" شهردار حزب اللهی تهران نقش آفرين خانه ثابت پاسال نبوده باشند. نقش آفرينان آن دوران امثال حجت الاسلام غفاری بودند كه حالا صاحب كارخانه جوراب زنانه "استارلايت" است. نقش هژبر يزدانی‌ها را هم موتلفه اسلامی‌برعهده گرفته است و بجای اداره و سلطه بر قصاب خانه تهران، يك كشور را به قصاب خانه تبديل كرده است. خيابان جمشيد حالا شده سايت اينترنتی "صيغه" و درحاشيه همه خيابان‌های تهران، اتومبيل‌ها خيابان جمشيد را جستجو می‌كنند. شايد "فاطمه قائم مقامی” هم برای دورانی نقش ملكه اعتضادی را در جمهوری اسلامی‌داشت. همان خانمی‌كه معشوقه علی فلاحيان بود و به دستور او توسط يكی از ايادی فلاحيان بنام "سنجری” در اتومبيلش با اسلحه كمری مجهز به صدا خفه كن ترور شد تا رابطه‌ها كور شود.خيابان جمشيد را خلخالی با ساده لوحی آلوده به قساوت بجای قضاوت ويران كرد تا فساد و فحشا در ايران ريشه كن شود. يا ندانسته پيشانی خاك را بوسيد و يا سرانجام فهميد فساد و فحشا و اختلاس و هر سقوط اخلاقی ديگری در جامعه از دل حاكميت و نابرابری در آن جامعه بيرون می‌آيد. "ماهی از سر گنده گردد، نی زدم" فساد و تباهی اخلاقی امروز جامعه ايران بازتاب همين فساد در حاكميت است جامعه آينه حاكميت است. اين فساد و فحشا و سقوط اخلاقی بارها و بارها فراتر از دوران پيش از انقلاب است.

وضعیت روسپیگری بعد از انقلاب:[5]

١.اتصال روسپیگری در اوایل انقلاب به دوران گذشته ی قلعه ی شهر نوبر می گردد.شهر نو در دو مرحله در زمان انقلاب تخریب شد مرحله ی اول در سال ٥٨ بوده که ١٤ هکتار و مرحله ی دوم در سال ٦٧ به وسعت ٤٠ هکتار که در این میان تعدادی به حبس های کوتاه مدت و میان مدت محکوم و ٨ نفر ( ٤مرد و ٤ زن) که زن ها در شفق و مردها در شورآباد به دار آویخته شدند.

وضعیت زنانی که بعد از انقلاب به روسپیگری مشغول شده اند.٢

وجود و اشاعه ی روسپیگری در دوران گذشته پدید ه ای فرهنگی اقتصادی و اجتماعی بود لیکن امروز علاوه بر علل قبلی فقر، بیکاری و تورم بر آن دامن زده و می توان گفت که روسپیگری در حال حاضر پدیده ای اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی است، به عبارت دیگر می توان گفت مشکلات اقتصادی

مقدم بر سایر مسائل است، امروز تعدادی از روسپیان زنانِ شوهرداری هستند که به علت فقر، دامن خویش را آلوده کرده اند.

زنان روسپی از سال ٥٧ به بعد به دو دسته ی سنی قابل تقسیم اند..٣

١/ ٣. زنان روسپی زیر ٣٠ سال

١/ ٣. زنان روسپی بالای ٣٠ سال

زنان روسپی زیر ٣٠ سال در سال ٥٧ ٧یا ٨ ساله بوده اند و قطعا روسپی نبوده اند متاسفانه در وضع موجود روسپیانی مشاهده شده اند که سن آنها حدود ١٥ سال می باشد.

اما روسپیان بالای ٣٠ سال، گروهی هستند که برخی از ایشان روسپیان دوران گذشته هستند و برخی نیز در دوران انقلاب روسپی شده اند.

٤. طبقه بندی زنان روسپی از نظر اجتماعی

زنان روسپی از نظر دسته بندی موقعیت اجتماعی و خانوادگی به گروه های زیر قابل تقسیم اند :

١/ ٤. زنان روسپی بی خانمان

٢/ ٤. زنان روسپی مطَلقه یا متارکه کرده

٣/ ٤. زنان روسپی دارای خانواده

زنان روسپی بی خانمان، این دسته از زنان یا از روسپیان دوران گذشته اند و یا به عللی اقوام و خانواده ی خویش را از دست داده اند اغلب آنها سنی بالای ٣٥ سال دارند و از مهمترین عللی که می توان پیرامون ایشان برشمرد عبارتند از اعتیاد زن ، اعتیاد شوهر در گذشته و منحرف نمودن وی ، از

دست دادن والدین و شوهر، طرد از خانواده به علت مسائل اجتماعی.

زنان روسپی طلاق یا متارکه

این دسته از زنان که در بین آن ها زنان جوان هم به وفور مشاهده می شود اغلب مطلقه هستند و یا خانه و کاشانه را ترک کرده اند و در جامعه دچارمشکلی شده اند که قادر به بازگشت به خانواده نمی باشند و خانواده آنها را نمی پذیرد بیکاری و سایر مشکلات اجتماعی و نیاز به رفع مشکلات فردی باعث

انحراف و ادامه ی فعالیت روسپیگری شده اند.

زنانِ روسپی دارای خانواده

این دسته از زنان که متاسفانه تعداشان کم نیست به علل زیر به جرگه ی روسپیان پیوسته اند

اعتیاد شوهر یاخودش، فقر و بیکاری شوهر،

تورم بیش از حد که تاثیر بسیار عمیقی در اقتصاد خانواده گذاشته است

تقسیم بندی روسپیان از نظر درآمد ٦.

١/ ٦. روسپیان با درآمد کم

٢/ ٦. روسپیان با درآمد متوسط

٣/ ٦. روسپیان با درآمد زیاد

روسپیان با درآمد کم : روسپیانی هستند که ظاهری ناخوش آیند دارند، سن ایشان بالا است و مشتریان کمتری دارند، این افراد در حد بخور و نمیرپول به دست می آورند، درآمد ایشان بیشتر خرج اعتیاد می شود . اما نکته ی قابلِ ذکر این که این دسته از روسپیان بدون مشتری نیستند ، اغلب ایشان بیمار

و حتی در بین این افراد ایدز هم مشاهده شده است.

روسپیان با درآمد متوسط : این دسته از روسپیان اغلب زنان خانه دار و شوهردار می باشند که گاهی بدون اطلاع شوهر دست به عمل فحشا می زنند تا پولی کسب کنند تا چرخ اقتصاد خانواده را بچرخانند و گاهی هم با اطلاع شوهر دست به اعمال منافی عفت می زنند و متاسفانه در برخی موارد

شوهر وی را وادار به روسپیگری می نماید و فعالیت این گروه بیشتر ناشی از اعتیاد شوهران است.

روسپیان با درآمد بالا : این دسته از روسپیان جز روسپیان خیابانی و تلفنی هستند، اغلب آنها جوان و زیبا هستند و تشکیلات آنها در حال شکل گیری است محلی برای این کار دارند، خانم رئیس دارند، بیا دارند، و حتی رفیق شخصی که رفته رفته می رود تا مفهوم باج خوار به خود بگیرد

اطلاعات کسب شده نمایانگر آن است که ای نگونه زنان برای هر بار مراجعه بین ٥٠ الی ٣٠ هزار تومان دریافت می نمایند که قسمت اعظم آن را سردسته یا قواد برای خود نگه می دارد.

دو دسته ی اول به علت مراجعات کمتر به آن ها، درآمد کمتری دارند که آن هم برای امرار معاش خواهد بود لیکن دسته ی سوم درآمد بالایی دارند ولی علت وجود پاره فرهنگ روسپیگری که به آن اشاره شد این گونه زنان زندگی را از منظر (( دمی را خوش باش)) می بینند، و مال اندیشی ر ا از دست می دهند بنابراین پول های به دست آمده را به راحتی از دست می دهند برای دوستان خود هدیه می خرند و بالاخره قادر نیستند از درآمد خویش پس انداز نمایند

آنها به محض بیماری دچار مشکل مالی می شوند و این مساله در دوران گذشته نیز وجود داشت زنان روسپی در قلعه ی شهرنو در دوره ی عادت ماهیانه اغلب بی پول بودند و از سردسته یا نزول خورها پول قرض می گرفتند.

نظریه های جامعه شناسان:

[6]برانیسلاو مالینوفسکی، انسان شناس شهیر و بنیان گذار نظریه ی کارکردگرایی، فرهنگ را پاسخ سازمان یافته به نیازهای زیستی انسان میداند چراکه به نظر او انسان بیش از هر چیز یک موجودیت زیستی است و فرهنگ هم در پاسخ به این نیازهای زیستی مفهوم می یابد نه نیازهای اجتماعی و بر این اساس کارکرد هم در سطح رفتار انسانی معنی یافته و به طور ساده عبارت است از ارضای یک کشش ارگانیک و تحقق عملی آن کشش(۱). از جمله ی این نیازهای اساسی زیستی، نیاز جنسی است که انسان برای برآورده کردن این نیاز نهاد مرتبط با آن یعنی نهاد خانواده، خویشاوندی و ازدواج را به وجود آورده است و این نهاد در همه ی جوامع انسانی وجود دارد و وجود اشکال مختلف آن دلیل بر جهان شمول نبودن آن نیست.

از آن جا که دوام یک جامعه بدون برآورده کردن نیازهای اعضای آن جامعه امکان پذیر نیست(۳)، جامعه در تلاش دائمی است تا به هر نحوی به این نیازها پاسخ گوید. حال اگر برخی نهادهای جامعه در انجام وظیفه ی خود موفق نباشند یعنی کارکرد مناسبی از خود بروز ندهند، نهادهای دیگری با کارکرد مناسب پاسخ گویی به آن نیاز خاص به وجود می آیند .در جامعه ای که نهاد خانواده و خویشاوندی توانایی پاسخ گویی به نیاز جنسی همه ی اعضای خود را نداشته باشد، افراد آن جامعه از روش های دیگری برای ارضای آن نیازها استفاده می کنند. در این حالت ما با پدیده ی خودفروشی و فحشا به عنوان یک نهاد جایگزین و دارای کارکرد مثبت روبه رو می شویم که برای برخی از اعضای جامعه که به دلایل مختلف توانایی برطرف کردن نیاز خود را از طریق نهاد رسمی و مورد قبول جامعه ندارد، مورد استفاده قرار میگیرد.

در تحلیل کارکردی(فونکسیونی)، پدیدارهای اجتماعی در رابطه با نتایج آنها در کل نظام اجتماعی تجزیه و تحلیل میشود(۳). در این جا با پدیده ی خودفروشی به عنوان یک پدیده ی واقع در جهان خارج و یک واقعیت اجتماعی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته تا کارکردهای مثبت و منفی و همچنین آشکار و پنهان آن بررسی شود. از آن جا که خودفروشی نهادی به وجود آمده در پاسخ به نیازی زیستی است(به فرض صحّت)، پس دارای ضرورت کارکردی است؛ چراکه اجزای متشکل یک نظام اجتماعی آن چنان به یک دیگر وابسته اند که آثار و نتایج حاصله از هر یک از آنها به ضرورت باعث دوام و بقای کل جامعه می شود.

: فمينيسم‌ و روسپیگری[7]

اوايـل قـرن 18 مـری ولستـون‌ كـرافـت فمينيسـت انگلـيسی فحشـای خيـابـانی را محترمـانه‌تـر از ازدواج ‌دانستـه و ازدواج را «فحشـای قـانونی» می‌نامـد.

حدود يك قرن بعد سوسيال فمينيست آمريكايی اِما گلدمن در مورد مفهوم روسپیگری ابراز داشت: « سوال فقط در مورد درجه و سطحی است كه يك زن، خود را به يك مرد يا به تعداد زيادی مرد می‌فروشد ـ چه در داخل يا خارج از ازدواج».

مبارزه فمينيسم با تحقير روسپيان از قرن 19 آغاز شد. گيل فِترسون از طرفداران حق روسپیگری در مقاله خود تحت عنوان «تاريخ تكرار نمی‌شود» نظريه ژوزفين باتلر تندرو انگليسی قرن 19 را اين گونه منعكس میكند«:... در سال 1897 باتلر به همكاران سياسی خود هشدار می‌داد كه ... مراقب كارگران عفيف باشيد، چرا كه آن‌‌ها پذيرا و موافق هر اندازه جبر، فشار و رفتار تحقيرآميز برای همنوعان خود هستند، زيرا با‌ زور می‌توان بشر را وادار به اخلاقی بودن نمود».

فمينيسم وجودگرا

فمينيسم وجودگرا از مكتب فكری سيمون دبوار و با شعار«زن هميشه فاقد قدرت نيست و نيازی به وابستگی به رابطه‌ی زن ـ مرد ندارد» آغاز شد. او معتقد است: «فحشا راهی برای رهايی از وابستگی زنان به مردان است، به گونه‌ای كه قربانی نمی شوند، بلكه دارای قدرت هم خواهند شد»

در اين ديدگاه وضعيت مطلوب، برابری حقوق و آزادی دو جنس است، ولی روسپیگری تا زمان تحقق آن می تواند نوعی آزادی آنی، مثبت و مطلوب را برای زن همراه داشته باشد. دبوار معتقد است كه زنان اين توانايی و ظرفيت را دارند كه قدرت درونی خود را به معنای يك روح زنانگی به جای قدرت رقابت زن با مرد (كه توهمی بيش نيست) بشناسند. وی هم چنين ابزارهای اقتصادی را راه نجات زنانی می داند كه در اثر نابرابری بين دو جنس تحت ظلم واقع شده‌اند.

كارول پيتمن از طرفداران اين رويكرد در مورد نقش زن به عنوان يك فاحشه می‌نويسد: «ممكن است مرد تصور نمايد كه مالك زن است، ولی تعلقات جنسی او نوعی توهم است، زيرا اين زن است كه صاحب مرد است... زن تصاحب نشده است، زيرا به او پول پرداخت شده است. اين تعبير بهتر از نظريه‌ی تلخ‌ ماركسيسم است كه اين‌گونه اشتغال را نوعی بهره‌كشی ظالمانه می‌بيند. فاحشه يك قربانی مظلوم نيست،« بلكه خمير مايه‌ی زن آزاد شده است».

فمينيسم‌ ليبرال

فمينيسم‌ ليبرال فحشا را مانند انعقاد نوعی قرارداد در زمينه‌ی دادوستد و معامله شخصی می ‌داند. زن برای ورود به چنين معامله‌ای آزاد است، برخلاف راديكال‌‌ها كه اين رابطه را بيشتر از آن كه علاقه به شخصيت وی باشد، بهره‌كشی شخصی از خدمات زن می ‌دانند؛ ليبرال‌‌ها معتقدند هرگاه فردی نياز به خدمات تخصصی همچون پزشكی، لوله‌كشی و مكانيكی داشته باشد، براي او مهم نيست كه چه كسی آن كار تخصصی را انجام می‌دهد، بلكه صرفاً نياز به خدمات او مهم است.

كارول پيتمن در كتاب خود با ‌عنوان «قرارداد جنسی» می‌نويسد: «فاحشه يك كارگر مزدبگير نيست، بلكه طرف قراردادی مستقل است كه بنابه ميل خود می‌تواند معامله را قطع كرده يا ادامه دهد و طرف قرارداد هم يك مشتری مرد است نه يك كارفرما»

فمينيست‌‌های ليبرال معتقدند كه حقوق شخصی نسبت به مصالح اجتماعی ارجح می باشد. مبنای ايدئولوژيكی آنان نظرات سياسی، جان‌استوارت ميل است: «دولت بايد خود را از امور شخصی شهروندان كنار بكشد»

بخشي از تئوری فمينيسم ليبرال‌ به اگزيستانسياليسم شباهت دارد، به اين معنا كه ليبرال‌‌ها نقش‌‌های جنسيتی را تبعيض عليه زنان دانسته و آنان را به رهايی از اين نقش‌‌های ظالمانه توصيه می‌كنند، اگزيستانسياليست‌ها در جستجوی آزادی و برابری حقوقی زن و مرد می باشند، البته با اين تفاوت كه ليبرال‌‌ها حق انتخاب روسپیگری ها را حقی سياسی و درونی می‌دانند (البته درونی بودن به معنای اخلاقی بودن نيست) ولی فمينيست‌‌های وجودگرا انتخاب روسپی را اقتدار اقتصادی می ‌دانند

نظر ليبرال‌‌ها در مورد فحشا شامل چند سطح است: «ليبرال‌‌های سنتی» با شعار «بدن زن، حق زن است» طرفدار حق فحشا هستند و فحشا را «جنايت بدون قربانی» می‌دانند كه عاملان آن همه بزرگسال، عاقل و بالغ هستند. به اعتقاد آنها تلاش‌ عليه روسپیگری به دليل صدمه به حساسيت‌‌های اخلاقی فرد سوم (يعنی ناظر) است و بدين جهت نيز فعاليتی جنايت‌آميز شمرده می‌شود. اين گروه جامعه را به بردباری و تحمل روسپی ها توصيه می كنند.

دفاع فمينيست‌‌های ليبرال از فحشا به عنوان شاخه‌ای از حقوق بزرگسالان، همراه با آزادی و اختيار برای انجام هر نوع عمل جنسی، برمبنای اصل «مالكيت خود» استوار است. از نظر اين گروه، فحشا برعكس تجاوز است كه در آن بدن زن بدون اجازه او به كار گرفته می شود. در فحشا، يك زن برای برقراری ارتباط جنسی كاملاً آزادانه عمل می كند و حتی در بعضی مواقع خود او آغازگر است. به اعتقاد ليبرال‌‌ها اگر جامعه به حق «نه» گفتن يك زن در برقراری ارتباط جنسی احترام می‌گذارد، همين جامعه بايد به حق او برای گفتن «بله» هم احترام بگذارد. البته بين فحشا و ارتباط جنسی «با اختيار» تفاوت وجود دارد. فحشا صرفاً تبادل خواسته‌‌های جنسی نيست، بلكه معامله‌ اقتصادی و مالی نيز هست.

فمينيست‌‌های ليبرال همچنين با ديد فردگرايانه، از بازار آزاد دفاع می كنند و فحشا را مخلوطی از رابطه جنسی و بازار آزاد می ‌دانند كه هر دو برای جامعه‌ی سرمايه‌داری امتياز به حساب می‌آيد، لذا محكوميت هر يك به مفهوم طرد ديگری است. در چنين شرايط اجتماعی، فرد می‌تواند غريزه‌ی جنسی‌ خود را كنترل كند، به اين معنا كه زنان روسپی تعيين‌كننده‌ی قيمت، زمان و محيط تبادل جنسی هستند. از نظر فمينيست‌‌های ليبرال در واقع يك فاحشه، قربانی مردان نيست، بلكه فاتح آنان است

ليبرال‌‌ها مشكل اساسی روسپیگری را در استاندارد‌‌های دوگانه جامعه می ‌دانند و معتقدند نگرش به زنان روسپی به عنوان شهروند دست دوم بيشتر انعكاسی از ديدگاهی استعمارگونه است، زيرا از يك طرف جامعه به زنان می گويد «ازدواج كنيد» تا بتوانيد همه چيز را از مردان بگيريد و از طرف ديگر تبليغات، رابطه‌ی جنسی را به عنوان يك تجارت و خريد و فروش و ابزار مبادله ترويج می‌كند، بنابراين قوانين عليه فحشا با اين ديدگاه اجتماعی تعارض دارد.

در موضع‌گيری ليبرال‌‌ها هيچ نوع پناه امنيتی براي روسپی‌‌ها پيش‌بينی نشده است و چه ‌بسا بسياری از آن‌‌ها تحت عنوان اصل «آزادی‌خواهی» با مشكلات ناشی از روسپیگری روبرو شوند. به نظر می ‌رسد ليبرال‌‌ها می‌خواهند از زير بار مسئوليت آنچه پديده روسپیگری به زنان وارد می كند، شانه خالی كنند، با اين ادعا كه آن‌‌ها روسپیگری را تشويق و توصيه نمی كنند و صرف يك انتخاب و حق ذاتی می بينند.

فمينيسم ماركسيست

فمينيسم ماركسيسم ، پيرو تئوري كارل ماركس، بيشتر به موضوعات اجتماعي توجه مي‌نمايد. مطابق اين نظريه، فمينيست ماركسيست‌‌ها به هر عمل سياسی يا اجتماعی كه نوعی بهره‌وری، برده‌داری و ظلم به زنان است و به نفع نيروی كار مردان می باشد، معترض هستند و فحشا را عملی می ‌دانند كه به دليل پرداخت دستمزد به شخص روسپی، نوعی فساد و بهره‌كشی محسوب می‌شود. ماركس هم در اين مورد اذعان می ‌دارد: «روسپی‌گری تنها تجلی خاصی از فحشای عمومی كارگران است»

به نظر فمينيست‌ ماركسيست‌ها فحشا در ارتباط با سياست‌‌های جهانی، كاری نادرست است، روسپی ها ممكن است تصور كنند كه آزاد هستند، ولی در صحنه‌ی بزرگ‌ تر و واقعی اقتصاد و فرهنگ، آن‌‌ها كارگران تحت ظلمی هستند كه با برنامه‌ی نظام سرمايه‌داری يعنی بهره‌كشی از انسان به كار اجباری وادار شده‌اند، البته «پيتمن» دركتاب «قرارداد جنسی»، روسپی ها را كارگران مزدبگير ندانسته است،‌ بلكه دو طرف مستقل يك قرارداد می‌شناسد. از نظر وی، اعتراض برخی افراد به تحقير و صدمه روسپی ها به وسيله تجارت و جابجايی به اين دليل است كه كالای مورد معامله را نمی‌شناسند. «حقيقت اين است كه بدن يا وجود فاحشه در بازار عرضه نمی‌شود، بلكه وی برای عرضه‌ی خدماتی كه مايل است، آزاد است قرارداد منعقد كند»

در اين راستا رابرت نوزيك فيلسوف ماركسيست معتقد است: «اين حق مردم است كه نسبت به آنچه به آن‌‌ها ضرر می‌رساند آزادانه فكر كنند، به علاوه هركس (مرد يا زن) حق دارد وجود خود را حتی برای برده‌داری تسليم كند»

البته اشتراكاتی در نظريه‌های، فمينيسم ماركسيست و فمينيسم راديكال (تندرو) وجود دارد كه سيمون ويلدر نقد هر يك چنين مي‌نويسد: انسان در نظام سرمايه‌داری تدريجاً از خصوصيات معنوی زندگی دور شده و جزئی از يك ماشين مي‌شود، لذا نگاه به روسپيان به‌دليل حذف خصوصيات روانی و مكانيكی مناسب نيست.

وي در انتقاد به مكتب ماركسيسم می نويسد: «اين ديدگاه نه تنها در تئوری، بلكه در عمل هم دچار نقصان است. اين وضعيت در توصيف مكانيزم‌‌های رشد اقتصادی نيز صدق مي‌كند. هدف اصلی ماركسيسم توزيع كار است كه شباهت زيادی به نظام سرمايه‌داری دارد. فمينيست‌ ماركسيست‌ها اساس معيار‌‌های خوب و بد اخلاقی را برپايه‌ی فساد در سيستم پرداخت دستمزد كارگر می ‌دانند كه خود تجلی تمايز طبقاتی است. آن‌‌ها معتقدند دريافت دستمزد شكلی از ظلم است كه خيلی روشن و علنی كارگران را به دليل محروميت از دانش و مهارت به بردگی‌كشانده و به هيچ می ‌رساند»»

فمينيسم اجتماعی

فمينيسم اجتماعي ظاهراً همان خصوصيات و ويژگی‌‌های فمينيسم ماركسيسم را دارد، با اين تفاوت كه به جای پذيرش اقتصاد جبرگرايانه به عنوان منبع اوليه در ايجاد ظلم، شرايط اجتماعی ـ روانی را مبنای ظلم می‌داند نگرانی اين گروه برای زنان فراتر از موضوع سياست است و بيشتر به مردم توجه می‌كنند تا منافع اقتصادی.

از نظر فمينيست سوسياليست‌ها، يك فاحشه، قربانی فساد جامعه‌ای است كه در آن تبعيض و فاصله‌ی طبقاتی وجود دارد. ظلم طبقاتی در جامعه‌ی مادی گرا به شكل تحقير و قرار دادن انسان‌‌ها در يك طبقه خاص روی می ‌دهد. آن‌‌ها مردم را جزئی از يك سيستم تصور می كنند كه به آسانی می‌توان جايگاه آنان را تعويض‌ نمود. هيچكدام از دو مكتب سوسياليست و ماركسيست فحشا را توصيه نمی‌كنند، هرچند درمان و راه‌حل قانونی هم برای محو آن ارائه نمی ‌دهند. آن‌‌ها معتقدند كه علت فحشا در ساختار يك جامعه قرار دارد، لذا پاسخ آن نيز بايد در بستر اجتماعی همان جامعه جستجو شود.

فمينيسم راديكال

فمينيسم راديكال اين گروه معترض به روسپیگری بوده و آن را موجب تحقير زنان و افزايش قدرت سياسی جنس مذكر مي‌داند. به طور مثال بيان مي‌شود كه «ظلم به زنان اصولی‌ترين و اساسی ترين نوع ظلم مي‌باشد و الگويی برای ساير انواع مظالم است»

در اين نگرش، فرد روسپی قدرت انتخاب ندارد، بلكه قربانی جبری مستقيم و زيركانه است، زيرا ظلم به گونه‌ای در تفكر انسان‌‌ها جای گرفته است كه با تغيير ساختار جامعه، به تنهايی نمی‌توان آن را از بين برد، بلكه بايد ديدگاه مردان تغيير يابد تا برابری در «قدرت» بين زن و مرد ايجاد شود. اين گروه همانند فمينيست‌ سوسياليست‌‌ها و ماركسيست‌ها معتقدند در صورت احراز برابری زن و مرد و اصلاح ساختار جامعه، روسپیگری ديگر جايگاهی در جامعه نخواهد داشت. «اصول‌ نگرش راديكال‌‌ها و ليبرال‌‌ها در بخش‌‌های خاصی از مبانی، كاملاً مغاير يكديگر است. بدين معنا كه تفكر فمينيست ليبرال‌ها به دليل تأكيد بر دو محور عاطفی و سياسی منطقی‌تر به نظر می‌آيد، درحالی‌كه روش فمينيست‌ راديكال‌ها دارای فلسفه و عملكرد متصل و جدايی‌ناپذير است. البته اين مسئله قابل درك است، زيرا آن‌‌ها به جای چالش عالمانه و تخصصی، بر بيداری فرهنگی گسترده‌ای تأكيد دارند»

اين گروه بين تجاوز و روسپیگری تفاوتی قائل نيستند و فحشا را معامله‌ای خصوصی و بدون ضرر نمی دانند، بلكه معتقدند كه: «فحشا موجب تشديد و استحكام و عادی‌شدن «تحقير» و «بهره‌كشی» نسبت به زنان می شود»

به نظر آنان «فحشای زنانه، ظالمانه است، ولی نه از اين جهت كه عاملين آن از نگاه جامعه در رنج هستند، بلكه به دليل اينكه حرفه‌ای سازمان يافته است و در جامعه باور يكسانی را برای ظلم و تحقير عليه زنان در تمام حيطه‌های زندگی رواج می ‌دهد»

راديكال‌‌ها اين عوارض را حاصل دو تصور رويايی در مردان می‌دانند كه طي روندی تاريخی در موضوع جنسيت مردانه شكل گرفته است، اول آن كه مردان بيش از زنان به ارتباط جنسی نياز دارند و دوم آن كه، مردان از نظر ژنتيكی جنس قوی‌تری هستند، لذا در روابط خود با زنان حاكميت با آنان استر آليسون جاگر مبنای فمينيسم تندرو را اين گونه تعريف می‌كند: «تقريباً در تمامی ارتباطات زن و مرد نوعی توهم جنسی وجود دارد و اصولاً اين گونه روابط برای تثبيت و تشديد حاكميت جنسی مردان طراحی شده است»

مورگان می گوید : "روسپی گری مانند سایه ی سیاهی که روی خانواده افتاده باشد، بشریت را

تا تمدنش هم دنبال می کند".

[2]پل جی. گلدشتاین، روسپیگری را بر اساس پایبندی شغلی و زمینه ی شغلی طبقه بندی کرده است. پایبندی به معنای فراوانی مبادرت یک زن به روسپیگری است. بسیاری از زنان به طورِ موقت روسپیگری می کنند، و پیش از رها کردن روسپیگری برای مدتی طولانی یا برای همیشه، چندباری خودفروشی می کنند. "روسپیان گاه به گاه" کسانی هستند که غالبا اما نه مرتبا،ً رابطه ی جنسی در ازای پول را می پذیرند تا به درآمد خود بیفزایند بعضی هم به صورت مداوم روسپیگری می کنند و درآمد اصلیِ آنها از همین راه تامین می شود. زمینه ی شغلی به معنای نوع محیط کار و فرایند تعاملی است که یک زن درگیر آن می شود. روسپیِ "خیابانی" در خیابان ها دنبال مشتری می گردد. "دخترانِ تلفنی" مشتریان خود را از طریق تلفن پیدا می کنند، ممکن است مردان به خانه آنها بیایند و یا آنها به خانه مردان بروند. "روسپیِ مقیم" زنی است که در یک باشگاه خصوصی یا عشرتکده کار می کند. "روسپیِ ماساژگر" در جایی که ظاهرا فقط ماساژ و سایر تفریحات و امکانات سالم و مشروع را ارائه می دهد، به عرضه ی خدمات جنسی می پردازد. زنان زیادی هم هستند که در ازای خدمات جنسیِ خود معامله ی پایاپای می کنند به جای پول کالا یا خدمات دیگری دریافت می کنند. اکثر دختران تلفنی مورد مطالعه ی گلدشتاین روسپیان پایاپای بودند؛ رابطه ی جنسی در ازای تلویزیون، تعمیر اتومبیل یا لوازم برقی، پوشاک و یا خدمات حقوقی و دندانپزشکی.

تحقیق های صورت گرفته در مورد روسپیگری در ایران تا به امروز:

[8]کمتر از انگشتان یک دست پژوهش میدانی در این مورد صورت گرفته است که به زعم کارشناسان مهم ترین دلایل آن عبارتند از، دشواری تحقیق در این موضوع به دلیل ویژگی های خاص این حرفه و دوم، تمایل نداشتن نهادهای حکومتی برای طرح و یا حمایت از چنین موضوعاتی .

اما با این وجود اخیرا سعید مدنی یکی از صاحب نظران عرصه ی مسائلِ اجتماعی ایران با اتمام یک تحقیق میدانی گسترده تغیرات گسترد ه ای را دربین جامعه ی تن فروشان شهر تهران چه از باب جمعیت و چه سن و ویژگی های اجتماعی و فرهنگی نشان داد .البته تحقیقات آقای توریکیان در سال 1357 و آقای دکتر صدیق سروستانی در سال 1372 را نباید نادیده گرفت. مطالعه ی سرکار خانم دکتر فرمانفرمائیان هنوز پس از 40 سال آموز ه های خوبی در اختیار پژوهش گران قرار می دهد.

شاید به این خاطر است که تحقیقات بعد از انقلاب بیشتر متمرکز روی نمونه های حاضر درویژگی های فردی و خانوادگی این زنان تفاوت های چشمگیری با گذشته پیدا کرده است. میانگین سنشان کاهش یافته و گروه های جوان تری وارد این حرفه شد ه اند. در سال 1347 یافته ها از میانگین سنی 31 سال زنان روسپی خبر می داد اما تحقیق سال 1387 به میانگین 27 - 26 سال دست پیدا کرد.

میانگین مدت تن فروشی در تهران 5 سال است که با این حساب باید از میانگینِ سنِ شروع 22 - 21سالگی برای شروع سخن گفت برخلاف دهه ی 40 که عمده ی زنان تن فروش کسانی بودند که پس از شکست در ازدواج به این حرفه کشیده می شدند، در حالِ حاضر با حضور نسبت قابل توجه دختران مجرد و زنان متاهل در بین زنان تن فروش مواجه هستیم. سال 1347 خانم فرمانفرمائیان اشاره دارد که 90 درصد زنان تن فروش بی سواد و یا کم سواد هستند.بیش از 90 درصد زنان تن فروش در حالِ حاضر با سواد هستند وما با زنانی مواجه شدیم که از تحصیلات دانشگاهی نیز برخوردار بودند، حتی بالاتر از کارشناسی هم در میان ایشان بود. جالب اینکه این جابجایی سرعت بالایی هم داشته و البته هم راستا با تغییرات سواد در سطح کلی جامعه است. نکته ی دیگری که جای تامل دارد این است که حدود 70 درصد زنان مورد بررسی در این پژوهش یا در تهران متولد شده اند و یا اینکه مدت زیادی است که در تهران زندگی می کنند. این روند نیز تقریبا عکسِ نتایج سال 1347و پژوهش خانم فرمانفرما است در آن دوره اکثریت زنانِ تن فروش کسانی بودند که به تهران مهاجرت کرده بودند.مطالعات متعددی نشان داده است که کودکانِ دختر که در خانواده مورد آزار جنسی قرار می گیرند در بزرگسالی

تمایلِ بیشتری به تن فروشی پیدا می کنند. در مطالعه ی 1387نیز 30 درصد زنان تایید کردند که در کودکی مورد آزار جنسی قرار گرفته اند در یک بررسی مشابه هم 48 درصد این زنان از کمبود محبت در خانواد ه های خود شکایت داشتندبخش بزرگی از این زنان برای گریز از نابرابری تن به این کار می دهند. یعنی همان طور که اشاره شد از یک سو این گروه زنان از وضع خود ناراضی هستند و از سوی دیگر راه های متعارف و قانونی برای دست یابی به یک زندگی بهتر در برابر آنان وجود ندارد. مثلاً تمایل به ادامه ی تحصیل دارند و موفق به ورود به دانشگا ه های دولتی هم نشد ه اند لذا برای تامین هزینه ی دانشگاه غیر دولتی تن فروشی می کنند. نقش فاصله ی طبقاتی اتفاقا در این گروه از هر گروه دیگری ملموس تر است. اصولا زنان روسپی را به سه دسته می توان تقسیم کرد،روسپیان

جنوب شهری که بیشتر به خاطر رفع نیازهای اصلی و یا حتی تنها جایی برای خوابیدن این کار را انجام می دهند، روسپیان بالای شهری یا به قول

سیمون دوبوار زنان تن فروش متشخص که قدرت تعیین شرایط مثلِ میزان دستمزد و نوع مشتری را در اختیار دارند و روسپیان میانه که تقریبا حد وسط

قرار دارند. حال به فاصله ی دو دسته ی اول توجه کنید، در صورتی که دسته ی اول ناگزیر است در هر شرایطی کار کند و حتی در برخی از روزها چندین رابطه

برقرار کند، زنانِ تن فروش متشخص همه ی ابزارها را در اختیار دارند که مشتری خود را انتخاب کنند، به او بگویند چقدر هزینه کند و حتی به او بگویند نه.

فرهنگ تن فروشی در تهران چندان تفاوتی با فرهنگ عمومی ندارد. بخشی از پروسه ی جمع آوری اطلاعات 1387 در مطالعه ی اخیر با ایام محرم مصادف شد و جالب اینکه در همین مدت با کاهشِ شدید فعالیت این زنان در سطح شهر مواجه بودیم. آنها در این مدت کار نمی کردند، آن هایی هم که

کار می کردند می گفتند در صورت اختیار چنین کاری را نمی کردند.آمارها نشان می دهد بیش از 70 درصد این زنان پس از آغازروسپیگری خودارضایی را نیز آغاز می کنند که نشان گر لذت نبردن

از روابط متعدد خود است .

مطالعه درباره ی مشتریان بسیار دشوارتر از پژوهش درباره ی زنانِ تن فروش است، زیرا علاوه بر مخاطرات حقوقی که متوجه آنهاست .از نظر خانوادگی و اجتماعی هم حیثیت آن ها در معرض تهدید قرار می گیرد.

اما در مطالعه ای که انجام شد از زنانِ تن فروش درباره ویژگی های مشتریان خودشان سوال شد که نتایج جالبی به دست آمد.

مثلاً یک خانم تن فروشِ 38 ساله مشتریان خودش را به شش گروه تقسیم کرد

اول مردانی که از طرف زنان خود تأمین جنسی نمی شوند

دوم مردانی که نیازهای جنسی شان فراتر از عقاید همسرشان است

سوم پسرهایی که اولِ سکس بازی شان است و با دوستانی رقم خورده اند که این کار را تشدید می کند.

چهارم و مهم تر از همه مردانی که دارای پول زیاد هستند و نمی دانند چطور پول شان را خرج کنند

پنجم مردانی که خیلی خوشگذران و رفیق باز هستند و با خانواده تفریح و حال نمی کنند

ششم مردانی که در مذهبی بودن فیلم بازی می کنند و زن شان باید طبق الگوی آن ها رفتار کند، بالطبع زنان شان از مد و سکس و جامعه عقب می مانند و مردانِ شان در جای دیگر تخلیه می شوند.

شاید این طبقه بندی دقیق نباشد اما تصویر جامعی از مشتریان ارائه می دهد. در این مطالعه به نظر زنان تن فروش مشتریان بیشتر در گروه سنی 50 -30

سال قرار دارند یعنی میانسالان بیش از نیمی از مشتریان را شامل می شوند، پس از این گروه سنی، جوانان گروه سنی 29 - 18 سال قرار دارند.به گفته ی زنان بیش از نیمی از مشتریان متاهل هستند و اغلب تحصیلات متوسطه و عالی دارند.

[1] در تحقیقی که مسی همتی و کیان کیانی در سال 1387از 147 زن روسپی که به صورت اتفاقی انتخاب شده که یا مقیم سازمانِ بهزیستی بوده اند یا در خیابان مشغولِ کار و مقایسه ی پیشینه ی آنان با زن غیرروسپی که آنان نیز به صورت تصادفی انتخاب شدند،نتایج زیر به دست آمد

دو درصد از این زنان، روسپیگری را قبل از 12 سالگی و 62 درصد از 13 تا 20 سالگی و 34 در صد از 21 تا 28 سالگی و تنها 2 درصد بعد از 29سالگی وارد حرفه ی روسپیگری شدند.

تنها 4/ 7 درصد از زنان عادی در این دوران از نعمت سرپرستی توأم پدر و مادر محروم مانده اند در حالی که 5/ 37 درصد از زنانِ روسپی یعنی بیش از یک سوم آن ها این دوران را بدون حضور مشترک پدر و مادری سپری کردند. خانواد ه های زنان روسپی به نسبت خانواده های زنان عادی، طلاق، مرگ و میر والدین، مهاجرت و مسائلِ قانونی را بیشترتجربه کرده اند... یافته های دیگر این تحقیق نشان می دهد در میان خانواد ه های زنانِ روسپی، پدر و مادرهایی که به زندگی زناشویی خود ادامه داده اند نیزمصرف مواد مخدر، بیکاری، مهاجرت برای یافتنِ کار و در کل شرایط اقتصادی نابسامان بیش از گروه زنانِ عادی دیگر بوده است. پیداست که در چنین شرایطی سوءِ تغذیه و عدم رعایت بهداشت مناسب و در نهایت مرگ و میر زودرس را بیشتر تجربه کرده اند. میزان طلاق در خانواده های زنان روسپی یا مهاجرت برای کار در خانواده های زنان روسپی 8/ 6 درصد و زنانِ عادی 4/ 1 درصد بوده است.

2/ 44 درصد از زنان روسپی یعنی تقریبا نیمی از آنها خود را موجودات کم ارزشی در خانواده می دانند در حالی که این رقم در نزد زنان عادی 4/ 3 درصد است. زنان روسپی به گزینه ی "کم" 2/ 44 و به گزینه ی "تاحدودی" 6/ 32 درصد اذعان داشتند و تنها 1/ 23 درصد اهمیت و ارزش خود را در خانواده زیاد می دانستند.

5/43 درصد زنان روسپی در زمان زندگی با خانواده، به میزان زیادی کمبود مهر و محبت را احساس کرده اند در حالی که تنها 7/ 2 درصد از زنان عادی با چنین موقعیتی روبرو بوده اند در یافته های دیگر تحقیق نشان داده شده است این زنان بی تابانه در پی کسب مهر و محبت بوده اند و همیشه از

تبعیض رفتاری رنج برده اند.

بر اساس تحقیقات انجام شده در سراسر دنیا یکی دیگر از زمینه های پراهمیت در بررسی زندگی زنان روسپی مطالعه ی تحریکات احتمالی جنسی دردوره ی پیش از بلوغ است؛ 5/ 22 درصد از زنان بررسی شده در دوران کودکی قربانی سوء استفاده ی جنسی بوده اند مهم تر اینکه در 11 درصد موارد این عمل توسط نزدیک ترین و محرم ترین افراد زندگی یعنی پدر، برادر و دایی انجام شده است چنین رویدادی نه تنها قبح برقراری رابطه ی جنسی غیرمتعارف را درهم می شکند بلکه زمینه را برای دل مشغولی های جنسی زودرس نیز فراهم می آورد؛ سوء استفاده ی جنسی توسط پدر، برادر، دایی از زنانِ روسپی 11 درصد ودر زنانِ عادی 7/ 0 درصد است؛ این مساله در ارتباط با ناپدری، همسایه، دوستان خانوادگی در زنان روسپی 5/ 11 درصد در زنانِ عادی 7/ 0 درصد و زنان

روسپی که مورد سوء استفاده ی جنسی در زمانِ کودکی قرار نگرفته اند 5/ 77 درصد و در زنانِ عادی 6/ 98 درصد بوده است. که 68 درصد از این زنان به وسیله ی دوستان و هم محلی های خود با روسپیگری آشنا شده اند.

8/23درصد از زنانِ روسپی قبل از آغاز به روسپیگری یا معتاد بوده اند یا چندین بار مواد مخدر مصرف کرده اند؛ 5/ 43 درصد از آنها بعد از آغاز به روسپیگری معتاد شده اند و تنها 6/ 32 درصد یعنی قریب به یک سوم هیچ گونه مواد مخدری مصرف نکرده اند. طبیعی است که برای بسیاری از این زنان کسب درآمد برای خرید مواد مخدر برای خود و همسران شان یکی از دغدغه های اساسی زندگی به شمار می آید.

تنها 7/ 0 درصد از زنان روسپی دارای سواد دانشگاهی و 55 / 11 درصد دارای سواد متوسطه اند در حالی که سواد 23 / 78 درصد از این زنان در حد راهنمایی و پایین تر است و بقیه کاملاً بی سوادند. علاوه بر این اکثر این زنان با هیچ گونه مهارت درآمدزایی که بتوانند با آن امرار معاش کنند آشنا نبوده اند.

طبیعی است که چنین وضعیتی به ویژه برای آن دسته از زنانی که هیچ گونه پشتوانه ی حمایتی نیز ندارند زمینه برای آسیب پذیری فراهم می آورد...

[9]بر اساس تحقیقی که به تازگی در شهر تهران انجام شده پدیده ی روسپیگری در متاهل ها بیش از مجردها دیده می شود. سیدکاظم رسول زاده طباطبایی مدیر گروه روانشناسی دانشگاه تربیت مدرس و رییس کارگروه زنان و دختران آسیب دیده و در معرض آسیب، به این نکته اشاره کرد. در این کارگروه که به عنوان یکی از کارگروه های همایش اسلام و آسیب های اجتماعی برگزار می شد رسول زاده با استناد به تحقیقی که به تازگی در شهرِ تهران انجام شد به تغییراتی که در روند روسپیگری ایجاد شده، اشاره کرد

در دهه ی 60 و 70 سن روسپیگری بالای 30 سال بود اما اکنون سن روسپیگری از 15 سال به بالا رسیده است. او در ادامه گفت : « اگر پیش از این اقدام به روسپیگری به خاطر رفع نیازهای اولیه بود اکنون به خاطر رفع نیازهای ثانویه است. از طرفی تا پیش از این پدیده ی روسپیگری بیش تر

در مجردها بروز می کرد اما تحقیقات نشان داده که اکنون روسپیگری در متاهل ها بیشتر شده و با رشد سریعی هم مواجه است. » رسول زاده ادامه داد : « پدیده ی روسپیگری پیش از این در غیر بومی ها بیشتر بود اما اکنون شیوع این پدیده در طیف بومی و غیر بومی برابر شده، بنابراین دیگر نمی توانیم این پدیده را با مهاجرت مرتبط بدانیم. » به گفته ی رسول زاده گر چه این پدیده قبلاً در افراد با تحصیلات کمتر از دیپلم دیده می شد اما اکنون این پدیده در افراد تحصیل کرده هم دیده می شود. رییس کارگروه زنان و دختران آسیب دیده به چالش های موجود در مورد این مساله اشاره کرد و گفت : « اولین

چالش فقدان نظریه ی جنسی در ایران است. در حال حاضر با افزایش سن ازدواج و کاهش سن بلوغ، فاصله ی بلوغ و ازدواج به 15 تا 20 سال رسیده است اما برای رفع مشکلات ناشی از این موضوع مسوولان و علما هیچ نظریه ی جنسی ای ارائه نداد ه اند. » او چالشِ دیگر را جنسیتی کردن مسائلِ جنسی در ایران دانست و گفت : « در بحث انحرا ف ها فقط بر دختران متمرکز می شویم اما وارد بحث پسران و مردان که آن ها هم می توانند عاملِ بسیاری از انحراف ها باشند نمی شویم. » تابو کردن مسائلِ جنسی و آموزشِ جنسی چالشِ سومی بود که رسول زاده به آن اشاره کرد و گفت : « چالشِ بعدی هم یک جانبه بودن برنامه های توسعه ای ماست. » حسین علی زاهدی پور کارشناس ارشد جامعه شناسی و عضو دیگر این کارگروه نیز به بخشِ دیگری از این آمارها اشاره کردو گفت : «11 درصد روسپیان شهر تهران با اطلاع همسران شان دست به روسپیگری می زنند. این آمار نشان می دهد که نه تنها به مساله ی بیکاری زنان بلکه به بیکاری مردان و پیامدهای آن نیز باید توجه بیشتری شود. » رسول روشن استاد دانشگاه شاهد و کارشناس خانواده و مسائلِ جنسی به عنوان عضو دیگری از این کارگروه نیز به سبب شناختی پدیده ی روسپیگری پرداخت و گفت : « اگر به منشا شکل گیری رگه های شخصیتی افراد که آن ها را به سمت چنین انحراف هایی می کشاند توجه کنیم، متوجه می شویم که خانواده با شکل دادن به شخصیت کودکان می تواند نقش موثری در پیش گیری داشته باشد. » او ادامه داد : « تحقیقات نشان داده است که بعضی از این افراد به خاطر انتقام و انتقام جویی و تنفر از خانواده و جامعه وارد این حیطه می شوند .در حالی که اگر کودک یاد بگیرد که دیگری را دوست داشته باشد و احساسِ امنیت نسبت به دنیای پیرامون اش داشته باشد، چنین حالتی در او به وجود نمی آید. » او به تحقیق دیگری اشاره کرد و گفت : «نتایج نشان می دهد کودک در سن سه تا شش سالگی با پدید ی کنجکاوی های جنسی مواجه می شود.

اما از آن جا که طرح صحیح مسائل جنسی در کشور ما به صورت تابو درآمده اطلاعات صحیح به کودک داده نمی شود و کودک در سنِ نوجوانی اطلاعات را از منابع دیگر به دست می آورد. » به گفته ی روشن تحقیقات نشان داده که گرفتن اطلاعات از منابع دیگر فرد را بیشتر در معرضِ انحرافات قرار می دهد.

این کارشناس به افزایش عزت نفس در کودکان نیز تاکید کرد و گفت : « بسیاری از افراد در معرضِ آسیب، تصویر مثبت بدنی از خود ندارند و چون ارزش و عزت نفسی برای خود قائل نیستند با اقدام به روسپیگری به دنبالِ اثبات و ابراز خود در جامعه هستند.

1389/10/معاون وزارت بهداشت از ثبت بیش از 20 هزار بیمار مبتلا به ایدز در وزارت بهداشت خبر داد و سل و ایدز را شایع ترین بیماری‌های عفونی دانست.

[10] حسن امامی رضوی معاون وزارت بهداشت از ثبت بیش از 20 هزار بیمار مبتلا به ایدز و ویروس اچ آی وی مثبت در وزارت بهداشت در سال 1389 خبر داد .

علی مجید پور، متخصص بیماری‌های عفونی ادعا می‌کند که «جمع سالانه هزینه درمان ایدز در ایران رقمی بالغ بر 272 میلیارد و 601 میلیون و 600 هزار تومان خواهد بود. پیش از این عباس صداقت، رئیس اداره ایدز وزارت بهداشت نیز با بیان اینکه تغییر الگوی انتقال ایدز به ارتباط جنسی در بین جوانان نگران‌کننده است:اعلام کرده بود این روند میتواند همان موج سوم انتقال ایدز باشد. در این میان رحیم سروری، رئيس دانشگاه علوم پزشكي استان زنجان مدعی ست که «آمار تعداد مبتلايان به اچ ‌آی ‌وی و ايدز دقيق نيست و تنها يک چهارم مبتلايان شناسايی شده‌اند براساس آمار‌ها روزانه پنج نفر در ایران به ایدز مبتلا می‌شوند و مقام‌های وزارت بهداشت هشدار داده‌اند در صورت ادامه این روند تا چند سال آینده تعداد مبتلایان به ایدز در ایران پنج برابر خواهد شد.

عوامل موثر بر روسپیگری زنان در ایران:

لاکاساین می گوید : "بزهکاری یک میکروب اجتماعی است. این میکروب در محیطی که آمادگی[11] پروراندن بزهکار نداشته باشد بروز نکرده و جرمی اتفاق نمی افتد.بدین اعتبار، هر جامعه ای بزهکارانی دارد که شایسته ی همان جامعه است، زیرا محیط اجتماعی بر اثر عوامل مختلف در فرد اثر کرده و او را به طرف انحراف از هنجارها و ارتکاب جرم می کشاند .جرم خیز شدن یک لایه ی اجتماع، نشانه ای از تغییرات بنیادی در روش ها و منش های آن لایه است. پدیده ای به نام روسپیگری زنان نشان های از تغییرات در لایه ی اجتماعی زنان و دختران می باشد که در سنوات اخیر، فرار دختران از خانه و زنان خیابانی رنگ بیشتری به آن داده است.

روسپیگری یا به عبارتی تن فروشی، آسیبی است که جامعه ی ایران به شکل غریبی با آن دست و پنجه نرم می کند. در دهه ی هفتاد به دلیل تحولاتی که در عرصه ی سیاست و اقتصاد پیش آمد مسائل فرهنگی و اجتماعی جایگاه کمتری در بین صاحب نظران و دولت مردان به خود اختصاص داد به طوری که درمورد آسیب های اجتماعی، نه تنها صاحب نظران جامعه شناسی هیچ نمی گفتند بلکه مسئولان ذی ربط نیز سعی می کردند وجود این پدیده را در جامعه ی ارزش گرای ایرانی فراموش کنند. تا این که در سال 1380 با پرده برداشتن از وقوع قتل های سریالی زنان آسیب دیده در مشهد، بحث "زنان خیابانی" در مطبوعات و حتی صدا و سیما رنگ بیشتری به خود گرفت.

تا آن زمان حتی برای نامیدن این زنان که دچار فساد اخلاقی بودند، واژه ی دقیق و درست بیان نشده بود. "زنان ویژه" از واژه هایی بود که پس از جریان قتل های عنکبوتی در ادبیات شخصیت های سیاسی نمود پیدا کرد. " زنان آسیب دیده " نیز از سوی مسئولان توان بخشی و آسیب های اجتماعی مطرح

شد. و بدین ترتیب توجه به مسائل زنان خیابانی و دختران فراری تا حدودی اهمیت پیدا کرد.در بروز این پدیده اگر ما تمام علل، یعنی علل اقتصادی، اجتماعی و روانی را مورد توجه قرار دهیم با یک نگاه حلقوی و سیستماتیک می توانیم از تاثیر هریک از آنها بر این پدیده سخن به میان آوریم.

نظریه ی فشار ساختاری، رفتارهای انحرافی را نتیجه ی فشارهای اجتماع می داند که بعضی از مردم را وادار به کج روی می کند. تعبیر ساده ی این نظریه دریک ضرب المثل معروف آمده است که فقر باعث جرم می شود، به موجب این ضرب المثل وجود فراوان فقر در یک ساختار اجتماعی فشارهایی را برای بروز انواع خاصی از کج روی فراهم می سازد.

فقر اقتصادی در ایران، یکی از تاریخی ترین علل بروز پدیده ی "روسپیگری" است. دکتر توسلی جامعه شناسی است که این علت را یکی از علل مهم بر می شمارد. دکتر شیخاوندی جامعه شناس در رشته ی جرم شناسی، با اشاره به معضل بیکاری در ایران فقر را یکی از پیامدهای بیکاری بر می شمارد و چنین بیان می کند که در جامعه ای که شب و روز از بیکاری سخن می گویند، گسترده شدن

این پدیده دور از ذهن نیست. البته گروهی نیز بین افزایش روسپیان یک جامعه با رفاه آن رابطه ی مستقیم قائل هستند. برخی از زنان علی رغم برخورداری از امتیازات ویژه ی خانوادگی

در تکاپوی دست یابی به آنچه خود رفاه بیشتر می نامند به این کار تن می دهند.

دورکهیم، بحران اقتصادی ( چه در جهت پیشرفت و یا کاهش ) را یکی از علل مهم کج روی در جامعه می داند. او معتقد است در شرایط اجتماعی پایدار و مستحکم آرز وها و اهداف انسا نها از طریق هنجارها تنظیم می شوند با بروز بحران، هنجارها دچار از هم پاشیدگی می گردند که این وضعیت

آرزوهای بی قاعده و بی حد و حصر به وجود می آورد. از آنجایی که این آرزو های بی حد نمی توانند اشباع شوند در نتیجه یک نارضایتی اجتماعی دائم به وجود می آید، این نارضایتی در جریا ن های منفی و با واکنش های منفی خود را نشان می دهد ( خودکشی، قتل، طلاق، فحشا)

کوئینگ نظریه ی دورکهیم را به این صورت تکمیل می نماید :فقر به تنهایی یک عامل ثبات بخش است، اما اگر در مقابل فقر تصویر ثروت و یا آرزوهای بلند پروازانه ی رفاه ارائه شوند در آن صورت فقر غیر قابل تحمل می شود و در آن صورت رفتارهای انحرافی و نارضایتیِ اجتماعی رشد می کند.

در ایران به دنبال تجربه ی خصوصی سازی و تجربه ی بازار آزاد در فاصله ی سال های 68 تا 76 و این نکته ی مهم که این تجربه امتیازاتی را برای عد ه ای به ارمغان آورد، طبقه ی نو کیسه و نسبتا بی هویتی با ویژگی های زندگی اشرافی پا گرفت که نماد تبعیض و تناقض در سال های پس از جنگ شد. تا آنجا که زمانی روزنامه ها نوشتند 90 درصد ثروت در دست 10 درصد افراد و 10 درصد ثروت در دست 90 درصد مردم است. چنین عدم تعادلی ناگزیر فقر عمومی را گسترش داده و عوارض جانبی چون سرقت و فحشا را به دنبال داشت.

از سویی دیگر رواج لوکس گرایی بی پشتوانه که در سال های اخیر بسیار افزایش پیدا کرده، می تواند به عنوان یکی از ریشه های این پدیده مطرح گردد.

اختلاف طبقاتی موجود در جامعه ی ایران در کنار اراد ه ای که برای ایجاد انگیزه در کسب رفاه خاطر اجتماعی تلاش می کند، موجب می شود تا برخی اززنان انگیزه ی خود را این گونه به عمل تبدیل کنند. البته بحران اشتغال نیز در این میان هم چنان همراه علل بروز روسپیگری است. نبود مشاغل مناسب و

اختلاف دستمزدها با زندگی بهتر می تواند زنان بسیاری را از دستیابی به کانون خانواده دل سرد کند و آن ها را به خیابان ها بکشاند.

در کنار فقر اقتصادی، طبقاتی بودن جامعه و نا برابری های اجتماعی، فقر فرهنگی نیز جایگاه خاصی دارد. رسم ها و سنت ها و قوانین هر جامعه به عنوان مجموع های از ارز شهای فرهنگی آگاهانه یا نا آگاهانه است که از نسل های قبل به نسل های بعد منتقل می شود، مورد احترام، و تجاوز به آنها جرم

محسوب می شود.

ساترلند معتقد است عوامل قومی، مهاجرت، ناسازگاری های برخی از گرو ه ها، عدم رشد خرده فرهنگ ها، در بروز جرم موثر می باشد و بزِه را مساله ای ناشی از تعارض فرهنگی می شناسد.تغییراتی که در رویه ی اجتماعی زنان به وجود آمده به یک معنا مربوط به گذار از سنت به مدرنیته است، اما ویژگی های بومی کشور نظیر فرهنگ،

دین و عرف هزینه های آن را سنگین کرده است. هزینه هایی که هم دولت به معنای حکومت و هم ملت می بایست به یک اندازه پرداخت نمایند.

در کشورهای در حالِ گذار به علت کم رنگ شدن بعضی از هنجارها و ارز شها و عدم جایگزینیِ هنجارهای مناسب و یا جایگزینی عادات و هنجارهایی که ریشه در ساخت جامعه ندارد، و یا به درستی تعریف نگشته است جامعه با نوعی تعارضات فرهنگی مواجه می گردد که باعث نوعی تنش بین فرد و

جامعه می شود. فرد در مورد آنچه به او در خانواده و مدرسه آموزش داده شده است و آنچه واقعیت جامعه است دچار تعارض شده و این زمینه ساز انحراف وی می گردد در این میان فرهنگ سازی با مدل هایی که متناسب با زمان حال می باشد اهمیت قابل توجه اای دارد.

رفتارهای قومی، مهاجرت، زاغه نشینی، از هم پاشیدگی خانوادگی نیز از عوامل اجتماعی تاثیر گذار بر پدیده ی روسپیگری می باشند به عنوان مثال، زنان خیابانی در مشهد که توسط "حنایی" به قتل رسیدند ساکن حاشیه ی شمالی شهر مشهد بوده اند. جایی که به واسطه ی حاشیه نشینی و زاغه نشین بودن همواره شاهد بزه های گوناگون هستند. "حنایی" که خود ساکن همان منطقه بوده است خود فروشی زنانی که به دست او به قتل رسیده بودند را مشکلات ناشی از زندگی در این مناطق ذکر کرده بود و آنان را در بدترین شرایط اقتصادی و معیشتی می دانست.

انبوهی و تراکم جمعیت که از ویژگی های محله ها و زاغه ها است موجب می شود تا فرد نتواند در زندگی داخلی و خصوصی خود مسایل و مشکلات شخصی را بروز دهد ناچار از دیگران پنهان می دارد. از این رو فحشا، اعتیاد و سرقت که به طور عجیبی در مکان های شلوغ شهر رواج دارد، از بین نخواهد رفت مگر اینکه شرایط و عوامل اقتصادی و اجتماعی که موجب پیدایش این مسائل شده، دگرگون و از بین برود.

برخی از بیماری های روانی که "عقده ی جنسی" به اشکال مختلف در راس آن قرار دارد در پیدایش این آسیب اجتماعی موثر است. عقده هایی که با وجود برخی محرومیت ها در سنین ابتدایی بلوغ در روح و روان فرد ریشه می کنند و در مقاطعی خاص از دوره ی حاد بیماری او را به هر کاری می کشانند.پس در این میان توجه نکردن به بهداشت و سلامت روانی جامعه ی ایران، بدون شک نقش بزرگی در رواج پدیده ی روسپیگری بازی می کند. می توان وجود محدودیت های خاص جامعه ی ایران را یکی از علل افزایش بیمار ی های روانی در میان زنان دانست. نبودن تعادل روانی در میان برخی از زنان و حتی مردان نیز م یتواند موجب رواج روسپیگری گردد.

فرار دختران از خانه نیز که خود از علل و عوامل فوق سرچشمه می گیرد به نوبه ای در گسترش این پدیده موثر است. اکنون به مدت 10 سال است که مساله ی فرار دختران جنبه ی فوق العاده جدی پیدا کرده است، چرا که از یک طرف در این 10 سال آمار فزاینده ای داشته است و از طرف دیگر نشان گر

وجود بحران در عمق روابط خانوادگی است .نوع کنش های متقابل در خانواده یکی از عوامل مهم در بروز این پدیده می باشد تعداد زیادی از دختران که فرار می کنند متاسفانه در دام افرادی می افتند که با ابراز محبت و دوستی آنها را به خود جذب می کنند و از گرسنگی وبی سرپناهی نجات می دهند و سپس برای انجام جرائمی چون قاچاق مواد مخدر، فحشا و دزدی از آنها استفاده می نمایند. این دختران پس از آلوده شدن به این اعمال یا به تهدید افراد دام گذار و اعضای باندهای شکار و یا به دلیل اینکه می دانند از سوی اجتماع مطرود هستند قادر به بازگشت نمی شوند وپس از گذشت 6 7 ماه هرکدام تبدیل به یک زن خلافکار حرفه ای می شوند و پس از رها شدن در جامعه هرکدام حداقل چندین نفر دیگر را هم جذب

باندهای فحشا و قاچاق می سازند.

در نهایت می توان علل و انگیز ه های روسپیگری را این گونه خلاصه نمود

1. وابستگی به مادر و فقدان روابط محبت آمیز با پدر

2.عوامل درونی مانند تنبلی، عدم مهارت درکار، کم هوشی و ضعف مبانی عقلی یا کمی سطح فکر و دانش عمومی

3.جاه طلبی و داشتن رویاهای شهرت و ثروت و قدرت و عشق به تجمل

جنون یا "عقده ی روسپیگری"4.

5.خشونت والدین و بدرفتاری آنان و دارا بودن خانواد های از هم پاشیده و عدم توانایی به پرداختن به یک زندگی عادی

6.فقر، بیکاری و نداشتن درآمد ثابت

7.سرکوبی شدید و غیر عادی میل جنسی و نیز محرومیت و محدودیت های اجتماعی برای ارضاء نیازها

8.داشتن شوهر و محیط خانوادگی نامناسب و بدیِ تربیت و نداشتن پدر و مادر شایسته

9.اختلاف سنی زوجین و عدم توجه شوهر به نیازهای جنسی زن

10.وجود محله های فساد و افراد فاسد در جامعه

11.قرار گرفتن در معرض تجاوز جنسی در دوران کودکی

12.معاشرت با گروه های ناباب و دوستان خلافکار ( معاشران بد)

13.عدم تطبیق خود با شرایط خانوادگی، قومی و محله ای

در این میان کارکرد گرایان برای روسپیگری کارکرد روانی و اجتماعی قائل بوده و کارکردهای آن را به شرح زیر می دانند :1. روسپیگری استغنای جنسی افرادی که قادر یا حاضر به همسر گزینی نیستند فراهم می کند2. روسپیگری استغنای جنسیِ موقت افرادی مانند : جهانگردان، ملوانان و دیگر کسانی را که دور از خانواده به سر می برند، تامین می کند.

3.روسپیگری برای کسانی که حاضر یا قادر نیستند نیازهای خود را از طریق مشروع دنبال نمایند، شرایط نسبتا مناسبی محسوب می شود.

به طوری که ملاحظه می شود، کارکرد گرایان روسپیگری را فقط بر حسب نتایجی که برای کل نظام اجتماعی دارد مورد تحلیل قرار می دهند. اما باید دانست که چنین تحلیلی بخشی از واقعیت های آن را مشخص می کند و مسائل مهم تر دیگری از قبیل علل ساختی و تضادهایی که برای خانواد ه ها پدید

می آورد و موجب از هم پاشیدگی خانواده می شود در این دیدگاه مورد غفلت قرار می گیرد.

نوع برخورد و نگرش جامعه نسبت به زنان و دخترانی که به این گروه انحرافی منسوب شد ه اند نیز حائز اهمیت و دقت نظر می باشد

سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که، جامعه(اعم از مردم و مسوولان ) چه رفتاری را در رابطه با این افراد اعمال می نمایند ؟

مسلما هر جامعه ای برای همبستگی و هم نوایی خود از نوعی مکانیسم های نظارت و کنترل استفاده می نماید. برخورد با هر نوع انحراف با نوعی فشارو مجازات از سوی جامعه همراه است، هرچند ثابت شده است که رفتار انحرافی در اثر چندین عامل اکتسابی به جود آمده و عامل مجازات تاثیر چندانی

در ظهور و ازدیاد و یا تقلیلِ دائمی آن ندارد و فقط در کوتاه مدت می تواند موثر باشد.

ساترلند می گوید : " یکی از ضعف های بزرگ روش های قضایی حاضر، تکیه مداوم بر تهدید، به وسیله ی مجازات کردن برای جلب نظر مردم برای احترام به قانون است، در حالی که هیچ گاه تا کنون با تهدید و ارعاب میسر نشده است کسی قلبا و صمیمانه وادار شود تا به آنچه که به زور بر او تحمیل م یشود احترام بگذارد"

در ایران، مجازات هایی که در مورد این زنان صورت می گیرد عبارتند از : 1. اجرای حدود که صد تازیانه را در بر می گیرد 2. سنگ سار کردن در مواردخاص مسلما در حال حاضر هیچ کدام از این مجازا تها صورت مدنی و انسانی نداشته و از دیدگاه حقوق بشر نوعی خشونت محسوب می گردد و جامعه نیازمند است تا از روش های خاص دیگری برای کنترل این پدیده استفاده نماید. در سال های اخیر طر ح هایی نیز برای کنترل این عارضه مطرح شده است. خانه های سلامت که پایگاه نگهداری زنان خیابانی و دختران فراری است که هنوز به دایره ی فساد وارد نشده اند، هم چنین کانو ن های اصلاح و تربیت و همچنین رواج ازدواجِ موقت در جامعه از پیشنهادات دیگر می باشد.

آن چه که از شواهد بر می آید این مجازات ها و اقدامات نتیجه ی مؤثری در بر نداشته و فقط به نوعی سعی در پاک کردن صورت مساله نموده است ؟

بر چسب زدن از سوی مراجع قضایی و امنیتی به زنان و دخترانی که به نوعی با این مسأله در گیر شد ه اند خود می تواند کنترل این مسأله را پیچیده تر نماید پس لازم است مسئولان، مدیریت اجرایی شایسته و انسانی نسبت به این مسأله داشته باشند.

در سا ل های اخیر از سوی مسئولان به این نکته پرداخته می شود که ازدواج موقت یک راه کار برای برخورد با پدیده ی زنان خیابانی است، قطعا تشویق و ترویج ازدواج موقت به سلامت جامعه کمکی نخواهد نمود، زیرا در جامعه ی ایران که نهاد خانواده از تعاریف خاص خود بر خوردار است اگر ما این راه را باز بگذاریم در حقیقت به مسأله در شکل جدید رسمیت بخشیده ایم.

اگر روسپیگری را فروش تن در مقابل پول بدانیم، در ازدواج موقت همین امر با پشتوانه ی قانونی صورت می پذیرد و زمانی بر آن واقع می شود.

آیا واقعا با این روش معضل حل می گردد یا معضلی بر معضلات جامعه اضافه می شود ؟

افزایش زنان و دخترانِ خیابانی واقعا در ایران نهادینه خواهد شد ؟

از آنجایی که کانالیزه کردن این زنان و دختران در مکان های خاصی نیز مطابق با ارزش های سنتی جامعه نمی باشد و به هر حال این زنان و دختران مطرود جامعه می باشند بر عهده ی مسئولان است که با توجه به ساختارهای جامعه با شیوه های روانشناسانه، جامعه شناسانه، و اخلاقی به حل این معضل بپردازند و راه حل هایی را ارائه دهند که با توجه به بافت جامعه ی ایران امکان تحقق آن وجود داشته باشد.

مسلما این نکته حائز اهمیت می باشد که هیچ انحرافی به صورت صد در صد از جامعه ریشه کن نخواهد شد ولی کاهش آن حداقل به صورت معقول، در حفظ سلامت جامعه موثر است.

تولستوی می گوید : " در روح هر فرد مجرم بارقه ای از نور الهی وجود دارد که ممکن است او را به راه راست هدایت کند " به همین خاطر اصلاح مجرمان به شیو ه ای که در جریان عادی زندگی اجتماعی قرار گیرند نیز دارای اهمیت است.درمان بیماری های اجتماعی بسیار مهم است چون این بیماری ها حالت مسری داشته و به سرعت در جامعه تسری می یابند و در زمان کوتاهی درصد زیادی از جامعه را آلوده می سازد و مهم تر از آن پیش گیری از این گونه بیماری ها می باشد، مسلما هزینه ای که برای پیش گیری مورد استفاده قرار می گیرد بسیار کمتر از هزینه های درمان خواهد بود.

منابع:

http://www.daadaar.com [1]

http://www.qomprisons.ir/farsi/news.php?news_id=51448 [2]

http://zanestaan.blogspot.com [3]

http://assir.blogfa.com [4]

http://www.qomprisons.ir [5]

http://www.agahane.com[6]

http://www .farsnews.ir[7]

http://www.irwomen.info/spip.php?article6557 [8]

http://www.sarmayeh.net/ShowNews.php?6678 [9]

http://www.30mail.net[10]

http://jomhouri.com/a/05let/005057.php [11]

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید