رفتن به محتوای اصلی

در جست و جوی آزادی از دست رفته

در جست و جوی آزادی از دست رفته

احتمالا در عصر مدرن هیچ نیروی اجتماعی تا لباس عقیده بر تن نکند راه به جایی نمی برد و «آزادی» واژه ای حذف نشدنی است که باید به هر قیمتی به این لباس وصله شود. به همین دلیل هر جریانی هر چند آزادی ستیز، مدعی آزادی خواهی است و در این راه به قلب معنای آزادی دست می زند. بزرگترین جریان های آزادی ستیز، با پیش کشیدن مفهوم «آزادی حقیقی» در برابر آزادی به معنای لیبرالی و قلب معنای آن به برابری، آزادگی، آزادی جمعی و امثال این ها مدعی آزادی خواهیند.

معنای آزادی نیز چون مفاهیم دیگری مثل برابری، حقیقت، زیبایی و سعادت آنقدر وسعت یافته که با هرگونه تفسیری سازگار شده است. البته آزادی معنای وسیعی دارد اما وسعت آن به معنی دست اندازی به ارزش های دیگر نیست، نمی توان معنای آزادی را آن قدر وسیع دانست که با ارزش های دیگر خلط شود و نهایتا برای حفظ ارزش های دیگری چون برابری، آزادی زیر پا گذاشته شود.

بسط معنای آزادی تا مفاهیمی چون صلاح و سعادت این خطر را در پی دارد که اجبار آدمی به پیروی از راهی که به نظر جباران صلاحی در آن نهفته است و قربانی قادر به درک آن نیست، به معنای رساندن قربانی به آزادی خوانده شود این در حالی است که شاید واقعا اجبار در آن مورد به صلاح قربانی باشد اما به معنای وسعت یافتن دامنه آزادی او نیست، آزادی با هر نوع اجباری در تضاد است و نمی توان با بسط معنای آزادی، اجبار در خیر را به معنای افزایش آزادی در نظر گرفت.

برای گریز از این دام فکری، ابتدا باید دانست که الزاما همه خیرها با هم هماهنگ نیستند، یعنی در زندگی واقعی، خیرهای متضاد و آشتی ناپذیر وجود دارند. نتیجه این که آرمان های نیکی چون آزادی، برابری، توسعه، امنیت و ... به صورت صد در صدی و مطلق با هم سازگار نیستند و دست یابی به همه آن ها با هم ممکن نیست و برای نیل به حداکثر خیر در میان ارزش های اجتماعی باید دست به انتخاب منافع زد و بر حسب ارزش هر کدام از آرمان ها به بیشترین خیر اجتماعی رسید.

رهایی از مسخ آزادی، نیازمند شناخت و تعیین گستره آزادی و طرق قلب معنای آن است. آزادی طبیعی انسان، مطلق است و نامحدود. بخشی از این آزادی تنها به اجبار و از سر نیاز به زندگی در اجتماع، در قالب یک قرارداد دموکراتیک و مبتنی بر حقوق بشر محدود می شود. قراردادی که قانون اساسی نام گرفته است و به صورت ضمنی، بین شهروندان منعقد می شود. احدی را نمی توان بیش از مفاد این قرارداد محدود کرد و آزادیش را در بند ساخت. نباید فراموش کرد که چشم پوشی بیش از حد از آزادی، جوهر انسانیت را به خطر می اندازد، بنابراین قربانی کردن آزادی در قالب وضع قوانین، باید حداقلی و تنها در صورت لزوم باشد. «قانون چیزی جز بند نیست، حتی اگر این بند برای حمایت از زنجیری گران تر باشد» و حتی اگر قانون در برابر تحکم و استبداد یا هرج و مرج وضع شود.

در برابر ادعای دشمنان آزادی که وضع قوانین دست و پاگیر را در جهت آزادسازی می خواند، پاسخ روشن و صریحی وجود دارد. آزادی هر چند دیر کشف شده اما با بشر زاده می شود و انسان برای زندگی در اجتماع از سر ناچاری تن به قانون می دهد. قانون هر چند برای حراست از آزادی باشد، اما به هر حال محدودیت است، «هر قانونی تجاوزی است به آزادی»، هر قانونی عقل را سرکوب می کند و احساس را منکوب. پس اساسا وظیفه قانون وضع محدودیت است نه آزادسازی، در نتیجه قانون گزار نباید در لباس آزادسازی و آزادی خواهی دست به وضع قوانین اضافی بزند.

- برای تعیین میزان آزادی انسان، می پرسند «حد آزادی انسان کجاست؟» اما صورت مسئله از اساس غلط است، آزادی انسان نامحدود است و نمی توان برای امر نامحدود حدی در نظر گرفت. بنابراین به جای سوال غلط «حد آزادی انسان کجاست؟» باید پرسید «چقدر می توان انسان را محدود کرد؟» کدام راه ها از بی نهایت راه موجود را باید بست و چرا باید بست؟ پاسخ چندان روشن نیست اما با توجه به غایات زندگی در اجتماع و محدودیت های موجود در قرارداد یا قانون اساسی می توان کمی وجوه آن را روشن تر کرد. غایت زندگی اجتماعی دست یابی به منافع زندگی جمعی، منافعی چون توسعه، بهداشت عمومی، حفظ محیط زیست، امنیت و غیره است و در نتیجه محدودیت های زندگی اجتماعی به هیچ وجه نباید بیش از این ها باشند. با تعویض صورت مسئله هم آزادی نامحدود آدمی یادآوری می شود و هم بر نامبارکی محدودیت تاکید می گردد.

- آزادی فرد برتر از عرف و خواست اکثریت اما دشمنان آزادی به این ها بسنده نمی کنند، آزادی ستیزی از عرفی گری هم بر می آید، عرف گرایان کسانی هستند که از دیدن تفاوت بیزارند و تفاوت ها را به بهانه دفاع از نظم جامعه سرکوب می کنند. اما عرف چیست؟ هیچ. پیروی عده ای از عادات اجتماعی یا چنین چیزی. این که فردی خارج از عرف عمل کند و محافظه کاران را به وحشت اندازد نه مضر است و نه مفید و نه لازمه تحقق فردیت. چه بسا کسی با پیروی از عرف به آرامش برسد یا حتی تحقق فردیت خود را در پیروی از عرف ببیند اما هستند کسانی که نیازی به پیروی از عادات اجتماعی نمی بینند و در پی عقل یا فوران احساس درونی خود هستند. این که برای یک عادت اجتماعی، یک کنش فردی سرکوب شود به هیچ وجه قابل قبول نیست.

اما موضوع زمانی بغرنج می شود که به جای عرف، رای اکثریت و به جای تفاوت، نظر اقلیت گذاشته شود. تجربه حکومت های فاشیستی و در عین حال برآمده از رای مردم نشان داد که چه بسا خطری که آزادی فردی را تهدید می کند از سوی بعضی حکومت های مردمی بیش از حکومت های دیکتاتوری باشد. زندگی تحت لوای یک حکومت دیکتاتوری که به حوزه های اجتماعی و فردی کاری ندارد و خودکامگی را جز در حیطه سیاسی به کار نمی بندد چه بسا بسیار نزدیک تر به جوهر انسانی باشد تا حکومتی مردمی که در آن اکثریت، حوزه های اجتماعی و فردی را به نام ایدئولوژِی، طبقه، عرف، نژاد یا دین خاصی زیر ضرب می گیرند و در همه شئونات زندگی دخالت می کنند. آزادی فردی بیش از آن که به منشا قدرت و نوع حکومت مربوط باشد به محدوده اعمال قدرت بستگی دارد و هر چه قدرت کم تر در حوزه های اجتماعی دخالت کند و اعمال قدرت به حوزه سیاسی محدود شود آزادی فردی پر رنگ تر خواهد بود. نتیجه این که رابطه ای صد در صدی بین آزادی فردی و دموکراسی در معنای حکومت اکثریت نیست، هر چند دموکراسی تضمین های قابل اعتمادتری می دهد و علاوه بر این آزادی های سیاسی را نیز پاس می دارد.

- آزادی فرد فربه تر از چارچوب عقل در میان حملات دشمنان آزادی، تحدید آزادی به بهانه زندگی عقلایی اما خطری مهلک است. مهلک از آن رو که هواداران این جریان، نه از میان دشمنان شناخته شده آزادی، که عموما از بین حامیان آن بر می خیزند. این دسته با این ادعا که قربانیانشان قادر به تشخیص راه عقلانی نیستند و با این استدلال که همواره راه حلی واحد و مبتنی بر عقل وجود دارد زیر پرچم خردگرایی جمع می شوند و قربانیان را چه با زور چه با تزویر به مسیر مورد نظر خود می کشانند. این ها کسانی هستند که کل زندگی را با عقل معنا می کنند. در حالی که زندگی اجبارا فقط در حیطه عقل معنا نمی یابد، نخست اینکه ابزار شناخت به خرد محدود نمی شود واحساسات، وحی، کشف و شهود درونی و ... رقبای جدی خرد در یافتن راه صحیح هستند که الزاما با آن سازگار نیستند. دوم این که تضاد خیرها مانع از وجود راه حل نهایی و دست یابی یه خیر مطلق می شود، چه بسا مسائلی که چندین راه حل منطقی و صحیح دارند و چه بسیار مسائلی که پاسخی ندارند. بی شک حق هر کسی است که زندگی خود را بر مبنای عقل پیش ببرد اما الزام دیگران به پیروی از خرد حتی در بهترین حالت اگر بد نباشد دشمنی با آزادی و حق انتخاب آدمی است.

- قلب معنای آزادی به آزادگی در حالی که دشمنان آزادی در غرب با قلب مفهوم آزادی فردی به آزادی سیاسی و حل شدن فرد در جمع و برتری دادن جامعه به اجتماع افراد به ستیز با آزادی برخاسته بودند، دشمنان آزادی در خاورمیانه راهی دیگر برگزیدند. از آن جایی که در حافظه تاریخی مردمان این منطقه، دو مفهوم «آزادی» و «آزادگی» با واژه «حریت» تداعی می شوند و آزادگی در این میان جای بسیار بیشتری را اشغال کرده، با قلب معنای آزادی به آزادگی به ستیزی سخت با آزادی دست یازیده اند، در حالی که آزادی فرد و حیطه شخصی مفهومی مدرن است و اثر چندانی از آن به خصوص در تاریخ مشرق زمین یافت نمی شود. این که دین بر آزادی از نفس تاکید دارد هر چند به عنوان حربه ای علیه آزادی استفاده می شود اما ربطی به خواست آزادی ندارد. آزادی از نفس شاید همان آزادگی باشد اما آزادی به مفهوم مورد نظر آزادی خواهان نیست که کسی با تقدیم آن به فرد او را رها کند.

شاید الزام نفس اماره به تبعیت از صراط مستقیم به مثابه ساختن انسان آزاده باشد، اما به هیچ وجه به معنای ساختن انسان آزاد نیست - جدا از این بحث که آزادی خواهان دشمنان آشتی ناپذیر مفاهیمی چون الزام و انسان سازی هستند - آزادی با آزادگی متفاوت است و آزادی خواهان خود این را بهتر از هر کسی می دانند.

انقلاب اسلامی

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید