پیشدرآمد کیومرث نویدی:
من هنوز، نه کتاب این رئیس یا مشاور ارشد بانک مرکزی را خواندهام و نه به دلیل گرفتاریهای شخصیام توانستهام در رسانههای آلمانی ماجر ا را پی گیرم. اما میدانم که این نخستین بار نیست که کسی یا کسانی در بارهی تهاجم جمعیتی جهان اسلام به غرب هشدار میدهند؛ تا آنجا که به یاد دارم پانزدهسالی پیش از دانمارک آغاز شد: احزاب دست راستی دانمارک پیشبینی کردند که تا چهل سال دیگر، اکثریت دانمارکیها را مسلمانان تشکیل خواهند داد و دیگر از تمدن و فرهنگ دانمارکی نشانی نخواهد ماند. کشورهای غربی همه به تفاوت در ویرانی این جهان سهم دارند؛ اما این را هم باید بدانیم: آنها حاضر نخواهند شد به بهای ویرانی خودشان این زیان را جبران کنند. حق در این ماجرا چیزیست نزدیک به قدرت؛ جهان اسلام نمیتواند با آزادی زن کنار آید و با تمدن صنعتی نیز و دارد ویران میشود، در وجوهی متفاوت، خراب بر سر همهی جهان. با این همه در کامنت این کاربر گرامی نیز حقیقتی نهفته است؛ آیا آلمان راهی برای جذب فرهنگی و خویشاوندی باقی گذاشته است و این دیگرانند که جذبناشدنیاند، یا مشکل از هر دوسوست؟ گمان من این است که باید هر دو سو را دید.
* * *
جنجال بر سر اظهارات «نژادپرستانه» مدیر بانک مرکزی آلمان
* *
مترجم: کامنت از خو رشید آزادی
هشتاد درصد مردم آلمان آرزوی یک سیستم اقتصادی دیگری را دارند. ...در واقع در جامعه سرمایه داری آلمان که دچار بحرانهای عظیم شد و میلیاردها یورو به جیب بانکهای ورشکسته از جیب مردم آلمان سرازیر شد و بطور واقعی بیش از شش تا هفت میلیون بیکاری و پس از ورشکستگی علنی کشور یونان ، اکنون کودکان مسلمانها در آلمان بطور جمعی از طرف رسانه های حامی سرمایه به عنوان یک مشگل انتگرال در بوق وکرنا کشیده میشوند. اما درواقع این سمبل گناهکار سرمایه داری راسیسم اکنون شروع کرده است که یک کمپین در ابتدا علیه یونانیها به عنوان انسانهای تنبل تبلیغات فاشیستی خود را شروع نمودند و همزمان بیکاران را متهم به این نمودند که از جیب بقیه میخورند وتنبل میباشند و امروز نیز راسیسم زاراتشین را در بوق وکرنای خود نموده اند درد واقعی این ها نه مسلمانها و نه ترک زبانها هستند.
پدران فاشیست زاراتیستها بعد از شکست در جنگ جهانی دوم برای باز سازی ترک زبانان را از دهات این کشور به آلمان برای ساخت دوباره آلمان به این کشور آوردند و بعد فرزندانشان را با راسیسم خود در گیت های مختلف ایزوله کردند و بعد از سه نسل هنوز به آنها ترک میگویند که بی سواد هستند در صورتیکه شصت درصد ترکهای تحصیل کرده ودرآلمان بزرگ شده به ترکیه میروند چون در بازار کار راسیستی المان برای خود امکان کار نمیبند هرچند در کشور ترکیه نیز بخاطر دوری فرهنگی مورد قبول قرار نمیگیرند. فرزندان مهاجر نسل دوم وسوم در المان ودیگر کشورهای اروپایی با یک مساله هویتی روبرو هستند که نه در کشورهایی که بزرگ شده اند مورد قبول قرار میگیرند بخاطر راسیسم شیوع یافته توسط تبلیغات بیست ساله علیه مسلمانها بعنوان تروریسم ودر جنگ تبلیغاتی شان و نه در کشورهای مادری خود مورد قبول واقع میشوند. در واقع سیاستمداران حامی سرمایه در این کشورها به مردم دروغ میگویند وبس . آنها با بازیهای سطحی و قوانین سطحی میخواهند فرزندان مهاجر را غیر قابل انتگرال نشان دهند در حالیکه تمامی درها را برروی انها میبنندند و شبانه روز در ذهن مردم خود میکنند که دشمنشان نه بانکها و بزرگ سرمایه داران و سیاستمداران حامی سرمایه هستند بلکه کسانی هستند که بعنوان خارجی مسلمان در کنار آنها در همسایگی زندگی میکند . هشتاد در صد مردم آلمان آرزوی یک سیستم اقتصادی دیگر را دارند ولی در تبلیغات رسانه های سرمایه داری برعکس میخواهند برای انحراف افکار عمومی دقیقا راسیسم را رشد دهند
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید