* گروهي بر اين باورند كه جان مايه فوتوريسم، كه ايمان به: «يك آينده طلايي و درخشان» ميباشد، در همه اديان، بسياري از فلسفهها و نيز تمام مكتبهاي سياسي وجود دارد.
* فقر و بينوايي از پهنه گيتي رخت بر خواهد بست و بشريت به يك صلح پايدار جهاني نائل خواهد شد و سپس انسان به گسترش قلمرو خود در فضا و كرات آسماني خواهد پرداخت.
«زمانی که این دنیا را ترک میکنید، کافی نیست که خودتان خوب باشید، بلکه سعی کنید تا دنیای خوبی را ترک کنید!» (برتولت برشت)
آيندهگرايي يا Futurism (از ريشه فرانسوي Futur به معناي آينده)، يكي از شمار انبوه جنبشهاي فرهنگي، سبكهاي ادبي- هنري و جريانهاي زيبايي شناختي مدرنيستي قرن بيستم ميباشد كه پيش از جنگ جهاني اول، به ويژه از دو قطب اصليش كه ايتاليا و روسيه بود، در سراسر اروپا پراكنده شد.
هرچند كه اين مكتب در شهر ميلان ايتاليا پايهگذاري شد، ولي شناسنامه آن در پاريس صادر شد و به صورت: «بيانيه فوتوريسم»، به قلم بنيانگذار آن، فيليپو توماسو مارینتی marineti) 1876-1944 م)، نويسنده و شاعر ايتاليايي، در صحنه اول روزنامه فيگارو(مورخ 20 فوريه 1909) انتشار يافت و پس از ترجمه آن در يكي از آخرين شمارههاي مجله poesia (شعر) چاپ ميلان درج شد(اين نشريه را مارینتی در سال 1905تأسيس نموده بود).
بيانيه بسيار كوتاه فوتوریسم، در ابتدا بهشکل یک نظریه صرفاً «ادبي» مطرح شد، اما بعدها دامنه نفوذ آن به ديگر هنرها نيز كشيده شد. در ايتاليا، پس از 1920 نهضت فوتوريسم به ايدئولوژي فاشيسم نزديك گشت. فوتوريسم روسي در 1912 به صحنه آمد و بيش از جاهاي ديگر رشد كرد و بر شعر و هنر روس تأثير بسزايي گذاشت.
فوتوريسم در روسيه به دو شاخه: كوبوفوتوريسم (Cubo.futurism) و اگوفوتوريسم (Ego.futurism) تقسيم شد. بلند آوازهترين شاعر فوتوريست (futuriste) روسي، و لاديمر ديميروويچ ماياكوفسكي (1893-1930) است كه با استفاده از زبان روزمره و زبان روزنامهنگاري، شعر را به زندگي مردم و نيازهاي انقلابي روزگار خويش نزديك نمود و راهي جدا از فوتوريسم ايتاليا در پيش گرفت.
در روسيه، سمبوليستهاي رازور، مانند بيلي و ويچسلاف ايوانف، خدا جوياني بودند كه گرفتار سودايي متافيزيكي بودند، در حالي كه بينش فوتوريستها روي به اين جهان داشت. سمبوليستها (و نيز اكمئيستها) به ادبيات جهاني در چشماندازي تاريخي روي ميآوردند، حال آنكه موضع فوتوريستها يا بدويگرايي كهنگرايانه و غيرتاريخي بود يا شهرگرايي مدرن تاريخي.
آنان اومانيسم پرخاشگرانهاي را ميپروردند كه در آن انسان حريف و فاتح طبيعت بود. اين نهضت زياد نپاييد و در سال 1924 به شكلهاي: كوبيسم، اكسپرسيونيسم، دادائيسم و سورئاليسم تجزيه شد.
فوتوريسم، جنبشي ضدسنتي بود كه بر: پويايي، عملگرايي، سرعت، تكنولوژي، ماشينيسم، نفي گذشته و ديگر مشخصات زندگي مدرن تأكيد ميگذارد.
نهضت فوتوريسم اصرار بر سنت شكني در ادبيات و هنر داشت و هدف خود را دستيابي به شكلهاي جديد، موضوعهاي تازه و روشهاي نو ميدانست كه در خور «عصر ماشين» باشد.
تلاشهاي فوتوريستها براي آنكه به شكل هنر رسمي شناخته گردند، پس از وقوع انقلاب سوسياليستي اكتبر 1917 در روسيه، با شكست مواجهه شد، زيرا بلشويكهاي هوادار واقعگرايي اجتماعي، آنان را پوچگراياني هرج و مرج طلب به شمار ميآوردند.
وزارت فرهنگ دولت جدید، كتاب دكتر رادين، به نام «فوتوريسم و جنون» را كه پيش از انقلاب منتشر گشته بود، بارها تجديد چاپ نمودند تا فوتوريستها را در برابر قضاوت فرهنگي جامعهاي تبدار قرار دهد.
پس از درگذشت استالين، ديكتاتور بزرگ شوروي از فوتوريستهاي ادبي، اعاده حيثيت شد و عمر كوتاه دوازه ساله آنها در روسيه را «دوران نقرهاي ادبيات مدرن» نام نهادند.
گروهي بر اين باورند كه جان مايه فوتوريسم، كه ايمان به: «يك آينده طلايي و درخشان» ميباشد، در همه اديان، بسياري از فلسفهها و نيز تمام مكتبهاي سياسي وجود دارد.
و از اين رو نتيجه ميگيرند كه فوتوريسم ريشه در ناخودآگاه جمعي بشر و به ديرينگي خودآگاهي تاريخي اوست.
بينش فوتوريسم، از عرصه «ادب» و «هنر» به پهنه «فلسفه» و «علوم» نيز كشيده شده است.
امروزه، اصطلاح آيندهنگري(يا آيندهگرايي) را در كنار آيندهشناسي (futuriology) بسيار بكار ميبرند.
اصطلاح آيندهشناسي را نخستين بار مورخ آلماني، ئوسيب.ك.فلشتهايم، در سال 1949 بكار برد، كه به يك «علم نو» پيشبيني در زمينه رشتههاي گوناگون دلالت ميكند. دانش آيندهشناسي به شكل گستردهاي، از سال 1965 براي كار پيشبيني دامنهداري در رشتههاي: علوم سياسي، جامعهشناسي، اقتصاد، بوم شناسي و ساير رشتهها، از سوي انديشمندان و پژوهشگران مورد توجه قرار گرفت.
بسياري از كارورزان اين رشته «فكر يك علم نو» را رد ميكنند و حتي به واژه «آسيب شناسي» هم خرده ميگيرند.
و از سوي ديگر، گروهي از كارورزان، ميپذيرند كه كسي نميتواند قواعد پيشبيني را قالببندي كند، اما دليل ميآورند كه تركيب دادههاي كاملتر و كاربرد روشهاي نوين، (مانند: شبيهسازي كامپيوتري و شيوههاي اتفاقي) پيشبينيهای بهتري را برايشان امكانپذير ميسازد.
شماري از آيندهشناسان، معتقدند كه قرن بيست و يكم و آغاز هزاره نو، با پيشرفت غيرقابل تصور تكنولوژي، عصر شگفتيها خواهد بود.
بيوتكنولوژي (Biotechnologie)، بيماريها را درمان خواهد كرد و بر طول عمر انسان خواهد افزود.
ارديناتورها(مغزهاي متفكر ماشيني) و روبوتها(آدمهاي ماشيني) همه كارهاي سخت و دشوار را به جاي انسان انجام خواهد داد.
فقر و بينوايي از پهنه گيتي رخت بر خواهد بست و بشريت به يك صلح پايدار جهاني نائل خواهد شد و سپس انسان به گسترش قلمرو خود در فضا و كرات آسماني خواهد پرداخت.
از سوي ديگر، گروهي از آينده شناسان به آينده بدبين هستند و جهاني را فرا روي بشريت ميبينند كه همچنان در گمراهي، بحران معنويت و بنبست اخلاقي گرفتار ميباشد.
اين گروه از آينده شناسان، آلودگي محيط زيست، بحرانهاي اقتصادي، تنشهاي سياسي، جنگ و بحران جمعيت را از جمله دلايل بدبيني خويش نسبت به آينده بشريت ذكر ميكنند.
اما گفتني است كه در طول يك دهه گذشته، افقهاي تازهاي در زندگي بشر گشوده شده، كه نويد بخش آيندهاي روشن ميباشند: مطرح شدن ارزشهاي كرامت انساني و پايداري زيست محيطي، مباني اخلاقي تغيير شكل «جهاني شدن» را به وجود ميآورد و ائتلاف جهاني و موثر NGOها پيرامون اين ارزشها شكل گرفته است.
به عنوان نمونه: در سيام نوامبر 1999 حدود پنجاه هزارنفر از هفتصد NGO بينالمللي با هماهنگي عالي، پر شور و تقريباً بي هيچ گونه خشونتي، در سياتل، عليه گردهمايي سازمان تجارت جهاني (WTO) دست به اعتراض زدند.
گردهمايي WTO به علت اين تظاهرات عظيم فرو پاشيد و جلسه پاياني آن بي هيچگونه تلاشي براي صدور بيانسه، لغو شد و بدين سان سياتل كه قرار بود تحكيم سازمان تجارت جهاني را جشن بگيرد به نماد همبستگي و مقاومت جهاني مبدل شد.
شماري از فوتوريستها، تحت تاثير انديشههاي «تيارد و شاردن»، «الاهيات پويش» و به ويژه موج عظيم «معنويت گرايي خردورزانه» و نيز ظهور رشتههاي نويني چون:
«متافيزيك علمي» و همينطور رستاخيز معنوي در دانشگاههاي ايالات متحده(در دهه 1970) قرار گرفتهاند و از اين رو برخلاف اسلاف خويش، نقشي اساسي براي عرفان و معنويت در ساختن آينده طلايي بشر قائل ميباشند.
در دوران معاصر، شايد نخستين كتابي كه با رويكردي آيندهنگرانه، از سوي يك انديشمند ايراني منتشر شد، كتاب «جهان فردا»، اثر دكتر عزتالله همايونفر(1354) باشد. شانزده سال پس از آن، در سال 1370 دكتر علياكبر كسمايي كتاب «جهان امروز و فردا» را با همين رويكرد منتشر نمودند.
در سال 1382 كتاب ارزشمند دكتر سيروس اميري با عنوان «شتاب فنآوري و آينده بشر» انتشار يافت كه در نوع خود كمنظير است. و سپس در سال 1385 رامين ناصح، كتاب «دغدغههاي انسان آيندهنگر» را نوشت كه يك سال بعد، جلد دوم آن نيز به چاپ رسيد.
در طول سالهاي گذشته، جامعه بزرگ ايراني با كوششهاي «انجمن آينده» و سپس «كانون آيندهنگري ايران» با انديشه آيندهگرايي(يا فوتوريسم) آشنا شده است. هرچند ميان سازمانهاي ياد شده تفاوتهاي چشمگيري ديده ميشود، اما بسان همه فوتوريستها، به بنيانهاي آيندهگرايي وفادار ميباشند.
بيستم فوريه 2009 يكصدمين سالروز پيدايي «فوتوريسم» در جهان بود. انديشهاي كه هنوز پس از گذشت يك قرن چونان آدمي، «در حال شدن» و «باليدن» ميباشد.
من پيشنهاد ميكنم كه امسال را سال آيندهنگري بناميم و در پايان لازم ميدانم از پايهگذاران «كانون آيندهنگري» كه براي نخستين بار (در درون مرز)، هم ميهنان را با اين انديشه آشنا ساختند، ياد كنم:
رامين ناصح، بهروز صفري، احسان مقدم، بهزاد مرادي، احمد عبدالحسينيان، مريم جعفرزاده، سارا جعفرزاده، مريم شريفي و پريسا ركني، كوشندگاني بودند كه «آيندهگرايي» را بعنوان يك روش علمي و رويكرد فرهنگي، با تفكر «ميهن دوستي» و «معنويت گرايي» پيوند داده و براي نخستين بار به جامعه ايرانيان درون مرز معرفي نمودند.
به باور آنها:
آيندهنگري تنها يك انديشه نيست، آيندهنگري روش زندگي است!
* * *
§ بننوشت:
1-) اولیو استلی برس – آلن بولک، فرهنگ انديشه نو، ویراستار: ع. پاشایی.
2-) غلامحسین صدری افشار – نسرین حکمی – نسترن حکمی، فرهنگ فارسي اعلام.
3-) محمد حاجی زاده، فرهنگ ایسمها.
4-) رضا سید حسینی، مكتبهاي ادبي. (دوره دو جلدی).
5-) نويسندگان روس، به سرپرستی خشایار دیهیمی.
6-) فریتیوف کاپرا، پیوندهای پنهان، ترجمه: محمد حریری اکبری.
7-) دکتر عزت الله همایونفر، جهان فردا.
8-) دکتر علی اکبر کسمایی، جهان امروز و فردا.
9-) دکتر سیروس امیری، شتاب فنآوري و آينده بشر، با پیشگفتاری از: دکتر علیقلی محمودی بختیاری
10-) رامین ناصح، دغدغههای انسان آینده نگر (دوره دوجلدی).
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید