رفتن به محتوای اصلی

یـک لحظه فکر کنید، اگر آنها هم ...!؟

یـک لحظه فکر کنید، اگر آنها هم ...!؟

بـرای ما ایرانی ها، زندگی طولانی دور از خانـه مـادری، مسلمأ از جهـات مختلف در تمـام زمينه ها اثـرات خود را بر روی ما به نحوی گذاشته است به ویـژه در زمینـه مسائل سیـاسی که شـاهـد آن هستیـم!

انسـان با تمام هيبت اش در اين حـوض کوچک که همان غُـربـت است آنهم هم نه به دلخـواه، بلکه بـه خاطر شمشير حکومت جمهوری اسلامی ایران، به ناچار شنـاور است. مسلمأ اين شامل حـال همه نه خواهد بودچراکه هستندکسانيکه برايشان انسان و انسانيت معنايی ندارد، وبرای آنها فرقی ندارد که از آسمان برسرمردم ستمديـده خـون ببـارد يا گُـل! ايـن دستـه کماکـان به زنـدگـی ننگيـن خـود ادامـه مي دهند و من با آنهاکاری نيست. ولی هستند انسـان های صادقی که کم و بیش در جریان مبارزات مـردم کشورهای عربی و آفریقایی قرار گـرفته اند و با دیـدن صحنـه هایی کـه شبیـه آنـرا نـظام ضـد انسـانی جمهـوری اسلامی هـر روزه بـر سر مردم ستمدیـده ما می آورد، بی اختیار بیـاد ایـران می افتنـد.

زمانیکه مردم مبـارز میهنمان، دو سال پیش به خیابان آمدنـد، شور و شف و امید هم به میان انسان های آزادیخـواه برون مـرز با گرایش های مختلف به وجود آمـد.

اینجاهم ماانسان های مسئول ومتعهد درقبال مبارزه مردم مان علیه نظام جنایتکارجمهوری اسلامی با اشکال مختلف اعتراضی از جمله حمله به لانه جاسوسی (سفارت جمهوری اسلامی) تـا اعتراض حقـوق بشری و غیـره توانستیـم در حـد توانمان پـژواک صـدای آنهـا باشیم.

ولی متاسفانـه از آن به بعـد، آن جُنب و جوش کـردن ها بسیار کـم رونـق شد. به زبانی، به سکـوت تبـدیـل شـد.

مسلمـأ مـا هم خيلـی دوست داريم که شـاد باشيم و هم لبخنـد را بروی لبان هموطنان ِ در بندمان را بـه بينيـم.

مـا هم خيلـی دوست داريـم از تلويزيون، خيابان های ايـران مانند تبريز، کردستان، خوزستان و تهران را ببينيم که توده های ميليونی مردم ستمده و داغدار با مُشت های گره کرده فرياد آزادی سر دهند و با روش "مسالمت آمیـز" و بـدون اینکه خـونـی از بینـی کسی بریزد، بسـاط اين رژيـم آدمخـوار را بـرچيننـد!

ولـی آیا باید در مورد شناختِ پدیده ها، از آرزو و امیـال خود سخن برانیم و یا از یک سری فاکتورهای حقیقی که در بطـن پدیده، بوجود می آیدحرکت کنیم، هرچندکه به مـذاق مان خوش نیایـد و خـلاف ایـده مان باشد. برای اثبات این نظـر، تحـولات کشورهای عـربـی و آفریقـایـی در ایـن بُـرهـه زمـانی، دال براین حقیقت است.

به خاطـر اوضـاع جنگـی کشورهای ذکـر شده، مقـالات گوناگون در این بـاب، درسایت ها بیشتـر بـه چشم می خورد و همچنین که تفسیر و تحلیل هادر اینجا وآنجا شنیده می شود که اکثـرأ به یکجـا ختـم می شود " آه و نـالـه و حسـرت !"

بايد هم فقط حسرت اجتماع مردم مبارز اعراب را بخورنـد و آه و افسوس هم چاشنی آن کنندو مقاله بنویسند ولی از آنجائیکه "شرط صداقت بـرخـورد جـدی به مسـائـل است" در وجـود این افـراد نیست بـر این مبنـا، هیچـوقـت از زبـان این "دانشمنـدان ِ تحلیل گـر"، واقـعیت را نه خواهیـد شنیدچرا که آنها نمی خواهند چشمان خود را باز کنندو شرایط را به بیننـد و ازآن سخن برانند، از اینرو کاری به اینکه مردم این کشورها چگـونـه برای سرنگونی رژیـم حاکم، جنـگ می کننـد، نـدارنـد .

پُـرسیدنی است مـردم این کشورها، با دست ِ گـُـل از نوع میخـک و یا لاله عباسی به جنـگ رژیـم رفتنـد؟ یـا با اعتصاب و مبارزه مدنی و در یک کلام مسالمت آمیـز !!!

یا با شیوه دیگـری که حتمـأ اسم بُـردن آن جُـرم و یـا گنـاه کبیـر ِ است (مسـلحـانـه) دیکتاتورها پس از دیگری سرنگـون شده اند!؟

همانطـورکـه ذکـر شد، واقعیت را هرگـز از زبان مفسرین و تئوریسین های وطنی که درکابوس های وحشتناک خود سالهای طولانی است سرگرم هستنـد نه خواهید شنیـد.(ناچارأ بازهم تکرارمی کنم بحث بر سر درستی و یا غلط بودن روش ِ مبارزه آنها نیست!)

اما برگردیـم به خودمان! تا آمدیم درباره شیوه مبارزات مردم خودمون سخنی به گوییم، با یک سری جملات بی پایه و اساس و بدون هیچ منطقی، روبرو می شویم که " از خشونت حرف نزنید، از اینجا نسخه برای مردم ایران نه فرستید و غیره"

وقتـی در خلوت خود فـرو می روم و در افـکارم غوطـه ور می شوم از خود سئـوال می کنـم چرا ملـت عـرب و آفریقا بپـا می خیـزنـد(سئوالی که تقریبأ همه از خود می کنند) و در راه پُـر و پیـچ خم مبارزه، با اراده و قـدرت ایمـان به آرمـان های خـود (حال درست یا غلط، بحث مـا نیست!) علیـه استبـداد و دیکتاتوری قیام می کنند وچـه بسـا در این راه خـونیـن، هر روز ِ مادر و پدری داغـدار و یا فرزندانی یتیـم و بی سرپرست می شونـد، ولی با وجود ایـن سرکـوب شدیـد (همانند سرکوب وحشیـانه رژیم جمهوری اسلامی که بیش از 32 سال است بر سر مردم مان می آورد) دست از جنـگ و ایمـان خود بر نمی دارنـد و مبـارزه خشونت آمیـز را ادامـه می دهنـد .

در اینجا این پُـرسش مطرح است، آیا اگر فـرد عـربـی، اهـل سوریه یا لیبی و غیـره، از خارج کشور، مـردم شان را تشویـق بـه مبـارزه در اشکال گـونـاگـونش کننـد، پاسخی چون "برو خانم و یا آقا، آنجا نشسته اید می گوییـد لنـگ اش کـن" می شنونـد!؟

هرچه بیشتر باخودم کلنجار می روم خیلی مسائل از نظرم می گذرد و به عُمق فاجعه پی می برم، که چطور مـردم ستمدیـده ما بیش از 32 سال است زیر چکمه های جنایتـکاران ِ جمهوری اسلامی دارنـد لـه می شـونـد هرچند، برای همه اینهـا پاسخی منطقی وجـود دارد.

آخر آنها سازمان هايي نداشتند که يکروز امام، رهبر ضد امپرياليست شان شود.

آخر آن ها خائنينی نداشتند که نيروی انقلابی را لو دهند و وقتی نوبت خودشان شدبرای بخشش، به امام شان بگويند: "کم ما به شما نيروهای ضد انقلابی معرفی کرديم".

آخر آنها دوم خردادی "اصلاح طلب" نداشتندکه به توانند ٨سال ملت رابه قول معـروف سرکاربگذارند.

آخر آنها سيد خندان مکاری نداشتند که در جواب انسان هايی که به او رأی داده بودند بگويد: دست بُردند در قانون اساسی خيانت است:

آخر آنها لابی نداشتند، که سـد راه جنبش مبارزاتی مردم بشوند.

آخرآنها مزدور وخائن نداشتندکه اگرفردی،گروهی،سازمانی و یا ...دعوت به یکپارچگی و همبستگی بین نیروها با گرایش های مختلف کُنـد، درصـدد تخـریـب و نـابـودی آن بـه پـا حیـزنـد.

مهمتر از اينکه، آخر آنها دستمال به دستانی نـداشتنـد که در دفاع از جنبش "سبـز" سنـگ آنهـا را به جای اینکه به طرف رژیم قرون وسطایی جمهوری اسلامی پرت کنند، بر فـرق سر ِ آزادیخـواهـان بـزننــد.

آخر آنها مبارزین الکی خوش نداشتند که به جای اینکه به بینند 28 مرداد 1391 چکار باید کـرد، یقـه همدیگـر را می گیرنـدکه، نـزدیـک به 60سـال پیش، 28مـرداد، کودتا بـوده است یـا انقلاب، شورش، قیـام، تـوطئه و ....

و خیلی مسائل دیگر که به قول معروف اگر گله ای هست دیگر حوصله ای نیست.

بنـابـراین، باید این افـراد "فـاضـل" درنوشته هایشان آه و ناله و حسرت بـه خـورنـد و "خوشبختانـه" سایت های "بـزرگ" آن چنانی هم دراختیارشان است و در رسانه های "آن چنانی" هم دو تا دکتر و مهندس دعوت می شوند که در مورد اوضـاع وخیم خاورمیانه به تفسیر و تجزیه و تحلیل بـه نشیننـد که، اون کی بگوید همانطور که دکتر... جان گفت و او دیگری به گوید همانطور که مهندس ...جان گفت و تنهـا جملـه ای هم که تـو دهن این نـوع مفسرین و تئوریسین ها افتاده است این است کـه، مثـلأ خـامنه ای بـایـد از سر نوشت دیکتاتور ها درس بگیرد.(او هم گفت، ای به روی چشم، حتمـأ!)

می دانم این افراد دست ازاین نوع بحث ها ونوشته ها برنمی دارند وهیچ وقت هم ازآنها نه خواهید شنید که دیکتاتورها خودشان به میـل و علاقـه نمی روند بلکه این ایـن مبارزات رو در رو مردم است که آنها را از سُلطه قـدرت به زیـر می کشاند و گرنه جای امن و ثبـات حکومت دیکتاتـورها مانندنظام جمهوری اسلامی که توسط بسیج،حزب اله، خواهران زینب و سپـاه تا دندان مسلـح و به یک کلام، با اوباش واراذل قداره بندمحافظت می شود، با اله اکبر و نوازش و اعتراض که ترا به خدا به جوانان ما تجـاوز و یا شکنجه نکنید و تـرا به جـان امـام بـه گذارید دختـران ما روسری شان را چندمیلیمتر بالاتر بـه کشنـد و.... هیچ چیزی را حل نمی کندچراکه در این32سال این نوع روش ها کارساز نبوده انـد.

برای سقوط نظام جنایتکار جمهوری اسلامی مردم مبارز و ستمدیده ایران هم مانند مردم کشورهای تونس، مصر، لیبی، سوریه و ... بـاید وارد کارزار جنـگـی شونـد.

دیکتاتورهایی از نوع خامنه ای و غیـره از روش مسالمت آمیـز هیـچ وحشت وهراسـی ندارنداز این رو جایشان امن و امان است حال با این تفـاسیر،بازهم بگوئید دیکتاتورها بایداز سرنوشت یکدیگر درس بـه گیـرنـد.

مگـر قـذافـی از سـرنـوشت صـدام درس گرفت که بشارت اسد بـه خـواهـد از سـرنـوشت قذافی درس به گیرد و خـامنه ای از سرنـوشت حسنی مبارک یـا بـن علـی ...

اگـر درسی است که بایـد آموخت، نـوع روش مبـارزه است که مـردم بـایـد از یکـدیگـر بیـامـوزنــد.

همانطـور که مـردم مصر از مـردم تونس درس گرفت همچنین که لیبی از تونس و بزودی هم سوریه از لیبی و ... ولـی در مقابل شاهدیـم که در این ره، دیکتاتورها، سرنگونی و سقوط شان را از یکدیگـر نـه یـامـوختنـد و هرگز هم نخواهند آموخت.

بـاورکنیـد این را با تمام وجودم فـریاد می زنم که، اگرمردم کشورهای عربی و آفریقایی، افرادی چون موسوی، کروبی، خاتمی و بعضی از تئـوریسیـن و مفسریـن به اصطلاح سیاسی وطنـی مـا را در بیـن خـود داشتند و رسانه هایی همچون بی بی سی، صدای آمریکا و غیره هم، بلندگویشان بود،به هرکه دوست و یـا اعتقـاد، دارید سـوگنـد! چنـان رژیـم حاکم، آنهـا را سرکـوب می کرد که رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی جنبش ما را سرکـوب کـرد.

حـال، بـرو بـه نشیـن ببیـن چـراغ خونه کروبی روشن شد یا نـه، بعـد هم بیـا بگـو چـرا تـونس تونست مـا نتـونستیـم.

یکشنبـه 6 شهریور 1390- استکهلم

Pouyan49@yahoo.se

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید