بار دیگر رسانه های گروهی خبر سقوط پرنده آهنین بال دیگری را به اطلاع ملت ایران رسانید و آنان را در اندوه و غم بزرگی فرو برد. مقوله بس مهم و ارزشمند صنعت هوایی از پیچیده ترین ماشینهای ساخت دست آدمی هستند که برای ساخت و کاربری آنها بسیاری از علوم روز مانند مکانیک، فیزیک، شیمی، هیدرولیک، الکترونیک و... تلفیق گردیده اند و طبعا عملیات پروازی و تعمیر و نگهداری آنها نیز مدیریتهای خاص خود را طلب میکند، در این مقاله سعی شده است مهمترین مشکلات موجود در هوانوردی ایران مورد بررسی قرار بگیرد و این امکان برای عموم مردم فراهم شود تا درک بهتری از وضعیت حمل و نقل هوایی کشورمان داشته باشند که احیانا به علت دریافت اطلاعات غلط تحریمهای آمریکا را مشکل اصلی قلمداد میکنند.
مهمترین مشکلات خطوط هواپیمایی در ایران را میتوان به شرح زیر دانست:
1- نخستین مشکل که شاید بتوان مهمترین نقطه ضعف سیستم هوانوردی ایران محسوب کرد عدم آشنایی مدیران و مسئولان تصمیم گیر با این صنعت پیچیده میباشد، بسیاری از مدیران سازمان هواپیمایی کشوری، شرکت فرودگاهها و شرکت های هواپیمایی فاقد سوابق اجرایی، تحصیلی در زمینه حمل و نقل هوایی میباشند که از میان آنها میتوان به سید مهدی غفار نخستین مدیر عامل شرکت ایران ایرتور از زمان تبدیل این شرکت توریستی به شرکت هواپیمایی اشاره کرد، نامبرده پیش از انقلاب آبدارچی ایران ایرتور بوده است، از میان مدیران ایرانایر میتوان به داوود کشاورزیان اشاره کرد، کشاورزیان پیش از تصدی سمت مدیریت هما استاندار مازندران بوده است.
2- تعویض سریع مدیران به صورت مداوم به طوری که مسئولیت سازمان هواپیمایی کشوری از سال 1357 تاکنون برعهده 20 نفر گذاشته شده است، در حالی که از سال 1328 تا سال 1357 تنها 4 نفر مسئولیت سازمان هواپیمایی کشوری را به عهده داشتهاند.
3- آموزش اولیه برای دانشجویان خلبانی به منظور کسب گواهینامههای CPL و INST با تعداد محدودی هواپیمای بسیار قدیمی حتی بدون داشتن یک شبیهساز اولیه انجام میشود. آنگونه که تا چهار برابر استاندار جهانی وقت میگیرد. اساتید این مؤسسات آموزشی به خصوص معلمان پرواز، هیچگاه در کلاسهای آموزشی و استاندارد شرکت نمیکنند و طبیعتاً معلومات جدیدی ندارند تا به دانشجویان خلبانی منتقل کنند. در نتیجه کارآموزانی که توسط این استادان تعلیم میبینند بعدها در شرکتهای هواپیمایی حتی با صرف وقت و مخارج زیاد با پیشرفت ضعیف روبهرو میشوند. تعداد زیادی از اساتید خلبانی فعال در آموزشگاههای خلبانی افرادی جوان و بیتجربه میباشند.
4- سرانه آموزش کارکنان هواپیمایی در ایران در مقایسه با دنیا اندک است همچنین عدم شرکت متخصصان عملیاتی و فنی در جلسات بینالمللی بویژه در موارد ایمنی و آشنایی به فنون جدید به علت مخارج ارزی آن، از مشکلات این بخش میباشد. در نتیجه کارکنان رده اول هواپیمایی نمیتوانند معلومات خود را ارتقا داده و به دیگران منتقل کنند و اینجاست که ایمنی و پیشرفت فدای وضع بد اقتصادی میشود.
5- تصمیمگیری تعداد زیادی از مدیران مختلف برای اجاره و خرید هواپیما با صرف وقت زیاد و کاغذبازی های اداری، مدیران شرکتها را از تحرک بازمیدارد. اغلب مدیران به علت تضاد در تصمیمگیری و بهانهگیریهای مختلف و نظرات غیرکارشناسی ساکت نشسته و اقدام مؤثری انجام نمیدهند.
7- بنا بر اطلاعات موجود دولت ایران بودجهایی معادل 500 میلیون دلار برای خرید هواپیما در نظر گرفته است که با این میزان سرمایه حتی نمیتوان دو فروند ارباس 340 دوسال ساخت خریداری کرد در حالیکه کشور قطر با جمعیتی کمتر از یک میلیون نفر طی چند سال اخیر بالغ بر 50 میلیارد دلار برای خرید هواپیما سرمایهگذاری کرده است.
8- تعداد زیادی فرودگاه در ایران ساخته شده که سالهاست بدون پرواز تعطیل ماندهاند و سالانه برای نگهداری این فرودگاهها هزینه سنگینی پرداخت میشود. در هیچ یک از این فرودگاهها سوخت هواپیما وجود ندارد و هیچ گونه برنامهریزی هم برای تأمین آن انجام نشده است.
7- وجود رابطه و اعمال نفوذ در حین استخدام خلبانان باعث شده اشخاصی با هر بهره فکری و علمی وارد خطوط هواپیمایی بشوند و این خطر بسیار بزرگی محسوب میشود.
9- عدم وجود نهاد مستقل بررسی کننده سوانح هوایی نظیر NTSB، AAIB، FSF که باعث پنهان ماندن دلایل اصلی سوانح هوایی متعددی در ایران شده است.
10- حدود 150 فروند هواپیما در ایران پرواز میکند و حتی یک شبیهساز برای آنها وجود ندارد در حالی که برای داشتن 6 تا 8 فروند هواپیما از یک نوع، دارا بودن یک شبیهساز، قابل توجیه و اجباری میباشد. نداشتن شبیهساز پرواز مخارج سنگینی را برای شرکتهای هوایی ایجاد کرده و به همین دلیل از انجام تعلیمات لازم با شبیهساز اجتناب میکنند.
نتیجه گیری
اساسا حمل و نقل هوایی بیش از آنکه اقتصادی باشد و بیش از آنکه فنی باشد سیاسی است. بنابر این تخستین گام برای حل مشکلات متعدد حمل و نقل هوایی در ایران، نیازمند تمایل واقعی حکومت برای غلبه بر این مسائل است، زیرا مشکلات مدیریتی، حقوقی، منابع مالی حمل و نقل هوایی تنها توسط حکومت قابل حل شدن میباشد و اگر حاکمیت حمایت نکند حل این مشکلات امکان پذیر نمیباشد.
=ARJsy����size:10.0pt;mso-ansi-font-size:11.0pt; mso-fareast-font-family:"Times New Roman";color:black;mso-fareast-language: DE'>ــ مردم بافریاد کردن شعار "جمهوری ایرانی" در خیابانهای پایتخت ؛ هویت ایرانیِ ( آگاهی تاریخی و فرهنگی ) خود را به آگاهی سیاسی تبدیل کرده اند . یعنی در این شعار نوعی نگاه و اتکاء به هویت ایرانی نهفته است , یعنی ؛ مردم با این شعار ؛ جمهوری را مطالبه کرده اند که خاص ایران بوده و ریشه در فرهنگ و زبان ایران داشته یاشد و بتواند پاسخگوی نیازهای مربوط به آزادی گفتار ؛ نوشتار ؛ اندیشه ؛ حق برگزیدن و برگزیده شدن ؛ برخورداری از نهادهای فدرال و ... در ملتی کثیرالمله با اقلیتهای گوناگون مذهبی و دینی باشد . یعنی در حالیکه مردم ایران بخوبی می دانند که ؛ جمهوریت حکومت جمهور مردم بر سرنوشت خودشان است و یک درونمایه جهانی و بین المللی دارد و کشورهای پیشرفته جهان نیز برداشتهای یکسانی از آن دارند ؛ ولی علیرغم آن ؛ همانطور هم که امروزه در جهان متمدن شاهدیم ؛ که هیچیک از جمهوری های موجود در جهان ؛ قوانین و مقررات یکسانی برای اداره کشور ندارند ــ و اکثرا" نام کشور خود را بدنبال کلمه جمهوری آورده اند ــ و اداره کشورهای مختلف بر اساس ویژگی های فرهنگی و زبانی و نیازهای خاص هر کشوری تنظیم شده ــ مثلا" جمهوری آلمان با جمهوری ِفرانسه و هر دو با جمهوریِ امریکا فرق دارد ؛ حتی دو جمهوری آلمان و سوئیس علیرغم اینکه حاکمیت هر دو کشور به صورت فدرالی اداره می شود نیز با هم فرق می کند ــ در ایران نیز می توان و این حقِ مردم ایران است که جمهوری ویژه خود را بر اساس نیازهای فرهنگی و زبانی قومهای مختلف و اقلیت های مختلف مذهبی و ... تأسیس نمایند .
بنابراین شعار "جمهوری ایرانی" فرایند بازاندیشی جمعیت کثیری از مردم و جوانان ایران زمین به سرنوشت خود است ؛ یعنی بازبینی نوعی نگاه به هویتی که در اثر جباریت حکام دینی به فراموشی رفته بود ؛ بنابراین در تظاهرات اعتراضی 13 آبان 1388 مردم ایران هم نفرت و بیزاری خود از استبداد دینی حاکم بر کشور را اعلام می کرده اند وهم برای اولین بار ؛ خواست خود برای سرزمین جغرافیائی بنام ایران را فریاد کردند و گفتند خواهان حکومتی هستند که منافع ملی تمام ایران را در سرلوحه اهداف خود قرار دهد .
اگر چه سرفصل های اساسی و قوانین پایه ای حکومتِ دمکراتیک و سکولارِ فردا را نمایندگان مجلس مؤسسان واقعی مردم ؛ احزاب آزاد و غیر دولتی تدوین و تصویب خواهند کرد . ولی پیشاپیش روشن است که :
اگر جمهوری اسلامی ؛ هم مطابق با آنچه که در قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی آمده وهم مطابق با هزاران قانون نوشته و نانوشته دیگر که بر دست و پای مردم ایران زنجیر شده است ؛ جمهوری مسلمانان و امت اسلامی است . مطمئنا" "جمهوری ایرانی " جمهوری تمام ایرانیان و ملت ایران می باشد .
اگر در جمهوری اسلامی ایمان به یگانگی خدا و شهادت به پیغمبری حضرت محمد و اعتقاد به روز قیامت شرط ضروری برای برخورداری از حق و حقوق شهروندی است ( اگر در این رژیم حق وحقوقی واقعا" برای مردم وجود داشته باشد ) ؛ در " جمهوری ایرانی " تنها و تنها " ایرانی بودن " شرط شهروند بودن و برخورداری از تمام حقوقِ برابر شهروندی است .
اگر در جمهوری اسلامی برای انتخاب شدن و انتخاب کردن هر منصب و مقام کشوری حتی استخدام در دوایر دولتی و انتخاب مشاغل ؛ مسلمان ( آنهم شیعه اثنی عشری ) شرط اصلی است ؛ در " جمهوری ایرانی " تنها شرط ؛ ایرانی بودنِ شهروند است که راه را برای برای تصاحب تمام پست های کشوری و لشگری و مشاغل مختلف باز می کند . این شهروند ایرانی می تواند ؛ زن یا مرد ؛ کرد یا لر ؛ ترک یا بلوچ ؛ مسیحی یا زردتشتی ؛ ارمنی یا مسلمان و .... باشد .
و ........
آری "جمهوری ایرانی" یک جمهوری ویژه ایران است ؛ که تنها راه برای صلح ؛ دوستی وهمزیستی میان تک تک آحاد مردم ایران و ضامن وحدت ملی و دمکراسی پایدار در کشور است .
15.01.2011
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید