بازی انتخابات نمایشی باند خلافت

بنام خدا

21/4/1390

/

بالاخره نمایش شرکت در انتخابات و بازی با سرنوشت ملت از طریق استفاده از روشهای مذموم در فرافکنی و فریب مردم توسط حکومت شروع شد، قبلاً هم گفته بودیم که این ترفند حکومت اخوندی است که مهره ها را در جا و به منظور استفاده خود خواسته، برای هر کدام به تعریفی در خور و مورد نیاز در صفحه شطرنج سیاست رسیده است. این حکومت فاسد در پی رسوائی انتخابات 88 و برون افتادن حقایق پس برده در منظر مردم و از طرفی شروع طوفان تغییرات ساختاری در منطقه خاورمیانه و شمال افریقا و فروپاشی بساط حکومتهای فردی و مستبدانه در عین تغییر نگرش غرب به نوع حضور و نفوذ خود در این منطقه نفت خیز به تلاشی چند وجهی در باب ماندگاری رژیم فرسوه و ذلیل ملایان روی اورده با فرافکنی و فرار به جلو و کمک لابی های سربار و پر هزینه، سعی در تلقین لزوم ماندگاری خود به غرب کهنه، نمایش یک انتخابات موجه به دلیل خرید مشروعیت در بعد جهانی/ داخلی و ایجاد هیجان کاذب انتخاباتی در کشور به جهت فراموشی وقایع 88 در اذهان عمومی و فریب مردم نموده است.

رژیم دینی در اغاز سعی نمود با استفاده از مهرهای قدیمی/ حکومتی در بین باند اصلاح و اعتدال و هشدار به ان جماعت مبنی بر لزوم حفاظت از رژیم منحوس اخوندی در برابر فروپاشی غیر قابل اجتناب و با در نظر گرفتن سهم کوچکی در مجلس فرمایشی اینده برای انان به فریب مردم از طریق فراخوان و حضورشان در برنامه نمایشی انتخابات همت کند، اما سیاهه ددمنشی، وطن فروشی و خیانتهای این حکومت اوباش و دزدی اراء ملت و جفای به حقوق مردم انچنان بر اکثریت ملت عیان شده که براحتی و چونان گذشته خیانت بار سی ساله فراموش نخواهد گشت و تمامی سعی انان در ماندن و بقای حکومت، بمنزله اب در هاون کوبیدن بوده به امید خدا بزودی و با خفت باید که راه رفتنی و پر سراشیب سقوط را پیموده با سرهائی پائین و در رسوائی کامل در مقابل محکمه عدل پاسخگوی جفای به مردم ایران گردند.

اما پس از ناکامی در استفاده خوش خیالانه از ان روش به دلیل اگاهی ملت و عدم توفیق در الترناتیو سازی از سیاسیون باند مهدویت در اذهان مردم، دو بازوی ماسونی در کشور به دو شاخه از هم سوا تقسیم گشته، هدایت و سرپرستی دو بال ظاهراً اصول گرا را بر عهده گرفته اند تا بازی انتخاب را نمایشی تصنعی از حضور مردم گردانده به ان سناریوی حکومتی وجه و نمای دروغین بخشند.( هر چند که هنوز هم کاملاً از ان دو راه قطع امید نکرده اند)

باند مهدویت به مدیریت استاد اعظم لژ حجتیه جناب مصباح به تشکیل جبهه پایداری انقلاب اسلامی روی اورده تا یاران محمود را با کمک وزیر متقلب سابق سر و سامان دهند، مؤتلفه و دیگر همراهان باند خلافت هم در جبهه متحد اصول گرائی تحت نظارت ماسون قدیمی و بیمار علاقه مند به اطباء انگلیسی اقای مهدوی کنی مردی برای تمامی فصول تجمع نموده اند.

جالب است که تمامی انها که در بازی فشار بر منحرفین قوه مجریه شراکت داشته و بظاهر بر یاران محمود شوریده اند امروز متحدین و همراهان ایشان در کسب سهمیه مناسب از مجلس اینده هستند( اقای مصباح- صادق محصولی- حسینیان و ....)و این نشانه صحت تحلیل قبلی مبنی بر تقسیم سهام قدرت ما بین باند خلافت و باند مهدویت بوده، توافق قبلی انان در تقسیم منافع بدون پرداخت سهمی به اصلاحیون و اعتدالیون میباشد، ضمن انکه هر کدام از دو باند مذکور در پی منفعت بیشتر از خوان یغمای ملت ایران بوده خواهان سهم حداکثری از دایره قدرت در اینده مدیریت ایران هستند.

خلیفه تازی در پی زیاده روی در فاصله گرفتن از دوست و خلیفه ساز قدیمی جناب اقای هاشمی و اصرار بیش از اندازه در ضعیف سازی ایشان و حذفشان از ریاست باصطلاح مجلس خبرگان به ناگاه خود را در مخمصه باند مهدویت(یاران مصباح) گرفتار دیده، از عدم توازن لازم ما بین نیروهای سیاسی ترسیده، در ادامه با زیرکی و در بازی قلع و قمع منحرفان قوه مجریه مصباح و دیگران را با خود به ظاهر همراه ساخت، سپس با بازیافت مهدوی کنی از کنج عزلت خانه بدنبال بالا کشیدن وزنه مطمئنی در مقابل استاد مدعی جناب مصباح برامده، با حضور او در خبرگان رهبری سعی در کنترل تام بر ان مجلس نمایشی دارد و از طرفی بوسیله ایجاد جمع نظارتی جدید توسط اقای شاهرودی بدنبال کنترل دائم و بی اثر کردن اقای هاشمی در مجمع تشخیص میباشد، البته وجه بخشی به جناب شاهرودی و اوردن او به صحنه سیاسی روی دیگری هم دارد که همانا جانشین سازی از ایشان در برابر استاد و دیگر مدعیان در اینده تصمیم سازی خبرگان معنا و مفهوم خواهد شد، غافل از انکه سرمایه گذاری دراز مدت استاد با برنامه قبلی است، ایشان خود را بر خلاف تصور همه استاد اعظم و رهبر در سایه میخواهد و شاگردش بیش از ارتباط فرزندی با پدر، در رابطه مرید و مرادی به استاد سخت دلبسته است!( رابطه اسماعیلیان با حسن صباح)

از طرفی رژیم اخوندی برای بقاء به اجرای موارد زیر سخت نیازمند و مجبور است:

1- حکومت با توجه به از دست دادن پایگاهش در بین مردم کشور به خیال دفاع از خود از منظر نظامی و در صحنه جهانی بدنبال کسب توان بالقوه هسته ای است.

2- حکومت بوسیله برگزاری انتخابات نمایشی و تبلیغ در این زمینه در پی کسب مشروعیت از دست رفته در داخل و جلوه بخشی دروغین به نمایش مردم سالاری دینی در بعد جهانی است.

3- رژیم نیازمند و در صدد پاک کردن حافظه کوتاه مدت مردم و جامعه از حوادث انتخابات 88 و تلطیف سازی فضای روحی جامعه ایرانی از طریق وارونه سازی حقایق، قلب واقعیات و تولید هیجانات کاذب است.

4- رژیم با توجه به اهتمامش به یکدست سازی فضای سیاسی کشور به اتخاذ تصمیم مؤثر و مشخصی در رابطه با رهبران سبز مخصوصاً و سیاسیون بازداشتی دیگر رسیده انرا عملی خواهد ساخت.

5- با توجه به وضعیت ننگین و پر مخاطره اسد در سوریه و احتمال روزافزون فروپاشی حکومت وی بدست ملت سربلند سوریه و ایجاد شکاف در تامین و لجستیک حزب الله لبنان رژیم بازوی زور گوئی منطقه ای خود را در ضعف و از دست رفته دیده برای اعمال فشار به غرب مجبور به جایگزینی فرایندهای مشابه در کشورهای منطقه از جمله عراق و افغانستان میباشد.( یکی از علتهای بروز و ظهور اقای شاهرودی در سطح اول تصمیم گیری مسائل سیاسی اصالتاً عراقی بودن ایشان و جلب توجه و عنایت در بین شیعیان عراق است)

لذا حکومت در هم اندیشی نیروهای خودی به این نتیجه رسیده که با یکدست و هم سوسازی مجلس و دولت موانع اولیه یکپارچه سازی ساختار قدرت در اینده را بر چیده با توجه به هدف اصلی و دراز مدتشان یعنی تغییر شمایل رژیم جمهوری به حکومت خلیفه ای از راه رفته باز نخواهند گشت، ضمن انکه برای توفیق در ایجاد این تغییر باور در جامعه به همراهی موقت و نیم بند اصلاحیون مطیع و همراه نیز نظر داشته، این همقدمی و خوش خدمتی را مانع نخواهند گردید.

توجه به چند نکته در این خصوص ضروری است:

الف- رژیم بلند پروازی منطقه ای و توفیق در استفاده از ابزار قدرتهای برتر را مدیون کاردانی پرسنل کار ازموده و رزم دیده سپاه است و گرنه جسارت اقدام به اینگونه روشها در وجود حقیر اقایان حاکم دری کمیاب یا شاید نایاب است، لذا توجه به سرمایه ملی بودن سپاه برای مردم، سبزها و دیگر ازادیخواهان نکته ای قابل تعمق و بررسی است و باید با مرزکشی و ایجاد حریم ما بین قوای ملی مدافع کشور و ملایان حاکم ان مجموعه را به چرائی و درک لازم از همراهی با ملت رهنمون و امیدوار ساخته، به امنیت و احترام انان در اینده دمکراتیک کشور مطمئن گرداند.

ب- حکومت با باز گذاشتن دست سپاه در اقتصاد کشور و در حوزه سرمایه ملی یعنی نفت/ گاز بدنبال تلقین شراکت ملایان و پاسداران در سرقت اموال ملی است( بدنه و فرماندهی دوران جنگ سپاه از این امر مبری است) تا بدینوسیله به کاهش شأن سپاه در میان مردم و خصوصاً جوانان میهن مبادرت ورزیده از سپاه مدافع میهن، هیولای گوش بفرمان حاکمیت را ساخته، تا هم راه بازگشت بسوی منشأ و مبدأ وجود خود یعنی مردم را به روی سپاه ببندند و هم انانرا در برابر کار انجام شده به دیوار دفاعی خود در مقابله با ملت و ازادیخواهان تبدیل سازند. البته جایگزینی کنسرسیوم چینی/ روسی در صنایع نفتی و مدعیات اعضاء کنسرسیوم قدیمی و خصوصاً پدر خوانده نفتی هم شاید از دلائل اصلی حضور سپاه در حوزه نفت و گاز باشد و چه حیف که از این توان سپاه در حفاظت از منابع کشور بسود مردم به مفهوم ملی بودن ان سرمایه استفاده نشده، منابع حیاتی میهن امروز ذیل قرارداد بلا توجیه نفتی بیت شیطان با بیگانگان شرقی حیف و میل میگردد.

پ- توجه به ملیت و هویت ایرانیمان راه نجات از چپاول ثروتهای ملی و منابع حیاتی کشور بدست بیگانگان و توسط عوامل داخلی انها در حاکمیت است، این کشور چهار فصل صاحب یکی از غنی ترین منابع نفت و گاز و دیگر مواد کانی است که برای رهائی از سلطه/ نفوذ بیگانه و رشد و اعتلاء به مردان ملی و وطن پرستی چون امیر کبیر، مصدق، بازرگان، بختیار و موسوی/ کروبی نیازمند است تا منافع میهن را دستخوش افکار پوچ و لاطائلات نساخته از حقوق مردم و میهن در برابر تشر و ترفند بیگانه عقب ننشینند. عنایت به هویت ایرانی مانع از سر خم کردن در برابر دیگران شده، وطن پرستی همراه با اگاهی سدی غیر قابل نفوذ در برابر حریفان پر ادعا و ازمند است.

ت- باید حوزه نفوذ دین در محدوده سیاست/ حکومت را کاهش داده، عالمان دینی را با احترام به کار سابق خود در مساجد و حوزه های علوم دینی باز گرداند تا از رسوخ اوهام غیر ملی/ غیر بومی در دایره مدیریت و تصمیم سازی کلان کشور به ضرر میهن و بسود دیگران اجتناب نمود.

ج- هواداران و خواستاران حقوق ملت/ میهن با هر عنوان و تابلوئی باید به تشکیل اتحادی نوین و ایجاد جبهه ای فراگیر از تمامی قومیتها، ادیان، مذاهب و گروههای سیاسی حول محور اتحاد ملی/ ایرانی با استراتژی کسب دمکراسی برای میهن، تأمین حقوق مردم و حفاظت از منابع ملی اندیشیده، در هم اندیشی و ایجاد ساختاری نوین و معتقد به اصالت هویت میهنی به راهکارهای مؤثر در رسیدن به خواسته های مردم و استفاده از تمامی ظرفیتها توجه نموده، بحثهای قدیمی مسبب تفرقه را به کنار گذارده، اعتلاء و رهائی ایران از ظلم و ستم و هر گونه خرافه را مبنی قرار دهند.

چ- باید به دنیای غرب تفهیم کرد که معامله با نمایندگان ایرانی ازاد/ قدرتمند هم بسود انها و هم بسود ایرانیان بوده، منافع دراز مدت خود را در امنیت و ثبات حاصل از تأسیس حکومتی دمکراتیک در ایران دیده، تعریف کنند. باید به انان اطمینان داد که ایران ازاد و رو به توسعه، مخل امنیت و منافع انان در منطقه نبوده، انچنان ایرانی بدنبال کسب منافع مشترک با حس احترام متقابل و دو طرفه است و در بسیاری از موارد یاور غرب نوین در ایجاد ثبات منطقه ای و مقابله با بنیاد گرائی و توسعه تروریسم دینی خواهد شد، باید به این نکته مهم توجه و اذعان داشت که دنیای غرب تا انزمانکه به این اطمینان خاطر نرسد مانع و سدی در برابر ایجاد و کسب دمکراسی واقعی برای ایران و منطقه خاورمیانه خواهد بود.

ح- باید پس از تشکیل جبهه متحد و اتحاد فراگیر به ایجاد و استفاده از لابیهای ذی نفوذ در غرب پرداخته با ارائه مشورتهای منبطق بر واقعیات موجود، غرب را به لزوم حمایت از جنبش دمکراسی خواه ملت ایران توجه داده، همراه ساخت. ارائه بحثهای تحلیلی از طریق برگزاری سمینارها و تبیین چشم انداز اینده ایران دمکرات کمک بزرگی به جلب توافق غرب در این خصوص خواهد بود.

ما ایرانیان میتوانیم با اتکاء بخدا و داشته های بومی با زیرکی و سیاست به انچه ارزوی پدرانمان بوده رسیده صفحه تازه ای از توانائی ایرانی را در منظر دید جهانیان قرار دهیم. براستی که میتوانیم، فقط باید که خواست.

ایران عزیز پاینده و سربلند/

علی مهربان