اسماعیل عبدی، دبیر کل کانون صنفی معلمان ایران، در گفت و گویی با مژگان مدرس علوم، گزارشگر تارنمای "جرس" گفت: معلمان کارد به استخوانشان رسیده است.
عبدی همچنین یادآوری کرد که: اصل قانون اساسی مبنی بر رایگان بودن آموزش تقریباً زیر پا گذاشته شده است و بیشتر بار مالی مدارس بر روی دوش اولیای دانش آموزان است.
متن کامل گفتگوی اسماعیل عبدی چنین است:
آقای عبدی، انگیزههای تجمع سراسری معلمان در روز ۱۰ اسفند چه بود؟
امسال از اواخر بهمن ماه بدنه آموزش و پرورش ملتهب بود. به دلیل اینکه معلمان اولین گروهی بودند که نسبت به اجرا نشدن قانون نظام هماهنگ اعتراض کردند. درواقع بدنه آموزش و پرورش به خاطر حجم مطالبات برآورده نشده ملتهب شده و معلمان دیگر کارد به استخوانشان رسیده است. بعد از این حجم نارضایتی٬ کانون وظیفه خود دانست که نسبت به این وضعیت نابسامان واکنش درستی نشان دهد. معلمان تصمیم گرفته بودند که در روزهای انتهایی بهمن ماه و سوم اسفند به عنوان اعتراض از حضور در کلاس اجتناب کنند و متاسفانه بیانیههای جعلی به نام کانون صنفی معلمان صادر میشد که برای وجه کانون خوب نبود.
این فضا سازیها از سوی چه کسانی صورت میگرفت؟
در حقیقت برخی از گروهها با این ترفند قصد به چالش کشاندن کانون صنفی معلمان و بهره برداری نامشروع از وجهه مردمی آن را داشتند. برخی از گمانه زنیها مبنی بر این بود که برخی در جریانات راست و برخی از نمایندگان مجلس خیلی بدشان نمیآید که به نارضایتیها دامن زده شود؛ به خاطر همین مسئله ما بر روی این موج سوار شدیم و تجمع روز دهم اسفند را برگزار کردیم. اصل اعتراض را هم در مقابل مجلس و در شهرهای دیگر جلوی شعبات ادارات آموزش و پرورش بردیم. در قطعنامه کانون هم اعلام کردیم که اعتراض ما فقط به دولت نیست و مجلسیان به جای ریشه یابی اعتراضات معلمان در این فرآیند نقش دارند. متاسفانه برخی از نمایندگان مجلس تأخیر در اجرای لایحه رتبه بندی معلمان را دلیل اعتراض معلمان جلوه دادند و از تجمع معلمان در جلوی مجلس به نفع جناح سیاسی خود بهره برداری کردند مبنی براینکه معلمان از دست دولت به مجلس پناه آوردهاند. در حالیکه معلمان در حوزه تصویب قوانین و بودجه مناسب برای بهبود شرایط آموزش و همچنین نقش نظارتی مجلس برای اجرای صحیح قوانین مصوب انتقاد دارند.
پیش از این هم معلمان دست به اعتراضات گستردهای زده بودند. مهمترین اعتراض معلمان پیرامون چیست؟
اعتراضات پیرامون مسائل حادی است که آموزش و پرورش را زمین گیر کرده است. اعتراضاتی که قبلا هم صورت گرفته است. در بهمن و اسفند سال ۸۵ به دنبال تاخیر دولت دکتر احمدینژاد در اجرای قانون نظام هماهنگ معلمان به دعوت کانون صنفی معلمان در اعتراض به پایین آمدن شان و منزلت فرهنگیان در مقابل پارلمان دست به اعتراضات گسترده زدند. خاطرتان هست که در ۲۳ اسفند معلمان مورد ضرب و شتم نیروهای امنیتی قرار گرفتند و دولت و بخشی از حاکمیت نشان دادند که نسبت به اجرای قانون نمیخواهند تمکین کنند. معلمان انتظار داشتند که بعد از اعتراضات سال ۸۵ که آن را در سال ۸۶ و ۸۷ هم پیگیری کردند پس از تغییر قانون٬ تغییرات ملموسی را در زندگی خود مشاهده کنند از جمله اینکه وضعیت دستمزد و بیمه به شکل کارآمد شود اما متاسفانه این اتفاقات صورت نگرفت. این هم یادآور شوم که کانون صنفی معلمان ضرب الاجلی را تا تاریخ سیام بهمن سال ۸۷ برای دولت وقت تعین کرد تا خود رئیس جمهور یا معاون اولش در رسانه ملی حاضر شود و از اجرای کامل قانون نظام هماهنگ خبر دهند و دقیقا چند ساعت مانده به پایان این مهلت تعیین شده خود رئیس جمهور در شبکه یک سیما از اجرای قانون بدون کم و کاست خبر داد. این دستاورد بزرگی بود زیرا کانون صنفی معلمان روز پنجم اسفند را روز اعتصاب عمومی اعلام کرده بود و دولت ناگزیر به تمکین شد. اما بعد از اجرای قانون در سال ۸۸ باز موارد قانونی برای فرهنگیان اجرا نشد و همان فاصله طبقاتی که پیش از اجرای قانون مدیریت خدمات کشوری در بین معلمان و سایر اقشار کارمندان وجود داشت دوباره ایجاد شد. بر همین اساس است که الان یک معلم با ۲۰ سال سابقه کار و مدرک لیسانس حقوقش یک میلیون و پانصد هزار تومان است و دریافتی او حتی از یک میلیون تومان هم کمتر است. اما میزان دستمزد سایر اقشار دوبرابر این مبلغ است. برای مثال سازمان زندانها طی سال ۹۳ دو بار تغییر حکم افزایشی در مورد کارکنانش داشته است، در مورد کارکنان وزارت بهداشت، بانکها هم به همین صورت…
علت این رویکرد و نگاه تبعیض آمیز به قشر معلمان چیست؟
متاسفانه دولت و مجلس و برخی از جریانات که در کشور تصمیم گیرنده هستند برای اجرای قانون و کم کردن این فاصله اقدامی انجام نمیدهند. تمام اینها ناشی از نگاه نازلی است که بخشی از حاکمیت و اقتدارگرایان به آموزش و پرورش دارند و به آموزش و پرورش فقط به عنوان یک نهاد مصرفی نگاه میکنند. وقتی هم انتقاد میکنیم که چرا بودجه آموزش و پرورش را زیاد نمیکنید؟ پاسخ میدهند که شما چه تولیدی دارید که حالا انتظار افزایش بودجه دارید. یعنی تشخیص نمیدهند که تولید علم، قویترین و مهمترین تولید در داخل یک کشور است.
آیا کانون در مورد اجرایی نشدن این موارد قانونی به دیوان عدالت اداری هم شکایت برده است؟
افراد باید به شکل انفرادی به دیوان عدالت اداری شکایت ببرند اما ما از وکیل کانون صنفی معلمان خواستهایم که هر معلمی که مراجعه کرد به شکل رایگان مشاوره حقوقی و اقدامات لازم را برایش انجام دهد. در حال حاضر کانون صنفی معلمان پله پله و قدم به قدم شکایتهایی را به دیوان ارائه میدهد و معلمان هم به محض اینکه متوجه میشوند از نسخههای خام شکایت استفاده میکنند. در هر حال زمانی که شکایت زیاد میشود دولت و مجلس ناگزیر از تمکین اجرای قانون هستند.
خود شما به خاطر این اعتراضات اخیر احضار و بازجویی شدید؟
روز قبل از اعتراضات به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات و خود اطلاعات احضار شدم اما بازجوییها کاملا متفاوت بود. من در سال ۸۵ هم بازجویی شده بودم و رویکرد دولت تدبیر و امید رویکرد متفاوت و مثبتی است. یعنی چه قبل از اعتراضات و چه بعد از اعتراضات که احضار شدم این تفاوت برخورد را کاملا حس کردم و دیگر حالت تقابلی وجود ندارد و دولت کم کم دارد از فاز امنیتی فاصله میگیرد که امری بسیار مثبت است. اگر این حس اعتماد در معلمان به وجود بیاید حتما دولت و معلمان میتوانند با کمک یکدیگر مشکلات را حل کنند.
اعتراضات و تجمعات به چه صورتی شکل میگیرد؟
اعتراضات معلمان مرحله به مرحله صورت میگیرد. در مرحله اول نامه نوشته میشود، در مرحله دوم دیدارهایی صورت میگیرد، در مرحله سوم طومار به مجلس و نهاد ریاست جمهوری تحویل داده میشود… به عبارت دیگر در طی زمان هم چانه زنی بوده و هم تذاکرات لازم داده شده است. در واقع ما بعد از این هم که مشاهده کردیم که ارادهای برای برآوردن مطالبات فرهنگیان وجود ندارد، مجبور شدیم از تاکتیکها به شکل میدانی استفاده کنیم که تجمع باشکوه ملی دهم اسفند معلمان یکی از این تاکتیکها بود. این تجمع یکی از گستردهترین گردهماییهای معلمان در دهههای اخیر بوده است. نظم و سکوتی که در این تجمع وجود داشت نشان از رشد اجتماعی و روحیه مدنی معلمان داشت.
آیا در صورت عدم توجه به مطالبات معلمان اعتراضات خود را ادامه خواهید داد؟
در هر حال معلمان انتظار دارند که تغییرات ملموسی در رفع مشکلات آنها از سوی نمایندگان و دولت برداشته شود. ما برای نشان دادن حسن نیت٬ بعد از دهم اسفند هیچ تجمعی برگزار نکردیم اما در صورت ادامه روند بیتوجهی به خواسته معلمان، این اعتراضات در ۱۲ اردیبهشت ادامه پیدا خواهد کرد. کانون هم در این مدت برای احقاق حقوق معلمان از هیچ تلاشی کوتاهی نخواهد کرد.
این نکته را هم باز تاکید میکنم همانطور که نشان دادیم استراتژی ما از نوع سکوت بود و تجمع ساعت دو بعدازظهر هم بود تا مدارس تعطیل نشوند. شعار رادیکالی هم داده نشد تا مورد بهره برداری سیاسی جریاناتی قرار گیرد. ما معتقدیم که معلمان پیاده نظام منافع جناحی دولت و مجلس نیستند. ما مطالبه محور هستیم اما نمیتوانیم تفاوت دیدگاه دولت تدبیر و امید و دولت اصلاحات را با دولت نهم و دهم نادیده بگیریم. کانون صنفی معلمان ایران از دولت تدبیر و امید میخواهد که بطور ریشهای اعتراضها و دغدغههای فرهنگیان مورد بررسی قرار دهد و گامهای جدی و مثبتی را برای رفع تبعیض بر معلم و آموزش و پرورش بردارد.
در حال حاضر اهم مطالبات معلمان چیست؟
یک بخش از مطالبات به شکل عمومی هستند:
یک، بزرگترین دستگاه اجرایی کشور آموزش و پرورش است اما بودجهای که برای این وزارت تعیین شده بودجه مناسبی نیست. برای مثال سیزده میلیون دانش آموز در ایران از جمعیت کل برخی از کشورها مانند سوئد و فنلاند بیشتر است اما بودجه آموزش و پرورش آن کشورها بیشتر از ایران تعیین میشود. این در حالی است که ما پنجمین کشور برخوردار جهان با منابع عظیم نفتی و گاز هستیم. بر همین اساس انتظار میرود بودجهای که برای آموزش و پرورش در نظر گرفته میشود با گستره آن متناسب باشد. با بودجه ۲۴ هزار میلیاردی نه تنها آقای فانی بلکه هیچ وزیر دیگری در این سیستم نمیتواند کاری انجام دهد. یعنی با این بودجه هیچ دولتی نمیتواند کاری انجام دهد فرقی نمیکند چه دولت اصلاحات، چه دولت احمدینژاد و چه دولت تدبیر و امید. به دلیل اینکه افراد و جریانات زیاد در آموزش و پرورش تاثیر گذار نیستند و از سوی دیگر ارادهای هم در حاکمیت نیست تا مساله بودجه آموزش و پرورش را سامان دهد. بنابراین اولین مطالبه فرهنگیان این است که بودجه آموزش و پرورش حداقل باید دو برابر شود تا بر اساس این بودجه دولتها بتوانند برای تغییرت اساسی و اصلاح بنیادین ساختار آموزش و پرورش اقدام کنند.
دو، در مورد میزان دستمزد معلمان نسبت به سایر اقشار توقع این است که بر اساس قانون نظام هماهنگ بازده اختلاف دستمزد زیاد نباشد و این اختلافی که کاملا طبقاتی شده برچیده شود.
سه، بهبود بیمه معلمان است به ویژه اینکه بیمه آتی سازان حافظ، بیمه کارآمدی نیست و برای بازنشستگان مشکلات زیادی را ایجاد کرده است.
بنابراین بودجه، میزان دستمزد و بیمه از مطالبات عمومی معلمان است و بخش دیگر از مطالبات هم به شکل خرد هستند.
میتوانید در مورد این بخش از مطالبات هم توضیح دهید؟
طبق بند ۵ مادهٔ ۶۸ قانون مدیریت خدمات کشوری در مورد فوق العاده شغل فرهنگیان باید از ۸۰۰ امتیاز به ۱۵۰۰ برای مشاغل با مدارک کارشناسی و ۲۰۰۰ برای مدارک بالاتر تغییر کند. یعنی یکسری از مطالبات ما در قسمت نیروی انسانی و سامان دهی آن و وضعیت استخدامهای نابسامان در آموزش و پرورش است. از جمله این که تبدیل وضعیت معلمان پیمانی که در وضعیت استخدامشان به آنها وعده داده شده بود که اگر در آزمون سال ۸۹ شرکت کنند تا سال ۹۲ تبدیل وضعیت میشوند اقدامی صورت نگرفته است. متاسفانه بعد از استقرار دولت تدبیر و امید در معاونت توسعه و نیروی انسانی موضوع مورد بررسی قرار گرفت و متوجه شدند که دولت دهم آقای حاج بابایی ۱۱۶ هزار نفر خارج از ضوابط اعم از بیسواد و کم سواد وارد چرخه آموزش و پرورش کرده و تخلفات گسترده دولت دهم باعث شد که معلمانی که به شکل پیمانی وارد آموزش و پرورش شده بودند تبدیل وضعیت نشوند.
برخی از معلمان هم حق التدریسی و شرکتی بازمانده از سالهای گذشته هستند و در تصمیمات خلق الساعه که در دولت نهم و دهم گرفته میشد وارد آموزش و پرورش شدند اما بعد از مدتی بیرون رانده شدند.
برخی از معلمان اصلا کد پرسنلی ندارند و معلمان آزاد با حقوق ۳۰۰ هزار تومان بدون بیمه در حال فعالیت هستند. متاسفانه هیچکس از این بخش از معلمان بجز کانون صنفی معلمان حمایت نمیکند. این افراد سرکلاس میروند و درس میدهند اما کد پرسنلی ندارند و حقوقشان به شکل دستی پرداخت میشود و هیچ جا اسم آنها ثبت نیست. بطوریکه اگر در کلاس برایشان اتفاقی بیفتد هیچکس نمیداند که آنها معلم هستند. بیمه هم ندارند. هر سال به آنها وعده داده میشود که اگر امسال کار کنند سال بعد آنها را در قسمت حق التدریس میآورند و کم کم آنها را به وضعیت پیمانی و رسمی تبدیل میکنند. اما این وعدهها هیچگاه عملی نمیشود و هر دولتی که سر کار میآید میگوید دولت قبلی این وعدهها را داده است و مسئولیتی در این زمینه نمیپذیرد.
حقوق و منزلت بازنشستگان فرهنگی در طول سالهای بعد از انقلاب متاسفانه نسبت به سایر اقشار پایین بوده است و بیمه آنها هم مشکل دارد.
اماکنی که در آموزش و پرورش به عنوان اماکن رفاهی به معلمان اختصاص داده میشود با سازههای ضعیف است بطوریکه بسیاری از فرهنگیان خجالت میکشند خانواده خود را برای چند روز تعطیلات به آنجا ببرند در حالیکه در ارگانهای دیگر اماکن مرتبی را در اختیار کارکنان خود میگذارند.
موضوع دیگر شکستن حریم معلم، کلاس و مدرسه است که طی ماههای اخیر شاهد آن بودیم. دانش آموزی که معلم بروجردی را به ضرب چاقو کشت و خشونتهای دیگری در محیط مدارس رخ داده است.
عدم تجهیز مدارس از دیگر موارد مورد انتقاد فرهنگیان است. دانش آموزان در مدارسی تحصیل کردهاند که به هیچ وجه استاندارد نبوده و آتش سوزیهایی که در روستای شین آباد، درودزن فارس، شفت گیلان و اردبیل بوجود آمد از جمله این مشکلات است که باعث شد دانش آموزان در آتش بسوزند و این مساله بارها و بارها مورد انتقاد فرهنگیان قرار گرفته اما ارادهای برای تجهیز مدارس وجود ندارد.
دانش آموزانی هم که فارغ التحصیل میشوند جذب بازار کار نمیشوند یا در بخشهایی بکار گرفته میشوند که تخصص آنها نیست. از همین رو یکی از مطالبات ما این است که دبیرستان فنی و حرفهای به سمتی برده شود که شغل دانش آموزان آن تضمین شده باشد. جالب است در سفری که به ترکیه داشتم در شهر اسکی شهیر یک هنرستان بنام آناتولی بود که شش هزار دانش آموز دختر و پسر در آن تحصیل میکردند و تمام این تعداد تضمین شغلی داشتند. این تضمین شغلی انگیزه دانش آموزان را بالا میبرد.
اصل قانون اساسی مبنی بر رایگان بودن آموزش تقریبا زیر پا گذاشته شده است و بیشتر بار مالی مدارس بر روی دوش اولیای دانش آموزان است. آموزش با کیفیت و رایگان بخشی از ابتداییترین حقوق هر شهروندی است که باید از آن بهرهمند شوند.
درونمایه کتابهای درسی مرتب تغییر داده میشود که آغاز آن هم در دولت دهم بود و تغییر ساختار از سیستم قدیم به شش سه سه تبدیل شد. این مسئله موجب سردرگمی دانش آموزان و اولیای آنها و در برخی موارد معلمان میشود.
نگاه ایدئولوژیک در درونمایه کتابهای درسی در حال افزایش است و بر اساس نگاه ایدئولوژیک و سنتی به مسائل آموزش و پرورش نگاه میکنند. متاسفانه با حوزه علمیه قرارداد بسته شده که یک روحانی معاونت و مدیریت مدرسه را برعهده بگیرد. به عبارت دیگر با این طرح مدارس یعنی بخشی از آموزش و پرورش را زیر چتر حوزه علمیه میبرند.
در هر حال حجم مطالبات خرد بسیار زیاد است که در این مجال اندک فرصت گفتن آنها نیست.
آقای فانی در مورد پیگیری مطالبات فرهنگیان گفتهاند که طی جلسهای که با آقای نوبخت رئیس سازمان مدیریت و برنامه ریزی داشتهاند که بر اساس قرارهایی که تامین شد بخشی از مطالبات فرهنگیان پرداخت شده و تا آخر اسفند هم بخش دیگری از این مطالبات را پرداخت خواهد. منظور از آن٬ تحقق چه مطالباتی است؟
دولت و مجلس هر دو دارند فرار به جلو میکنند. توجه داشته باشید که اعتراضات معلمان بخاطر مطالبات و معوقات پیشین نبوده است و در واقع دولت و مجلس دارند برای توجیه مشکلات تحمیل شده بر معلمان، با فرو کاستن دلایل اعتراضات معلمان به درخواست مطالبات و معوقات، ناتوانی و کم کاری خود در رفع مشکلات اصلی که گریبانگیر آموزش و پرورش کشور است را مخفی میکنند. اینکه معوقات پرداخت شود که هنر نیست، مثل اینکه پرداخت حق معلمان که دستمزد ساعات غیر موظف خود را چند ماه بعد، آنهم نه به طور کامل لطف بزرگی به آنهاست! البته نگاه دولت تدبیر و امید به تشکلهای صنفی و به معلمان با نگاهی که دولت نهم و دهم داشت بسیار متفاوت است.
دقیقا رویکرد دولت یازدهم چه تغییری نسبت به دولت نهم و دهم دارد؟
زمانی که سال ۸۵ اعتراضات را ساماندهی میکردیم آقای فرشیدی وزیر آموزش و پرورش اعلام کرد که اصلا تشکلهای صنفی را برسمیت نمیشناسد و با معلمان برخوردهای امنیتی شد؛ یعنی پروندههای صنفی معلمان به فاز امنیتی رفت و احکام مختلفی از جمله اخراج، زندان، تبعید، انفصال، کسر حقوق و بازنشستگی پیش از موعد برای فعالان صادر شد. به اندازهای فضا را امنیتی کرده بودند که عضویت در کانون صنفی معلمان از طرف جریان اقتدارگرا جرم تلقی میشد و این مسئله را چماقی برای بازجوییها کرده بودند. یکی از ردیفهای اتهام عضویت در کانون صنفی معلمان بود و خود من یکی از کسانی بودم که در بازجویی در بند ۲۰۹ اوین به گفته بازجو اتهامم عضویت در تشکل غیرقانونی کانون صنفی معلمان است. این برخوردها ناشی از آن بود که دولت رویکرد مثبتی به تشکلهای صنفی نداشت.
اما در دولت تدیبر و امید خود آقای فانی به رئیس قوه قضاییه برای آزادی معلمان زندانی نامه نوشتند که امر بسیار مثبتی بود. یا اینکه در تمام پروندههایی که در هیئتهای تخلفات با نفوذ اقتدارگراها احکامی مانند تبعید و انفصال و.. صادر شده بود در هیئت نظارت به دستور شخص وزیر پروندهها دوباره مورد بررسی قرار گرفت. نتیجه این اقدامات این بود که نبی الله باستان فارسانی که به لرستان تبعید شده بود به چهارمحال بختیاری بازگشت. محمد توکلی از لرستان به کرمانشاه بازگشت. حکم یکسال زندان مختار اسدی به حالت تعلیق درآمد. پرونده آقایان باغانی و بهشتی لنگرودی برای اعمال ماده هیجده رفت و توقف حکم داده شد. این تغییرات مثبتی بود که دولت تدبیر و امید انجام داد.
از دیگر موارد این رویکرد مثبت این بود که ما توانستیم بعد از هشت سال در تهران شورای هماهنگی کانونهای صنفی معلمان ایران مشتمل از ۳۴ تشکل را در شهریور سال ۹۳ در تهران برگزار کنیم. اگرچه در ابتدا عوامل امنیتی اجازه برگزاری جلسه را ندادند اما با نفوذی که وزارت آموزش و پرورش در قسمت امنیتی داشت و با رایزنیها این جلسه برگزار شد. در حالیکه در سال ۸۶ ٬ چهل نفر از فعالان صنفی از جمله من در مترو علم و صنعت دستگیر شدیم و اتهام ما نشست غیرقانونی شورای هماهنگی کانونهای صنفی بود اما این محدودیتها در دولت تدبیر و امید برطرف شد.
اما برای آزادی دو معلم زندانی یعنی آقایان بداغی و باقری تاکنون اقدامی صورت نگرفته است علت آن چیست؟
آقای رسول بداغی که حکم شش سال زندان را از قاضی صلواتی دریافت کرده بود متاسفانه حکمش اجرایی شد. در طی این مدت هم حتی یک ساعت اجازه مرخصی به او داده نشده و حتی در مراسم تدفین و تشیع فوت مادرش اجازه حضور به او ندادند. زمانیکه برای مداوا به بیمارستان سینا انتقال پیدا کرد باز مسئله حالت امنیتی پیدا کرد و دوربین بچهها را توقیف کردند. یعنی آقایان بداغی و باقری که حکمشان اجرا شد دیگر تغییر نگاه دولت و اقدامات کانون صنفی معلمان و اعتراض فرهنگیان در نگاه حاکمیت تغییری ایجاد نکرد. اما بعد از دولت تدبیر و امید پروندهای نداشتیم که حکم آن به اجرا درآید.
چه انتقاداتی به دولت یازدهم دارید؟
دولت در فاز اجرایی بسیار ناکارآمد عمل کرده است. یعنی معلمان هم مثبت بودن تغییر نگاه را میبینند و هم این ناکارآمدی. اما باز تاکید میکنم که این انتقادات تنها نسبت به دولت نیست و بخشی از آن به مجلس و نگاه حاکمیتی خاص نسبت به آموزش و پرورش باز میگردد. بخشی هم بغضی است که در هشت سال گذشته گلوی معلمان را فشرده و هیچکس جرات حرف زدن نداشت و با کوچکترین حرفی به حراست احضار میشدند و برایشان پرونده سازی میکردند. الان فضا باز شده و میتوانیم نسبت به کاستیها اعتراض کنیم. نگاه دولت تدبیر و امید به اعتراض معلمان، نگاه مثبتی بود اما این کافی نیست و اگر میخواهند مشکلات آموزش و پرورش حل شود باید به معلمان اعتماد کنند و به اعتراضات بیتوجه نباشند و حرف معلمان را بشنوند و انتقادات معلمان را به مرور زمان برطرف کنند.
آیا افزایش حداقل دستمزد ۲۰ تا ۳۰ درصدی مشکلات معلمان را حل خواهد کرد؟
ما در مسئله افزایش دستمزد انتظار معجزه از دولت نداریم اما در بازده سه و چهار ساله اگر سی درصد به حقوق معلمان اضافه شود بعد از چهار سال بیشتر از ۱۲۰ درصد به هر فرهنگی نسبت به چهار سال پیش افزوده شده و این افزایش صد در صدی میتواند در این بازده سه و چهار ساله کمک کند. البته ممکن است افزایش احتمالی ۳۰ درصدی امسال زیاد به چشم نیاید اما نباید از این میزان کمتر شود. در این زمینه نگاه ابزاری و بازی با معلمان منجر به گستردهتر شدن اعترضات آنها میشود. اینگونه نباشد که هر زمان انتخابات است و به معلمان نیاز دارند از آنها کمک گیرند و بعد از تمام شدن انتخابات معلمان کلا به فراموشی سپرده شوند.
در پایان ناگفتهای مانده که بخواهید اضافه کنید؟
معلمان در کف مطالبات صنفی با کارگران و پرستاران در پیوند هستند. خوشبختانه با نگاهی که در وزارت بهداشت وجود داشت و ارادهای که خود وزیر و بدنه وزارت خانه داشتند سبب تغییرات مثبتی در آن وزارت خانه شد و سطح حقوق پرستاران و پزشکان افزایش یافت. معلمان و کارگران هم دغدغههای مشترکی در مسئله معیشتی دارند که مطالباتشان در پیوند با هم محقق خواهد شد. ما امیدواریم با درک و نگاه مثبتی که دولت تدبیر و امید دارد در یک بازده دو و سه ساله وضعیت فرهنگیان و کارگران از این وضعیت نابسامان درآید و حداقل به حالت عادی بازگردد.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید