اصل ماجرا: روز يكشنبه 8 آبان بعد از انتشار مصاحبه استاد محمدرضا لطفي با خبرنگاران درباره كنسرت آخر آبانش در سالن ميلاد نمايشگاه بينالمللي تهران، خبري از خبرگزاري يا سايت پارس توريسم به دستم رسيد كه مضمون آن چنين بود: استاد محمدرضا لطفي در نشست خود با خبرنگاران گله كردند كه وزارت ارشاد مجوز نصب بنرهاي تبليغاتي كنسرت را نميدهند و دليلش هم وجود ريش آقاي لطفي است. از خواندن اين خبر تعجب كردم، چون تقريبا در سايتها و خبرگزاريهاي ديگري كه از اين نشست گزارش دادند اين بخش نيامده بود.
صبح روز دوشنبه كه در دفتر موسسه آواي شيدا ملاقاتي با استاد داشتم و ماجرا را جويا شدم كه گفتند: درست است. مسوولان ارشاد به پوستر من گير دادند و گفتند اين ريش شما مشكل دارد و نميتواند در پوستر بيايد. به آنها گفتم: من با اين ريش دهها بار كنسرت دادم، در برنامه تلويزيوني سيماي جمهوري اسلامي ايران شركت كردم و همه مرا با اين ريش ميشناسند و خلاصه كلي دليل و مدرك آوردم، اما قانع نشدند كه نشدند و چند روز كل كار را خواباندند. در حالي كه تبليغات كنسرت ما بايد از چند روز قبل شروع ميشد. در نهايت عصباني شدم و به آنها گفتم اگر بيش از اين بخواهيد اذيت كنيد، مستقيم ماجرا را با وزير ارشاد در ميان ميگذارم. چنانكه چند سال قبل كه مجوز آلبوم مرا معطل ميكردند (آلبوم دو نوازي سهتار و تمبك) ماجرا را به آقاي صفار هرندي كشاندم و ايشان شخصا دستور دادند دست از اين تنگنظريها بردارند و به آلبوم مجوز بدهند.
نظر: اگر به ماهيت اينگونه تصميمات در چند مدت اخير دقت كنيد، سيطره سليقه بر ضابطه و قانون را در اينگونه موارد به عينه ميتوانيد مشاهده كنيد. اينگونه ورود به حيطههاي شخصي آدميان در حوزه كتاب هم به وفور يافت ميشود. مشخص نيست مجموعه افرادي كه در بخش بررسي و مميزي اينگونه امور مينشينند، تا چه اندازه از قوانين وآييننامههاي مربوط به اينگونه امور اطلاع دارند و چقدر سليقه را بر ضابطه حاكم ميكنند. محاسن آقاي لطفي به اعتقاد اكثر اهل موسيقي، جزو ذات اجراي او شده است. او از قبل از انقلاب هم محاسن و ريش داشت و بعد از انقلاب كه به خارج رفت و سالها در امريكا به اجراي كنسرت پرداخت هم، چنين هيبت و صولتي داشت و كمتر كسي ميتواند لطفي بدون ريش و محاسن را تصور كند. از سوي ديگر او يكي از ستونهاي موسيقي سنتي و كهن ايراني است و آثاري كه از او در ذهن و ضمير ما ايرانيان نقش بسته است، انصافا فراموشنشدني است. تصنيف «ايراناي سراي اميد» يا «كاروان شهيد» كه بهترين تصنيف دفاع مقدس نام گرفت يا آثار برجسته ديگرش به همراه نقشي كه او در پرورش و آموزش چند نسل از موزيسينها و نوازندگان ايفا كرد و ميكند، همه و همه مويد جايگاه تعريفشده اوست. با اين حساب برخورد با اين چهره ارزنده و ماندگار و بند كردن به ريش ايشان چه توجيهي دارد جز ناپختگي و خامكاري كه متاسفانه اين روزها از در و ديوار اين مملكت در هر حوزه و موضوعي سرريز كرده و ميكند.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید