رفتن به محتوای اصلی

اينترنت و هويت اجتماعي

اينترنت و هويت اجتماعي

اينترنت و هويت اجتماعي

مريم رفعت جاه

استاديار گروه انسان شناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران rafatjah@ut.ac.ir

علي شکوري

دانشیار گروه برنامه ريزي اجتماعي دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران shakoori@ut.ac.ir

چکیده :

اين مقاله تاثير اينترنت بر برخي از ابعاد هويت اجتماعي (از جمله هويت ديني، هويت قومي، هويت خانوادگي و هويت شخصي) را با استفاده از روش پيمايشي مورد مطالعه قرار داده است. اين مطالعه در شهر سنندج در ميان دو گروه از دختران، يعني آنهايي که از اينترنت استفاده مي کردند و آنهايي که از اينترنت استفاده نمي کردند، صورت گرفته است. اين مطالعه و تحليل يافته ها نشان مي دهد که ميان دو گروه مذکور به لحاظ هويت ديني،‏ هويت قومي، هويت خانوادگي و هويت شخصي تفاوت معناداري وجود دارد و هويت ديني، قومي و خانوادگي و هويت شخصي در افراد گروه اول، نسبت به افراد گروه دوم از قوت كمتري برخوردار بود. به نظر مي رسد اين موضوع از يک سو نشانگر کاهش تاثير کانال هاي سنتي در فرايند هويت سازي و از سوي ديگر بيانگر تحول کيفي مولفه هاي هويت يابي در عصر جديد است که غالبا خارج از کنترل مراجع سنتي و غير‏رسمي (خانواده، قوميت و دين) و ساختارهاي رسمي (نهادهاي متولي نظارت اجتماعي و برنامه ريزي فرهنگي) قرار دارد . نتيجه اين که، باوجود تلاش نهادهاي سنتي رسمي و غيررسمي در هدايت هويت هاي فردي و اجتماعي، استفاده از اينترنت بر هويت اجتماعي افراد مورد مطالعه تاثير تعيين کننده اي داشته است.

کلید واژه ها :اینترنت، هویت اجتماعی، تکنولوژی های اطلاعاتی، بحران هويتی، جامعه شبكه‏ای.

مقدمه

امروزه كمتر كسي در اين گزاره شك مي‏كند كه جهان وارد عصر تازه‏اي شده که نماد آن اهميت يافتن اطلاعات است. بسياري از دانشمندان و صاحبنظران علوم اجتماعي بر اين باورند كه تركيب و همگرايي فنآوري‏هاي ارتباطي و تجديد ساختار نظام سرمايه‏داري در دهه‏هاي اخير ما را وارد عصر و جامعه ی تازه‏اي كرده است. دانيل بل آن را جامعه ی فراصنعتي، امانوئل كاستلز، جامعه ی شبكه‏اي و تادائو اومه سائو آن را جامعه ی اطلاعاتي ناميده است. جامعه ی اطلاعاتیرا جامعه‏اي مي‏دانند كه در آن دسترسي به اطلاعات، افزايش يافته و اطلاعات اهميت زيادي در زندگي روزمره پيدا كرده و سبب تغييراتي در ساختارهاي شغلي شده است. به سبب گسترش دامنه ی تاثير رسانه‏هاي جمعي، به ويژه ماهواره و اينترنت و ساير فنآوري‏هاي اطلاع‏رساني، جامعه ی اطلاعاتی امروزه بُعدي جهاني پيدا كرده و منحصر به كشور يا كشورهاي خاصي نمي‏شود.

اقتصاد جهاني مبتني بر اطلاعات، توسعة فناوري‏هاي ديجيتالي و فشردگي زمان و مكان از ويژگي‏هاي اين عصر است. موتور محركه ی اين تحولات، انقلاب و انفجار اطلاعات و تحولات پرشتاب علمي و فنآورانه بوده است. در اين فرآيند، ابتدا رايانه‏ها به جامعه راه می ‏يابند و سپس رايانه‏هاي شخصي به منازل و حوزه‏هاي خصوصي افراد و خانواده‏ها وارد مي شوند و بزرگراه اطلاعات را از وسط منازل عبور مي‏دهند. وصل شدن رايانه‏ها به خطوط تلفن و دسترسي آسان و نسبتاً كم‏هزينه به اينترنت، افراد را به اطلاعات انبوه و جهاني متصل ساخته و اين همه، جنبه‏هاي مختلف زندگي ما را تحت تأثير قرار مي‏دهد. يكي از جنبه‏هاي مهمي كه از فنآوري هاي اطلاعاتي و ارتباطي جامعه ی اطلاعاتی تأثير مي‏پذيرد، هويت است.

هويت داراي ابعادي مختلف است. بعد روانشناختي آن كه به نام هويت شخصيتي خوانده مي‏شود و شامل تعريف فرد از ويژگي‏هاي منحصر به فرد فيزيكي و روانشناختي خودش است، با هويت اجتماعي تفاوت دارد. هويت اجتماعي به تعريفي كه فرد براساس تعلق و عضويت در گروه‏هاي اجتماعي از خودش مي‏كند، دلالت مي کند و شامل هويت هاي مختلفي است. برخي از اين ابعاد هويت خانوادگي، هويت قومي و هويت ديني است.

هويت فردي از مجموع هويت شخصيتي و هويت‏هاي اجتماعي فرد تشكيل مي‏شود. در جوامع سنتي، هويت بيشتر متأثر از عوامل انتسابي، از پيش مشخص شده و ثابت است. انسان‏ها شبيه يكديگرند و انسجام بيشتري در ابعاد مختلف هويت وجود دارد. لذا افراد جامعه به لحاظ هويت‏يابي چندان دچار تغيير و دگرگوني نمي‏شوند و اساساً كمتر مسئله‏اي به نام بحران هويت به وجود مي‏آيد. اما در جوامع جديد منابع هويت‏يابي متعدد و بيشتر اکتسابي است، زيرا انسان‏ها در گروه‏ها و قشرهاي اجتماعي متعددي عضو هستند. لذا هويت انسان‏ها در معرض تغيير است. اين‏جاست كه مسئله ی هويت و چالش‏هاي هويتي بروز مي‏كند.

جامعه ی اطلاعاتی باعث تحولات گسترده از جمله تحول در مفهوم زمان و مكان شده است. فراهم آمدن منابع و مراجع جديد، ذهنيت و هويت افراد را دچار دگرگوني كرده است و اين مسئله به منطقه يا كشور خاصي محدود نمي‏شود بلكه تمام جوامع را كم‏وبيش دربرگرفته است. جامعه ی ما نيز چون ديگر جوامع، در معرض تغيير و دگرگوني قرار گرفته‏ است و آثار و پيآمدهاي آن را نيز تجربه مي‏كند. جوانان، مستعدترين گروهي هستند که تحت تأثير اين تحولات قرار گرفته‏اند.

كردستان از جمله مناطقي است كه يكي از قوميت‏هاي مهم و پرجمعيت ايران را در خود جاي داده است، ‏ گسترش فنآوري‏هاي اطلاعاتي ارتباطي و شبكه‏هاي ماهواره‏اي و كانال‏هاي كرد زبان، گسترش راه‏هاي ارتباطي و رشد كافي‏نت‏ها و كلوپ‏هاي مختلف در منطقه و رشد شهرنشيني از پديده هاي اخير هستند که به نظر مي رسد به تغييرات عمده‏اي در ارزش‏ها و نگرش‏ها و شيوه‏هاي زندگي افراد منجر گشته و تغييرات هويتي، به ويژه در جوانان شهرنشين اين منطقه ايجاد كرده باشد. سوالي که در اين شرايط مطرح مي شود اين است که استفاده از اينترنت چه تاثيراتي بر ابعاد مختلف هويت اجتماعي دختران جوان بر جاي گذاشته است؟ از آنجا كه هويت اجتماعي، زمينه‏ساز رفتارهاي فردي و اجتماعي است مطالعه چندوچون اين تغييرات به ويژه در جوانان از يک سو مسائل وآسيب‏هاي احتمالي را آشكار مي‏سازد و از سوي ديگر مي‏تواند در جهت برنامه‏ريزي و رفع مشكلات و نيازهاي جوانان، مفيد و موثر واقع شود. به ويژه آنكه، با وجود بحث هاي نسبتاً گسترده در مورد هويت، مطالعه ی جدي درباره تاثير تحولات مذکور بر دختران جوان کمتر انجام شده است. از اين رو شناخت علمي اين موضوع برخي از کاستي هاي موجود در ادبيات را برطرف خواهد کرد. مباحثي که از اين پس خواهد آمد در چهار بخش ارايه مي شود. بخش اول ادبيات نظري تحقيق را در بر مي گيرد و بخش دوم به روش تحقيق و فنون گردآوري داده ها اختصاص دارد. در بخش سوم يافته هاي پژوهش ارايه شده است و بخش چهارم به جمع بندي مباحث و يافته ها اختصاص دارد.

جامعة‏ اطلاعاتي و تحول فرهنگي

در خصوص چگونگي پيدايش جامعه ی اطلاعاتي، مانوئل كاستلز به انقلاب فنآورانه ای كه حول محور فنآوري‏هاي اطلاعات متمركز است اشاره مي‏كند كه در سال‏هاي پاياني قرن بيستم، ‏ چشم‏انداز اجتماعي زندگي انسان را دگرگون ساخته و با سرعتي شتابان در كار شكل‏دهي مجدد بنيان مادي جامعه است (كاستلز، 1380: 28).

با اين همه، كاستلز مفهوم «جامعه ی‏ اطلاعاتي» را با احتياط و به صورت مشروط به كار مي‏برد و معتقد است نام بردن از يك جامعه ی اطلاعاتي به معناي همگوني جهاني همة شكل‏هاي اجتماعي نيست. سخن گفتن از جامعه ی اطلاعاتی يا جامعه ی متكي براطلاعات به دو شرط نيازمند است: از يك سو اعضاي اين جامعه در شكل كنوني خود، سرمايه‏داري هستند و از سوي ديگر تنوع و چندگونگي فرهنگي و نهادي آنها بايد مورد توجه قرار گيرد. بدين معني اگرچه ژاپن، اسپانيا، چين، برزيل و ايالات متحده آمريكا همگي جزء جوامع اطلاعاتي به شمار مي‏آيند اما «هويت خويش را در ديگ جوشان و جهان گسترده و همسان‏ساز سرمايه‏داري متكي به اطلاعات از دست نمي‏دهند» (کاستلز، 1380: 48). به نظر كاستلز سرمايه‏داري اگرچه به مثابه ديگ جوشان جهان‏گستر و همسان‏ساز عمل كرده اما واقعيت اين است كه در اين كار خود موفقيتي كسب نكرده و براي مثال اگرچه ژاپن و آمريكا هر دو جزء كشورهاي سرمايه‏داري به حساب مي‏آيند اما با يكديگر متفاوت هستند و هركدام هويتي متمايز از ديگری و منحصر به فرد دارند. بنابراين کاستلز به جاي اصطلاح جامعه ی اطلاعاتي، ترجيح مي دهد جامعه ی شبکه اي را به کار ببرد.

به لحاظ تاريخي، كاستلز دگرگوني فنآورانه را كه منجر به ايجاد و اختراع «شاهراه اطلاعاتي» شده با اختراع بزرگ حروف الفبا در يونان 700 سال پيش از ميلاد مشابه مي‏داند و معتقد است براي نخستين بار در تاريخ رسانه، اَبَرمتن يا فرازباني شكل گرفته است كه شيوه‏هاي مكتوب، ‏ شفاهي، ‏ديداري و شنيداري ارتباطات انساني را در چارچوب يك سيستم، يكپارچه مي‏سازد. اين پديده كه «شاهراه اطلاعاتي» نام دارد، ‏ به دليل قابليت يكپارچه‏سازي متن، تصوير و صدا در يك سيستم و شبكة جهاني، ماهيت ارتباطات را دستخوش دگرگوني‏هاي بنيادين ساخته است و از آنجا كه ارتباطات نقش تعيين‏كننده‏اي در شكل‏دهي فرهنگ دارد، فرهنگ نيز به تبع دگرگوني‏هاي فنآورانه ی جديد، دگرگوني‏هاي بنيادي ديگري را از سر مي‏گذراند (همان: 383). در نظر كاستلز يكي از پيامدهاي مهم گسترش فنآوري‏هاي اطلاعات و ارتباطات نوين مبتني بر آن، دگرگوني فرهنگ‏هاست. از اين رو در اثر ايجاد و گسترش شاهراه‏هاي اطلاعاتي، فرهنگ نويني در حال ظهور است (همان: 384).

ويليام مارتين، جامعه ی اطلاعاتي را جامعه‏اي معرفي مي‏كند كه در آن كيفيت زندگي همانند چشم‏اندازهاي تحول اجتماعي و توسعه اقتصادي به ميزان روبه تزايدي به اطلاعات و بهره‏برداري از آن وابسته است. در چنين جامعه‏اي، استانداردهاي زندگي، الگوهاي كار و فراغت، نظام آموزشي و بازار كار به گونه ِ كاملاً محسوسي تحت‏الشعاع پيشرفت‏هايي قرار گرفته كه در قلمرو اطلاعات و دانش‏ها روي داده است (محسني، ‏ 1380: 21-20).

در همين رابطه، جان فيدر از انقلابي ياد مي کند كه در زمينه ی اطلاعات و ارتباطات در جهان روي داده و زندگي همة انسان‏هاي روي كره زمين را تحت‏تأثير قرار داده است. انقلابي که مبتني و متكي بر رايانه و داراي آثار گسترده اقتصادي، سياسي و فرهنگي است. يعني از سويي، اطلاعات را به كالايي تجاري و سودآور بدل كرده كه تملك آن باعث قدرت مي‏شود و از سوي ديگر، اثرات ماندگاري بر شخصيت و هويت انسان‏ها برجاي مي‏گذارد (فيدر، 1380: 5-4).

فرانک وبستر تعريف مشابهي از «جامعه ی اطلاعاتي» که بر نوآوري‏ وسيع فنآوري‏هاي اطلاعاتي مبتني است به دست مي دهد. به نظر او در وهله ی نخست در اثر موفقيت‏ علمي در پردازش، ذخيره و انتقال اطلاعات، كاربرد فنآوري‏هاي اطلاعاتي، تقريباً به همه ی گوشه و كنارهاي جوامع و غالب نقاط كره زمين گسترش يافته و استفاده از كامپيوترها همگاني شده است. سپس تحول ديگري در زمينه ی مخابرات صورت گرفته و به توزيع گسترده ی اطلاعات در سطح جامعه، منجر شده كه مردم جهان را هر چه بيشتر در بزرگراه‏هاي اطلاعاتي و در معرض بهره‏گيري از اطلاعات قرار مي‏دهد. به عبارت ديگر مخابرات، كامپيوتري شده است و اين بدان معني است كه كامپيوترهاي موجود در سراسر جهان به يكديگر متصل و مرتبط مي‏شوند. اين روند كه اكنون به وقوع پيوسته، اين امكان را به افراد داده است كه با كمترين هزينه و در دوردست‏ترين نقاط دنيا به شرط اين كه برق و مخابرات داشته باشند، به بزرگراه اطلاعاتي دسترسي و در آن امكان حضور داشته باشند. آثار فرهنگي اين وضعيت را در جاها و موارد مختلف مي‏توان مشاهده كرد. كانال‏هاي مختلف راديويي و تلويزيوني، سايت‏هاي متعدد اينترنتي، هزاران رسانه ی جمعي و مطبوعات، آگهي‏هاي ديواري و تبليغاتي، مجلات و كتاب‏هاي متنوع، همگي نشان از تأثيرات فرهنگي جامعه ی اطلاعاتی دارند. اما اين تأثيرات به آنها محدود نمي‏شود، بلكه لباس‏هايي كه مي‏پوشيم، سبك آرايش مو و صورت، غذاهايي كه مي‏خوريم، آداب معاشرت و معماري منازل نيز در همين زمينه، قابل ذكر است. فرهنگ معاصر به شكلي عجيب و غريب، اطلاعات و ارزش‏هاي قبل از خود و فرهنگ‏هاي ديگر را در خود نهفته دارد و از آنها استفاده مي‏كند (وبستر، 1382: 52-11).

يورگن هابرماس به عنوان يكي از مهم‏ترين نظريه‏پردازان انتقادي به ظهور فن‏آوري‏هاي ماهواره‏اي و اطلاعات ديجيتالي و تاثير آن در فرآيند جهاني‏شدن تاکيد کرده است. به نظر وي، اگرچه مهم‏ترين بعد اين جهاني شدن، جهاني شدن اقتصاد بوده اما در عرصه‏هاي فرهنگي نيز گرايش به توليدات فرهنگي خاص نوعي همساني در فرهنگ‏ها را به دنبال داشته است. وي معتقد است كه فرهنگ كالايي شده آمريكايي نه تنها خود را بر سرزمين‏هاي دور تحميل مي‏كند بلكه حتي در غرب نيز معنادارترين تفاوت‏ها را كمرنگ و ريشه‏دارترين سنت‏هاي محلي را سست بنيان كرده است (هابرماس، 1384: 102).

همچنين هابرماس در اثر معروف خود با عنوان ”دگرگوني ساختاري حوزه ی عمومي“ به چگونگي پيدايش حوزه‏ ی عمومي در جوامع سرمايه‏داري پرداخته و اظهار کرده كه اطلاعات، هسته ی مركزي حوزه عمومي است و رسانه‏هاي جمعي و نهادهاي اطلاعاتي در ايجاد و گسترش اين حوزه نقش داشته‏اند. اما در اواخر سده بيستم، غلبه انديشه‏هاي فايده‏گرايانه ی بنگاه‏هاي اقتصادي و يك‏قطبي‏شدن حاكميت قدرت‏هاي بين‏المللي، جهاني‏شدن اقتصاد و خصوصي‏سازي، سبب نابودي «حوزه عمومي» شد. درنتيجه، بخشي از اطلاعات از دسترس عموم خارج شده و نوعي فرهنگ كالايي شده ی توده‏اي در سطح جامعه رواج يافته است. هابرماس، رفع اين معضل را درگرو گسترش عقلانيت ارتباطي و تضعيف عقلانيت ابزاري مي‏بيند و سعي مي‏كند كه نظريه و راه‏حلي براي گسترش كنش ارتباطي در سطح جامعه رواج دهد چرا كه در مسير كنش ارتباطي است كه هويت و نگرش انساني شكل مي‏گيرد و از حالت شي‏ءبودگي و مسخ‏شدگي فاصله مي‏گيرد و آنها را از نفوذ فرهنگ توده‏اي يكسان‏ساز بيرون مي‏آورد (وبستر، 1382: 180).

هويت

هويت از دو ديدگاه روانشناختي و جامعه‏شناختي قابل بحث است. اولين روان‏شناسي كه ايجاد هويت را مهم‏ترين عامل پيشرفت شخصي در دوره نوجواني دانسته و آن را گامي حياتي در جهت نيل به حياتي شادمانه و مولد معرفي كرده اريك اريكسون است. از نظر اريكسون موفقيت در زندگي و دستيابي به اهداف و آرمان‏هاي انساني در دوران بزرگسالي به نحوه ی شكل‏گيري هويت وابسته است كه بیشتر در دوران نوجواني و جواني روي مي‏دهد. فرد در دوران نوجواني و جواني، ‏ ارزش‏ها، باورها، داوري‏ها و هنجارهاي موردقبول خانواده و جامعه را زير سوال مي‏برد و در جست‏وجوي راه‏حل و پاسخ هاي مناسب به كندوكاو مي‏پردازد. نتايج موفقيت‏آميز فرآيند رشد رواني و اجتماعي در دوران كودكي، امكان حل تعارضات رواني و اجتماعي را در مراحل بعدي زندگي به فرد مي‏دهد. لذا در مقابل آشفتگي و بحران هويت، فرآيند «شكل‏گيري هويت» و انسجام هويتي قرار دارد (لطف‏آبادي، 1379: 74).

جيمز مارسيا هويت نوجوانان را در چهار وضعيت دسته‏بندي مي‏كند كه از نظر تاثيري كه مولفه‏هاي نوين مانند فنآوري‏هاي جديد رسانه‏اي بر تحول هويتي دارد، الهام‏بخش است :

الف) دستيابي به هويت: در اين وضعيت، فرد با توجه به مطالعه و تحليل و كشفي كه از قبل در مورد بديل‏هاي مختلف به عمل آورده، به يك مجموعه روشن و نظم يافته از ارزش‏ها و هدف‏هايي كه خود، آنها را انتخاب كرده، متعهد مي‏شود. از اين‏رو داراي احساس سلامت رواني، ‏همانندي و ثباتي نسبي در طول زمان و آگاه از راهي است كه طي مي‏كند.

ب) تعليق هويت: افرادي كه در اين وضعيت قرار دارند به نظر مارسيا هنوز نتوانسته‏اند تكليف خود را نسبت به آرمان‏ها و ارزش‏هاي جامعه روشن كنند و به جستجوگري و جمع‏آوري اطلاعات مشغول هستند. اين افراد اميد دارند بتوانند ارزش‏ها و هنجارهايي را شناسايي كنند كه در زندگي راهنماي آنان باشد.

پ) توقف هويت: در اين وضعيت فرد به ارزش‏ها و آرمان‏هايي معتقد است كه در گذشته هيچ تلاش يا جست‏وجويي براي شناسايي يا كشف آنها نكرده و عمل به آنها صرفاً از آن روي است كه از سوي گروه‏هاي مرجع به او معرفي شده يا به عنوان تكليف به او تحميل شده است. لذا فرد در اين وضعيت هويتي از پيش‏تعيين‏شده دارد و خودش در شكل‏گيري هويت هيچ نقشي نداشته و صرفاً تماشاگري منفعل بوده است.

ت) پراكندگي و عدم انسجام هويت: افرادي كه در اين وضعيت قرار گرفته‏اند معمولاً جهت‏گيري روشني در زندگي خود ندارند. آنها نه به ارزش‏ها و باورهاي معيني رسيده‏اند و نه كوششي براي نيل به آن به عمل مي‏آورند. انفعال و انزواي اين گروه به اين علت است كه فكر مي‏كنند تلاش براي دستيابي به مجموعه‏اي روشن و منسجم از ارزش‏ها و آرمان‏ها كاري بسيار دشوار است و آنها از عهده آن برنمي‏آيند (لطف‏آبادي، ‏ 1379: 81-78).

چگونگي برخورد فرد با مسئله‏ی هويت و هم‏چنين فرآيند شكل‏گيري هويت، صرف‏نظر از عوامل فردي و شخصيتي به عوامل اجتماعي نيز بستگي دارد. براي مثال در جامعه اي كه نوجوان با انبوهي از اطلاعات، آرمان‏ها، ارزش‏ها، هنجارها و شيوه‏هاي مختلف زندگي روبرو است به سادگي نمي‏توان در وضعيت‏هاي دستيابي به هويت يا توقف هويت قرار گرفت. در اين دوران هويت فرد ممكن است داراي تركيبي از فرهنگ‏ها، ارزش‏ها و آرمان‏هاي مختلف باشد. به عبارت ديگر ممكن است وضعيت «تعليق هويت» زمان بيشتري از زندگي فرد را دربرگيرد و چه بسا فرد را دچار بحران هويت يا عدم انسجام هويت نمايد.

اين مسئله در مورد دختران و هويت جنسيتي آنها نيز صادق است. به ويژه در جوامع جهان سوم كه امكان جست‏وجو و تحقيق در مورد ارزش‏ها و هنجارها براي دختران بسيار اندك است و آنان معمولاً در هويتي از پيش‏تعيين‏شده متوقف مي‏مانند. اما شرايط اجتماعي، امكان تحصيل براي دختران، بزرگ شدن شهرها و دگرگوني خانواده و روابط خانوادگي به ويژه رسانه‏هاي جمعي، دختران جوان را نسبت به توقف در وضعيت هويتي خويش معترض ساخته و در جهت بازتعريف و بازسازي هويت‏هاي تحميلي فعال كرده است. درنتيجه، شماري از اين دختران، دوراني را تجربه مي‏كنند كه مارسيا از آن به عنوان «تعليق هويت» سخن گفته است. افزايش طلاق و آمار دختران فراري، افزايش ميزان دختران دانشجو و تقاضا براي حضور در صحنه‏هاي مختلف اجتماعي و پيدايش احساس نابرابري و تبعيض در آنان را بايد در اين راستا ارزيابي كرد.

در ميان ديدگاه‏هاي جامعه‏شناختي، نظريه ی كنش متقابل نمادين، بيش از ديگر ديدگاه‏ها مسئله هويت و شكل‏گيري آن را مورد مطالعه و تحليل قرار داده است. براساس اين ديدگاه، معناها به طور كلي و هويت به طور خاص در جريان روابط متقابل با ديگران شكل مي‏گيرد. جرج هربرت ميد، نظريه‏پرداز برجسته ی اين ديدگاه، نظريات بديعي در زمينه ی هويت ارايه مي دهد. اگر بپذيريم كه هويت پاسخي است به پرسش من كيستم؟ به نظر ميد مجموعه ی ويژگي‏هايي كه فرد براي خود برمي‏شمارد در تعامل با ديگران و در سطح جامعه شكل مي‏گيرد. با يادگيري زبان و در مراحل مختلف اجتماعي شدن، هويت فرد يا تصور او درباره خودش شكل مي‏گيرد و ساخته مي‏شود (ريتزر، 1377: 279).

مانفرد كان، چهره ی‏ شاخص ديگر اين ديدگاه، معتقد است كه «خود» در جريان تعامل اجتماعي و با دروني شدن «نگرش‏هاي» ديگران نسبت به خود شكل مي‏گيرد. ديگراني كه فرد با آنها تعامل يا به نحوي از آنها آگاهي دارد. كان، خود، را مجموعه‏اي از نگرش‏ها و انتظارات ديگران تعريف مي‏كند و براي شناخت هويت، آزمون بيست جمله‏اي من كيستم را مطرح مي‏سازد (دوران، 1380: 91).

كان بعدها دريافت كه پاسخ‏هاي پرسش «من كيستم» را مي‏توان به دو گروه اجماعي consensual و نيمه‏اجماعي semi consensualتقسيم كرد. پاسخ‏هاي اجماعي به هويت‏هايي مربوط مي‏شود كه براي ديگران آشكار است و شامل مواردي مثل طبقه، جنسيت و تعلق مذهبي است. اما پاسخ‏هاي نيمه‏اجماعي شامل آن دسته از پاسخ‏هايي است كه در تشخيص هويت خصوصي‏تر تلقي مي‏شوند. مانند خوشحالي يا غمگيني، بدبيني يا خو‏ش‏بيني و نظير آن. براساس نظر كان، افراد ابتدا به هويت هاي اجماعي و سپس به هويت هاي نيمه اجماعي فكر مي‏كنند و احتمالاً تشخيص هويت اجماعي آسان‏تر از هويت نيمه‏اجماعي است زيرا افراد معمولاً خودشان را در تماس با ديگران مي‏شناسند (همان: 92).

ريچارد جنكينز با الهام از ميد، گافمن و بارث ، معتقد است براي درك و فهم هويت فردي و هويت اجتماعي، مي‏توان از يك الگوي هويت‏شناسي واحد استفاده كرد. در اين الگو، هويت داراي دو وجه «بيروني» و «دروني» است كه پيوسته با يكديگر در تعامل‏اند. هويت فردي مبتني بر تفاوت و تمايز ميان افراد است و جايگاه فرد را در رده‏بندي‏ها نمايان مي‏سازد و هويت اجتماعي نشان‏دهنده تشابهات است و به تعريفي كه فرد براساس تعلق به يك گروه يا رده اجتماعي از خودش مي‏كند، اطلاق مي‏شود. با اين حال هويت فردي به شدت از هويت يا هويت‏هاي اجتماعي فرد تأثير مي‏گيرد. به اعتقاد جنكينز تعاملي دوسويه ميان هويت و زندگي اجتماعي جريان دارد. از سويي هويت، شرط لازم براي زندگي اجتماعي است و از سويي ديگر در جريان زندگي اجتماعي شكل مي‏گيرد، تغيير مي‏كند و بازسازي مي‏شود (جنكينز، 1381: 15).

آنتوني گيدنز بر نقش فرد در تشكیل هويت تاكيد كرده و هويت را آگاهي فرد نسبت به «خودش» مي‏داند. برداشتي كه گيدنز از هويت دارد به برداشت كان از هويت نزديك است. در اين برداشت از هويت هم ابعاد اجتماعي و هم ابعاد فردي لحاظ شده اما بر بعد فردي و نقشي كه خود فرد در دنياي مدرن در شكل‏گيري و بازسازي هويت دارد و بر جنبه‏ پويا و متغير هويت تاكيد بيشتري شده است. گيدنز جنبه‏هاي روانشناختي و چالش‏هاي هويتي را در دوران جديد مورد توجه و تحليل قرار داده است و بازانديشي درهويت را كه در پرتو معيارها و ارزش‏هاي جديدي كه دائماً هم در حال تغيير است صورت مي گيرد ويژگي دوران جديد و نتيجه ی گسترش فنآوري‏هاي اطلاعاتي، ‏ ارتباطاتي و جهاني شدن اقتصادي و فرهنگي مي‏داند (گيدنز، 1378).

با توجه به مطالب فوق مي‏توان ويژگي‏هاي هويت را به شرح زير خلاصه كرد:‏:

هويت اجتماعي، نوعي خودشناسي در ارتباط با ديگران است. فرآيند هويت‏سازي به فرد امكان مي‏دهدكه براي پرسش‏هاي بنيادي معطوف به كيستي و چيستي خود پاسخي مناسب و قانع‏كننده پيدا كند. در واقع، هويت از نيازهاي رواني انسان و پيش‏نياز هرگونه زندگي اجتماعي است كه به فرد امكان مي‏دهد تا با ديگران به صورتي معنادار و پايدار ارتباط برقرار كند. بااين‏حال، هويت، پديده‏اي ذاتي نيست بلكه تاريخي و وابسته به موقعيت و محصول كنش اجتماعي است. درحالي‏كه هويت از انسداد و ثبات، گريزان است با نوعي ثبات شخصيتي و دوام نسبي، همراه است.

براي مفهوم هويت اجتماعي ابعاد متفاوتي ذكر شده از جمله:‏

- هويت ديني كه به رابطه‏ی انسان با دين و نسبتي كه با آن پيدا مي‏كند اطلاق مي‏شود. سنگ بناي هويت ديني تعهد و پايبندي است (شرفي، 1374: 95).

هويت ديني نشان‏دهنده احساس تعلق و تعهد به دين و جامعه ی ديني است. مهم‏ترين دستاوردهاي هويت ديني پاسخ دادن به پرسش‏هاي بنيادي، جهت بخشيدن به زندگي، وحدت اعتقادي و معنا بخشيدن به جهان است (شرفي، 1374: 102-99).

- هويت شغلي يكي از هويت‏هاي اجتماعي مهم انسان به شمار مي‏آي اما تنها افراد شاغل وعمدتاً مردان را در بر مي‏گيرد. داشتن شغلي كه ارزش اجتماعي داشته باشد، عزت‏نفس را افزايش مي‏دهد و به ايجاد حس ايمني و هويت باثبات كمك مي‏كند. شغل از آن جهت در زندگي اجتماعي فرد مهم است كه بهره‏وري مادي، منزلت، قدرت و نفوذ اجتماعي تا حدود زيادي به آن بستگي دارد.

- هويت خانوادگي به يكي از مهم‏ترين گروه‏هاي مرجع يعني والدين و خانواده مربوط مي‏شود. ويژگي‏هاي شخصيتي و سبك زندگي والدين بر روي هويت شخصي و اجتماعي فرد به شدت تاثير مي‏گذارد و بدنه ی هويت فرد در كودكي و نوجواني شكل مي‏گيرد (نوابي‏نژاد، 1377: 237).

هويت خانوادگي را مي‏توان تعيين نسبت ميان جوان و خانواده و ميزان تعلق او به خانواده دانست. عوامل متعددي در ايجاد و تقويت هويت خانوادگي نقش دارند از جمله مقبوليت، تكريم منزلت، تبادل عاطفي، مشورت و تفاهم با اعضاي خانواده به ويژه با والدين (شرفي، 1374: 63).

- هويت قومي: در مطالعه و تحليل مسائل مربوط به هويت قومي و گروه‏هاي قومي در جامعه‏شناسي اتفاق نظر وجود ندارد. براساس ديدگاه كنش‏گرايي شش ويژگي براي قوميت وجود دارد كه شامل وابستگي خوني و نژاد، زبان، سرزمين، مذهب و رسوم مشترك است (احمدي، 1379: 47). درنهايت، هويت قومي را مي‏توان باورهاي مشترك و احساس تعلق براساس وابستگي‏هاي خوني، نژادي، زباني، سرزميني و خويشاوندي دانست. براساس اين موارد نوعي احساس تعلق در فرد نسبت به عناصر و نهادهاي مشترك آن قوم به وجود مي‏آيد كه مي‏تواند تعيين‏كننده ی رفتار شخص باشد.

اگر بخواهيم مباحث نظري را خلاصه كنيم موارد زير قابل ذكرند:

- در دوران معاصر مسئله ی هويت بيش از هر عصري، ذهن انسان امروزي را به خود مشغول داشته است. حضور انسان در شاهراه‏هاي اطلاعاتي و دسترسي او به امكانات جامعه ی اطلاعاتي، هويت‏هاي سنتي و هويت‏سازي سنتي را با دشواري و چالش‏هاي عمده‏اي روبه‏رو ساخته است.

- در جوامع امروزي، فرد با مراجع مختلف و متنوعي برخورد مي‏كند كه هركدام ارزش‏هاي خاص و سبك زندگي ويژه‏اي را ترويج مي‏كند. از سوي ديگر تمامي مرزهاي هويتي مثل خانواده، محله، قوميت و مليت به شدت نفوذ‏پذير شده‏اند.

- در دنياي كنوني، خانواده اقتدار و مرجعيت گذشته خود را از دست داده است. علاوه بر اين گسترش فضاي اجتماعي و عام شدن بسياري از امور خاص و درهم‏تنيدگي جهان، موجب شده كه نوجوانان و جوانان امروزي در انتخاب هويت‏هايي منسجم و يگانه با مشكل و حتي بحران مواجه شوند و هويت آنها دچار چندپارگي و انشقاق گردد. لذا آنچه به چشم مي‏خورد فرآيند آرام و پيوسته انتقال هويت از نسلي به نسل ديگر نيست بلكه در دنياي كنوني بيشتر شاهد بحران‏هاي هويتي و به همان نسبت بازسازي‏هاي هويتي هستيم.

- دگرگوني‏هاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي دوران معاصر و گسترش رسانه هاي عمومي و فنآوري هاي اطلاعاتي زمينه دگرگوني ارزش ها و بازتعريف هويت را در دختران و زنان پديد آورده است و از تاثير کانال هاي سنتي هويت يابي کاسته است.

- با توجه به مطالب ياد شده مي‏توان ادعا كرد كه ميان استفاده از امكانات جامعع ی اطلاعاتي و هويت دختران، ارتباط وجود دارد. بدين معني كه با ظهور و گسترش فنآوري‏هاي اطلاعاتي و ارتباطاتي به ويژه كامپيوتر، اينترنت و ماهواره، ‏ هويت و معنا و مبناي آن دچار تغيير شده است و از پديده‏اي نسبتاً پايدار و منسجم به پديده‏اي متغير و سيال و چندپاره تبديل شده است.

اين موارد را در مدل نظري ذيل مي توان خلاصه کرد:

undefined

شايان ذكر است كه آزمون اين مدل نظري و همه ی اجزاي آن كاري است بس دشوار كه از حد يك تحقيق فراتر مي‏رود. در حقيقت مدل فوق از همه مباحث نظري مطرح شده در اين فصل برگرفته شده و در اين تحقيق صرفاً آن بخش از مدل مورد آزمون قرار مي‏گيرد كه ناظر بر تاثير اينترنت بر هويت اجتماعي است.

روش‏شناسي

در اين پژوهش با توجه به هدف و ماهيت تحقيق از روش پيمايش و فنون پرسشنامه و مصاحبه براي گردآوري اطلاعات استفاده شده است.

با توجه به ادبيات نظري، فرض اساسي در اين پژوهش آن است که استفاده از اينترنت بر هويت اجتماعي (قومي، مذهبي، خانوادگي و هويت شخصي)دختران جوان تاثير دارد.

برخي از مفاهيم و شاخص هاي مورد استفاده نياز به تعريف دارند که در زير به آنها مي‏پردازيم:

هويت اجتماعي متغير وابسته ی اين پژوهش داراي ابعاد خانوادگي، قومي، شخصي و ديني است. هريك از اين ابعاد را با شاخص‏هاي چندگويه‏اي و عمدتاً با طيف ليكرت مورد سنجش قرار داده‏ايم.

هويت خانوادگي: هويت خانوادگي را مي‏توان تعيين نسبت ميان جوان و خانواده دانست كه نوع پيوند و ميزان تعلق او به خانواده را نشان مي‏دهد (شرفي، 1381: 63).

اين مفهوم را با سوالي كه در قالب طيف ليكرت مطرح شده و داراي ده گويه و پاسخ‏هايي از «كاملاً موافق« تا «كاملاً مخالف» بوده مورد سنجش قرار داده و درنهايت ميزان تعلق فرد به خانواده و برجستگي هويت خانوادگي به صورت كمّي و در قالب يك عدد به دست آمده است.

هويت قومي: هويت قومي به باورهاي مشترك و وابستگي خوني، نژادي، سرزميني و يا خويشاوندي اطلاق مي‏شود كه علايق مشترك و پيوندهاي اجتماعي بين اعضاي يك قوم ايجاد مي‏كند. اين مفهوم نيز توسط طيف ليكرت و با سوالي ده‏گويه‏اي مورد سنجش قرار گرفته است.

هويت شخصي: هويت شخصي به تعريف و برداشت شخص از خودش اطلاق مي‏شود كه در جريان اجتماعي شدن و در فرآيند تعامل با ديگران ايجاد مي‏شود، هويت شخصي يكي از هويت‏هاي اجتماعي مهم است كه در كودكي شكل مي‏گيرد و اگرچه ويژگي‏هاي فردي و من فاعلي در آن تاثير دارد ولي بخش زيادي از آن تحت تأثير محيط، شرايط اجتماعي و به ويژه خانواده ساخته و يا بازسازي مي‏شود. هويت شخصي بازتابي از زندگي روزمره و تجربيات شخصي فرد در اجتماع است و نحوه برخورد و ارتباط او با افراد ديگر را مشخص مي‏سازد.

هويت شخصي را با مقياس ليكرت و توسط يك سوال ده‏گويه‏اي اندازه‏گيري کرده و بدين وسيله برداشت و تعريف فرد را از خودش به صورت متغيري كمّي درآورده ايم

هويت مذهبي: هويت مذهبي به عنوان يكي از ابعاد هويت اجتماعي، متضمن سطحي از دينداري است كه با «ما»ي جمعي يا همان اجتماع ديني يا امّت مقارن است. درواقع هويت ديني نشان‏دهندة احساس تعلق به جامعه ديني و احساس تعهد به دين است (چيت‏ساز قمي، 1383: 194). اين متغير نيز توسط طيف ليكرت و با شاخصي چندگويه‏اي مورد سنجش قرار گرفته است.

فنآوري‏هاي اطلاعاتي و ارتباطي متغير مستقل اين تحقيق هستند كه عمدتاً شامل كامپيوتر، ماهواره و اينترنت هستند. اما درحقيقت مهم‏ترين محور اين فنآوري‏ها، بزرگراه‏هاي اطلاعاتي هستند كه اينترنت يكي از نمونه‏هاي مهم آن است. اين وسيله فضايي مجازي براي ارتباط انسان‏ها ايجاد مي‏كند كه داراي عناصر تازه و فاقد مرزهاي جغرافيايي، سياسي و حتي جنسيتي است (محسني، 1380: 20). ماهواره يكي ديگر از وسايل ارتباطي جديد است و ماهواره‏هاي تلويزيوني، برنامه‏هاي تلويزيوني و راديويي را به شكل امواج راديويي از طريق پايگاه‏هاي زميني دريافت مي‏كنند و سپس آن برنامه‏ها را روي طول موج معين پخش مي‏كنند.

جوان: جوانان كساني هستند كه دوره كودكي را پشت سر گذاشته‏اند، از امكانات و توانايي‏هاي جسمي و فكري بالايي براي رسيدن به اهداف خود بهره‏مندند. در تحقيق حاضر، دوره جواني را از سن 15 تا 30 سالگي درنظر گرفته‏ايم.

تحصيلات: عبارت است از ميزان سال‏هايي كه فرد در مراكز آموزشي رسمي تحصيل كرده است و شامل چهار سطح متوسطه، فوق‏ديپلم، ليسانس و فوق‏ليسانس و بالاتر مي‏شود.

جامعه‏‏ي آماري اين پژوهش شامل همه دختران و زنان سنندجي بوده كه در سال 1384 در سنين 29-15 سال قرار داشته‏اند. براساس سالنامه آماري استان كردستان در سال 1382 جمعيت زنان ساكن 29-15 ساله شهر سنندج 22482 نفر بوده‏است (سالنامه آماري استان كردستان: 1382). از آنجا كه در نظر داشتيم دو گروه از دختران سنندجي را كه به لحاظ دسترسي به اينترنت و استفاده از آن باهم تفاوت دارند مطالعه و با يكديگر مقايسه كنيم و بدين وسيله تاثير يا عدم تاثير اين وسيله ی مهم ارتباطي و اطلاعاتي را بر هويت آنها بسنجيم و از طرف ديگر چارچوب نمونه‏گيري را در اختيار نداشتيم به جاي نمونه‏گيري تصادفي طبقه‏اي (كه مستلزم دانش و آگاهي درباره تعداد يا نسبت اعضاي جامعه‏‏ي آماري در طبقه‏هاي مختلف است) از نمونه‏گيري سهميه‏اي استفاده كرديم. نمونه‏گيري سهميه‏اي از نمونه‏گيري‏هاي غيراحتمالي است و زماني به كار مي‏رود كه چارچوب نمونه‏گيري موجود نباشد و آمار دقيقي از نسبت زيرگروه‏ها در جامعه مورد مطالعه در دست نداشته باشيم (دواس، 1376: 85).

از ميان جامعه‏‏ي‏آماري فوق، (22482 نفر) با استفاده از فرمول كوكران نمونه‏اي معادل 360 نفر انتخاب شد. براي بالابردن دقت و جبران پرسشنامه‏هاي ناقص، نمونه نهايي 390 نفر درنظر گرفته شد كه با توجه به هدف تحقيق به دو گروه مساوي از افرادي كه به اينترنت دسترسي دارند و از اينترنت استفاده مي کنند و گروهي كه از آن استفاده نمي کنند تقسيم شد.

اعتبار شاخص‏ها از طريق مراجعه به اساتيد دانشگاه و صاحبنظران مربوطه، مورد وارسي قرار گرفته است. به عبارت ديگر برمبناي اعتبار صوري وارسي شده است.

براي وارسي دقت، روايي و ثبات ابزار اندازه‏گيري، ابتدا پرسشنامه را به صورت پيش‏آزمون (با 30 نفر پاسخگو) اجرا كرده و سپس ضرايب آلفاي كرونباخ را محاسبه كرديم كه در غالب موارد بيش از 70 درصد و نشان‏دهنده پايايي و قابليت اعتماد پرسشنامه است. براي آزمون فرضيات و پاسخگويي به سوال‏هاي تحقيق از آزمون مقايسه ميانگين‏ها استفاده كرده‏ايم. در اين پژوهش براي شناخت چندوچون تأثير فنآوري‏هاي اطلاعاتي بر هويت دختران جوان، ابتدا دو نمونه از جامعه‏ی آماري برحسب دسترسي و استفاده يا عدم دسترسي به اينترنت انتخاب كرديم. سپس با استفاده از آزمون t تفاوت دو گروه را محاسبه و تحليل كرد ه ايم.

3- يافته‏هاي تحقيق

يافته‏هاي تحقيق در دو بخش زير ارايه مي شود:

الف) ويژگي هاي اجتماعي و اقتصادي افراد نمونه

نتايج تحقيق حاكي از آن است كه در هر دو گروه (داراي امكانات و فاقد امكانات موردنظر) 66 درصد پاسخگويان متاهل و 34 درصد آنان مجرد بوده‏اند. به لحاظ وضعيت تحصيلات در ميان كساني كه به ماهواره و اينترنت دسترسي دارند افراد داراي تحصيلات پايين‏تر از ديپلم ديده نمي‏شود اما حدود 9 درصد از افراد گروه فاقد اين امكانات تحصيلاتي كمتر از ديپلم دارند و در مجموع كساني كه از امكانات اطلاعاتي و ارتباطي ياد شده استفاده مي‏كنند به لحاظ سطح تحصيلات از ميانگين تحصيلي بالاتري برخوردارند.

جدول1- توزيع نسبت پاسخگويان برحسب تحصيلات

تحصيلات

بهره‏مندي و استفاده از اينترنت

بلي

خير

ابتدايي

راهنمايي

ديپلم

فوق ديپلم

ليسانس

فوق‏ليسانس و بالاتر

-

-

41

8/30

1/22

2/6

1/3

6/5

60

4/15

8/12

1/3

جمع

100

100

همچنين ميانگين سطح تحصيلي والدين افرادي كه از اينترنت و ماهواره استفاده مي‏كنند بيشتر از ميان سطح تحصيلات والدين در افراد فاقد امكانات ياد شده است. ميزان اشتغال در مادران افراد بهره‏مند از امكانات موردنظر 5/37 درصد و بالاتر از مادران افراد بي‏بهره از آن (20 درصد) و بعد خانوار يا تعداد فرزندان در افراد استفاده کننده از اينترنت كمتر از افراد فاقد آن بوده است. به لحاظ توزيع سني و وضعيت شغلي سعي كرده‏ايم كه دو گروه داراي وضعيت همساني باشند از اين رو نسبت‏هاي دو گروه در رده‏هاي سني و شغلي مشابه و نزديك به يكديگر است.

گذشته از اين 40 درصد افراد داراي امكانات اينترنت و کامپيوتر داراي اتاق مستقل هستد در حالي كه اين نسبت در گروه مقابل 30 درصد است.

جدول 2- ميزان استفاده روزانه از كامپيوتر

ميزان استفاده روزانه از کامپيوتر

فراواني

درصد

درصد تراکمي

کمتر از 2 ساعت

2 تا 4 ساعت

4 تا 6 ساعت

6 تا 8 ساعت

بيشتر از 8 ساعت

51

73

44

19

8

2/26

4/37

6/22

7/9

1/4

2/26

6/63

2/86

9/95

100

جمع

195

100

ميزان استفاده روزانه از كامپيوتر در كساني كه داراي دسترسي به اينترنت هستند در 37 درصد پاسخگويان 2 تا 4 ساعت و در 26 درصد آنها كمتر از 2 ساعت است. 10 درصد اين افراد 6 تا 8 ساعت در روز و 4 درصد آنها بيش از 8 ساعت در روز از كامپيوتر استفاده مي‏كنند.

جدول 3- توزيع پاسخگويان بر حسب ميزان استفاده روزانه از اينترنت

ميزان استفاده روزانه از اينترنت

فراواني درصد درصد تراکمي

کمتر از 2 ساعت

2 تا 4 ساعت

4 تا 6 ساعت

بيشتر از 6 ساعت

جمع

68

80

34

13

195

9/34

41

4/17

7/6

100

9/34

9/75

2/86

100

به لحاظ ميزان استفاده از اينترنت، 41 درصد پاسخگويان در روز 2 تا 4 ساعت و حدود 35 درصد آنان نيز كمتر از 2 ساعت از اين وسيله ارتباطي و اطلاعاتي استفاده مي‏كنند. و حدود 7 درصد نيز مربوط به افرادي است كه بيش از 6 ساعت در روز با اينترنت كار مي‏كنند.

جدول 4- توزيع استفاده كنندگان از اينترنت بر حسب داشتن دوست اينترنتي

داشتن دوست اينترنتي

فراواني درصد درصد تراکمي

دارد

ندارد

جمع

138

57

195

8/70

2/29

100

8/70

100

ب) مطالعه و تحليل رابطه ی استفاده از اينترنت و هويت اجتماعي (در ابعاد ديني، قومي، خانوادگي و شخصي) :

تحليل داده ها نشان مي دهد که بين استفاده از اينترنت و هويت ديني رابطه معناداري وجود دارد. پرسش مربوط به اين فرضيه اين بود كه آيا استفاده از اينترنت بر هويت ديني دختران جوان در شهر سنندج تأثير مي‏گذارد يا خير؟ نتايج بدست آمده به شرح زير است.

جدول 5- آزمون مقايسه ميانگين هاي مربوط به هويت ديني در دو گروه مورد مطالعه

گروه مورد مطالعه

تعداد

ميانگين

انحراف استاندارد

ميانگين خطاي استاندارد

سطح معناداري

استفاده از اينترنت

195

801/2

728/0

05215/0

001/0

عدم استفاده از اينترنت

195

995/2

539/0

0387/0

نتايج آزمون مقايسه ميانگين‏ها در جدول شماره 5 نشان مي‏دهد كه تفاوت بين ميانگين‏هاي دو گروه معني‏دار است و اين بدان معني است كه استفاده از اينترنت بر هويت ديني دختران سنندجي تأثير مي‏گذارد و تفاوت معناداري بين آنهايي كه از اين امكانات استفاده مي‏كنند و آنهايي كه استفاده نمي‏كنند وجود دارد. در عين‏حال اين رابطه معكوس است. اين امر شايد به اين دليل باشد كه استفاده آزاد از امكاناتي چون اينترنت در خانواده‏هايي بيشتر رواج دارد كه اعتقادات و وابستگي‏ها و درنهايت هويت ديني آنها ضعيف‏تر از ديگر خانواده‏ها است. اما اين مسئله از عامل ديگري نيز سرچشمه مي‏گيرد و آن اين است كه چون در جامعه ما از اينترنت و ماهواره به صورت منطقي استفاده نمي‏شود و اين رسانه‏ها و امكانات اطلاعاتي و ارتباطاتي بيشتر مروج فرهنگ مادي‏نگر و لذت‏جو و فردگرايانه غربي هستند، يكي از جنبه‏هاي آسيب‏زاي آن كاهش تعلقات ديني و اخلاقي در نوجوانان و جوانان است.

جدول 6- آزمون مقايسه ميانگين هاي مربوط به هويت قومي در دو گروه مورد مطالعه

گروه مورد مطالعه

تعداد

ميانگين

انحراف استاندارد

ميانگين خطاي استاندارد

سطح معناداري

استفاده از اينترنت

195

22/3

149/1

0821/0

005/0

عدم استفاده از اينترنت

195

47/3

466/0

0334/0

نتايج جدول6 در خصوص مقايسه ميانگين‏ها در متغير هويت قومي، وجود تفاوتي معنادار ميان دو گروه برخوردار از اين امكانات و فاقد اين امكانات را نشان مي‏دهد بدين معنا كه هويت قومي كساني كه از اينترنت استفاده مي‏كنند ضعيف‏تر از كساني است كه از اين وسيله استفاده نمي‏كنند. اين نتيجه با آنچه در زمينه همسان‏سازي فرهنگ كشورهاي جهان سوم با كشورهاي غربي صورت مي‏گيرد نيز همخواني دارد. از آنجا كه ايجادكنندگان و پيام‏فرستندگان و برنامه‏سازان اين تكنولوژي‏ ارتباطي و اطلاعاتي عمدتاً كشورهاي توسعه‏يافته غربي هستند تعجبي هم ندارد كه انبوه فيلم‏ها و سايت‏هاي پرمخاطب آنها هويت فرهنگي و قومي كشورهاي مصرف‏كننده را تحت‏تأثير قرار داده و تضعيف نمايد. با اين حال در سال‏هاي اخير در اتاق‏هاي گفتگو مقاومت‏هايي در برابر اين جريان‏ به چشم مي‏خورد كه نشانه از ظهور و احياي هويت‏هاي قومي در اينترنت و ماهواره است.

سوال ما در فرضيه‏ی سوم آن بود كه آيا بين استفاده از اينترنت و هويت خانوادگي رابطه‏ي معناداري وجود دارد يا خير؟

جدول 7- آزمون مقايسه ميانگين هاي مربوط به هويت خانوادگي در دو گروه مورد مطالعه

گروه مورد مطالعه

تعداد

ميانگين

انحراف استاندارد

ميانگين خطاي استاندارد

سطح معناداري

استفاده از اينترنت

195

714/2

747/0

0535/0

00/0

عدم استفاده از اينترنت

195

017/3

543/0

0388/0

نتايج حاكي از وجود تفاوت معنادار ميان استفاده‏كنندگان از اينترنت و گروهي است كه از اينترنت استفاده نمي‏كنند. يعني گروه اول هويت خانوادگي ضعيف‏تري از گروه دوم دارند. معمولاً جواناني كه از اينترنت استفاده مي‏كنند وقت كمتري را با افراد خانواده مي‏گذرانند و درنتيجه تعلقات و ارتباطات عاطفي آنها با اعضاي خانواده و به ويژه با والدين كمتر مي‏شود. از طرف ديگر بخشي از مطالب و سايت هاي اينترنت با ارزشها و انتظارات والدين که عمدتا نسل قديمي و سنتي محسوب مي شوند و طالب معنويت گرايي، جمع گرايي و رعايت نظم و اخلاق مذهبي هستند ناهمخواني دارد. در واقع اينترنت شکاف بين نسلي ميان والدين و فرزندان را افزايش ميدهد به ويژه آن که در بسياري از موارد مروج فرهنگ مادي نگر و منفعت طلب و فردگراي کشورهاي غربي است که هم اين فنآوري را پديد آورده اند و هم بيش ازهمه آن را تغذيه مي کنند. تنها کساني مي توانند در برابر اين تاثيرات مقاومت کنند که قدرت تحليل اين پيام هاي متعدد و متنوع را داشته باشند و به جاي سرگرمي و وقت گذراني با اينترنت بتوانند استفاده علمي و سازنده اي از آن به عمل بياورند.

جدول 8- آزمون مقايسه ميانگين هاي مربوط به هويت شخصي در دو گروه مورد مطالعه

گروه مورد مطالعه

تعداد

ميانگين

انحراف استاندارد

ميانگين خطاي استاندارد

سطح معناداري

استفاده از اينترنت

195

755/2

789/0

565/0

000/0

عدم استفاده از اينترنت

195

086/3

424/0

0304/0

فرضيه چهارم مربوط به وجود رابطه بين استفاده از اينترنت و هويت شخصي دختران بود و اين فرضيه در پاسخ به اين سوال مطرح شد که استفاده از اينترنت چه آثاري بر هويت شخصي دختران مورد مطالعه بر جاي مي گذارد. نتايج به دست آمده نشان مي‏دهد كه در اين زمينه نيز تفاوت معناداري بين ميانگين دو گروه مورد مطالعه وجود دارد. بدين معني كه گروهي كه از اينترنت استفاده مي‏كنند اعتماد به نفس و خودپنداره ضعيف‏تري نسبت به گروه ديگر دارند و درمجموع هويت شخصي آنها ضعيف‏تر و پنداشت آنها از خودشان منفي‏تر است. در اجتماعات سنتي به دليل انسجام اجتماعي و پيوند تنگاتنگ فضا، ‏ زمان و فرهنگ با مكان و سرزمين معين نيازهاي هويتي تامين مي‏شود. اما ورود کامپيوتر و اينترنت آنها به زندگي فردو جذابيت آن و به ويژه فضاي آزاد و فارغ از هويتي که براي فرد فراهم مي کند موجب مي‏شود كه وي كمتر در ميان خانواده و آشنايان حضور يابد و گاه در ميان آنها احساس غربت كند و در فضاي مجازي و در كنار انسان‏هاي بيگانه و ناآشنا احساس رهايي و امنيت بيشتري داشته باشد، لذا تعدد مراجع و كانال‏هاي ارتباطي و تنوع ارزشي و فرهنگي کساني که فرد با آنها در تعامل قرار مي گيرد، شخص را دچار آنومي ارزشي و سرگشتگي و هويت شخصي او را دستخوش ضعف و عدم انسجام مي‏كند. استفاده غيرآسيب زا و سازنده از اينترنت نياز به آموزش و بلوغ فکري و اجتماعي دارد و چنانچه فرد در کودکي از والدين و افراد شايسته و قابل اعتمادي برخوردار بوده باشد که نيازهاي عاطفي اورا به خوبي برطرف کرده باشند و احساس امنيت و اعتماد به نفس را تجربه کرده باشد و درعين حال بنيان هاي ديتي و اخلاقي به نحو شايسته و با الگوهاي عملي در او استوار شده باشد، قدرت مقاومت و ايستادگي او در برابر اين جريان هاي آسيب زا بيشتر مي شود و مي تواند با بازانديشي و تامل در برابر پديده هاي پيش رويش آنها را تحليل کرده و بر چالش هاي هويتي فايق آيد.

نتيجه‏گيري

فنآوری هاي ارتباطي جديد و بزرگراه‏هاي اطلاعاتي آن، به ويژه اينترنت و ماهواره منجر به تحول در شدت و ميزان ارتباط انسان‏ها در اقصي نقاط جهان شده و تحولي كيفي در نحوه ارتباط انسان‏ها با يكديگر ايجاد کرده است. بدين معني كه امروزه با استفاده از اينترنت و باحضور در اين بزرگراه، امكان بهره‏گيري از انبوهي از اطلاعات در كمترين زمان ممكن و برقراري ارتباط گفتاري نوشتاري و ديداري با هزينه‏اي نسبتاً كم فراهم آمده است. ظهور اين پديده اگرچه خود معلول تحولاتي چند بوده اما پس از ظهور، خود منشاء تحولات عديده‏اي گرديده است. يكي از اين تحولات تحول در مبنا و معناي مفهوم «هويت» از يك سو و «هويت اجتماعي» افراد به ويژه جوانان از سوي ديگر است.

در دنياي كنوني كه انفجار اطلاعات در آن به وقوع پيوسته و بخش عظيمي از انسان‏ها و به ويژه جوانان در معرض پيامدهاي آن قرار گرفته‏اند، هويت مبنا و معناي گذشته خود را از دست داده است و شدت و دامنه تغييرات هويتي در نسل‏هاي جديد به حدي است كه در برخي موارد چالش‏ها و بحران‏هاي هويتي را پديد آورده است و برخلاف گذشته، فرآيند انتقال هويت بيش از آن كه در زمينه ارزش‏ها، باورها و رفتارها و خلاصه هويت‏شان از والدين خويش متاثر باشند از رسانه‏ها، صنعت فرهنگ، همسالان وجوانان ديگر كه چه بسا از ديگر كشورها باشند، تأثير مي‏پذيرند. در اين شرايط كه ابعاد مختلف هويت تحت تأثير عوامل يادشده، دستخوش تغييرات وسيع و سريع مي شود، براي پژوهش حاضر موضوع تأثير اينترنت بر روي هويت اجتماعي و شخصي دختران جوان در شهر سنندج را انتخاب كرده مورد مطالعه قرار داده‏ايم. نتايج اين پژوهش را كه به صورت پيمايشي اجرا شده به شرح زير مي‏توان خلاصه كرد:

نتايج تحقيق حاكي از آن است كه در مجموع كساني كه از اينترنت استفاده مي‏كنند به لحاظ سطح تحصيلات از ميانگين تحصيلي بالاتري برخوردارند. همچنين ميانگين سطح تحصيلي والدين افرادي كه از اينترنت و ماهواره استفاده مي‏كنند بيشتر از ميان سطح تحصيلات والدين در افراد فاقد امكانات ياد شده است.

ميزان اشتغال در مادران افراد بهره‏مند از امكانات موردنظر بالاتر از مادران افراد بي‏بهره از آن و بعد خانوار يا تعداد فرزندان در افراد استفاده کننده از اينترنت كمتر از افراد فاقد آن بوده است.

يافته‏هاي پژوهش در مورد اينكه آيا استفاده از اينترنت بر هويت ديني دختران جوان در شهر سنندج تأثير مي‏گذارد يا خير؟ نشان مي‏دهد كه بين دختراني كه از اين امكانات استفاده مي‏كنند و آنهايي كه استفاده نمي‏كنند به لحاظ هويت ديني تفاوت وجود دارد و رابطه بين اين دو متغير معكوس است . اين امر شايد به اين دليل باشد كه استفاده آزاد از امكاناتي چون اينترنت در خانواده‏هايي بيشتر رواج دارد كه اعتقادات و وابستگي‏ها و درنهايت هويت ديني آنها ضعيف‏تر از ديگر خانواده‏ها است. اما اين مسئله از عامل ديگري نيز سرچشمه مي‏گيرد و آن اين است كه چون در جامعه ما از اينترنت به صورت منطقي استفاده نمي‏شود و اين رسانه‏ها و امكانات اطلاعاتي و ارتباطاتي بيشتر مروج فرهنگ مادي‏نگر و لذت‏جو و فردگرايانه غربي هستند، يكي از جنبه‏هاي آسيب‏زاي آن كاهش تعلقات ديني و اخلاقي در نوجوانان و جوانان است.

در رابطه با استفاده از اينترنت و تاثير آن بر هويت قومي، يافته‏ها نشان داد كه هويت قومي كساني كه از اينترنت استفاده مي‏كنند ضعيف‏تر از كساني بوده كه از اين وسيله استفاده نمي‏كنند. اين نتيجه با آنچه در زمينه همسان‏سازي فرهنگ كشورهاي جهان سوم با كشورهاي غربي صورت مي‏گيرد نيز همخواني دارد. از آنجا كه ايجادكنندگان و پيام‏فرستندگان و برنامه‏سازان اين تكنولوژي‏ ارتباطي و اطلاعاتي عمدتاً كشورهاي توسعه‏يافته غربي هستند تعجبي هم ندارد كه انبوه فيلم‏ها و سايت‏هاي پرمخاطب آنها هويت فرهنگي و قومي كشورهاي مصرف‏كننده را تحت‏تأثير قرار داده و تضعيف نمايد.

تحليل داده ها در خصوص رابطه استفاده از اينترنت و هويت خانوادگي آشكار ساخت كه گروه اول هويت خانوادگي ضعيف‏تري از گروه دوم دارند. معمولاً جواناني كه از اينترنت استفاده مي‏كنند وقت كمتري را با افراد خانواده مي‏گذرانند و درنتيجه تعلقات و ارتباطات عاطفي آنها با اعضاي خانواده و به ويژه با والدين كمتر مي‏شود. از طرف ديگر بخشي از مطالب و سايت هاي اينترنت با ارزشها و انتظارات والدين که عمدتا نسل قديمي و سنتي محسوب مي شوند و طالب معنويت گرايي، جمع گرايي و رعايت نظم و اخلاق مذهبي هستند ناهمخواني دارد. در واقع اينترنت شکاف بين نسلي ميان والدين و فرزندان را افزايش ميدهد

تحليل داده‏ها در مورد ارتباط ميان استفاده از اينترنت و هويت شخصي نشان داد كه در اين زمينه نيز تفاوت معناداري بين ميانگين دو گروه مورد مطالعه وجود دارد. بدين معني كه گروهي كه از اينترنت استفاده مي‏كنند اعتماد به نفس و خودپنداره ضعيف‏تري نسبت به گروه ديگر دارند و درمجموع هويت شخصي آنها ضعيف‏تر و پنداشت آنها از خودشان منفي‏تر است. در اجتماعات سنتي به دليل انسجام اجتماعي و پيوند تنگاتنگ فضا، ‏ زمان و فرهنگ با مكان و سرزمين معين نيازهاي هويتي تامين مي‏شود. اما ورود کامپيوتر و اينترنت آنها به زندگي فردو جذابيت آن و به ويژه فضاي آزاد و فارغ از هويتي که براي فرد فراهم مي کند موجب مي‏شود كه وي كمتر در ميان خانواده و آشنايان حضور يابد و گاه در ميان آنها احساس غربت كند و در فضاي مجازي و در كنار انسان‏هاي بيگانه و ناآشنا احساس رهايي و امنيت بيشتري داشته باشد، لذا تعدد مراجع و كانال‏هاي ارتباطي و تنوع ارزشي و فرهنگي کساني که فرد با آنها در تعامل قرار مي گيرد، شخص را دچار آنومي ارزشي و سرگشتگي و هويت شخصي او را دستخوش ضعف و عدم انسجام مي‏كند. استفاده غيرآسيب زا و سازنده از اينترنت نياز به آموزش و بلوغ فکري و اجتماعي دارد و چنانچه فرد در کودکي از والدين و افراد شايسته و قابل اعتمادي برخوردار بوده باشد که نيازهاي عاطفي او را به خوبي برطرف کرده باشند و احساس امنيت و اعتماد به نفس را تجربه کرده باشد و درعين حال بنيان‏هاي ديني و اخلاقي به نحو شايسته و با الگوهاي عملي در او استوار شده باشد، قدرت مقاومت و ايستادگي او در برابر اين جريان هاي آسيب زا بيشتر مي شود و مي تواند با بازانديشي و تامل در برابر پديده هاي پيش رويش آنها را تحليل کرده و بر چالش هاي هويتي فايق آيد.

منابع

منابع فارسی

جنکينز، ريچارد (1381). هويت اجتماعي، ترجمه تورج ياراحمدي،نشر شيرازه.

دواس، دي. اي (1376). روش پيمايشي درتحقيق اجتماعي، ترجمه مريم رفعت جاه و رخساره کاظم، مرکز ترجمه و نشر کتاب.

رابرتسون، رونالد (1382). جهاني شدن تئوري هاي اجتماعي و فرهنگ جهاني، ترجمه کمال پولادي،نشر ثالث.

رفعت جاه، مريم (1383)، ’زنان وبازتعريف هويت اجتماعي‘، پايان نامه دكتراي جامعه شناسي، دانشكده علوم اجتماعي، دانشگاه تهران.

ريتزر، جورج ( 1377). نظريه‏هاي جامعه شناسي دردنياي معاصر، ترجمه محسن ثلاثي،انتشارات علمي.

ساروخاني، باقر (1380). روش‏هاي تحقيق درعلوم اجتماعي،جلد اول،چاپ دوم، پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي.

شرفي، محمدرضا (1381). جوان و بحران هويت، چاپ سوم، انتشارات سروش.

فيدر، جان (1380). جامعه اطلاعاتي، ترجمه علي رادباوه و عباس گيلوردي، چاپ اول، نشر کتابدار.

کاستلز، مانوئل (1380). جامعه شبکه‏اي و عصر اطلاعات،جلد اول، ترجمه احد عقيليان و افشين خاکباز، چاپ دوم، انتشارات طرح نو.

كاستلز، مانوئل (1380). جامعه شبکه‏اي و عصر اطلاعات،جلددوم قدرت هويت، ترجمهحسن چاوشيان، تهران، انتشارات طرح نو.

گل محمدي،احمد ( 1381). جهاني شدن، فرهنگ و هويت،نشر ني.

گيدنز، آنتوني (1377). تجدد و تشخص، ترجمه ناصر موفقيان،نشر ني.

محسني، منوچهر (1380). جامعه شناسي. جامعه اطلاعاتي، نشر ديدار.

وبستر، فرانک (1383). نظريه‏هاي جامعه اطلاعاتي، ترجمه اسماعيل قديمي، چاپ دوم، نشر آگه.

هابرماس، يورگن (1384). دگرگوني ساختاري حوزه عمومي، ترجمه جمال محمدي،چاپ اول، نشر ني.

منابع انگلیسی

Bocock, R. and Thompson, K. (eds) (1992). Social and Cultural Forms of

Modernity. Cambridge. Polity Press.

Brown R. (1985),“Social Identity”, in Adam and Jessica Kuppre (eds.) The

Social Science Encyclopedia. London.

Giddens A. (1991). Modernity and Self-Identity: Self and Society in the Late

Modern Age. Cambridge: Polity Press.

Jenkins, Richard (1996). Social Identity.London. Routledge.

Rosengern , Karl Erik (1996). Media Effects and beyond : Culture . socialization and Life Style . London and Newyork . Routledge.

Turner, John C. (1999), “Some Current Issues in Research on Social Identity and Self-Categorization”, In Noam Ellmeres; Russell Spears; Bertjan Doosje (eds.) Social Identity: Context, Commitment, Content. London: Blackwell Publishers.

Woodward Kath (2000). Questioning identity: Gender, Class, nation. London:

Routledge in association with the Open University.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال
برگرفته از:
gmj.ut.ac.ir/maghale.aspx?id=22

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید