رفتن به محتوای اصلی

آگاهی چشم اسفندیار دشمن ملت است/ بایدها و نبایدها

آگاهی چشم اسفندیار دشمن ملت است/ بایدها و نبایدها

وضعیت اسفباری که امروز میهن عزیزمان با ان روبرو است نتیجه اهمال ما در دانستن حقایق و کوتاهیمان در بسط ان و جلوگیری از سناریو نویسی دیگران برای مردم میهن بوده، با ندانستن و نخواستن سالها پس رفت و در جا زدن را به ایران عزیزمان تحمیل نموده ایم.

ما در کشوری صاحب ذخائر عظیم نفت و گاز زندگی میکنیم که در مقاطع مختلف دویست ساله اخیر به روشهای گوناگون بواسطه خیانت حاکمان منفعت طلب و حقیر به تسخیر سرزمینی یا هویتی بیگانگان تن داده بواسطه عدم اگاهی از توانائیها، داشته ها و حقوقمان، نفت را برای انان استخراج، پالایش، فروخته و در طی زمان به سهم ناچیزی از ان دلخوش نموده ایم. در طول این مدت هر زمانکه وطن پرستی به پا خاسته، به منافع ملی و مردم اندیشیده به ترفند بیگانگان سود جو حذف شده و ملت از بروز و توفیق ایده های او محروم گشته اند.

سالها پیش از این قدرتمندان فاتح دو جنگ جهانی با خط کشی و مرز بندی بر روی نقشه زمین به تفکیک کشورها از بعد سیاسی/ جغرافیائی پرداخته وظائف ملتها را در پیکره جهانی تعریف و تعیین نمودند، تا منافع خود را از ذخایر حیاتی و داشته های ان ملتها تأمین، بازارها و اقتصاد انان را در چمبره تفکرات سود جویانه و یکطرفه خود تحت سیطره و انقیاد داشته باشند.

وظیفه ملتهای تحت سیطره جهان سوم تا سالها در قالب قوانین برده داری نوین، اکتشاف، استخراج و فراوری ذخائر حیاتی ملی در جهت فروش و تأمین منافع فاتحین دو نبرد جهانی بود، داستان نفت در ایران، خاورمیانه و شمال افریقا یا معادن الماس در افریقا، قصه قهوه/ طلا/ کائوچو در امریکای لاتین و بازار ارزان کار در شرق اسیا بخشی از این منافع برای ان پیروزمندان ان دو جنگ جهانی بود، اما رفته رفته در پی رشد عقلانی ملتهای صغیر از طریق اشاعه اگاهی و کسب علوم روز توسط فرزندانشان و اشنائی غیر قابل اجتناب انان با حقوق و منافع خود بواسطه بسط ارتباطات، قدرتهای جهانی به تغییر روش تسلط بر ملتها در جهت ادامه روند موجود و به نفع خود روی اورده با جابجائی اشخاص به حفظ رژیمها استبدادی با تعاریف و هویت تازه و یا جابجائی مرزهای سیاسی/ جغرافیائی تعریف شده بین شرق و غرب اقدام نمودند.

فروپاشی نظام سلطنتی در افغانستان، کودتا بر علیه بوتو در پاکستان، تغییر رژیم پادشاهی در ایران و تعویض ان با حکومت سرسپرده ملایان، سرنگونی مارکوس در فلیپین و دهها نمونه دیگر از این دست در ان مقطع زمانی خاص نشانه باور و اعتقاد انان به لزوم تغییر روش در نگرش به شیوه های تسلط بر جهان سوم و نگاه جدیدشان به چگونگی تداوم کسب منافع از حریم ملتهای تحت سیطره بود، این نوع نگرش کارشناسانه و نوین انان در پذیرش و انعطاف نسبت به واقعیات منطقه ای/ بومی و تغییر باورشان در چگونگی تحمیل و اعمال سلطه، خیال انان را از تأمین منافع و حضور مسلط شان را در مناطق هدف حداقل در مدت یک ربع قرن راحت ساخت تا با فراغ بال به مشکل اصلی دنیای غرب در انروز یعنی حضور بلامنازع و سنگین شوروی کمونیست بعنوان فاتح شرقی جنگ دوم جهانی پرداخته در چاره جوئی به روشهای مؤثر در اضمحلال ان از طریق کاهش شدید قیمت نفت روی اورده، بواسطه اتکاء اقتصاد بی ریشه و ضعیف گشته شوروی بر نفت، روند فروپاشی انرا سرعت بخشیده، در طی زمان و با رونمائی هدف دار از پروژه اجرای اصلاحات سیاسی/ اقتصادی تسریع سازند. این اولین اجرای موفقیت امیز پروژه دگرگونی و ایجاد تغییرات ساختاری بی خشونت در کشورهای هدف و اعمال شده توسط عوامل دنیای غرب بود که سر فصل نوینی در افرینش روشهای مؤثر بی خشونت در اعمال تغییرات سیاسی/ ساختاری را پایه گذاشته تداوم بخشید. این موفقیت بزرگ، غرب را به باور لزوم انعطاف در برابر خواست ملتها و کاربرد روشهای مسالمت جویانه در جهت تغییر و در دراز مدت معطوف ساخته، تغییر باور جامعه و هویت مردم را به سلاحی به مراتب خطرناکتر از سلاح اتمی استفاده شده در هیروشیما بدل گرداند.

اما در پس اضمحلال شوروی کمونیستی و تامین ظاهری امنیت مورد نظر غرب در خلاء پس از ان فروپاشی عظیم و بازگشت بخش شرقی اروپا به دامان هویت فراموش شده و اصیل خود و در دنباله ان گشایش بازار گسترده جمعیتی/ جغرافیائی کشورهای مشترک المنافع بر روی صنایع و مؤسسات مالی غربی، بروز و ظهور پدیده غیر قابل اجتناب و جایگزین یعنی بنیادگرائی اسلامی در منطقه خاورمیانه و حوزه نفت خیز خلیج فارس و شیوع فرایند تروریسم دینی منبعث از ان ایده غریب، غرب را در برابر مخاطره خود ساخته جدیدی قرار داد تا ضمن تبلیغ لزوم مقابله با ان هم به فروش محصولات نظامی خود به کشورهای هدف پرداخته و هم به حضور نظامی خود در منطقه مورد نفوذ انان رنگ ضرورت زده، معنا و مفهمومی جدید و تصویری انسانی بخشد. ایجاد این هویت سیاسی، جبهه و ساختار جدید دشمنی با غرب توسط خود انان و در دو شاخه شیعی( حکومت جمهوری اسلامی تحت نفوذ حجتیه) و سنی( حکومت طالبان تحت تأثیر القاعده) به قصد مقابله با کمونیزم و حکومت شوروی سابق انجام گرفته، دلائل و استدلالهای خاص خود را فقط در قاب زمان و با در نظر گرفتن اهداف بلند مدت انان در خود به همراه دارد که به هر حال در غفلت تصمیم سازان غربی و به ضرر مردم منطقه، ملتهای جهان را در عمدی شبه برانگیز با مخاطره حیات در اشکال نوین و در طی سالیان روبرو ساخته است.

در پس رسیدن به اهداف اولیه ای مثل جلوگیری از رشد و توسعه ایران و به طبع ان ایجاد مانع در افزایش قدرت کارتل نفتی اوپک بعنوان یک ابزار کاربردی در مقابله با زیاده خواهی غرب و سقوط و فروپاشی شوروی دشمن قدیمی و خطرناک نظامی/ سیاسی انان، کنترل اوضاع از دست دنیای غرب خارج گشته در خلاء موجود ساختارهای موقت ایجاد شده توسط خودشان، به زیاده خواهی و طرح تعریف جدید از هویت و بقاء خود روی اورده سر فصل جدیدی از بروز و ظهور خطر را برای افرینندگان خود با فراموشی تعهدات اولیه رغم زدند، انچه مسلم است غرب بواسطه ایجاد اگاهانه و عامدانه بنیاد گرائی بظاهر دینی باید به ملتها جوابگو بوده، هزینه های مترتب بر ان مردمان را در زمانی مناسب هر چند دیر جبران نماید( علی رغم غیر قابل جبران بودن صدمات روحی/ معنوی تحمیل شده به مردم کشورهای مختلف توسط این پدیده شوم غرب ساخته).

اما امروز تصمیم سازان دنیای غرب با توجه و عنایت به غیر قابل کنترل بودن جریان بنیاد گرائی اسلامی و رشد روز افزون ان تفکر در بین جوانان جوامع کشورهای اسلامی صاحب نفت بر پایه ترویج خرافه و فهم و درک جهادی از دین، وجه بخشی به حرکتها و روشهای رادیکال توسط واعظان دینی بدلیل زورگوئی و زیاده خواهی علنی کشورهای غربی در گذشته نه چندان دور و هیجانات ناشی از حق خواهی و ظلم ستیزی در برابر استبداد حکومتهای وابسته به دنیای غرب و با توجه به نزدیکی و همراهی دو بازوی شیعی/ سنی این پدیده شوم علیرغم تضاد اولیه در افکار و هویت مذهبی به دلیل هم پوشانی و حمایت از یکدیگر در مقابله با دشمن مشترک و احساس خطر طبیعی در زمینه بقاء و تداوم ساختار غیر ضرورشان، به درک نوینی از بایدها و نبایدها رسیده، با کمک نظری و عملی در فرو پاشی بساط حکومتهای مستبد منطقه ای به رویاروئی جدیدی با بنیادگرائی دینی پرداخته و از طریق اشاعه فرهنگ دمکراسی خواهانه، مردمان را به درک تازه ای از حقایق و حقوق خود رسانده، مبنای جدیدی را برای حصول به اهداف دراز مدت خود و درک متقابل از خواسته های ملتهای منطقه هدف رقم زده، پایه میگذارد.

غرب امروز در تغییر شیوه نگرش نسبت به بایدها و نبایدها دریافته که با تقسیم منافع و ایجاد رابطه درخور با ملتها و تحمل دمکراسیهای حداقلی برای انان راحتر به منافع خود در ان مناطق استراتژیک رسیده به اهداف دراز مدت خود جامع عمل خواهد پوشاند، انان دریافته اند که با کمک به توسعه و رشد اقتصاد و مرتبه علمی ان کشورها، به بازارهای بزرگ مصرف در ان جوامع برای فروش محصولات تولیدی صنایع خود دست یافته، با ایجاد صنایع جانبی در ان محدوده از نیروی کار ارزان و متخصص در ان کشورها بهره مند خواهند شد.

غرب امروز به واقعیت لزوم احترام به عقاید و هویت دیگر ملل دست یافته، به لزوم درک متقابل منافع دو طرفه و خواسته های ملتها باور داشته، بخوبی میداند که برای استمرار حضور ایمن و همراه با منفعتش در مناطق هدف نیازمند باز تعریف چرائی، چگونگی، بکارگیری ابزار مناسب و شیوه استفاده کم تنش از ان ابزار را مجبور خواهد بود. اینجاست که ملتهای استبداد کشیده خاورمیانه و شمال افریقا باید با توجه به درک موقعیت و استفاده لازم و کافی از اهرم اجبار غرب به این همزیستی سود اور و مسالمت امیز به فاصله جوامع عقب مانده خود از دنیای غرب عنایت داشته، با توجه به فرصت مغتنم پیش امده در جهت کاهش ان فاصله با استفاده از لوازم ضرور ایجاد دمکراسی مثل نگارش قانون مناسب، ایجاد مطبوعات ازاد و منتقد همراه با تأسیس پارلمان پیگیر حقوق مردم همت نمایند. ایران عزیز نیز از این قاعده و امکان استفاده مطلوب از فرصت پیش امده دور نبوده با توجه به جمعیت جوان، اگاه، پویا و جویای حقیقت کشور و سابقه دیرینه در خصوص دمکراسی خواهی و عنایت گذشته اش به نگارش و استفاده از قانون اساسی درخور و اعتقاد به پارلمانیسم قطعاً جزء معدود ملتهائی است که بخوبی از موقعیت جدید بهرهمند گشته فرصتها را به لطف خدا خود در برابر خود قرار خواهد داد، هر چند که باید ابتداً در صدد رفع توهم غرب نوین از بابت رشد و توسعه ایران ازاد و دمکراتیک اقدام نموده، بی اساس بودن واهمه به عمد ایجاد شده توسط غرب کهنه در این خصوص را توجیه نماید، باید به باور غرب در عنایت به همزیستی با ایران دمکرات کمک نموده، انانرا در جهت یاری به ایجاد این دمکراسی بزرگ منطقه ای که با اقتدارش میتواند نقش اول و دست بالائی در کمک به حفظ ثبات منطقه ای و راهنمائی به دیگر ملل همفکر را داشته باشد ترغیب کرد.

دنیای غرب به چرائی لزوم حذف حکومت ملایان در ایران همانند حکومت طلاب در افغانستان واقف شده، در طراحی منطقه ای جدیدشان نقشی برای حضور انان قائل نخواهند شد، لذا روشنفکران ایرانی باید در خصوص چرائی و لزوم عدم شراکت در انتخابات نمایشی به اندیشه ای واحد رسیده، در این مورد به اتحادی تازه بعنوان تاکتیک مؤثر در رونمائی از فقدان مشروعیت حکومت به جهانیان پرداخته، در ارائه دلیل و اگاهی بخشی به مردم در این خصوص کوتاهی نکرده فرصت کسب مشروعیت از طریق برگزاری انتخابات نمایشی را از رژیم رو به اضمحلال ملایان بگیرند، این تنها فرصت باقی مانده برای حاکمیت در تلقین مشروعیت خود به غرب و تنها زمان مناسب برای ازادیخواهان ایرانی در پرده برداری از چهره واقعی و فاقد مقبولیت انان برای جهان بیرونی است، نباید چون گذشته فرصت را از کف داد، باید در برابر این ترفند حکومت ایستاد و لزوم تغییر ساختار حکومتی در ایران را به غرب نوین با پیگیری و پافشاری مستمر بر ارمان دمکراسی خواهانه ملت تفهیم کرد، نباید گذاشت که حکومت ملایان با صرف هزینه از جیب ملت و استفاده از لابیهای ذی نفوذ در غرب به توجیه چرائی لزوم بقاء خود پرداخته مانع از گشایش امور بنفع مردم میهن گردد، این روشی است که دیگر خائنین به ملت نیز جدیداً به ان دست یازیده درصدد استفاده از ان روش به جهت تحمیل خود به غرب و بنام ملت ایران هستند. باید باور داشت که خائن، خائن است و انکه عرقی نسبت به میهن نداشته با دشمن ایران به هر دلیل هم پیمان میگردد دوست مردم و کشور نبوده به دنبال التیام زخمهای ایران نمی باشد، فرقی هم نمیکند که این خائن لباس ملائی پوشیده باشد یا لباس مجاهد، اقا خان نوری باشد یا فضل الله نوری، اخوند باشد یا عامی، خائنی که یک بار به وطن پشت کرده حقوق ملی را به دشمن ملت فروخت قابل اطمینان نبوده سر سپرده میهن نیست. به لطف حضور پر رنگ جنبش میهنی سبز در بطن جامعه و بسط حقایق از این طریق تابوهای سابق برای مردم شکسته و بت سازیها دیگر بر مردم اثر نداشته، ملت برای عبور از گردنه سخت رهائی نیازی به خائنین دیروز و امروز ندارد، ایرانیان امروز محتاج سیاستمداران ملی چون مصدق و فاطمی ها هستند، ایران نیازمند وطن پرستانی دلسوز ملت چونان موسوی و کروبی ها است، انانکه نگرانیشان معطوف به منافع ایران و حقوق مردم بوده، در یک کلام سر سپرده و در خدمت میهن باشند. والسلام/

ایران عزیز پاینده/

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید