رفتن به محتوای اصلی

دم وبازدم و چگونگی نفس کشیدن!

دم وبازدم و چگونگی نفس کشیدن!

پیشگفتار:

امروز نیز مانند هرسال 7 سپتامبر (برابر یا 16 شهریور) را با چندنفر از دوستان دورهم جمع شدیم. این روز برای من روز مهمی است، از این رو دوستان لطف کرده و مرا همراهی می کنند. هرکدام از کتاب های من حرفی و نقدی نیز داشتند که برای من بسیار جالب بودند و کوشش کردم از آنها برای خود نکته برداری کنم.

یکی از دوستان حاضر در مهمانی کوچک ما ناگهان بر روی نکته ی مهمی انگشت نهاد و گفت می تواند بپرسد که چرا در آنها بر روی دم و بازدم آنقدر تکیه شده است؟ دوستی از آن میان نداداد که زودباش و نفس بکش و بگذار ترا برای یافتن تندرستی الهام دهد. دیگری اشاره ای داشت که تنفس سلول های سرطانی را می کشد. سومی به این جمله اشاره کرد که مانند دوش گرفتن درون را می شوید و تندرستی را گارانتی می کند. نفر بعدی گفت که، دم و بازدم انرژی می دهد و انرژی نشاط و سلامتی می آورد. اما فراموش نکنید که، گاهی درست نفس نکشیدن خود سبب بسیاری از دشواری های بدنی و روانی ما می شود. دیگری صدای خود را بلندتر کرد که بگوید: دم و بازدم یگانه و بهترین دوست راه و تمام زندگی با ماست. تو همیشه می توانی به آن برگردی، زیرا هرگز ترا ترک نمی کند. شما چه می گویید؟ آیا می توانید در یک جمله آن را خلاصه کرده و برای من بنویسید؟

با تشکر از این دوستان که مرا به اندیشه فروبردند که راستی، چرا نفس کشیدن مهم است و چرا ما نمی توانیم هرطورکه دلخواه مان است نفس بکشیم؟

دم و بازدم

بسیار طبیعی است و می توانیم بسادگی نیز بگوییم: برای زنده ماندن نفس می کشیم، و روزانه نزدیک به 12 بار در دقیقه ( برخی بین 5 تا 8 بار و در هنگام مدتیشن 4 تا 5 بار در دقیقه. هرچه کمتر بهتر خواهدبود.) و حدود 20000 بار بنابرنظر پروفسور روسی بوتایکو ـ (در جای دیگر 26000 بار نیز دیده شده است) دم و بازدم می نماییم که این شمار بطور تقریبی 2/1 بیلیون بار در یک زندگی نسبی خواهدشد.

البته و صد البته، دیدگاه شرق به امر نفس کشیدن بسیار قانع کننده تر از کشورهای غربی است و برای رسیدن به مرز سلامتی آخرین نسخه به حساب می آید. امروزه در غرب گاهی در بین مشغولیت های روزمره، شخص فراموش می کند که به این موضوع توجه بیشتری نماید. گرچه در همه جا گفته و شنیده می شود که، میلیاردها سلول بدن ما به اکسیژن نیاز دارند و درعوض نیز بایستی مقداری از گاز کولدواکسید را شخص از راه بازدم به بیرون بفرستد و غیره. بازهم دیده می شود که مردم بطوری که معروف است با شانه ها تنفس می کنند. یعنی قفسه ی سینه و شانه ها بجای ماهیچه های تنفسی به وجدمی آیند و حرکت می کنند. این امر که سبب گرفتگی های ماهیچه ای و درد در ناحیه ی شانه و گردن و سینه می گردد در افراد دوروبر ما زیاد دیده می شود. گاهی بدن در زیر این ناتوانی و نادانی صاحب خود وامی ماند و با این ماهیچه های گرفته و معده ی افتاده ناشی از افسردگی و ناامیدی ـ تنگی حوصله و سنگینی سینه از احساس غمی ناشناخته خود را به زور می کشاند و نام زنده ماندن را به خود می دهد.

راستی خود شما چگونه تنفس می کنید؟

همانطور که درحال خستگی با شانه های فروافتاده می نشینید، در روی صندلی یا زمین خود را قراردهید. اکنون درحالی که، نفس می کشید، سعی کنید چگونگی آن را ازنظر بگذرانید. بسیاری از ما به خود می گوییم تنفس یک امر اتوماتیک است و بخودی خود صورت می گیرد و چندبار نیز درطول روز نفس یا بهتر بگویم آه های طولانی می کشیم، پس این دیگر باید بس باشد.

تا جایی که یادم می آید یوگا 5 تا 7000 سال قدمت دارد و از هند باستان (سرآغاز تمدن هند از 7000 سال پیش از میلاد از ناحیه ای نزدیک به دهکده ی مهرگر شروع شد و از هزاره ی سوم پیش از میلاد به شرق گنگ و افغانستان و ایران و سپس به بمبئ کشیده شد.) مایه دارد. درعرض این مدت زمان همیشه تمام اندیشه ها و تمرین ها در آن طرف دنیا بر روی این مسئله دورزده است. تاجایی که، متدهای چندین هزارساله ی فلسفه ی شرق نفس کشیدن را کلیدی می داند، برای دست یافتن به سرچشمه ی تندرستی روان همچون بدن که شادمانی درازمدت و عمر درازتری را برای فرد به ارمغان می آورد. از این میان نیز به نوشتارهایی برمی خوریم که 4000 سال قدیمی است و در آنها اشاره هایی درباب نفس کشیدن و اهمیت آن شده است.

درجایی خواندم که یک فرد بطورعادی می تواند 3 ماه بی غذایی و 3 روز بی آبی را تحمل کند، اما ازپس کمبود اکسیژن برای تنفس نمی تواند حتا برای 3 دقیقه برآید. مهم نیست شما در کجای کار هستید درست تنفس می کنید یا گاهی کوتاهی دارید و در کجای این کره ی خاکی بسرمی برید. چه رنگ پوستی دارید. چاق و لاغر هستید و یا کوتاه و بلند می باشید، اهمیت آن در این آگاهی است که همه می دانیم که هزاران بلکه میلیون ها سال است که ما در همان دم که از مادر جداگشته با کشیدن نخستین نفس، آمدن خود را گزارش می دهیم و سپس در پایان زندگی بندآمدن آن نشانه ی سکوت ابدی مان خواهدبود.

بسیاری از افراد در یک وضع استثنایی بسرمی برند. به این معنا که زنده هستند، اما انرژی کافی برای زیستن ندارند. این افراد بطورطبیعی نه ازجهت فیزیکی و نه ازنظر روان و احساس در وضعیت مناسبی نیستند. به عبارت روشن تر در یک حالت بین مرگ و زندگی و درنهایت بی تفاوتی بسرمی برند. در نهایت این شرایط روحی و جسمی آنها را در مرحله ی ریسک هرگونه آسیب می تواند قراردهد. با تأسف باید گفت که، آنها خبرندارند که آموختن راه درست نفس کشیدن می تواند از گرداب سردرگمی و نیستی، رهایی شان دهد. پس به این ترتیب باتمام مشغولیت های شبانروزی مان باز می ارزد که زمان را گاهی از تلاطم بازداشته، و به تنفس خود نگاهی بیاندازیم. زیرا، تنها یار و یاور بدون توقع هریک از ما نفس کشیدن مان است که همیشه با ما بوده و مایه و سرمایه ای نیز نمی خواهد و کسی را از کار بازنداشته و مزاحم شخص نیز نمی باشد. گاهی تنها ثانیه ای وقت می گیرد که به حساب گرفته شود.

آیا بنظر شما این خیلی سخت است؟ که ثانیه ای هرچه در دست دارید به کناری بگذارید و به ندای تنفس خود گوش فرادهید تا به این وسیله تندرستی خود را گارانتی کنید؟. تا حالا اندیشیده اید که دوستی نزدیک تر از آن بخود ندارید؟ آیا این چنین نیست که کار تمام اندام ها و ارگان ها به همین ندا وابسته است؟ درباره ی ضربان قلب که با آن برادر دوقلو است، چه می گویید؟ آیا می شود قلب بدون اکسیژن یارای زنده بودن را داشته باشد؟ و رابطه نزدیک مغز و قلب را می توان نادیدگرفت؟

هرروز آنهم تنها ذره ای توجه به طرز نفس کشیدن مان آن روز را می تواند با دیگر روزها تفاوت دهد. همین الآن با آن از در دوستی درآ و ببین که با درست نفس کشیدن چگونه مغز و بدن کارش نظم بیشتری یافته و خواب خوبی نیز برایت بهمراه می آورد.

همه در دوران دبستان این مطلب را از سعدی شاعر بلندپایه ی قرن هفتم خودمان خوانده ایم. او در این باره اعتقادداشت که:

..........هرنفسی که فرومی رود ممد حیات است و چون برمی آید مفرح ذات پس در هر نفسی دو نعمت موجود ست و بر هر نعمتی شکری واجب.

از دست و زبان که برآید کز عهده ی شکرش بدرآید

با سپاس ناهیدحاجیمرادی ونگزهاردت

براستی که موضوع جدی ای همچون رابطه ی نابودی سلولهای سرطانی با امر دم وبازدم بایستی رفته رفته توجه برانگیزتر شود. برنده ی جایزه ی نوبل اُتو واربورگ

چگونگی نفس کشیدن

رویهمرفته فلسفه ی دم وبازدم درنظر عامه ی مردم این چنین است: زمانی که نفس می کشیم دلیل بر زنده بودن و زمانی که دیگر نفس نمی کشیم دلیل بر مرگ ما است. این طبیعی ولی بس کودکانه می نماید. زیرا دلیل وجود این امر به تنهایی کافی نیست، و نمی تواند نداشتن مشکل را در بدن و روان ثابت کند. یعنی چون نفس می کشیم پس هیچ مشکل دیگری نداریم.

اما، فلسفه ی شرق در این باب چه می گوید؟ درباب نفس کشیدن اعتقاد آنها خیلی بیش از این سخنان می باشد. بسیاری از افراد در خانقاه ها یا رهبانگاه ها در روش یوگا و مدیتیشن در واکنش دم وبازدم آنچنان پیش می روند که کار ارگان ها را توسط آن می توانند کندوتند نیز بکنند. برای مثال نواختن ضربه های قلب و نبض را بالاوپایین برده و کنترل کنند.

ما خود می دانیم امر تنفس به مانند کارکرد قلب و ضربان آن، جریان گردش خون، فشارخون، تولید و ترشح هورمون ها، هضم وجذب غذا، دفع موادزائد و کارکرد روده ها، و غیره، کاری است که سیستم عصبی غیرارادی ما اداره آن را برعهده دارد. زیرا، این سیستم اوضاع درونی بدن ما را در زیر کنترل خود دارد. این قبیل کارکردها و بقول دیگر فونکشیون ها وظیفه ای است که ازعهده ی ما انسان های عادی خارج است. اما اگر شخص بر روی تنفس خویش کارکند، و در آن نیز مهارت یابد، می تواند بدون تردید بر روی آن مؤثر باشد. این موضوعی است که، در کشورهای شرقی مدنظر یوگی ها می باشد و همچنان که دم وبازدم خود را در کنترل دارند، برروی اعمال غیراختیاری بدنشان نیز می توانند تأثیربگذارند. همان چیزی که، در کشورهای غرب رسم براین نهاده شده است که گفته شود کنترل سیستم غیرارادی از دسترس خود ما بیرون است. تمام و نقطه گذارده شود.

البته برای اطلاع بیشتر باید گفته شود که، امر تنفس از دو سیستم ارادی عصبی (مانند: فرارنمودن یا حمله ورشدن و مبارزه کردن) و نیز سیستم غیرارادی عصبی، یعنی هردو سیستم سرچشمه دارد. به عبارتی اگر نخواهید خود آن را کنترل نمایید بطورحتم خود کار مفیدش را به گونه ای انجام می دهد.

ناگفته نماند که، مرکز دم وبازدم در ته ساقه ی مغز فیزیکی (بخشی از دستگاه عصبی مرکزی و در قسمت پایینی مغز و متشکل از بخش‌هایی‌است که از یک سو به نخاع و از سوی دیگر، به نیم‌کره‌های مخ و مخچه منتهی می‌شوند.) قراردارد. این مرکز توانایی هرنوع کنترل اعم از میزان کم و زیادی اکسیژن و کولدواکسید و چه ازنظر عمق و ریتم تنفس را دارد.

ساقه مغز دربرگیرنده مغز میانی، پل مغز و پیاز مغز می‌باشد. این ساختارها که اطلاعات را درون دستگاه عصبی مغزی انتقال می‌دهند، در تنظیم فعالیت‌های بدن نقش مهمی را ایفا می کنند. با استفاده از مطالب مجید سمیعی که از جراحان اعصاب ایرانی و بنیان‌گذار این نوع عمل جراحی قاعده جمجمه در دنیا می باشند.

هرچه سیستم غیرارادی که به پاراسمپاتیک نیز معروف است، انسان را به آرامش دعوت می کند، برعکس سیستم ارادی که به آن سمپاتیک گفته می شود، می تواند در بیداری ما (در برخی ها به دلیلی شب و روز مانند یکدیگر است) ناهم آهنگی ایجادکند. تنها درنتیجه ی همکاری مثبت این دو سیستم است که، پاندول بدن می تواند وسط قرارگرفته و روح و جسم ما را ریلکس نماید. اما هرقدر جریان های روزمره ی زندگی فرد که هردو سیستم بدن او ثبت کننده ی آنها بوده و دربرابرشان نیز دستخوش دگرگونی می شود، شدت و ضعف داشته باشد، بر دیگری فشار وارد می آید و درنتیجه طرفی از ترازو را به پایین می کشاند. بسیار طبیعی است که در آن لحظه شخص از بالانس به درآید و ملتهب ـ پریشان ـ غمناک و یا عصبی و هیجان زده گردد.

بطورمعمول و مشهور، نداشتن بالانس مساوی است با کارکرد زیادی سیستم سمپاتیک که آن نیز از زندگی خود ما ناشی است. البته گاهی دیده می شود که سیستم پاراسمپاتیک نیز واکنش رخ دهد. برای نمونه در افرادی با فشارخون بالا ـ داشتن دشواری های کلیوی ـ گرفتگی قلبی ـ دردهای فقسه ی سینه ـ و یا مشکل تولیدوترشح هورمون ـ دشواری یا بیماری دستگاه هضم و جذب غذا ـ بیمارهای کرونیکی و مزمن ـ و بسیاری دیگر، این سیستم سازنده آنچنان دستخوش دگرگونی شود که بجای سازندگی که از خصوصیات آن است خراب کننده گردد. البته اگر شخص خود کوشش کند می تواند در کار دم و بازدم خویش بالانس دهد تا از دشواری های بیشتر این سیستم بکاهد و درنتیجه خود را از شر دشواری های بعدی برهاند.

راستی شما چگونه تنفس می کنید؟ در حالت طبیعی و آسوده در دقیقه چندبار دم وبازدم انجام می دهید؟ می توانید به ساعت نگاه کنید و ببیند در 1 دقیقه چندبار نفس می کشید. در هرکدام (چه فروبردن و چه برآوردن هوا) برای امتحان خود می توانید از شماره ی 1 تا 5 را بشمارید؟ حالا، هر دو دست خود را در روی معده و سینه قراردهید، کدام یک به حرکت درمی آید؟ و آیا بعد از دم وبازدم زنگ تفریحی دارید؟

فایده ی تنفس کردن

در طول سالیان زندگی سیستم های عصبی هرفردی از ما (غیرارادی همچون ارادی) در اثر زندوبندهای دست وپاگیر زندگی دچار ناهمگونی و آماس و برآمدگی می گردد. برای اینکه از آنها کاسته یا بازسازی شان کنیم سرانجام می بایستی کاری کرد تا همچون بطری پلاستیکی ای که در اثر فشار دست شکل خود را ازدست داده، دوباره بتواند به فرم طبیعی درآید. یکی از بهترین و ساده ترین و کم خرج ترین روش ها همانا بهره گیری از شیوه ی درست دم وبازدم است. بی توجهی به این قبیل آماس ها ، بسیاری بیماری ها اگرکه تاکنون در ما پانگرفته باشند را نیز در درازمدت می توانند پایه نهند.

عصب واگ یا واگوس نیز که دهمین زوج و بلندترین رشته ی اعصاب مغزی است و در بلعیدن غذا، صحبت کردن، و هضم وجذب غذا نقش دارد، مانند بیشتر رشته های اعصاب از ساقه ی مغز شروع شده و به شاخه های متعددی تقسیم می گردد، و در ادامه کار عصب دهی عضلات اندام های حلق و حنجره، نای و مری، معده و قلب و غیره را انجام می دهد. درضمن عصب واگ یا واگوس در فعالیت های سیستم غیرارادی و سازنده (پاراسمپاتیک) سهم بسزایی دارد و در رگ های جهت مخالف که برعکس از ارگان ها به طرف قلب و خود سیستم بکارمشغول هستند نیز فعالیت دارند. درواقع این رفت و آمدها نوعی ماساژ بحساب می آید و برای کارکرد اندام های یادشده مفید می باشد.

البته، سیستم پاراسمپاتیک برای اینکه، بتواند احیاکننده و سازنده باشد و برضد خرابکاری های سیستم عصبی سمپاتیک نیز کارگر باشد، خود به یک سری فعالیت های گسترده نیازدارد، تا در هنگام آرامش و استراحت این واکنش های مفید را پیش کشد. برای مثال، قلب از تنش خود بکاهد و درنتیجه ضربان (نبض و ضربان قلب) و فشارخون آرام گیرند ـ دستگاه هضم وجذب غذا کار را مفیدتر انجام دهند تا ویتامین ها و موادمعدنی بتوانند درست تقسیم شوند ـ تنفس آهسته تر گردد ـ مردمک چشمان بهم کشیده شوند که خود نشان دهنده ی آرامش است ـ ترشح هورمون های آدرنالین و کرتیزل که سبب استرس ( سرعت و هیجان در انجام کارها) هستند کاهش یابند ـ هورمون انسولین در لوزالمعده (پانکراس) را به تولید شکر کم یا زیاد دعوت کند ـ کارکرد در جگر نیز متعادل و مفید گردد ـ جریان گردش خون در ارگان ها برای رساندن اکسیژن و مواد موردنیاز بدن سریع ترشود و بهمان ترتیب موادزائد را برای دفع آماده ترگرداند ـ ماهیچه های بسته ی (روده و سر و ته معده ـ مقعد و مثانه) لخت شوند ـ امواج آلفا در مغز جریان یابد (امواج مشوش کننده ی بتا با فرکانس 12 تا 25 هرتز در مغز بهنگام مدیتیشن و تمرین آن و تنفس درست به امواج آرامش دهنده ی آلفا با فرکانس 8 تا 12 هرتز و یا زتا 4 تا 8 هرتز بدل می گردد.) و غیره.

سیستم عصبی سمپاتیک برعکس سیستم پاراسمپاتیک به تمام بافت های بدن از راه نبض می تواند خبررسانی کند که، این امتیاز را سیستم (عصبی پاراسمپاتیک) به دلیل نداشتن مویرگ عصبی در درون رگهای خونی ـ بافت های چربی ـ و پوست، ندارد، نمی تواند روی آنها تأثیرمستقیم بگذارد. دراثر این ناهمآهنگی بین دو سیستم عصبی، خواه و ناخواه فعالیت سیستم ارادی یا سمپاتیک نیز کند یا تند می شود. برای مثال دست و پای شخص باوجود هوای گرم سرد می شود که، این در اثر گرفتگی رگها و جریان کُند خون می تواند می تواند باشد. پس با کار دم وبازدم می توان سیستم عصبی پاراسمپاتیک را قدرت بخشید تا درنتیجه و به طورغیرمستقیم رگ ها فعال شوند و از بلوکه شدگی درآمده و بتوانند خون را عبوردهند. درنتیجه دست وپاهای شخص به گرمای طبیعی خود بازگردانده شوند. گذشته از تنفس درست، موزیک ـ غذا ـ نشاط و برانگیختگی و سکس ـ و افکار مثبت نیز می توانند آن دو سیستم را تحریک و تشویق کنند. بدن انسان بسیار دقیق فرم و دساین شده، از این رو برای هرچیزی راهی وجوددارد، فقط باید آن را پیدا و متعادل نمود تا بدن بالانس و هارمونی یابد.

کار تنفس تنها فونکشیونی است که به کارکرد سیستم عصبی پاراسمپاتیک (سازنده) بیشتر بستگی دارد و خودآگاه و ناخودآگاه از آن رهبری می شود. اما آن نیز گاهی بدن را از بالانس به درمی آورد و روان و بدن را دچار استرس می کند. این امر نشان می دهد که شخص راه درست را نرفته است. به این معنا که تمام سیستم در وی بجای نظم داشتن دستخوش دگرگونی و تشنج شده است. در این مرحله نه تنها نفعی ندارد بلکه زیان نیز دارد. پس فرد بدون هیچ منظوری تنها با بی توجهی با تنفس نامنظم، سیستم عصبی خود را به هیجان وادارنموده که آن نیز سبب نامتعادل شدن روح و جسم او را فراهم نموده است. این مسئله شبیه به این است که، شخص با یک دوچرخه ای که تایرهای کج وکوله ای دارد بخواهد مسافتی را طی نماید. البته کاری ندارد و مایه ای نیز نمی خواهد. برای این ازچرخ دررفتگی تنها کافی است که شخص روش را درست فراگیرد و درصورت نادرست بودن آن را تغییردهد، تا از دشواری ها و پیش آمدهای کنونی روانی و بدنی خویش خود را برهاند. این می تواند حتا وضع تندرستی فرد در آینده را نیز گارانتی کند.

شاید خود شما اکنون با بسیار دشواری های

کوچک و بزرگ روانی و جسمی در جدال باشید، ازکجا که با تغییر روش دو وبازدم خود مشکل را برطرف نکنید؟

آناتومی سیستم هواگیری بدن

هوا از بخش هدایتی یعنی از راه دهان و بینی و نای برونش و برونشیول ها که دیواره ی ضخیمی دارند و کاری بکار مویرگها ندارند به بخش تنفسی که شامل مجراهای الوئولی ـ دهلیزها و کیسه های هوایی یعنی شش ها که دیواره نازکی دارند و برعکس با مویرگهای خونی ارتباط دارند، واردمی شود. هوای واردشده در این ارگان گرم و مرطوب شده و از ذرات کوچک و گردوغبار نیز پاک می گردد. این سیستم از ماهیجه های تنفسی دیافراگم و عضله های دنده و سینه (کارکرد هم آهنگ دنده ها و جناغ سینه با عضله های تنفسی بااهمیت است) نیز تشکیل شده است.

اندام تنفسی شُش یا ریه نرم و اسفنجی است که، با وزنی نزدیک به 1 تا 5/ 1کیلو وزن در برخی جانداران ازجمله انسان وجوددارد. مساحت آن بیش از تمام پوست بدن و نزدیک به 150 مترمربع است. این ارگان در پشت اسکلت قفسه ی سینه قراردارد که به این ترتیب نیز محافظت شده و از قلب و رگهای بزرگ رفت وآمدکننده به قلب و نای و مری نیز جدامی شود. در زیر شش ها و قلب، ماهیچه های تنفسی واقع شده که به 6 تا از پایین ترین دنده ها و 3 تا از نخستین مهره های پشت و نیز ماهیچه های عمق معده وصل می گردد. پس تصوراینکه این اندام بخش بالایی بدن را به بخش پایین مربوط می کند بسیار ساده است. در شش‌ها که، جای ملاقات هوا و خون است، گلبول‌های قرمز، خون اکسیژن دار را دریافت می‌کنند و به سایر سلول‌های بدن می‌رسانند. ریه ها به شکل نیمه مخروطی هستند و قسمت های اطراف حفره ی سینه را پر می کنند. قاعده ی ریه ها روی پرده دیافراگم (عضله ای که حفره سینه و حفره شکم را از هم جدا می کند) قرارگرفته و قله ی ریه ها مجاور نخستین دنده است. ریه ی کودکان صورتی رنگ است ولی ریه بزرگسالان به علت ذرات ذغال (دودهای گوناگون) وارد شده از راه تنفس خاکستری رنگ می باشد. ریه راست از 3 قطعه (لوب) وریه چپ از 2 قطعه (لوب) تشکیل شده است و به نامهای شش راست و چپ شناخته می شود. هوایی که از طریق نای و نایژه وارد شش شده بود، اکنون در ادامه ی کار با نایژک ها ی ششی به حفره های هوایی کوچکی به نام آلوئول ( تعداد آنها به طورتقریبی به 300 میلیون می رسد.) می رود که کار تعویض اکسیژن هوا با کولدواکسید کربن خون را در درون آنها انجام دهد. آلوئول ها دارای مویرگ های فراوانی هستند که، توسط آنها مواد بطورمستقیم وارد رگهای خونی این حفره ها می نمایند. در اینجا اکسیژن خود را به هموگلوبین خون می آویزد، که از قلب به درون سلول های بدن پمپ زده شود.

درهنگام دم زدن نزدیک به 21 درصد از اکسیژن به درون شش ها می رود و 17 درصد از اکسیژن بهنگام بازدم به بیرون داده می شود. البته میزان قابل توجهی از هوا همیشه در بخش های استفاده نشده ی شش ها بویژه در ته شش ها یعنی جایگاه آلوئول ها یافت می شود. این قابل درک است که، میزان اندکی هوا باید در ته آئول ها در فضایی که درواقع جای عوض و بدل شدن اکسیژن و کولدواکسیدکربن می باشد همیشه موجودباشد که حفره ها بهم فشرده نگردند.

فروبردن هوا یا دم بطورطبیعی باید از این مواد تشکیل شده باشد:

78 % نیتروژن ان2 N2-

21% اکسیژنO2-

0،03% کولدیوکسید سی اُ2 CO2-

1% غیره

+ هوای غیر فعال و بخار

بازپس فرستادن هوا یا بازدم بطورطبیعی باید از این مواد تشکیل شده باشد:

78 % نیتروژن ان2 N2-

17% اکسیژن O2-

4% سی اُ2 کولدیوکسید CO2-

1% غیره

+ هوای غیر فعال و بخار

بهرصورت هرچه ما بهتر روش درست تنفس نمودن را بدانیم، رگهای خونی میزان بالاتری مواد و اکسیژن را به اطراف بدن و سلول های آن به گردش درخواهندآورد. این میزان 3 تا 6 لیتر خون در دقیقه می تواندباشد که، از راه رگهای کوچک و بزرگ و مویرگهای آنها به دور بدن فرستاده و برگردانده می شود. میزان اکسیژن بستگی فراوان به مقدار هموگلوبینی دارد که در خون شخص وجوددارد تا با خود بتوانند آن را را به سلول ها حمل کنند. یا بهتر است که گفته شود، اکسیژن خود را به هموگلوبین خون می آویزد در بازگشت نیز خون موادزاید سلول ها را برای تصفیه به درون شش ها بر می گرداند.

یادآوری می شود که اکسیژن خود به تنهایی توانایی حل شدن در خون را ندارد. از این رو اکسیژن برای چسبیدن مفید به هموگلوبین خود نیاز به میزانی کولدیوکسید دارد. به عقیده ی پروفسور کنستانین بوتایکو (روسی) باید 5 درصد کولدیوکسید در خون باشد و کمتر از 3 درصد خطر جانی دارد. وی همچنین می گوید: کار بااهمیت دیگر کولدیوکسید گشایش رگهای خونی و راه هوا می باشد.

تنفس درست، تنها به میزان کافی اکسیژن نیست، بلکه به فرکانس کولدیوکسید نیز وابسته است. زیراکه این ماده خود سبب می شود،

1 ـ اکسیژن در جریان خون بهتر حرکت کند.

2 ـ راه تنفس و رگهای خونی نیز بهتر گشوده شوند.

غفلت و کم کاری ما تمام این پروسه را دچار اشکال می کند و در بسیاری موارد دراثر جمع شدن آب یا رطوبت زیاد در شش ها دشواری های جبران ناپذیری نیز بوجودمی آید.

حجم این ارگان و عمل کرد آن فرد تا فرد متفاوت می باشد. بطورنسبی هر 10 سال 9 تا 27 درصد از حجم شش ها کم می گردد. به این عبارت که، هرساله با بالارفتن سن و سال در هر شرایطی که باشیم، این کاستن کم وبیش صورت می گیرد. در سن 20 سالگی شش های شخص از هرجهت بهترین موقعیت را دارد.

پ ـ هاش = شش ها به مانند هر ارگانی دیگر در بدن نوع پ ـ هاش خود را دارد.

میزان طبیعی بدن بار 7 تا 2/ 7 را دارد. برای نمونه اسید معدی بین 1 تا 4 می باشد. خون بین 7،3 تا 7،5 ـ آب دهان 6،4 تا 8،0 ـ روده ها 6،3 تا 8،0 ـ جگر و صفرا 7،5 تا 8،8 و هرچقدر میزان از 7 بالاتر رود و به بار 14 نزدیک شود، قلیایی یا باز خوانده می شود. میزان پ، هاش در اثر ضعف معده و روده ـ بدغذایی و ماندگی غذا در روده ها ـ اختلال ترشح هورمون ها که سبب کم کاری لوزالمعده و جگر گردد ـ کم کاری کلیه ـ نیاز بدن به کلیوم (پتاسیم) ـ مصرف داروهای هورمونی ـ تب و روزه گرفتن و زندگی نابسامان و دم و بازدم نادرست و بیماری های گوناگون بالاوپایین می رود. تصور تعویض پ هاش در شش ها نیز بعید به نظر نمی آید. زیرا اسیدی شدن این مکان و ترشیدگی آن نیز زحمت آفرین می باشد. پس هرچقدر ما درست تنفس کنیم میزان اکسیژن بیشتری را بدن ما برای سوزاندن و گرفتن انرژی بکارمی برد و موادزائد زیادتری در نتیجه ی تصفیه، و پس فرستاده می شود.

مواد خوراکی و مصرفی نیز پ ـ هاش خود را دارد. برای نمونه، آب آشامیدنی روی 7،2 ـ شامپوی سر روی 7،3 قراردارد. آب دریا 7،8 و کوکاکولا در روی 2،9 بوده و نوشابه ی قرمز (سوداوند قرمز) روی 3،0 است. پودرظرفشویی میزانی برابر با 11،0 را دارا می باشد.

پس بدون تردید می توان گفت که، هنگامی که، بالانس پ- هاش در بدن در اثر ناهمآهنگی اکسیژن و کولدواکسید به سبب اعتیاد به دخانیات ـ کم کاری شش ها ـ و نداشتن فعالیت، بهم بخورد، شخص به سرگیجه و تنگی نفس و غیره دچارمی شود.

بدن ما دنیای کوچکی است که رونوشتی کامل از گیتی پهناور بیرون از خود است.

چشم ها را ببندید و مجسم کنید که دارید درون ظرفی آب می ریزید و همزمان با فرزند خود دادوستد کرده یا حرف می زنید. در یک آن، مقداری از آب به بیرون ریخته شده و هدرمی رود. یا درون ماشین خود بنزین می ریزید و چشم را ناگهان به درجه ی متحرک بالای سرتان می دوزید. در یک آن چقدر بنزین را ممکن است به هدردهید؟ بهرحال غفلت کاری، سبب می شود که نتیجه ی حساب شده درست به دست نیاید. در باب ازدست رفتن بی رویه و هرروزه ی اکسیژن مصرفی در شش ها و بازده کولدیوکسید و دیگر مواد چیزی بالاتر از مسئله ی اقتصادی آب توی کوزه و بنزین ماشین می تواندباشد. پس انرژی بدنی فرد بهمان نسبت نیز کاسته می شود.

البته، با بکارگیری و وسعت دادن ماهیچه های تنفسی می توان برای کار مثبت گنجایش شش ها را نیز بیشتر نمود. ماهیچه های سر معده ی خود شخص نیز درگیرودار موضوع هستند. بهرحال پمپ زدن و بیرون رفتن و به درون آمدن هوا درواقع کار تمرینی و ورزشی برای ارگان های مربوطه نیز محسوب می شود. در کوتاه بودن و کاستن غیرطبیعی عمق تنفس، ماهیچه های درگیر توانایی باز و بسته شدن (انقباض و انبساط) طبیعی خود را ازدست می دهند و درنتیجه بی مصرف مانده یا عبارت دیگر شل می شوند.

آقای احمد رستمی (گایتون فیزیولوژی پزشکی. تهران) و همکاران بر این عقیده اند:

پارامترهای تنفسی، اندازه گیری‌هایی هستند که از بررسی آنها می‌توان، وضعیت عملکرد تنفس را نشان داد. این پارامترها شامل حجم های ریوی، ظرفیت های ریوی، مقاومت راه‌های هوایی. پذیرش و الاستیسیته ریوی و فشار درون سینه‌ است. تنها قسمتی از هوایی که به داخل دستگاه تنفس وارد می‌شود، به آلوئل ها می‌رسد و قسمتی از آن در فضای هدایتی باقی می ماند که در نتیجه برای تبادل گازی، با خون در دسترس نیست. به این هوا، هوای مرده گفته می‌شود. دلیل وجود چنین حجمی این است که همواره مقداری هوا در سیستم تنفسی وجود دارد که سیستم را باز نگه می‌دارد در نتیجه هربار نیروی زیادی برای باز کردن راه‌های هوایی و بخش تنفسی لازم نیست.

به هنگام تنفس (دم) دست را روی معده ی خود بگذارید. باکمی دقت درگیری ماهیچه های گردن و گلو و پس و پشت قفسه ی سینه و سپس گنجایش بیشتر معده را می توانید ارزیابی کنید. این نشانه ی آن است که ماهیچه های تنفسی پایین رفته و به ارگان های دیگر فشارمی آورند. به این ترتیب می توان اقرارکرد که تاچه اندازه این کار برای ماساژ درونی قلب و معده– جگر و کلیه ها و کیسه ی صفرا –روده ی کوچک و بزرگ- طحال و مثانه و حتا ستون فقرات بطور مستقیم و غیرمستقیم می تواند مفید باشد. تمرین فراوان تر، سببی است که کارکرد هردو سمت شش ها نیز یکسان شده و درنتیجه روح و جسم هرچه بیشتر و بهتر به هم پیوند داده می شوند. نتیجه ی آن را با داشتن انرژی بیشتر در کارهای روزانه می توان بخوبی حس کرد.

تا حالا فکرکرده اید که چرا درهنگام تنفس یا راست کردن کمر گاهی ماهیچه های زیر دنده ها بطورناگهانی می گیرند یا دردمی آیند؟ جواب اینست که در هنگام دم و بازدم همراه با کار فیزیکی شدید و بکارگیری زیاد ماهیچه های تنفسی یک سری ماهیچه های دیگر به خدمت می آیند. این گونه ماهیچه های کمکی هستند و در زیر دنده ها قراردارند.

پزشکان نیز همانند مربیان ورزش های بدنی و روحی یکصدا اعتقاددارند که،: اگر شخص درست نفس بکشد کمتر بیمارمی شود. زیرا درست تنفس نکردن می تواند مانند هر کار دیگر عادت گشته و مزمن و کرونیک شود. تصور اینکه شخصی 10000 بار امر دم و بازدم را اشتباه انجام دهد و کوششی هم در تصحیح آن نداشته باشد، رفته رفته آن اشتباه جامی افتد در دفعه های بعدی دیگر بطوراتوماتیک رخ می دهد و در ذهن شخص نیز هرگز نکته ی ابهامی دلیل بر نادرست بودن آن برجای نمی گذارد. منظور از ناصحیح بودن همانا سطحی بودن ـ کند و تند انجام شدن و نامنظمی بین دم و بازدم می باشد. در این هنگام شخص خود گاهی با نیاز به هواگیری با شکل تنگی نفس یا به شماره افتادن وهس هس کردن و خس خس نمودن سینه روبرومی گردد.

ماهیچه های تحتانی مهم ترین بخش در امر تنفس در بدن می باشد. با اندکی توجه خود فرد بهنگام تنفس می تواند بکارگیری و فشارداده شدن آن را به سمت پایین درک کند، این نیز امر مهم و برای کارکردن ارگان های پایین بدن خدمتی است. باید تکرارشود که، این نوع ماهیچه ها نیز به دیگر ماهیچه های معده و ارگان تنفسی با کمک بافت هایی مربوط هستند. حتا هنگامی که هوا با کمک ماهیچه های تنفسی به پایین داده می شود، و ماهیچه های معده و نشیمنگاه شل می شوند باز دست از همکاری برنمی دارند، و در هنگام پس فرستاده شدن هوا، یعنی بازدم خود را جمع و بیشتر در این همکاری سهیم می گردند.

سیر هوا بهنگام دم: پس از اینکه هوا را از راه دهان و بینی و گردن و گلو به درون فرستادیم، دیافراگم (ماهیچه ای که حفره شکم و حفره ی سینه را از هم جدا می کند) خود را جمع می کند و و به طرف معده پایین می آید. هوا با فشار به قفسه ی سینه درون شش ها می رود. در این هنگام شش ها خود را می گشایند و پایین کشیده می شوند. هوا در شش ها پاک گیری ـ گرم و مرطوب می گردد. پس از آن اگر شخص در زیر کار فیزیکی سختی باشد ماهیچه های کمکی زیر دنده ها نیز باری را بردوش می کشند وگرنه آنها همانطور که آرام در جای خود قراردارند خود را جمع می کنند تا برای قفسه ی سینه جا بازترشود. برعکس ماهیچه های سرمعده و درون معده و بخش تحتانی خود را انبساط می دهند. در این موقع گلبول های قرمز خون اکسیژن را می گیرند یا می شودگفت که اکسیژن خود را به هموگلوبین خون می آویزد تا از راه رگهای خونی با گذشتن از قلب به درون سلول های سراسر بدن راه یابد. شخص درهنگام استراحت در دقیقه 6 لیتر و در هنگام ورزش تا 70 لیتر دم (هوا فروبردن) انجام می دهد.

انقباضات ماهیچه ها

میزان دم و بازدم

در حالت استراحت فرکانس تنفس ما نزدیک به 12 بار در دقیقه است که، درحدود 20000 بار در یکروز و بیش از نیم بیلیون بار در یک زندگی نسبی خواهدبود. این میزان در زنان بیش از مردان است. درضمن هرچقدر تحرک و جنبش فیزیکی ما بیشتر شود این فرکانس نیز تغییرمی یابد. بسیاری از افراد طوری نفس می کشند که اکسیژن به ته شش هایشان نمی رسد، درنتیجه فرکانس نفس زدن آنها نیز بالاتر است. میزان فرکانس بالا نرسیدن اکسیژن کافی و نبودن انرژی لازم در کمر ایجاد درد می کند زیرا، بیش از 12 بار تنفس در دقیقه تعادل می تواند بین اکسیژن و کولدیوکسید را بهم می بزند درنتیجه، سیستم عصبی بدن دچار استرس و هیجان می گردد. خود شخص می تواند میزان را در خود آزمایش کند. افراد تحت تأثیر ورزش یوگا و مدیتیشن و غیره این فرکانس را به پایین ( حتا 4 تا 5 بار) نیز آورده اند. البته 5 تا 8 بار نیز گفته می شود. اما متخصصینی همچون پروفسور بوتایکو اعتقاددارند که شمار تنفس هرچه کمتر باشد نتیجه بهتر خواهدبود.

نوزادان در دقیقه 30 تا 60 بار و هنگامی که یکسال دارند نزدیک 20 تا 40 بار، و در دوسالگی 20 تا 30 بار در دقیقه دم و بازدم می نمایند.

روبهمرفته می شود گفت که ندادن زنگ تفریح بین بازدم و دم بعدی فرکانس را بالامی برد و درنتیجه سطحی می باشد. ازطرفی، دم بسیار عمیق نیز بدن را دچار استرس می کند. بهرحال در درازمدت درست تنفس نکردن می تواند کرونیک و مزمن شود. متخصصان براین باورند که، 75 درصد از مراجعین آنها را افرادی تشکیل می دهند که دشواری تنفسی دارند. از آن میان نیز می توان دستکم 200 نوع گوناگون بیماری که در روح و جسم تغییراتی ایجاد نموده است را برشمرد که، همه به سبب ااختلال در ین امر بوجودآمده است.

اگر شخص هوای فروداده شده را به دلیل سهل انگاری ـ بیماری ـ گرفتگی بینی و یا هرچیز دیگری بطورکامل بازدم نکند. پس نمی تواند بخود امید دهد که اکسیژن داده شده هدرنرفته است. درضمن خون مواد غذایی لازم را گرفته و موادغیرلازم را درست پس داده است، و همه چیز همان جایی است که بایدباشد. اگر به صدای خواننده ی مورد علاقه ی خود گوش کنید می بینید که در بازدهی و بازدمیدن هوا تا چه میزان استاد است و می تواند آن را طول دهد ـ یعنی برای این کار نفس دارد. یا خود شخص شما پس از یادگیری تکنیک دم و بازدم چقدر راحت تر این کار را انجام می دهید. بعبارت دیگر، کار نیکو کردن از پرکردن است و شخص تنها با تمرین های تنفسی می تواند در خود توانایی گرفتن اکسیژن و پس دادن موادزاید را زیاد کند. درنتیجه برای کارهای روزانه نیز انرژی بیشتری را حس خواهدنمود.

درباب تنفس از راه بینی برای تازه کاران، نظر مربی یوگایی را جویاشدم. وی عقیده داشت تازه کاران بهتر است این چنین کار را شروع نمایند.

سوراخ های بینی در این تمرین نیز مانند سایر تمرین ها گرفتگی نباید داشته باشد. راست بر روی زمین یا صندلی بنشینید. بهتر است نشستن طوری باشد که شخص بر روی آخرین مهره ی ستون فقرات خود بدن را قراردهد. سپس با خیره شدن به نقطه ای ـ یا تکرار واژه ای می تواند کار را شروع نماید.

آرام با انگشت اشاره ی دست راست سوراخ بینی آن سمت را نرم ببندید. هوا را آرام با شمردن 1 تا 5 از راه سوراخ چپ بینی خویش فرودهید. سپس از 1 تا 5 شمرده و هوا را همچنان نگاهدارید. و بعد با انگشت اشاره ی دست چپ خود سوراخ چپ بینی را ببندید و از راه سوراخ راست بینی همانطور که از 1 تا 5 می شمارید هوا را بازپس دهد. دوباره از 1 تا 5 بشمارید و کار را بهمان ترتیب شروع نمایید.

خانم مربی چندین بار مرا یادآورشد که گفته شود، انگشت بسیار نرم بر روی سوراخ ها فرودآید تا این شیوه در درازمدت سبب کج شدن استخوان بینی شخص نگردد. درضمن بنابر اعتقاد ایشان سوراخ راست بینی از خورشید و راه چپ از ماه نیرومی گیرد.

افراد کارآزموده و کارآمد شرق و غرب در این رابطه همعقیده اند که، فرد با درست تنفس کردن خود نیاز کمتری به پزشک دارد. زیرا درنتیجه ی آن وی کمتر بیمار می شود و عمر طولانی تری نیز خواهدداشت.

اندازه گیری پارامتری

اگر در فرودادن هوا و بازگرداندن هوا و برعکس فاصله ی زمانی نگذاریم، درست به مانند این است که به این ارگان فرجه ی استراحت داده نشود. پس در درازمدت خود سبب ساییدگی آن و نیز سیستم عصبی مان را فراهم خواهیم نمود. البته خود بدن این کار را در شرایط طبیعی می داند. ولی بمرور و به هنگام کارهای سخت و درنتیجه استرس و مزمن شدن و بیماری این کار نیز کم تر یا ابدا انجام نمی گیرد. پس برای این زنگ تفریح نیز ما نیاز به تمرین داریم. در بسیاری از ورزش ها بویژه غواصی این کار در اثر تمرین به 9 دقیقه نیز کشیده می شود. ولی در افرادی که به دشواری تنفس می کنند، گاهی در هنگام خواب فاصله ی آن 10 تا 60 ثانیه ( 30 تا 90 ثانیه نیز گفته شده است.) به درازا می کشد که مخاطره آمیز می تواندباشد. زیرا، در این زمان کوتاه خون اکسیژن دار به مغز نمی رسد و قلب و جریان خون و ارگان تنفسی نیز در فشار قرارمی گیرند. این خود بیماریی است که باخود افسردگی ـ خلق تنگی ـ نداشتن تمرکز حواس و بسیاری دیگر ناشی از کمبود اکسیژن را همراه دارد. مردان بیش از زنان به دشواری تنفسی دچارمی گردند. صدای تنفس (خوروپف) نیز در ایشان خیلی پرصداتر است. وزن زیاد ـ پولیپ ـ لوزه ها ـ باریک بودن راه تنفسی در گلو ـ اعتیاد و الکل ـ و بیماری های مغزی نیز می توانند سبب باشند. البته، بامراجعه به پزشک می توان موضوع را روشن نمود. پزشک با بررسی مجموعه ی کار نمودارهای دستگاه ویژه ی این کار بدرستی می تواند، حجم شش ها ـ ظرفیت آنها ـ پذیرش و قابل ارتجاع (الاستیسیته) آنها و فشار درون سینه ـ مقاومت راه های هوایی ـ و حتا میزان هوای مرده و برجامانده در آلوئل ها را روشن کند.

هنگامی که کار شدید بدنی درکار نیست عمل دم از راه بینی انجام داده می شود و از راه دهان هوا را باید بازگردانید. البته هنگامی که شخص در زیر باری سنگین می نالد، هیج گناهی نیست که کار دم و بازدم از راه دهان انجام گیرد. برای یادآوری اگر از راه یکی از سوراخ های بینی تنفس (دم و بازدم) انجام شود، شخص دچار سردرد می گردد. البته این کار طبیعی خود دستگاه تنفس و بدون هیچ گونه دردسری برای ما تنظیم و انجام می شود. اما به دلیل سرماخوردگی یا آلرژی و یا به هر دلیلی دیگر این وظیفه ی خود فرد است که، باید آن را برعهده گیرد.

باید یادآوری شود افرادی که، از درون معده برای نفس می کشند و ماهیچه های سینه و دنده ها در ایشان بدون استفاده می باشد، سرانجام به خشکی مفصل ها و ستون فقرات و گرفتگی ماهیچه های پشت دچارمی شوند که دردناک خواهدبود. البته، شخص با عوض نمودن روش دم وبازدم خویش می تواند سیستم عصبی را از استرس نجات دهد و به این ترتیب در خود نیز بالانس ایجادنماید. بطورطبیعی در هنگام واردشدن هوا، شکم همچون بادکنکی به جلو می آید و در بازدم برعکس به عقب برمی گردد. برعکس انجام دادن آن نتیجه ی مناسبی برای بدن ندارد.

نفس درون و معده بیرون ـ نفس بیرون معده درون ـ درون بیرون

با تجسم اینکه یک کش را بدور شکم بسته اید که کمی تنگ است. هنگامی که هوا را به درون می کشید کش را به دور خود بیشتر حس می کنید.

خود را بر روی این اندیشه تمرکزبده که، هربار نفس را به درون می کشید معده خود را می گشاید. و هربار که نفس را بیرون می فرستید خود را بهم می کشد.

هرروز ده دقیقه این کار را انجام بدهید. تمام حواس خود را بر روی اینکه حرکت های قفسه ی سینه هربار کمترشود متمرکزکن. بیش از 10 دقیقه ممکن است که ماهیچه های تنفسی را خسته کند.

از کتاب دهان را ببند اثر پاتریک مکِوون ایرلندی Close your mouth

دهن دره = شاید دلیل اینکه ما دهان دره می کنیم این باشد که بالانس در میزان دو عنصر شیمیایی اکسیژن و کولدواکسید در مغز بهم می خورد و این واکنش به شکل دهان دره نشان داده می شود ـ یا شاید کندشدن شکر خون آنهم به دلیلی ـ یا حتا درست ترشح نیافتن هورمون دوپامین نیز بتواند بدن را لخت کند و ما به دهان دره وادارمی شویم. بهرصورت خود شخص با اندکی توجه به طرز تنفس می تواند علت آن را بیابد.

سکسکه = در باب سکسکه می توان گفت که، همان عصب ماهیچه ای که در دو سمت گلو و حلق وجوددارد و تا انتهای ماهیچه های تنفسی کشیده شده اند، همان ها به هنگام سکسکه وظیفه مند می باشند. هرگاه این عصب به دلیلی فیزیکی تحریک شود، ماهیچه های تنفسی نامنظم بهم کشیده می شوند، درنتیجه شخص به سکسکه می افتد. مانند هنگامی که بجای پرکردن تنها 80درصد از کیسه ی معده صددرصد آن را پرکرده باشیم پس دراثر بهم کشیده شدن ماهیچه های آن و فشار به دیافراگم که در سرراه است به تنگی نفس افتاده، و در این هنگام به عصب موردنظر تلنگری زده شده و سکسکه حاصل می شود و همزمان و همراه، صدای آن نیز به گوش می رسد، که، نشانه ی روشن وقوع آن خواهدبود. به زبانی دیگر:

سکسکه‌ عبارت‌ است‌ از انقباضات‌ ناخودآگاه‌ و مکرر عضله‌ دیافراگم‌ . سکسکه‌ یک‌ علامت‌ است‌ و نه‌ یک‌ بیماری‌. در ایجاد سکسکه‌ دیافراگم‌ عضله‌ بزرگ‌ و نازکی‌ که‌ قفسه‌ سینه‌ را از شکم‌ جدا می‌سازد و عصب‌ فرنیک‌(عصبی‌ که‌ دیافراگم‌ را به‌ مغز وصل‌ می‌کند) نقش‌ دارند. تقریباً همه‌ ممکن‌ است‌ دچار سکسکه‌ شوند، حتی‌ جنینی‌ که‌ در رحم‌ مادر است

علایم‌ شایع‌ یک‌ صدای‌ تند و سریع‌ که‌ در اثر گرفتگی‌ دیافراگم‌ از دهان‌ خارج‌ می‌شود. این‌ گرفتگی‌، عضلات‌ ته‌ گلو را به‌ هنگام‌ دم‌ می‌بندد

علت های ‌تحریک = اعصابی‌ که‌ عضله های‌ تنفسی‌، خصوصاً دیافراگم‌، را تحریک‌ می‌کنند.

سبب سکسکه‌ کوتاه‌مدت‌ بطورمعمول ناشناخته‌ است‌. در صورتی‌ که‌ سکسکه‌ طولانی‌مدت‌ باشد یا به‌طور مکرر رخ‌ دهد، امکان‌ دارد به‌ دلیل های‌ زیر ایجاد شده‌ باشد:

• خوردن‌ یا آشامیدن‌ غذا یا نوشیدنی‌ داغ‌ یا مواد تحریک‌کننده‌

• )بیماری‌های‌ پرده‌ جنب‌ (پرده‌ نازکی‌ که‌ روی‌ ریه‌ها را می‌پوشاند.

• ذات‌الریه‌

• اورمی‌ جمع‌ شدن‌ مواد زاید سمی‌ در اثر نارسایی‌ کلیه‌

• الکلی‌ بودن‌

• مصرف‌ بعضی‌ از داروها

• اختلالات‌ معده ‌، مری‌ ، روده‌ ـ لوزالمعده‌ (پانکراس)

• حاملگی‌

• تحریک‌ مثانه‌

• هپاتیت‌

• گسترش‌ سرطان‌ از یک‌ قسمت‌ از بدن‌ به‌ کبد یا قسمتی‌ از پرده‌ جنب‌

• سابقه‌ عمل‌ جراحی‌ اخیر، خصوصاً جراحی‌ روی‌ شکم‌

• علل‌ عاطفی‌ عوامل‌ افزایش‌ دهنده‌ خطر

• وجود یک‌ بیماری‌ که‌ سطح‌ سلامت‌ فرد را پایین‌ آورده‌ باشد

• سابقه‌ عمل‌ جراحی‌ اخیر

• مصرف‌ داروها، خصوصاً آنهایی‌ که‌ معده‌ را آزرده‌ می‌سازند.

• پر بودن‌ معده‌

• خنده‌ شدید یا احساسات‌ قوی‌

• تغییر در دمای‌ محیط‌

• مصرف‌ الکل‌

پیشگیری = در حال‌ حاضر نمی‌توان‌ از آن‌ پیشگیری‌ کرد. سکسکه‌ کوتاه‌مدت‌ معمولاً نشان‌دهنده‌ بیماری‌ نیست‌. این‌ نوع‌ سکسکه‌ به‌طور خود به‌ خودی‌ یا غالباً با درمانی‌ که‌ شرح‌ آن‌ داده‌ خواهد شد برطرف‌ می‌شود. سکسکه‌ مداوم‌ فرد را مستأصل‌ می‌کند و نیاز به‌ انجام‌ اقداماتی‌ برای‌ فهمیدن‌ دلیل‌ آن‌ وجود دارد.

عوارض‌ احتمالی‌= عارضه‌ای‌ وجود ندارد، مگر این‌ که‌ سکسکه‌ طولانی‌مدت‌ باشد و وجود یک‌ بیماری‌ جدی‌ را مطرح‌ کند.

درمان و اصول‌ کلی‌ = روش‌هایی‌ که‌ در این‌ جا ذکر می‌شوند برای‌ دوره‌های‌ کوتاه‌مدت‌ سکسکه‌ هستند. سکسکه‌ طولانی‌مدت‌ باید تحت‌ بررسی‌ پزشکی‌ قرار گیرد. یک‌ یا تعداد بیشتری‌ از روش‌های‌ زیر را به‌ کار بندید تا بهترین‌ آنها برای‌ شما معلوم‌ شود.

• نفس‌ خود را نگاه‌ دارید و تا 10 بشمارید.

• داخل‌ یک‌ کیسه‌ کاغذی‌ تنفس‌ کنید. از کیسه‌ پلاستیکی‌ استفاده‌ نکنید زیرا ممکن‌ است‌ به‌ سوراخ‌ بینی‌ بچسبد.

• انگشت‌ شست‌ خود را بین‌ دندان ‌ها و لب‌ بالا قرار دهید. سپس‌ لب‌ بالا را با انگشت‌ سبابه‌ خود، درست‌ در زیر سوراخ‌ بینی‌ سمت‌ راست‌، فشار دهید.

• انگشتان‌ سبابه‌ خود را حدود 20 ثانیه‌ داخل‌ هر دو گوش‌ فشاردهید.

• یک‌ لیوان‌ آب‌ را به‌ سرعت‌ بنوشید.

• نان‌ خشک‌ یا یخ‌ خرد شده‌ قورت‌ دهید.

• زبان‌ خود را به‌ ملایمت‌ بکشید.

• چشمان‌ خود را ببندید و فشار ملایمی‌ را به‌ کره‌های‌ چشم‌ وارد کنید.

• یک‌ قاشق‌ چایخوری‌ شکر خشک‌ بخورید.

• داروها معمولاً دارویی‌ برای‌ اختلال‌ مورد نیاز نیست‌.

• فعالیت در زمان ابتلا به این بیماری محدودیتی‌ برای‌ آن‌ وجود ندارد.

• رژیم‌ غذایی‌ : رژیم‌ خاصی‌ توصیه‌ نمی‌شود.

مرد و زن یکسان نیستند

جالب توجه است که بدانید مردوزن در نفس کشیدن باهم فرق دارند. بیشتر مردان از ماهیچه های شکم برای تنفس یاری می گیرند. شاید برای این باشد که آنها در بخش بالایی مایل هستند که ورزیده تر بنمایند. اما قلب آنها ماساژ زیادی در نتیجه ی بالا و پایین رفتن ماهیچه های تنفسی نمی بیند. زنان از دنده ها یا قفسه ی سینه بیشتر بهره می گیرند. شاید بیشتر به دلیل فرم لباس پوشیدن آنها باشد که آزاد نیست و به دلیل تنگی از معده نمی تواند نفس کشیده شود. اما در هنگام حاملگی غیر از این می شود و جا برای تنفس بهتر است. رویهمرفته فرم های نادرست گفته شده می تواند سیستم عصب را دستخوش استرس کند و بیشترین دردسرها را در نتیجه ی بی توجهی شخص برای وی به بارآورد، ازآن میان، وزن بالا ـ ناراحتی های هضم و جذب غذا ـ کمردرد ـ و بسیاری دیگر را می توان برشمرد.

تمرین

1ـ راست بایست و پاها را به اندازه ی شانه ها ازیکدیگر بگشا. در این حال بازوها در کنار بدن با شکل افتاده قرارگرفته اند. کوشش کن که خود را در مرکز اندیشه ات بیاوری. بر روی نقطه های کی یا چی که به اندازه ی4 انگشت بسته در زیر ناف و 2انگشت به سمت درون قراردارد حواس خود را آگاهانه تمرکز بده. نفس کشیده و همزمان دست ها را از طرفین به بالای سر بکش.

2 ـ درحالی که دست ها به جلو آورده می شوند آرام و آهسته نفس بکش. اکنون دست ها را به طرف زمین ببر و خم شو و آنها را رها کن. در حالی که به ماهیچه های معده فشارمی آوری هوا را تمام از شش ها بیرون بفرست و تا جایی که می توانی دست ها را به زمین نزدیک تر کن و در این حالت بدون تنفس 2 ـ 3 ثانیه خود را نگاه دار.

3 ـ کمر را آرام و مهره به مهره راست کن. همزمان هوا را از راه بینی به درون بکش. دست ها را نیز به جلو سپس به بالای سر بکش تا جایی که بهم برسند. در این حالت هوا را کمی نگاه دار.

4 ـ اکنون هوا را آرام به بیرون بفرست و بگذار دست ها به سمت پهلو برگردند. اجازه بده هوا با شل کردن بالاتنه ات نیز خود را با یک صدای آه از دهان بیرون بدهد. کمی صبرکن و دوباره کار را از اول شروع کن.

یادآوری

ـ اگر عادت ندارید بهتر ست از شمار کم تری شروع نمایید.

ـ زمانی که هوا را از راه بینی به درون می فرستید، اگر نوک زبان را در پشت دندان ها قراردهید، انرژی پشت و پس بدن را به یکدیگر می پیوندد. در تمرین های تنفسی باخواسته ی خود کوشش کنید که هوا را از دهان خارج نمایید.

از کتاب انسان های خوددرمانگر اثر سانه اهدین و برگردان ـ ناهید مرادی

فراوانی اکسیژن کار دست ما می دهد.

در پیش از افتادگی معده تا درد شانه ها و سینه و گردن سخن رفت که شخص چگونه با بی توجهی خود و درست انجام ندادن تنفس بدن را دستخوش درماندگی و درنتیجه افسردگی و ناامیدی و سنگینی روان می کند. در این هنگام حتا انرژیی که شخص مصرف می کند خیلی بیشتر از زمانی خواهدبود که وی آرام تنفس می کرده و در آن بالانس داشته است.

در اینجا از مطلبی سخن می رود که، به سبب دشواری شش ها و کلیه ها ـ یا بیماریی روانی به وجودمی آید. دلیل های روانی مانند ترس و وحشت و هیجان ناشی از آن یا به دلیل بهم خوردن بالانس اسیدوباز ناشی از ریتم نامناسب تنفس و ازهمه بدتر آسم (که بیشتر خشکی و سردی راه تنفس در آن سهم دارد.) عامل این واکنش می باشد. در این گونه دشواری های راه تنفس، دم عمیق تر از بازدم می باشد. در نتیجه بدن اکسیژن بیشتری را وارد بدن خویش می نماید. در این رویداد حتا خطر بیهوشی نیز فرد را تهدیدمی کند. بنابرگزارش های داده شده بهترین کار گرفتن یک کیسه ی پلاستیکی در جلوی دهان و یا گرفتن دست ها دربرابر دهان می تواند یاری دهنده باشد، زیرا شخص دوباره از همان هوای پس داده شده بهره گرفته و تنفس می کند.

پروفسور کنستانتین پاولوویچ بوتایکوـ روسی، در طول 30 سال کار خویش با این افراد در این مورد عقیده دارد که، این گونه بیماران در هر دقیقه 10 تا 20 لیتر خون و در هنگام پس افتادن ناشی از آن 20 لیتر کامل در دقیقه را در بدن خود به گردش درمی آورند. آزمایش های بیمارستان ماتر در استرالیا در سال 1995 نیز نظریه های وی را تأیید کرده است.

در این فرم نادرست دم و بازدم اکسیژن گیری سلول ها و بازپس دادن موادزائد آنها طبیعی نیست. جریان خون به زحمت انجام می شود ـ رگها در مغز بهم کشیده می شوند ـ آن بالانس شیمیایی که لازمه ی کار است تغییرمی یابد ـ در اثر کمبود کولدواکسید بالانس پ هاش یا اسید و قلیایی بودن بهم می خورد ـ کار در سیستم لنفی و به دلیل گرفتگی در بافت ها و مفصل ها نیز منظم نمی باشد. ماساژها و لرزش های طبیعی در ماهیچه ها موردنیاز است. از این رو هیچ ارگانی نیز تحریک و تشویق لازم نمی شود. هضم غذا دگرگون می شود. کمردرد ـ فشارخون بالا ـ پوست تیره ـ دشواری زیادی وزن بدن ـ تغییرات خلق وخو ـ ترس و دلهره ی بی دلیل ـ دلشوره ـ بدخوابی و خواب آشفته، و ازهمه بالاتر زندگی کوتاهی را برای فرد به ارمغان می آورد. درواقع در اثر نداشتن بالانس تنفسی میزان کولدیوکسید یا کربن دی اکسید در شش ها کم می گردد، این ماده نیز همچون اکسیژن برای کارکرد بدن ما بسیار ضروری می باشد.

همانطور که گفته شد به تصور همه ی ما Co2 کولدیواکسید یا کربن دی اکسید موادزائد و سمی است و باید هرچه زودتر به بیرون فرستاده شود. اما این چنین نیست. این ماده برای جریان های شیمیایی بدن ما ضروری می باشد، و تنفس نادرست میزان آن را کم می کند و این بی توجهی جبران ناپذیر خواهدبود. نخستین دشواری را ماهیچه های صاف بدن در برونش ها و راه ادرار باید تحمل کنند که خود را بهم می کشند. به این ترتیب میزان جذب اکسیژن در سلول ها نیز کاسته می شود، و سیستم عصبی سمپاتیک به خراب کاری می پردازد و بدن را دچار استرس می کند.

در اثر های پِرشدن هواگیری ( اکسیژن گیری اضافی) شخص اغلب دچار سرگیجه می شود، یا در سر انگشتان دست وپا احساس گزوگز پیدامی کند. همانطور که گفته شد، این افراد تندتر تنفس می کنند واغلب در زنگ تفریح نیز غفلت دارند. بسیاری از افراد بدون اینکه خود آگاه باشند یا در صورت آگاهی در کشف آن برآیند که به این دشواری مبتلایند، همچنان زندگی را می گذرانند. اما زمانی به فکر چاره می افتند ممکن است که دیگر زمان دیرشده باشد.

بنابر نظر و روش پروفسور بوتِایکو، آسم ـ بالابودن فشارخون ـ تنگی نفس در خواب، بیماری نیستند، بلکه با متدی که برای آنها وجوددارد و با فراگیری و انجام آن می توان درمانشان نمود. آاین نمونه ها در زیر گاتاگوری دشواریهای مزمن تنفسی پنهان جادارند، که روش تمرین های ویژه ی دم و بازدم شخص مبتلا را می تواند درمان کند.

چگونه دریابید که با دهان باز خوابیده اید:

1 ـ اگر در طول شب از خواب بلند شدی توجه کن که با دهان باز بیدارمی شوی؟

2 ـ هر صبح که بیدارمی شوی دقت کن که دهانت خشک شده است؟

نگرش دنیای شرق به انرژی و درمان با دم وبازدم

کوتاه شده ای از کتاب آموزش یوگا ـ نشاط و جوانی در پرتو آموزش یوگا به دست می آید. اثر سوامی ساراسوتی با ترجمه ی جلال موسوی نسب و همکاری حمید فروغی

در این کتاب آمده است که عمر انسان بستگی به نوع و طریقه ی تنفس او دارد. افرادی که نفس های تند و کوتاه می کشند در مقایسه با آدم هایی که کند و عمیق تنفس می کنند، عمر کوتاه تری دارند.

یوگی ها در زمان قدیم طول عمر افراد را از روی تعداد تنفس وی می توانستند حدس بزنند. عقیده ی آنها بر این بود که برای هرفردی شمار مشخصی تنفس اختصاص دارد نه تعداد سال که در طول آن زندگی نماید. پس با طولانی کردن هرنفس شخص می تواند عمر خود را درازتر کند.

این افراد چون در جنگل زندگی می کردند، دور از قیل وقال شهر همچنین توانستند به مطالعه ی حیوانات نیز بپردازند. آنها به این موضوع پی بردند که، حیواناتی از قبیل: مار ـ لاک پشت و فیل ـ که آرام تنفس می کنند نسبت به پرندگان ـ سگ ـ و خرگوش که باسرعت تنفس می کنند عمر درازتری را دارند. تنفس ارتباط مستقیم با قلب دارد پس در کوتاه بودن تنفس، ضربان قلب نیز کندتر می گردد. کندبودن ضربان قلب عمر فرد را زیادتر می نماید. برای مثال قلب موش در دقیقه 100 ضربه می زند و عمر چندانی ندارد. نهنگ 16 بار و عمر او تا 25 سال می رسد.

در یوگا به زبان سانسکریت علم مطالعه ی تنفس را سوارایوگا می گویند که، تنفس را با شرایط محیط زندگی ـ و فیزیکی و روانی فرد در ارتباط می داند. برای مثال عصبانیت ـ مشکلات عاطفی ـ آن را سرعت می دهد و نحوه ی آن را نیز تغییر داده و زیاد می گرداند. هرچه شخص آرام باشد از سرعت و تعداد دو وبازدم وی نیز کاسته می گردد. یوگی ها با تغییر جریان هوا در سوراخ های بینی اتفاق های آینده را می توانند پیش بینی کنند.

یوگا و انرژی حیاتی پرانا یام

بنابر آموزش یوگا (یوگ = اتحاد، و منظور از یوگا، اتحاد و یگانگی فرد با وجود درونی خویش است.) هوایی که ما تنفس می کنیم برای حمل و نقل پرانا است. پرانا انرژی است و از هوا بالاتر و باارزش تر است و نیز ظریف تر از آن می باشد و این همان ماده ای است که در ذرات کهکشان نیز موجود است و تمام جهان هستی را دربردارد. درنتیجه این نیرو در تمام اشیا و حیوان و انسان نیز موجودمی باشد. این اتر و ماده ی زندگی، تنها از راه تنفس می تواند جذب بدن گردد. یام نیز واژه ای سنسکریتی است که به معنای کنترل بکاربرده می شود. برای برگیری پرانایام مجموعه ای از آساناها (روش ها) وجوددارد که بایستی آنها را فراگرفت. زیرا با تمرین درست آنها این انرژی را می توان تحریک و افزایش داد. در کتاب مزبور از این روش ها با نام آساناهای یوگا یادکرده است که براحتی قابل خواندن و درک می باشد.

هدف از انجام این تمرین ها دستیابی به کنترل جریان پرانا در بدن است، و تنها واردشدن اکسیژن به بدن نیست. گرچه واردشدن اکسیژن به بدن، یکی از جنبه های سودمند این سری تمرین ها نیز می باشد. این تمرین های تنفسی سبب پاکسازی 72 هزار کانال های انتقال پرانا یا انرژی حیات در بدن است که به این وسیله قوای جسمی و روحی را در ما هارمونی و تقویت می کند. و بدین وسیله تندرستی ما را نیز گارانتی می نماید.

همانطور که بارها گفته شد، و در این کتاب نیز به آن اشاره شده است، فراگیری از روی کتاب تنها جوابگوی هدف نیست. تمرین های تنفسی یوگا مربی نیازدارد. پیش از بسیاری تمرین ها بویژه تمرین های ضدروماتیسم (پاوان موکت آسانا) بایستی روش انبساط بدن و ذهن (شاوآسا) انجام داد تا بدان وسیله تمام مسایل و اضطراب و ناراحتی ها را ازیادبرد، وگرنه نتیجه ی بدست آمده مثبت نیست.

تمرین های گفته شده در این کتاب، شخص را برای دستیابی به آرامش عمیق درونی و روانی و داشتن تمرکزحواس که برای تمرین روش مدیتیشن بسیار ضروری است نیز آماده تر می گرداند.

تنفس درست برداشتی از همان کتاب:

تمرین1 ـ تنفس شکمی (تنفس دیافراگمی) = این نوع تنفس را می توانید با نشستن یا درازکشیدن بر روی زمین، هردو انجام دهید. دست خود را (سست) بر روی شکم قراردهید و عمیق نفس را فروببرید (دم). در این حالت دست با شکم به طرف بالا حرکت می کند. درضمن این کار هرچه ماهیچه های تنفسی یا دیافراگم بیشتر به طرف پایین حرکت کند هوای بیشتری به شش ها واردمی گردد. حالا، هوا را به بیرون بفرستید (بازدم). در بازپس فرستادن هوا نیز انجام آن هرچه عمیق تر باشد، بهتر است. در این هنگام با دست خود احساس می کنید که شکم به سمت پایین می آید. در اینجا نیز هرچه انقباض (گرفتگی) شکم بیشتر دیافراگم نیز بیشتر به سمت پایین حرکت می کند، و با آن میزان بیشتری هوا از ششها به بیرون رانده می شود. فراموش نباید کرد در این تمرین شانه ها و قفسه ی سینه بایستی بدون حرکت باشند.

تمرین 2 ـ نفس را فروببرید. این بار قفسه ی سینه و ماهیچه های کمکی زیردنده ها را گشوده (انبساط داده) و به طرف پایین حرکت دهید. اکنون در برگرداندن هوا (بازدم) آنها را به داخل بکشید. شکم در این حالت ثابت می ماند و حرکت نمی کند.

در این گونه روش تنفسی شخص باید بیشترین هوا ی اکسیژن دار را به درون ریه های خویش بفرستد.

تمرین 3 ـ دم = نخست شکم ـ سپس قفسه ی سینه ی خود را آرام و نرم با یک حرکت بازکنید تا بیشترین هوا به درون شش ها راه یابد.

بازدم = اکنون قفسه ی سینه ـ بعد شکم را جمع (منقبض) کنید. و انقباض شکم را تاجای ممکن شدت بخشید. این کار سبب می شود تا بیشترین هوا از ششها به بیرون رانده گردد. حرکت ها بسیار آرام و نرم مانند حرکت موج بر روی آب خواهد بود.

اگر شخص هرروز به مدت چنددقیقه این روش را انجام دهد، تغییر چشمگیری در خود احساس می کند و نیروی ایمنی نیز در وی قوی تر می گردد، تاجایی که کمتر به بیماری های سرماخوردگی و زکام و یا از آنها شدیدتر برونشیت و آسم مبتلا می شود. تحرک شخص بیشتر و قدرت فکری زیادتر و استرس و اضطراب کمتری نیز می یابد.

مدیتشن = مدیتیشن ـ مدیتاسیون خیره شدن به شیئی خاص/ گوش فرادادن به یک صدا با تمام حواس و یا تکرار یک کلمه. از کتاب تن دردناک نه زندگی غمناک (ناهید حاجی مرادی)

در سال‌های اخیر این روش در غرب بسیار معمول و اعتقاد بر این که راه مناسبی ست برای تمرکز حواس و ایجاد هارمونی و بخشیدن آرامش در ‌مغز و روان نیز پابرجاتر گشته است. نوع عمیق و طولانی آن، شخص تمرین کننده را خواب عمیقِ درجه‌ی دلتا که فرکانسی پایین تر از آلفا دارد (فرکانس آلفا 8 ـ 12 هرتز و دلتا 0،5 ـ 4 هزتز می باشد) می بخشد. درین درجه از خواب است که مغز، آرامش لازم می یابد که بتواند هورمون‌های ناقل و تسکین دهنده ی درد همچون سروتنین را بهتر تولید و ترشح کند. هنگامی که بدن نیاز خود را بصورت زنگ خطری اعلام می دارد، مغز این دریافت را جدی می گیرد. شروع به تولید این هورمون کرده، و برای مقابله با درد آن را ترشح می کند. در انجام بسیاری از روش های مدیتاسیون‌ به مربی نیاز است. اگر دقیق به آنها نگاه شود، همه‌گی یک هدف دارند. تمام آنها، ایجاد کننده‌ی‌ بالانس و سبب آرامش ‌هستند و انسان‌را از بلوکه شدن و بسته شدن انرژی رهایی‌داده و به وی تعادل می‌بخشند. این روش،‌ مانند بسیاری از روش‌های همانند، تاثیر‌های شبیه به یکدیگر دارند و گزینش نوع آن چندان مهم نیست، بلکه بازده آن اهمیت دارد.

مدتیشن آرام =

نوعی از انواع آن است، که شخص مدتی می‌نشیند و توجه خود را بدون اینکه تحت تأثیر قراربگیرد به تنقس یا به افکار خویش متمرکزمی‌کند. البته این روش بیشتر برای افراد نو‌آموز ست، تا آرام آرام به آن عادت کنند. روش دیگری که ما همگی آنرا از مادربزرگها و بزرگترها دیده ایم اینست: که به نیایش یا دعایی یا جمله‌ای حواس را تمرکز داده و همچنان آنرا تکرار کنیم. این کار نیز شروع خوبی برای آموختن انواع پیشرفته تر این تکنیک می باشد.

اما طرز کار روش دیگری از متد آرام، اینگونه است که، شخص، چهار زانو روی زمین یا حتی روی صندلی می‌نشیند. درین حالت می بایستی نشستن روی انتهای مهره‌ی ستون فقرات باشد که شخص سنگینی را بر روی رانها وارد می آورد. در این حالت دو کف دست را شخص به طرزی روی یکدیگر می نهد که سر دو انگشت شست به هم برسند و یکدیگر را لمس نمایند. سپس با مجسم کردن افکاری مثبت یا تصویری از طبیعت خود را مشغول می سازد. افکار باید ساده و یکدست باشد. در این حالت می توان کلمه‌ی اُم را نیز برای تمرکزحواس بیشتر تکرارکرد. این کلمه از زبان سانسکریت ریشه‌ی زبان فارسی قدیم، دری گرفته شده است و معنی درودبرتو می دهد.

زِِن مدیتشن =

روشی ژاپنی ست، که شخص در مکانی خلوت بنابر روش هرروزه ی خویش و در سر ساعت معین می نشیند. در این حالت مانند انواع دیگر این روش، ستون فقرات راست و نشستن روی آخرین مهره ست، و شخص چهارزانو یا دوزانو روی بالشی یا روی کف زمین نشسته است. چشمان نیمه باز و یک متر جلوتر را می نگرد. شخص به تنفس خویش توجه دارد. نفس وی عمیق و عمیق تر می گردد. همانطور که نفس را بیرون می فرستد، شروع به شمارش آنها می نماید. از عدد 1 تا 10 را با تمرکز حواس تکرارمی کند. هرثانیه ای که عدد فراموش شد از همان جا دوباره شروع به شمردن می نماید. دستها مانند روش پیشین به هم گره خورده ست. این کار از 15 تا 20 دقیقه در ابتدا می تواندانجام شود.

در این روش و روش های مشابه در بارهای نخست پاها ممکن ست به خواب برود. این امری طبیعی ست.

یوگا= از کتاب بیماری فیبرومیالژی یا بیماری قرن ـ ناهید حاجی مرادی

یوگایی که در غرب شناخته می‌شود از هند سرچشمه دارد. این ورزش روحی و جسمی موجب آفرینش بالانس در بدن است. در این دیدگاه، انرژی حیات، پرانا گفته می‌شود. امروزه یوگا در سراسر دنیا پیشنهاد و یکی از راه‌های بسیار بااهمیت که سبب پیوند بین جسم و روح می شود، شناخته شده است. طرفداران بسیاری نیز دارد.

گفته شده است که، با تمرین این چنین روش هایی کانال های انرژی گیری در سراسر بدن شخص گشوده می گردد. در یوگا امکانات فراوان تر و گسترده‌تری نیز نسبت به دیگر متدها وجود دارد که آسان‌‌تر می‌‌توان گرفتگی ماهیچه‌‌ها را بازنمود. به عبارت دیگر، با تکرار حرکت ها، گرفتگی ها باز و انرژی می تواند در بدن بهتر و ساده تر راه یابد. این روش بهتراست زیر نظر مربیان فن آموخته شود زیرا، آموزش تنها از روی کتاب جوابگو نمی تواند باشد. زیرا گاهی شخص با ندانستن روش درست تنفس ممکن است برای خود دشواری بیافریند. حرکت های تنفسی که در یوگا بسیار به‌آن اهمیت داده می‌شود، را پس از آموختن در تمام روز نیز می توان تمرین نمود و تحت هر شرایطی به‌کارگرفت. حرکت و تمرین‌‌های آن‌ فراگیرست و بدینوسیله با کشیدن بدن می توان از کوتاه ترین انقباض در ماهیچه‌‌ها تا عمیق ترین آنها را انبساط بخشید. باید افزود که این کوتاهترین راه برای دستیابی به روشِ مدیتیشن نیز می‌باشد. این مطالب را نیز از کتاب انسان های خوددرمانگر بخوانیم. پرانا مرکز ایورودا و یوگا می باشد. درضمن نماینده ی انرژی حیات در انیورسال و انرژیی است که سبب تحریک جسم و روح وروان است. پرانا که نیرودهنده و انرژی دهنده است خود در اثر میزان و فرم نفس کشیدن تنظیم می گردد، و از راه72000 کانال های انرژی (مریدیانا) و همراه با جریان خون به درون سلول های بدن راه می یابند و خود شخص نیز با تمرین های تنفسی خویش می تواند به گسترده شدن پرانا در آنها کار را مثبت تر نماید.

7 مرکز انرژی در بدن ما بسیار پراهمیت هستند. آنها کدام اند؟

چاکرا واژه ی سانسکریت و به معنای چرخ یا تایرماشین است. اصطلاحی است که برای 7 مرکز انرژی در بدن بکارگرفته می شود. این نقطه ها در طول سر و ستون فقرات و سوراخ ها در بخش جلوی بدن قراردارند. 3چاکرای اولی از پایین حیوانی و نماینده ی بخش ناخودآگاه (احساسات ـ و دنیای درونی) بحساب می آیند. 3 چاکرای بالایی نماینده ی خودآگاهی و غریزه و دنیای بیرونی هستند. وسط قلب برای بالانس و ارتباط سه چاکراه بیرون (فیزیکی) با سه تای درون (روحانی) می باشد. به ترتیب:

باتوجه به اعتقاد شرق، این 7 چاکرای مهم از زیرشکم تا بالای سر بطورعمودی قراردارند. آنها تبدیل کننده ی انرژی بدن به انرژی حیات است و با غده های هورمون بدن ارتباط دارند. بدن ما 3 مرکز بزرگتر انرژی دارد، آنها عبارتند از: سر ـ مغز سر ـ و غده ی پانکراس یا لوزالمعده و در نقطه ای در فاصله ی چهار انگشت در زیر ناف از درون نیز دو انگشت فروداده می شود. آنجا ناحیه ی پانکراس چاکرا وجوددارد، هرزمان که شخص احساس کند که زندگی و محیط اطرافش هارمونی ندارد و همه چیز غیراز آن است که بایدباشد می تواند با تمرکز به این نقطه و توجه به دم وبازدم خویش به خود امید دهد و خویش را از چاله ی ناامیدی بدرآورد. چاکرای قلب بسیار نیرومند بوده و استعداد مقام و رتبه ی مرکز انرژی را دارا ست. عشق ـ محبت ـ گذشت و احساس های بشر نقطه درین چاکرا دارند. سر، نیز مهم است زیرا که مرکز اعصاب در آن قراردارد و در پشت استخوان پیشانی مرکز تصمیم های مهم ـ اندیشه و برنامه ریزی و تنظیم و ترتیب برنامه ها قراردارد. چاکرای پیشانی، به دانش و بینش و آگاهی و درک اشراق مرتبط می شود. در آنجا چشم سوم نیز قراردارد. این چشم دیده نمی شود ولی می توان آن را به عنوان قوه ی درک مستقیم بکارگرفت. هرکدام از این 7 چاکرا پیامی ویژه دررابطه با زندگی و نیز نسبت به خود را دارد. هرکدام درحقیقت ریشه ی یک آرامش خاص و اساس و پایه یی است که پیشرفت به مرتبه های دیگر را نشان می دهد. برای مثال در پشت استخوان پیشانی (چشم سوم) غده ی تنظیم خواب وجوددارد، و نشانه ی درک انتقال و بالاترین آگاهی انسان می باشد. چاکراها نام های دیگری نیز دارند. در پایین آنها را با نام های دیگری می بینیم.

*چاکرای قرمز= نقطه ای در انتهای ستون فقرات که بین مقعد و عضوجنسی قراردارد.

*چاکرای هارا= نقطه ای ست که زیر ناف قراردارد. (چهارانگشت زیر ناف)

*سولارپلاکسوس چاکرا= وسط معده می باشد. (چهارانگشت بالای ناف به طرف درون)

*چاکرای قلب= وسط سینه و مرکز ارتباط بخش فیزیکی و بخش روحانی ست.

*چاکرای گلو= جلوی گلو بین استخوان های شانه ها

*چاکرای پیشانی = وسط پیشانی بالای استخوان بینی

*چاکرای تاج = چندسانت بالای روی سر واقع است.

اعتقاد های چینی و تایی در باب یافتن هارمونی

واژه های ین و یانگ چینی، به معنای طرف سایه و طرف آفتاب کوه می باشد. قدمت آن به 3000 سال می رسد. این دو را نمی شود گفت که، برابر هستند، بلکه نفوذ آنها و چگونه گی شان در یکدیگر اهمیت دارد. شاید این چنین درک شود که این دو انرژی، ضد یکدیگر کارمی کنند و تنها گاهی باهم برخورد دوستانه می نمایند. یانگ اکتیو و بیدار است، اما ینغیراکتیو و درحال استراحت بسرمی برد. چینی ها اعتقاددارند هارمونی بین این دو، تندرستی ما را تأمین می کند. بعبارتی ساده تر بالانس این دو برابر با سلامتی ما می باشد. زیرا برخی ارگان های بدن ما تابع یانگ هستند و بعضی دیگر از ین پیروی می کنند، و در هرجایی که انسان پامی گذارد، خانه ـ کارخانه ـ مدرسه و طبیعت این دو وجوددارند. زیادی یانگ فعالیت و جوش وخروش و کار را بهمراه خود دارد. سپس نوبت ین می رسد که استراحت و سکوت را ارزانی دارد. در بسیاری اوقات نیاز ست که ین را انرژی داد تا مفیدتر کارکند. برای این منظور، دم و بازدم در هوای آزاد و بویژه در درون طبیعت ـ یک دوش آب گرم ـ ماساژ ـ گوش دادن به یک موزیک آرام و آرام نمودن نفس ـ مدیتشن یا خوابی به موقع ـ حتا، دست نوازشی کافی ست که بتواند ین را قدرت دهد. هرکاری که تولید هورمون سروتنین را در بدن تشدید و سبب ترشح آن شود، ین کارگرتر ست. هرآن چه که باعث تولید و ترشح هورمون دوپامین در بدن شود به معنای اینست که یانگ فعال ترمی باشد. در بسیاری جاها که یانگ بسیار جوش وخروش دارد، سبب دردسر آن محیط را فراهم می نماید. حدس می زنید چه اتفاقی ممکن ست، رخ دهد؟ بلی! استرس و عصبانیت ـ تندروی و تندگویی و تندخویی و پرخاشگری ـ افکار ضدونقیض، و غیره را باعث می شود. برای تخفیف آن چه بایدکرد؟ امروزه در مؤسسه ها ی موردنظر برای آرامش بخشیدن زنگ تفریح می گذارند و با نام های ساعت سیگارکشیدن ـ ناهارخوردن و حتا ساعت ادرارکردن آن را نام گذاری می نمایند. بازهم خوب ست، وگرنه همه مریض، و کارها بیش ازاین از یکدیگر پاشیده، و جامعه بیشتر لنگ می ماند. پس گاهی بهترین کار این ست که تکیه زده و و آرام دم وبازدم کنید و یا به سخنرانی ای گوش دهید و یا به یک پند نیکو از همکار یا رییس خود توجه کنید.

درمورد سلامتی ما نیز چنین است. بشر به مرحله ای رسیده که تنش و استرس در هرکارش وجوددارد و دیگر همچون چراغی که با درجه ی بالا کارکند به روغن سوزی می افتد و درنتیجه تندرستی وی در خطر ست. این چیزی غریب نیست و خیلی طبیعی بنظرمی رسد. اکنون باروشنی می توان دید که زندگی بدون بالانس، تأثیر خود را می کند و سرانجام جای پای خود را بصورت علایم جانبی یا حتا خود بیماری در بدن ما نشان می دهد.

ما انسان ها به یانگ و ین هردو نیازداریم. این روش زندگی ما ست که باید طوری باشد که آنها مناسب با یکدیگر پیش روند. وگرنه دربالاگیری و یا برعکس کندروی هرکدام از آنها ضرر آن محسوس و متوجه خود ما خواهدبود. انرژی انیورسال از دیدگاه چینی ها کی یا چی qi است. چی داخل 12 کانال اصلی در بدن ما جریان دارد و سپس شاخه زده و در تمام بدن راه خود را بازمی کند و تعداد آن در نهایت به 72000 کانال انرژی، مریدیانا می رسد. البته رگ های خونی نیز در آن محاسبه شده است. به عقیده ی تبتی ها و چینی ها زمانی که شخص بیمارمی شود دلیل آن می بایستی بلوکه و بسته شدن یکی از این راه ها باشد که انرژی در آن براحتی نمی تواند واردشود. بدن را به یک سیم برق که در آن بریدگی ای باشد، می توان شباهت داد. پس برای رسیدن برق و انرژی در این نقطه ها شخص باید کاری انجام دهد. با بهره گیری از روش های دم وبازدم و تمرین های تنفسی ـ طب سوزنی ـ طب سوزنی با الکترولود ـ ماساژ ـ یا، چی کونگ و غیره کانال های بسته را بازنماید. برای گرفتن انرژی باید بدن مستعد و آماده ی گرفتن نیز باشد. برای شنیدن صدا از رادیو باید و ولوم روی موج ویژه ی خود قرارگیرد، وگرنه جز صدای ناهنجار چیزی بگوش من و شما نمی رسد و با زبان دیگر باید بدن را تمرین داد تا بطوراتوماتیک انرژی را کسب کند. برای مربوط کردن روح با جسم و همخوانی آن دو و گرفتن انرژی هر کسی سلیقه ای دارد، پس علاوه بر، روش متداول و معروف یوگا ـ از چی گونگ ـ چی گونگ تایی چی ـ اِکی دو ـ کِندو ـ کاراته و تکواندو ـ ایاایدو ـ کوبدو را می توان نام برد.

چی گونگ با حرکات بسیار آرام و حساب شده ی خود می تواند جاهایی که انرژی بسته شده است، را بازکند تا دوباره جریان انرژی در آن براه افتد. بنابر تجربه های کسب شده ی سالیان دراز در این کشورها هنوز این نوع ویژه، به مانند دارو برای بسیاری بیماری ها تجویزمی گردد. داروی کی گونگ، روح و جسم را تنظیم و آماده ی پذیرش طب سوزنی نیز می کند. این روش با آرامی و نرمش روی تک تک راه ها و کانال ها کارمی کند.

گابریل گائویر هرنبرگ پزشک که مربی دارودرمانی کی گونگ نیز می باشد. بعد از یک ماه تمرین خود توانست از بیماری آسم شدید ـ آلرژی و اگزما راحت شود. وی درین باره عقیده دارد و می گوید: « می توان سیستم انرژی بدنی ما را با یک کامپیوتر پیشرفته مقایسه کرد. اگر انرژی را نرم افزار فرض کنیم، سیستم آناتومی و ساختاری آن را درحکم سخت افزار محسوب می شوند. پس شیوه ی کار آن باید از درون آبیاری گردد. به این معنا که تمرکز حواس و اندیشه و احساس ما است که بر روی آن تأثیرمی گذارد وحتا آن را شدت و ضعف نیز می بخشد.» تمرین ها ی دارویی کی گونگqigong در کالبد ما کاری را انجام می دهد که، واردشدن در آن مساوی است با یک مرحله از خودآگاهی بالاتری که ما از آنجا به جرم یا توده ی انرژی، اجازه ی ورود می یابیم. در یک دایره ی فرکانس مشخص است که داشتن نیرو و شوق به زیستن را در ما تحریک و تشویق می کند. خیلی ساده می توان گفت که، درست مانند اینکه شخص جای باطری از کارافتاده و کهنه ای را با نو عوض کند و به این وسیله خود انرژی را نیرو ببخشد. به نظر خانم گابریل، در سال های اخیر مؤسسه های زیادی ازین گونه تمرین ها برای سالم و سرحال نگاهداشتن کارکنان خود بهره می گیرند. این نوعی فعالیت برای یافتن تندرستی ست. امروزه سردمداران امور را وادارنموده است که به یاری انسان ها بشتابند، و فکر و احساس او را اهمیت داده و احترام گذارند. در بیمارستان کارولینسکای شهر استکهلم پایتخت کشور سوئد، تمرین های کی گونگ بر روی 31 بیمار آسمی به مدت 2 ماه یا 80 ساعت آزمایش شده است و نتیجه ی آن باشگفتی نشان می دهد که شش های این افراد ازنظر کارکرد پیشرفت چشم گیری داشته است. در ادامه باید گفته شود: این بیماران پیش از تمرین ها و پس از آن مورد معاینه ی دقیق پزشکی قرار گرفته شده بودند.

کی گونگ(چی گونگ) و تایی چی کوی گونگ و تفاوت آنها

هردو تکنیک دراصل چینی هستند و به‌این وسیله شخص سعی می کند نیروی زندگی به دست آَورده و با دم وبازدم بین روح و جسم خویش، هارمونی و توازن برقرارکند. این دو روش می توانند جسم و روح شخص را برای رویارویی با استرس روزانه اش آماده تر کنند.

بنا به این بینش، تمام گفتگو از هارا hara است که به باور ایشان مرکز بالانس و میزان نمودن دم و بازدم می‌باشد.

حرکت های کمتری در کوی گونگ وجوددارد و در زیر برخی از تمرین‌ها ممکن ست شخص حتا ساکت بماند و تا مدتی نیز به‌همان حالت توقّف نماید. در کوی گونگ، مانند دیگر روش ها تمیزکردن کانال‌ های انرژی مطرح ست. چینی ها براین باورند که در غلاف ماهیچه‌‌ها و رگهای لنفاوی و رگهای خونی باید عمل پاک گیری انجام گیرد تا انرژی بتواند در آنها راه یابد. این عمل، درهماهنگ‌سازی و نرمش ماهیچه‌‌ها و پی‌ و مفصل ها می تواند یاری دهنده باشد و چرخش در آنها روان تر و کاری تر شود. در زیر تمرین های کوی کونگ اگر شخص از جهت احساسی بسته و بلوکه شده باشد، دوباره انرژی ازدست رفته را می تواند بازیابد.

تایی چی ـ از یک سری حرکات آهسته، دایره وار و نرم و روان تشکیل شده است که بطور مستقیم می تواند بر روی دستگاه تنفس و نیز رشته‌های عصبی سمپاتیکِ یا ارادی و رشته‌های عصبی پاراسمپاتیکِ یا غیرارادی اثربگذارد و سبب تنظیم آنها شود.

اثر این نوع تمرین‌ها = آزادشدن انرژی درون و برقراری بالانس در روح و جسم می باشد.

ریلکس نمودن:

می توان بسادگی درک نمود که تا چه اندازه آرام و ریلکس بودن ـ آرامش داشتن برای جسم و روان هریک از ما اهمیت دارد. البته این دریافت، کار ساده ای نیست و خودبخود به‌دست نمی‌آید و نیاز فراوان به تمرین دم وبازدم ما دارد. ولی با این وجود به زحمت اش می‌ارزد. هر جلسه از تمرین، شخص را یک گام به هدف نزدیکترمی کند. شخص در زیر فراگیری این روش رفته رفته احساس آرامشی دلپذیر می نماید. تمرین های فراوان و هرروزه سبب ادامه ی این آرامش در حالت عادی نیز خواهدشد. به این معنا که، ماهیچه‌‌های شخص در کارهای روزمره نیز ریلکس و منبسط ست.

تهیه ی یک نوار موسیقیِ آرامش بخش، کوچک ترین گام در این راه می‌باشد. نوارهای موزیکی فراوانی که با آهنگ و نغمه‌ی چنگ و آوای مرغان دریایی یا جوش و خروش موج دریا و مانند اینها همراه هستند برای این کار یافت می‌شوند. روشی نیز وجوددارد که با آوای موسیقی آمیخته ست، و پرانا ـ ویدیا نام دارد. شخص می تواند خود را در مرکز اندیشه ی خویش آورده و تنفس اش را با موزیک هارمونی دهد و از این راه به بدن خویش بالانس دهید.

کارآمدبودن امر تنفس

90درصد از انرژی ما دراثر نفس کشیدن مان به دست می آید.

بدن انسان نزدیک به 70 درصد از مواد زائد را توسط دم و بازدم از خود می راند. از 30 درصد بقیه 19درصد را تعرق و 3درصد را مدفوع و 8درصد را ادرار انجام می دهد. پس می شود درک کرد که چرا تمام سخن ها در روی درست بودن تنفس دورمی زند. کولدواکسید که معروف نظرها می باشد، داروهایی که بهرشکلی و برای هرکاری مصرف می کنیم ـ غذاهای دستمالی و دستکاری شده ی مصرفی ما در سراسر روزـ و انواع گازها که بطرزی در ما واردمی گردد را باید آن 70درصد دربرگیرد، وگرنه خود با حساب سرانگشتی توانایی برشماری دشواری های بدن را در اثر بیرون نرفتن این سموم می توانیم یادآوری کنیم. این راه بهترین و ارزان ترین راهی است که می شود بکارگرفت. کارکرد بهتر تنها شامل دستگاه موردنظر نیست بلکه، کارکرد ارگان های فلب ـ دستگاه هضم و جذب غذا ـ جگر ـ کلیه و غیره نیز به آن وابسته است. بادرنظرگرفتن یک مثال که روده ی کوچک مواد را از معده گرفته برای جداسازی و تصفیه و آن را به جگر روانه می کند تا به آخر. گاهی شنیدن این گونه مطالب شخص را می تواند کنجکاو کند که شاید این سخنان برای وی و بخاطر وی باشد، پس شاید برای بهترشدن حال و روز خودش هم که شده بد نباشد که آن را پی گیرد.

در اثر ورود و خروج هوا در شش ها اکسیژن با موادزائد و موادزائد با اکسیژن جا عوض می کنند و جریان خون نیز توسط سرخرگها و سیاهرگها در بردن و آوردن آنها کار خود را مفید انجام می دهند تا ماشین زیست 100 بیلیون سلول به حرکت در آید و سوخت وساز آنها روند کار خود را بدان گونه ادامه دهد. تمام این پروسس زیرنظر سیستم لنف بدن ما می انجامد. این سیستم کار تصفیه ی خون را به عهده دارد. کارکرد آن نیز ازطرفی نیاز به کار دم و بازدم و از طرف دیگر به ماهیچه ها دارد و ماهیچه ها نیاز به اکسیژن دارند. چنین است و چنان نیز خواهدبود تا زندگسی موجودی پاگیرد.

کار به اینجا پایان نمی گیرد. کار تصفیه ی مواد که خود داستان پرهیجان دیگری است، و اگر مثبت انجام نگردد را می توان تنها با یک مثال زنده ثابت نمود. آن این است که این مواد زائد به زیر پوست شخص رانده می شود. از صفات پوست صاف بودن و زیبا و شفاف نشان دادن آن است. اما برخی آن را ندارند. ما خود نیز بعضی وقت ها آن را نداریم. درست این همان موادی است که پوست را ناصاف و چرکین و کدر نشان می دهد. اما، در رادیو و تلویزیون تمام تبلیغ بر سر فروش داروها و کرم های زیبایی و چگونگی کاربرد آن است که چگونه صورت های جوانان و افراد مسن تر را چنین و چنان می کند. آنها تصویرهایی را نیز برای ثابت نمودن سخنان خود نشان می دهند اما، برای یکبار هم که شده از این مطلب سخنی بمیان نمی آورند که خود ما بدون بکارگیری این موادشیمیایی و پرداخت بهای گران نیز توانایی برطرف نمودن آن را داریم. یعنی دکمه ی این سیستم برای هرنوع رفع و دفع و پاک گیری در زیر دست شخص خودمان می باشد. بانوجه به اینکه بیشترین داروهایی که برای ما تجویزمی شود از قرص سردرد تا هرچه که شما آن را بنامید دارای هورمون هایی است که از موادشیمیایی ساخته و پرداخته شده است و در بدو ورود در بدن بطورسریع خود را به رگهای خونی ما می رسانند تا به گردش درآیند. باین ترتیب باواردشدن این مواد و دراثر زیادوکم شدن موادطبیعی خود تن، بدن ما را بیش از پیش دستخوش دگرگونی می کنند. ولی تابحال جایی دیده یا شنیده نشده است که به شخص یادآوری کند با تنفس خود آزادانه می توانی خود را از شر اضافی بودن این مواد نیز برهانی. درنتیجه بجای بکارگیری ماسک برای صاف و زیباکردن صورت و یا دادن داروهای بیشتر برای طبیعی کردن وضعیت بدن، خود وی بسیار ساده و بدون بکارگیری وقت یا خرج اضافی می تواند پوست خود را شفاف نماید.

در لندن کافه شاپ هایی موجود است که می توان در طول روز گاهی به آنجا سری زده و

از دستگاه اکسیژنی که در آنجا نصب است، اکسیژن گیری کرد.!!

شاید در پیش گفته شده باشد که، دم وبازدم را برای ماساژ ماهیچه و مفصل ها می توانیم بکارگیریم، اما نباید فراموش کرد که اندام و ارگان های درونی همچون معده و روده نیز یکایک با امواج و ریتم حرکت های تنفسی ماساژ می بینند. و نیز ثابت شده است که در هنگام بارداری بکارگیری درست امر دم و بازدم در وضع مادر و جنین وی بسیار یاری دهنده می باشد بطوری که، از دردهای کمر و قفسه ی سینه و زیردنده ها بطرز چشمگیری کاسته می گردد و حالتی خوشآیند از ریلکس بودن و انبساط ماهیچه های تنفسی را برای بدن هردوی آنها (مادر و جنین وی) بوجودمی آورد. اما در این صورت نیز عمیق بودن هواگیری و زنگ تفریح بین دم وبازدم را نبایستی فراموش کرد. در این برهه از زمان مادر نباید فراموش کند که تنفس با شانه ها نشانه ی عمیق نبودن تنفس وی می باشد. تمرین های تنفسی در هنگام زایمان نیز که کار را آماده ترمی کند نیز بر کسی پوشیده نیست. خانم هایی که دارای کودک یا کودکانی می باشند بهتر از همه می دانند که کار زایمان را نمی توان بدون بهره گیری از امر تنفس انجام داد. ریتم دادوستد هواگیری که هوا را بگیر ـ هوا را پس بده بویژه در آخرین دقیقه های کار که باید آهسته تر نیز انجام شود بسیار یاری دهنده است و کار را با موفقیت هرچه زودتر و بهتر پایان می دهد. برای فراگیری راه کار می توان با قابله یا پرستار ـ و حتا شخص فیزیوتراپ تماس گرفت.

درواقع امر تنفس در سوخت وساز بدن یا متابولیسم ـ نابودی سلول های کهنه و زایش سلول هایی نو که هردو در زنده ماندن بدن ما رل مهمی را بازی می کنند نیز سهم دارد. باتوجه به اینکه هر یک میلی از ثانیه شماری از سلول ها نابودمی شوند و سلول های نوی باید جایگزین گردند بر کسی پوشیده نیست. فراموش نیز نبایدکرد که این تن را باید باخود تا پایان کار همراهی کنیم. در این موضوع بااهمیت نیز دم وبازدم مان اگر موقعیت یابند می توانند بسیار هوشیارانه ما را یاور باشند. به این معنا که اگر سلولهای بدن به اندازه ی نیاز اکسیژن بگیرند و موادزائد نیز به موقع از آنها پس گرفته شود، پس می توانند کار خود را مثبت تر انجام دهند. هرچه سلول ها درست تر کارکنند پس ماهیچه ها نیز کمتر دچار گرفتگی گشته و سیستم عصبی نیز کمتر دچار اختلال می گردد، پس بدن باوجود دراختیارداشتن اکسیژن موردنیاز در بازسازی بدن کوشا بوده و روفرم بودن آن نیز هارمونی دهنده است. زیرا:

اکسیژن

باکتریها و نیز سلول های بیمار حتا مبتلا به سرطان را ضعیف تر می کند تا بدون دادن دردسری نابودگردند.

ما با خودآگاهی دم وبازدم را انجام می دهیم و دیگر ارگان ها ناخودآگاه، واکنش مثبت نشان می دهند. قلب و ضربان آن « تنفس و قلب بسیار به هم نزدیک هستند. زیرا قلب به اکسیژن فراوان برای کار خود نیازدارد و ازطرفی نیز جایکزین بودن نزدیک آن دو بااهمیت می باشد. و هر یک حرکت در ماهیچه های تنفسی با حرکت این ارگان مساوی است. بسیاری از سکته ها نیز در اثر کمبود اکسیژن یا نرسیدن آن در قلب حاصل می گردد. بسیاری از ما بتصور اینکه هرنوع دشواری در فلب بیماری این ارگان است خود را آسوده خاطرمی کنیم. درحالی که اگر در تغییر مثبت دم و بازدم بکوشیم خواهیم دید که چگونه بسیاری از دشواری ها می تواند پایان پذیرد.» نبض ـ فشارخون« بسیاری از دشواری فشار بالای خون خود شکایت دارند بدون اینکه بدانند این دو تا چه اندازه بهم مربوط هستند. این کار نوی نیست بلکه در سال های 1700 زمانی که بشر اندازه گیری فشارخون را فراگرفت از همان زمان نیز به این امر پی برد. رویهمرفته بالانس نداشتن اکسیژن و کولدواکسید دشواری آفرین است که نخستین نشانه ی آن بالارفتن فشار خون در فرد می باشد. پرسش در این است چرا این چنین است؟ پاسخ آن این است که،

1ـ کولدیوکسید سبب سبب گشادشدن رگها می گردد تا خون اکسیژن دار بهتر عبورنماید.

2 ـ شاید در جای دیگر نیز گفته بودیم اما، نیازاست که دوباره گفته شود زیرا، فشارخون ما از سیستم عصبی غیرارادی یا پاراسمپاتیک رهبری می گردد. پس عمق دادن و آرام کردن دم وبازدم خود ما بطوراختیاری در روی کارکرد مثبت این سیستم غیراختیاری می تواند تأثیر نماید و آن را تحریک و تشویق کند. نتیجه ی این کار نیز پایین آمدن فشارخون و خفیف و ازبین رفتن علایم نامناسب آن خواهدبود. خود شما بهتر می دانید این کار را پزشک تنها با دادن دارو می تواند انجام دهد. و باز این خود شما هستید که علاوه بر هرچیز خود را آلوده ی مواد سمی می نمایید». جریان خون ـ هضم وجذب غذا ـ تولید و ترشح هورمون ها ـ خلق وخو و روان معتدل ـ و امواج مغز هرکدام دربرابر کار مثبت تنفس چون موم حاصیت شکل پذیر می یابند. ازیادنبایدبرد که اکسیژن در ترمیم ماهیچه ها و استخوان ها و رگ وپی و مفصل و بافت های آسیب دیده نیز سهم دارند.

در کتاب انسان خوددرمانگر در این باب به تفصیل سخن رانده شده است.

خود ما تابه حال تجربه کرده ایم، برای نمونه در نزد دندانپزشک، زمانی که وی کار جراحی باز انجام می دهد از شما توقع دارد که « آرام نفس بکش و نگهدار و سپس بیرون بفرست»، یا در هنگام سردرد یا درد در گردن و شانه ها با دم وبازدم خود از اینگونه دردها جگونه براحتی توانسته ایم رهایی یابیم. راستی چرا؟

زیرا، در بدن هورمونی وجوددارد با نام اندورفین. این ماده همچون داروی تسکین دهنده ی درد (قرص مسکن) در بدن ما انجام وظیفه می کند، و در اثر تنفس درست تولید و ترشح می شود، از این رو دیگر نیازی به داروهای شیمیایی از هر دسته و گروهی نداریم، که هربار برای رهایی از چنین دردهایی آن را بالا بیاندازیم. حتا دیده و شنیده اید که شخص ممکن است به این چنین داروهایی نیز معتاد شود.

تمرین = در برابر آیینه بنشینید. بشکلی که در زمان خستگی می نشینید. به مدت 1 دقیقه به حرکت و عمق تنفس خود گوش فرادهید. چگونه حس می شود؟ چقدر عمیق آن را احساس می کنید؟ حرکتها در کجا رخ می دهد؟ چه میزان تند تنفس می کنید؟ زمانی که شروع به آوازخواندن یا خندیدن می کنید نیز حرکات را توجه کنید. با ترسیم عدد هشت می توانید آن را نشان دهید.

اکنون ستون فقرات را راست کنید و آماده تر و شادتر کارهای گفته شده را انجام دهید. 1 دقیقه به این کار ادامه بدهید. اگر با قلم بتوانید آنها را بشکل هشت ترسیم کنید بهتر است. سپس آنها را با یکدیگر مقایسه کنید. اگر در تصویر درجایی نفس کمترشد یا زنگ تفزیح داشت نترسید این طبیعی است.

برای توضیح بیشتر در باره ی اینکه دم وبازدم در کشتن سلولهای سرطانی ما را یاری می دهد. باید بگویم. این سخن به سال 1931 مربوط می شود که برنده ی جایزه ی نوبل اُتو واربورگ با اثبات این که (سلولهای سرطانی از اکسیژن زیاد می میرند) توانست جایزه ی نوبل را نصیب خویش گرداند. اعتقاد او بر این بود که تا حالا نشنیده اید که قلب شما به سرطان دچارگردد. زیرا اکسیژن هرنوع باکتری و ویروس و سلول های بیمار را درجا نابودمی کند. ازطرفی سلول های سرطانی شیفته ی شکر هستند و از آن نیروگرفته و رشدمی کنند، و اکسیژن فراوان نیز جلوی جذب شکر را می گیرد، و سبب دلخوری و سرانجام شکست سلولهای سرطانی را فراهم می نماید. زیرا در بدنی که شکر جایی ندارد پس به اینگونه سلولها نیز خوشآمدگویی نمی شود. برای یادآوری بیشتر باید بگوییم همه ی ما از این گونه سلولها (سلولهای بنیادی ـ ژن) در بدن خود داریم، ولی ناسالم شدن آنها اگر ارٍثی نباشد، بستگی تام با روش زیست خود ما دارد. تأکید شخص وی بر این بود که بسیاری آگاهی ندارند که با بالارفتن سن وسال خاصیت اکسیژن گیری افراد نیز کم می شود و آنها با فراگیری روش پرانایام هندی یا روش های تنفسی چینی باید برای خود کاری انجام دهند.

امتیازی دیگر به نفع مثبت بودن کار تنفس در شخص.!!!

از دم وبازدم خود برای خوابیدن بهره ببرید. زیرا همانطور که در پیش اشاره شد دو سیستم عصبی بالانس می یابند و آرامش و خواب رفتن خوب را به ما ارزانی می دارند. درضمن تنفس عمیق که بتواند تا درون معده فرورود، تأثیر قرص خواب را دارد که شخص را می تواند ریلکس کند. شاید بخاطر ترشح هورمون ضد درد اندورفین آن نیز باشد که خواب آور است.

اکسیژن گیری و روش دم وبازدم برای سوزاندن چربی ها و کالری های زیاد ناشی از روش زندگی شخص از استرس گرفته تا پرخوری و بدخوری و غیره، می تواند مفید باشد که درنتیجه نیز برای لاغرشدن و یا تثبیت وزن و کوچک ماندن شکم رژیم مناسبی است. برای جاگیرشدن بهتر فرم های بدن که غیرطبیعی به نطر نیایند نیز کنترل تنفس امری ضروری شناخته می شود.

نشنیده اید که مادونا خواننده ی معروف برای تثبیت وزن خود از یوگا بهره می گیرد؟ یا ملکه ی انگلیس برای جوان ماندن خویش از روش تنفس درست بهره می برد؟

برای رفع یبوست و داشتن پوستی شفاف نیز بطورغیرمستقیم می توان از دم وبازدم یاری جست. زیرا ماساژهای درونی سبب براه افتادن ارگان های دست اندرکار همچون روده ی کوچک و معده و غیره می گردد، و نیز سیستم غیراردی با سیستم ارادی همکاری خود را بهتر و مناسب تر انجام می دهند. خود شما می توانید به این بخش از کتاب کمک فکری دهید و فایده ها را برشمرید. زیرا هنوز بسیاری دیگر را می توان نام برد.

خود را بیازمایید. در حالیکه روی زمین نشسته و یا درازکشیده اید به این نکته ها نیز توجه نمایید.

آیا بیش از 12 بار در دقیقه دم و بازدم می کنید؟

ایا از سینه نفس می کشید؟

در تنفس عمیق آیا شانه ها نیز به کمک می آیند؟

آیا احساس می کنید که یک درمیان تنفس می کنید؟

زنگ تفریح بین دم و بازدم دارید؟

آیا تنفس شما سطحی است/ پایین نرفته برمی گردد؟

آه زیاد می کشید؟

زود به نفس نفس می افتید؟

روزها موقعی که از رختخواب بیرون می آیید، بدون دلیل احساس خستگی می کنید؟

احساس سردرد کم یا زیاد دارید؟

کمر درد یا خشکی در کمر دارید؟

گردن و شانه ها چطورند؟

آیا در ماهیچه های پشت و قفسه ی سینه احساس انقباض و گرفتگی می کنید؟

در زیر دنده ها احساس درد و تیرکشیدن دارید؟

غذای شما درست هضم می شود؟ در گلو احساس ترشی نمی کنید؟

نفخ شکم دارید؟

کم و بیش یبوست دارید؟

برای شروع کار، شناسایی خود شخص امر مهمی است.

نادرستی در امر دم و بازدم و سبب های آن

گاهی ما با داشتن وضعیتی غیر از وضع عادی خود دستخوش بی توجهی ناخواسته می شویم. همه چیز را فراموش کرده و گیج و مبهوت، نمی دانیم چگونه خود را از این دایره ی معیوب بیرون بکشیم. این امری طبیعی است و هرازگاهی برای تمام ما از کوچک و بزرگ پیش می آید. ولی بعضی حالت ها دیگر کار را از این هم بدتر می کند. استرس ـ کشمکش های هیچانی درضمن کار یا بودن در محیطی پر از دلهره ـ احساس تنگی حوصله و دلشوره ی بیجا یا باجای هرکدام از ما ـ خستگی و خشکی ماهیچه ها و مفصل ها به دلیل بیماری، در افراد مبتلا به روماتیسم ـ فیبرومیالژی و دردهای مزمن دیگر ـ طرز راه رفتن و نشستن هرکدام از خود ما ـ بی فعالیتی و بی جنبشی، بدن ما افراد بشر طوری است که بدون تحرک، بیشتر دردسرآفرین می شود ـ بیخوابی و بدخوابی و پرخوابی تمام فاجعه آفرین هستند ـ پرخوری و بدغذایی و هرچه که در کاتاگوری خوردن بعنوان غذا شناخته شود. باتوجه به انواع غذاهای کارخانه ای یا مواد مصنوعی که به مواد غذایی ما برای دوام آن در زمان محدود و نامحدود اضافه می شود ـ لاغری بی حد و یا برعکس چاقی و وزن بالا ـ لباس تنگ ـ لباس های دست وپاگیر و اجباری بنابر هرشرایطی (محیط زندگی و فرهنگ و اجتماع) ـ اعتیاد به سیگار و قلیان و هر دود و دم دیگری ـ کار در کارخانه های پر از دود و بوهای مواد آرایشی و شیمیایی و گازهای صنعتی و رنگرزی ـ مواد شیمیایی شستشو و تمیزی در خانه و محل کار ـ آمفیزم ـ ( آمفیزم نوعی بیماری ریوی است که در رده بیماری‌های تحدیدی شش ها طبقه بندی می‌شود. در این بیماری دیواره آلوئول‌ها در شش ها تخریب شده و از اتصال چند آلوئول یک حفره بزرگ به وجود می‌آید که موجب کاهش سطح تنفسی و اِشکال در جذب اکسیژن می‌شود. یکی از علل شایع آمفیزم سیگار است.) ـ برونشیت مزمن ـ بیماری های مزمن انسداد ریوی COPD، در دانمارکی KOL ـ تمام در کار تنفسی ما اختلال می آفریند. ازهمه بالاتر بدون توجه با دهان باز تنفس نمودن، که برای این کار با خوابیدن به سمت چپ دهان را بهتر می توان بسته نگاهداشت. تمرین ها در این بخش کنجانده نشده است.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید