موضع گیری منفی اخوان المسلمین در خصوص اظهارات رهبری جمهوری اسلامی، تصویر بهتری را از تحولات پیش روی مصر روشن ساخت. قدرت گرفتن اخوان المسلمین و تسخیر حکومت توسط آنها عاملی است که باعث شده تا عده ای از ابتدای شروع اعتراضات در مصر پیرامون موفقیت گذار به دموکراسی در این کشور کهنسال تردید کنند و خطر پیدایش یک جمهوری اسلامی مدل ایران را گوشزد نمایند.
خطبه آیت الله خامنه ای که بخش عمده ای از آن به عربی بیان شد، گزینه مطلوب و آرزوهای حاکمیت ایران را به تصویر کشید و در عین حال خطوط کلی سیاست نظام در خصوص آینده مصر را ترسیم کرد.
البته اتهام وابستگی جنبش سبز به آمریکا نیز تکرار شد تا رهبری جمهوری اسلامی معیار وابستگی و یا مستقل بودن جنبش ها را در طرفداری و یا مخالفت با قرائت خاص او از جریان بیداری اسلامی تعریف کند.
از نظر آیت الله خامنه ای نفس حرکت اعتراضی مردم و خواست آنها مهم نیست، حتی اگر میلیون ها نفر به خیابان ها بیایند، بلکه نوع عقیده و محتوای موضع گیری، حقانیت و مقبولیت حرکت را تعیین می کند.
همچنین او سعی کرد نارضایتی مردم مصر از رژیم مبارک را به اطاعت او از آمریکا مربوط کند، بدون آن که نقشی برای منش خودکامه، نقض سازمان یافته و مستمر حقوق بشر، جلوگیری از چرخش مسالمت آمیز قدرت و انسداد سیاسی قائل شود.
بنابراین آیت الله خامنه ای ضمن تمجید از موج جنبش های اصلاحات سیاسی در جهان عرب، در عین حال الهام گیری از آنها در داخل ایران را نفی کرد. الهام گیری ای که می تواند به احیای دویاره جنبش سبز منجر شود. در واقع اشارات او به نقش آمریکا و جهان غرب یه عنوان طراح و نقشه کش فتنه ۸۸، بیشتر پرده از بیم ها و نگرانی های حاکمیت برداشت.
تاکید اخوان المسلمین بر نفی اسلامی بودن انقلاب مصر و تاکید بر ویژگی متکثر حرکت، هم نشان دهنده ظرفیتی در این جریان سیاسی ۸۳ ساله است که سعی می کند تا خود را بخشی از یک ائتلاف گسترده حول دموکراسی تعریف کند و هم اراده این جریان در مرزبندی با جمهوری اسلامی را آشکار می کند.
این اظهارات همچنین نشان داد که روایت دلخواه جمهوری اسلامی از تحولات کشور های شاخ آفریقا حتی از سوی گروه های اسلام گرا نیز تایید نمی شود.
به نظر می رسد عملکرد جمهوری اسلامی در تبدیل حرکت انقلابی ضد استبدادی به حکومت دینی اقتدارگرا و انعکاس نارضایتی مردم ایران و بخصوص برخورد خشونت آمیز و خونین با معترضین به نتایج انتخابات ریاست جمهوری دهم، تاثیرات منفی در منطقه گذاشته است به نوعی که جریانات اسلام گرا رسما اعلام می کنند دنبال تاسیس حکومتی مشابه ایران نیستند.
به این ترتیب سیاست صدور انقلاب در چنبره ناکامی اسیر شده است و میراث آیت الله خمینی بر خلاف خواستش از مرزهای جغرافیایی ایران عبور نکرد.
به نظر می رسد عملکرد جمهوری اسلامی در تبدیل حرکت انقلابی ضد استبدادی به حکومت دینی اقتدارگرا و انعکاس نارضایتی مردم ایران و بخصوص برخورد خشونت آمیز و خونین با معترضین به نتایج انتخابات ریاست جمهوری دهم، تاثیرات منفی در منطقه گذاشته است به نوعی که جریانات اسلام گرا رسما اعلام می کنند دنبال تاسیس حکومتی مشابه ایران نیستند.اگر تجربه بعد از انقلاب برای بخش هایی از مردم ایران تلخ بوده و هزینه های سنگینی را بر کشور تحمیل کرده است اما نتایج مثبتی برای کشور های مسلمان منطقه داشته است. قطعا در غیاب تجربه جمهوری اسلامی
در ایران، امکان شکل گیری حکومت های دینی در کشورهایی چون مصر بسیار بالا می رفت.
سایقه طولانی تاسی به اسلام به عنوان ایدئولوژی مبارزه و مطالبه اجرای قوانین شریعت در مصر اجازه نمی دهد تا مقامات حکومت ایران بخواهند نقشی پیشروانه برای عقاید آیت الله خمینی در مصر تعریف کنند.
اما تحلیل موقعیت اخوان المسلمین در کارزار کنونی مصر برای دموکراسی و آینده آن کمی پیچیده است.
این حزب مذهبی تحولات زیادی را در سالیان دراز فعالیتش پیموده است.
این تشکیلات در قیاس با گذشته چهره متعادل تری پیدا کرده است که تفاوت ملموسی با عملکرد خشونت گرایانه اش در دهه شصت میلادی دارد.
همچنین این تشکیلات مشی محافظه کاری و مبارزات پارلمانتاری سیاسی را برای تعقیب اهداف اسلامی خود برگزیده است.
مسیری که راه اخوان المسلمین را از القاعده و گروه های افراطی سنی جدا کرد و به همین خاطر آماج حملات و انتقادات آنها قرار گرفت.
این جریان ابتدا در خیزش انقلابی اخیر مصر وارد نشد و احتیاط پیشه کرد ولی بعد که مطمئن شد حرکت، فراگیر و رو به رشد است، به آن پیوست.
تاکنون اخوان المسلمین نقش برجسته ای در هدایت و سازماندهی اعتراضات نداشته و تمایلی نیز برای در دست گرفتن رهبری نشان نداده است.
التزام به حرکت جمعی، پذیرش موقعیت برتر البرادعی برای هدایت مذاکرات در دوره انتقال قدرت، توافق برای عدم استفاده از شعارهای مذهبی و نمایش وفاق، تکثر و تنوع درونی، مرزبندی با جمهوری اسلامی ایران و تاکید بر دموکراسی، جنبه های امیدبخشی است که اخوان المسلمین تهدیدی برای دموکراسی مصر نخواهد بود.
اظهار نظر جدید اخوان المسلمین در پذیرش مشروط مذاکره با حکومت اگر چه در وهله نخست نوعی عقب نشینی به حساب می آید، اما در عین حال نشان می دهد که این گروه جریانی منعطف، مسئول و حرفه ای سیاسی است و به دنبال مطالبات حداکثری در مقطع فعلی نیست.
نبود چهره شاخص و معروف در بین نیروهای اسلام گرای مصر که بتواند چون آیت الله خمینی رهبری بلا منازع را در دست بگیرد، این تصور را قوت می بخشد. همچنین دموکراسی محور اصلی پیوند دهنده نیروها و سلایق سیاسی و اعتقادی گوناگون مصر است.
اخوان المسلمین اگرچه فعلا نمود غالب ندارد، اما با توجه به توان سازماندهی بالا در قیاس با رقبا، و تجربیات گسترده و غنی در مبارزات پارلمانی شانس زیادی برای پیروزی در انتخابات های آزاد محتمل آینده و کسب اکثریت پارلمان و یا مجلس موسسان را دارد.این واقعیت میدان عمل شریعت گرایی اخوان المسلمین در عرصه دولت را محدود می کند.
اما این پایان ماجرا نیست. نگرانی هایی هم وجود دارد که چندان مجالی برای خوشبینی باقی نمی گذارد.
تقاضای این جنبش برای اجرای قوانین شریعت اسلام در سال ۲۰۰۷ متعارض با تفکیک دین و دولت به مثابه یکی ازالزامات مهم دموکراسی است.
همچنین سخت گیری های این گروه در زمینه های اجتماعی و تحمیل محدودیت های فرهنگی و سبک زندگی بخصوص درباره زنان از موارد دافعه برانگیز است.
این جریان اگرچه فعلا نمود غالب ندارد، اما با توجه به توان سازماندهی بالا در قیاس با رقبا، و تجربیات گسترده و غنی در مبارزات پارلمانی شانس زیادی برای پیروزی در انتخابات های آزاد محتمل آینده و کسب اکثریت پارلمان و یا مجلس موسسان را دارد.
بنابراین قبضه کردن قدرت توسط اخوان المسلمین، نه آن گونه که البرادعی می گوید افسانه ساخته و پرداخته حسنی مبارک است (اگر چه مبارک و حامیانش می کوشند این نگرانی را بزرگ کنند)، و نه در حدی است که تشکیل جمهوری اسلامی در مصر و یا نزدیکی با القاعده را تحقق بخشد.
اخوان السلمین اگرچه خود را با حزب عدالت و توسعه مقایسه می کند ولی د رواقع در حد وسط حزب دموکرات مسیحی آلمان و جمهوری اسلامی قرار دارد.
در کل باید توجه کرد پیرامون این موضوع بزرگنمایی و اغراق شده است، اما ریسک آن هم کم نیست. بخصوص که تاریخ یادآوری می کند در غیاب نظارت نهادمند و سیستماتیک قانون، عملکرد افراد و جریانات سیاسی قبل و بعد از حضور در قدرت فرق می کند.
البته نباید فراموش کرد که در هر شرایطی اسلام گرایان در کشورهای عربی چون مصر نیرویی عمده محسوب می شوند و تاثیر خود را بر فضای سیاسی و ساختار قانونی این کشورها خواهند گذاشت.
میزان توجه بیشتر افکار عمومی به تعالیم و قوانین شریعت اسلام در قیاس با ایران، عرفی بودن حکومت های نالایق و مورد خشم و نفرت مردم، خصوصیت های فرهنگی و موقعیت اپوزیسیونی نیروهای اسلام گرا، عمق استراتژیک زیادی به این گرایش ها در جوامع عربی می بخشد.
از این رو سکولاریسم در این کشور ها متفاوت با گونه های غربی خواهد بود.
در این راستا موازنه قوا و فعالیت منسجم نیروهای عرفی مسلک و لیبرال در بازدارندگی پیرامون "شریعت بنیادی" قوانین، نقش مهمی بازی می کند.
اخوان المسلمین در لحظات سرنوشت سازی قرار دارد. تصمیم این سازمان در آینده مصر روشن می سازد که آیا جریانی مشابه اسلام گرایان میانه رو و سکولار ترکیه خواهند شد یا تشکیل نمونه دیگری ازحکومت دینی را دنبال می کنند.
البته پیروزی آنها در انتخابات های آینده نیز هنوز قطعی نیست، شاید مردم مصر انتخاب دیگری انجام دهند.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید