نزدیک به دو هفته پس از درگذشت مرحوم عزتالله سحابی و سپس شهادت دخترش، هاله سحابی، در مراسم تشییع پدر، یکی دیگر از فعالان ملی مذهبی نیز، در زندان و بر اثر فشارهای ناشی از اعتصاب غذا درگذشت.
رضا هدی صابر، که از دوم مرداد ماه سال ۸۹ بازداشت و از آن زمان در زندان اوین محبوس بود، در اعتراض به "فاجعه" مرگ هاله سحابی، همراه با خسرو دلیرثانی، دیگر فعال ملی مذهبی، با خواست پیگیری چگونگی درگذشت فرزند مهندس سحابی دست به اعتصاب غذا زد.
در روز دهم اعتصاب غذا، فشارهای ناشی از اعتصاب و بیتوجهی مسئولان زندان به وضعیت جسمی وی، ضرب و شتم وی و انجام اقدامات پزشکی دیرهنگام موجب شد تا فعالان ملی مذهبی در عرض دو هفته، سوگوار یکی دیگر از نیروهای توانای خود شوند.
سالهای زندان
هدی صابر، روزنامه نگار، فعال ملی مذهبی از گردانندگان مجله توقیف شده "ایران فردا" بود که از سال ۷۱ به مدت هشت سال به مدیرمسئولی عزتالله سحابی منتشر میشد.
این فعال ملی مذهبی که در زمان فوت، ۵۲ سال داشت، پیش از بازداشت در سال ۸۸ و در پی آخرین انتخابات ریاست جمهوری، بارها زندان،حبس و حتی اعتصاب غذا را تجربه کرده بود.
او در بهمن ماه ۱۳۷۹ دستگیر و به دنبال بیش از یک سال حبس، در دادگاه به پنج سال و نیم زندان محکوم شد؛ هر چند اجرای این حکم به تعویق افتاد و او با وثیقه ١٣٠ میلیون تومانی از زندان بیرون آمد.
در طول این بازداشت صابر ٢٢٨ روز را در سلول انفرادی گذراند و پس از صدور حکم در دادگاه بدوی، تاکنون و پس از گذشت بیش از ۱۰ سال، هنوز دادگاه تجدید نظر این پرونده تشکیل نشده است.
هدی صابر در اردیبهشت ۱۳۸۲، مجددا مورد محاکمه قرار گرفت و به ۱۰ سال زندان و ۱۰ سال محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم شد و تا برگزاری دادگاه تجدید نظر آزاد شد. اما در ۲۵ خرداد ماه همان سال، یک بار دیگر بدون ارائه دلیل قانونی و بدون دسترسی به وکیل خود بازداشت شد و سه ماه در انفرادی به سر برد.
مهر ماه همان سال، غلامحسین الهام سخنگوی قوه قضاییه ایران بدون اینکه مشخص کند دادگاه صابر ، علیجانی و رحمانی کی و کجا برگزار شده، اعلام کرد که سه روزنامهنگار "محکومیت حبس خود را در زندان آغاز کردهاند."
هدی صابر در نامهای به رئیس جمهوری و رئیس قوه قضائیه نوشت "صبح روز شنبه ۲۴ خرداد ۱۳۸۲ در نزدیکی منزل مسکونی در برابر دیدگاه متحیر عابران محل، توسط یک تیم عملیاتی پنج نفره محاصره و دستگیر شدم، اما دو روز پس از بازداشت با یک فرم به اصطلاح تفهیم اتهام برای امضا روبرو شدم که تصریح میکرد که در صحنه اغتشاش دانشگاه حاضر و در همان صحنه دستگیر شدهام."
صابر در این نامه نوشت تا حدود ۱۵۰ روز بعد از بازداشت نه بازپرسی شدم و نه کیفرخواست به من ارائه شد.
این سه زندانی ملی مذهبی گفتند بدون حکم در زندان اند و دستور آزادی مشروط آنها نیز سه ماه است اجرا نشده است.
دادگاه تجدید نظر در مرداد ۱۳۸۵، بدون تصمیم گیری در مورد پرونده قدیمی تر بازداشت آقای صابر در سال ۱۳۷۹، حکم هشت ماه زندان برای او را به اتهام معاونت در تشکیل یک سازمان غیر دولتی بدون مجوز تأیید کرد. این در حالی بود که عبدالفتاح سلطانی وکیل هدی صابر تاکید داشت که این سازمان به ثبت قانونی رسیده است.
او بلافاصله پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم، یک بار دیگر برای مدتی کوتاه بازداشت شد و در دوم مرداد ماه ۱۳۸۹ نیز، پس از خروج از محل کار خود مفقود شد تا اینکه پس از چهار روز با خانواده و وکیل خود از زندان اوین تماس گرفت.
وی ۲۹ اسفند ۸۹ و در آستانه سال نو به همراه تعدادی دیگر از زندانیان سیاسی به مرخصی آمد و روز ۳۱ فروردین ۹۰ با پایان یافتن مدت مرخصی به زندان اوین بازگشت؛ بازگشتی که خروجی در پی نداشت.
پروژهی زاهدان و بازداشت غیرقانونی
پس از بازداشت ربایش گونه صابر در مرداد ماه ۸۸، فیروزه صابر، خواهر هدی صابر در نامهای عنوان کرد که برادرش در زمان بازداشت نه تنها در تهران نبوده، بلکه در پروژهی زاهدان مشغول فعالیت و کارآفرینی و توانمندسازی جوانان آن منطقه بوده و بازداشت او در آن زمان هیچ دلیل و پایگاهی نداشته است.
فیروزه صابر که خود از کارآفرینان برتر به شمار میرود در نامهی خود آورده است: آنان میدانند که پروژه زاهدان، پروژههای توسعه مهارتهای پایه و توانمندسازی و نیز تشکیل گروههای کارآفرین و آموزش بانک پذیری حدود هزار جوان در مناطق حاشیه نشین بسیار محروم زاهدان است که با مدیریت تو انجام میشود. میدانند که هدفاش آمادهسازی جوانان برای ورود به بازار کار و یافتن شغل مناسب و یا کسب و کاری جدید در مسیر خوداشتغالی و کارآفرینی در 22 رشته است. میدانند که برای اجرای این پروژه بیش از یک سال است که تلاش میکنی تا در مردم حاشیهنشین فقیر، بیاعتماد به دیگران و ناامید از کار و زندگی درخور انسان، انگیزه یادگیری و باور به کار و کوشش و برون رفت از رکود و سکون و محرومیت را زنده کنی. نیک میدانند پروژهای است که به درخواست یکی از وزارتخانه ها با شرکتی که تو مدیریت آن را به عهدهداری قرارداد شده است.
عزتالله سحابی نیز در همان زمان، طی نامهای وضعیت هدی صابر را توضیح داده و متذکر شده بود که هدی صابر پس از آزادی از زندان نیز هیچ فعالیت غیرقانونی نداشته و فعالیت شغلی او در زاهدان نیز کاملاً شفاف و در پروژهای مرتبط با وزارت مسکن بوده است. سحابی در این نامه گفته بود به خاطر خدمات صابر در این پروژه در زاهدان باید به او جایزه میدادند نه اینکه بازداشتاش کنند.
هدی صابر فردی همهجانبه بود
رضا علیجانی از فعالان ملی مذهبی و همکاران صابر که در "ایران فردا" که در سال ۸۲ به همراه وی بازداشت شده بود، مرگ صابر را خواست جمهوری اسلامی و در جهت تهدید دیگر زندانیان میداند و میگوید: حکومت ولایت نداریم، حکومت وقاحت داریم.
علیجانی درباره شخصیت صابر تاکید میکند: هدی صابر فردی تقریبا همهجانبه بود. او کارشناس اقتصاد بود، در حوزهی ورزشی کار کرده بود، در رشتهی تاریخ تحقیق کرده بود و کلاسهای تاریخ داشت، با جنبش دانشجویی نیز ارتباط خیلی نزدیکی داشت. اکثر بچههای نسل ۱۸ تیر، هدی صابر را میشناسند. او در کنگرهها و اجلاسهای تحکیم، معمولاً یکی از اعضای ثابت و یکی از سخنرانهای ثابتاش بود. او در مجلهی "ایران فردا" مسئول سرویس اقتصادی ما بود. ویژهنامهای به مناسبت پنجاهمین سال برنامه و بودجه داشتیم که سردبیری آن بر عهدهی هدی بود. به بنیانگذاران مجاهدین خلق، از جمله حنیفنژاد و… علاقهی ویژهای داشت. ضمن اینکه مشی سیاسی کنونی مجاهدین خلق را قبول نداشت و با آنها مرز داشت، اما در عین حال، به بنیانگذاران مجاهدین علاقهی ویژهای داشت. کتابی به نام "سه همپیمان عشق" را در همین سالهای اخیر کار کرده بود که منتشر شد. ویژهنامهای برای تختی منتشر کرد و همچنین در بارهی دکتر مصدق تحقیقی کرده بود که به صورت کتاب و شکلهای دیگر رسانهای منتشر کند.
مرتضی کاظمیان، عضو نیروهای ملی مذهبی نیز درباره صابر مینویسد: "بابی ساندز" جنبش سبز مردم ایران در روزی به آموزگار و مقتدایش، عزت الله سحابی پیوست و خواهرش، هاله را تنها نگذاشت که نامش همراه با "22خرداد" جاودانه شود. حالا جنبش دموکراسیخواهی و آزادیطلبی مردم ایران، صدای اعتراض شهیدی دیگر را در متن خود دارد که فریاد کرد اعتصاب میکند تا مانع از تکرار این بیدادگریها علیه انسانهای بیدفاع در وطن مصدقی- سحابی شود.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید