خوابي كه سلفيها براي مصر ديدهاند
- چه خوب شد كه ميهمان، يك مرد است زيرا شيخ با زنان صحبت نميكند. البته همين كه گزارشگر يك خارجي است كار را سخت ميكند. شيخ «فوزي السعيد» ميگويد كه اين روزها در غرب پيشداوريهاي زيادي در مورد آنان صورت ميگيرد اما شايد اين مصاحبه بتواند تا اندازهاي واقعيت را روشن كند.
شيخ سعيد 70ساله مردي جدي با ريشي بلند و خاكستري است كه جامهاي بلند بر تن و كلاهي گلدوزي شده بر سر و نعلين به پا دارد. ساعت شش و نيم صبح است و مومنان نماز صبح را به جا آوردهاند و حال به صورت نيمدايره نشستهاند و شيخ در مركز اين نيمدايره روي يك صندلي چوبي نشسته است. مسجد توحيد واقع در شمال قاهره ساختمان سادهاي است كه از ستون و ارگ و جزييات اضافي در آن خبري نيست و نمازگزاران در اينجا در كمال خضوع در مقابل خداي خود به سجده ميروند.
امروز نيز مانند هر روز شيخ حاميان خود را به «ايمان واقعي» فراميخواند و از آنان ميخواهد كه هنگام مصاحبه با موبايلهاي خودشان عكسبرداري و فيلمبرداري كنند. به گفته شيخ اين مساله تنها نوعي اقدام احتياطي است. شيخ سعيد فردي تحصيلكرده و در واقع يك مهندس الكترونيك است و امروز يكي از مشهورترين روحانيان سلفي مصر به شمار ميآيد. او عقيده دارد كه اين روزها تشخيص دوستان و دشمنان اسلام كار سادهاي نيست. از زماني كه سلفيها با حزب خود يعني «حزب نور» در انتخابات مصر توانستند بعد از اخوانالمسلمين برنده اين ميدان باشند، غرب با نگراني به تحولات قاهره مينگرد. در همان اولين دور انتخابات بود كه 60 درصد از كانديداهاي اين دو حزب اسلامگرا به پيروزي رسيدند و يكسوم كرسيهاي مجلس نيز نصيب كانديداهاي منفرد شد.
و به اين ترتيب بود كه آن حرف هميشگي اسلامگرايان به اثبات رسيد. آنان همواره بر اين باور بودند كه اگر در سراسر خاورميانه اسلامي انتخاباتي آزاد برگزار شود اين اسلامگرايان و احزاب اسلامي هستند كه پيروز آن انتخابات ميشوند. البته اين ادعا پيش از اين يعني در سال 2006 در غزه، در سال 2010 در عراق و در سال 2011 در تركيه و تونس و مراكش نيز به اثبات رسيده بود. اما تنها در مصر است كه گروهي راديكال چون سلفيها توانستهاند كه حزب تاسيس كرده و در چارچوبي حزبي وارد عرصه انتخابات شوند. مصر يعني همان پرجمعيتترين كشور جهان عرب همزمان از نظر فرهنگي نيز پرنفوذترين كشور عربي به حساب ميآيد و دامنه آن ضرباهنگ انقلابي كه 11 ماه پيش در ميدان تحرير قاهره نواختن را آغاز كرد، به ليبي و سوريه و ديگر كشورهاي خاورميانه هم رسيد. كاركرد و قدرت اجرايي سلفيها نهتنها بسياري از مردم مصر بلكه بيش از همه جوانان انقلابي، ليبرالها، چپگرايان، مسيحيان قبطي و گروههاي ميانهرو اسلامي را در شگفتي فرو برد زيرا سلفيها همان كساني بودند كه احساسات برخي از مردم را عليه قبطيان تحريك ميكردند و جالب آنكه همان كساني بودند كه انقلاب مصر را تحريم و از آن به عنوان حركتي ساخته و پرداخته «صهيونيستها و روسپيها» ياد ميكردند. سلفيها تا مدتها انتخابات را امري «غيراسلامي» ميدانستند و اكنون همين گروه به عنوان افرادي دموكرات به قدرت ميرسند؟
تشكيل حزب
حزب نور در بهار امسال با شركت گروههاي مختلف محافظهكار و سابقا شبهنظامي تاسيس شد. اگرچه تا آن زمان هيچ بلندپروازي دموكراتيكي از اين گروه مشاهده نشده بود اما همگان از رابطه تنگاتنگ سلفيها با پادشاهي عربستان سعودي آگاه بودند. از قرار معلوم حكومت نفتي و وهابي عربستان از زمان تاسيس حزب نور نزديك به صد ميليون دلار به عنوان كمكهاي انتخاباتي به اين كشور واقع در كرانه نيل سرازير كرده است.
ديدگاههاي سياسي سلفيها نيز مانند مساجد آنها ساده است. آنان ادعا ميكنند كه بر پايه الگوي پيامبر اسلام و «سلف صالح» زندگي ميكنند و البته برداشت آنان از زندگي پيامبر اسلام به هيچ عنوان با باورهاي غالب مسلمانان همخواني ندارد. سلفيها ادعا دارند كه طبق اين الگو زنان بايد تمام صورت به غير از چشمها را بپوشانند و مردان نيز بايد ريش (ترجيحا بدون سبيل) داشته باشند.
اما صرفنظر از اين مسايل ظاهري، پرسش اصلي اين است كه سلفيها چه برنامهاي براي مصر دارند؟ شيخ سعيد در پاسخ به اين پرسش ميگويد: «ببينيد، جهان اسلام همواره از بيعدالتي گسترده در رنج بوده است. اما راهحل آسان است. به فرمان خداوند براي نجات كشور بايد تنها به قرآن و شريعت عمل كنيم.» البته شيخ در مورد اينكه چه برداشتي از قرآن و شريعت دارد سكوت ميكند.
اعضاي بلندپايه حزب نور در طول مبارزات انتخاباتي از زمان خود به خوبي بهره برده و از تضاد شديد خود با سنتهاي ليبرال مصر پرده برداشتند. به اينترتيب بود كه «عبدالمعين الشحات» سخنگوي اين حزب در جريان يك برنامه تلويزيوني اعلام كرد كه حاضر نيست در برنامهاي با حضور زنان شركت داشته باشد و بايد ميان او و زنان حاضر در استوديو پرده بكشند. و آخرين خواسته الشحات هم اين بود: «تخريب اهرام!» از نظر او مردم مصر بايد بالاخره از «ستايش بتپرستانه» ميراث فراعنه دست بردارند و بايد تنديسها و پيكرهها و نقاشيهاي پنجهزارساله و تاريخي با گچ و خاك پوشانده شود و خيابانهايي كه نام فراعنه را دارند تغيير نام داده شود.
اما آيا اين همه آن هدفي بود كه جوانان مصري به خاطر آن در پايان ژانويه به خيابانها ريختند و مستبدي به نام حسني مبارك را سرنگون كردند؟ «عمرو عزالرجال» در پاسخ ميگويد: «نه، اما اين تنها پديدهاي گذراست. ما حدس ميزديم كه اين گروهها در انتخابات پيروز شوند زيرا گروههايي مانند سلفيها در ميان پادشاهيهاي نفتي دوستان زيادي دارند و علاوه بر آن آنها هم مانند اخوانالمسلمين از پيشينه زيادي در اپوزيسيون برخوردار بوده و زمان كافي براي سازماندهي در اختيار داشتهاند.»
عمرو 28ساله در خيابان شلوغي در محله كارگرنشين قاهره يعني ايمبابا ايستاده است. شب از نيمه گذشته و او خسته به نظر ميرسد. با شكيبايي نور تند فلاش دوربينهاي خبرنگاران مصري را تحمل ميكند. بالاي سر وي و ميان دو درخت پلاكاردي انتخاباتي با چهره او در اهتزار است و در پايين آن پلاكارد ميخوانيم: «ائتلاف جوانان انقلابي.» اين كانديداي انتخابات يك بار ديگر براي خبرنگاران عكاس ژست ميگيرد. اين آخرين نشست انتخاباتي امروز است. عمرو در حالي كه لبخندي همراه با خودآگاهي لجوجانه بر لب دارد، ميگويد: «دموكراتها در درازمدت به مقصود ميرسند.»
قهرمان انقلاب
او كه يك وكيل دادگستري است يكي از قهرمانان انقلاب مصر به شمار ميآيد. هر كس كه در ميدان تحرير مبارزه كرده باشد عمرو را ميشناسد. در سال 2004 به يك حزب ليبرال پيوست و تجربه ناموفقي را در انتخاباتي كه رژيم مبارك برگزار ميكرد، پست سر گذاشت. عمرو در سال 2008 تبديل به يكي از چهرههاي اصلي «جنبش جوانان ششم آوريل» شد؛ همان جنبشي كه نقشي اثرگذار در انقلاب ايفا كرد. اين جنبش در واقع يك صفحه فيسبوك گروهي بود كه رفتهرفته اعضاي آن به هزار، 10 هزار و صدها هزار نفر رسيد.
عمرو از همان روز نخست به همراه دوستانش به ميدان تحرير رفت و شعار داد و سرود خواند. جادوي آن روزها و تجربههايي كه منجر به برقراري آزادي شد، از نظر عمرو ارزنده بود و وي هرگز آن را فراموش نميكند. پس از آن عمرو از كسوت يك انقلابي درآمد و كانديداي انتخابات شد. اگرچه وي در محله فقيرنشين ايمبابا به صراحت عليه سلفيها موضع ميگيرد اما شانس خوبي براي انتخاب شدن دارد. عمرو به عنوان فرزند يك راننده اتوبوس با خواستهاي رأيدهندگان متدين آشناست. پدرش يكي از اعضاي گروه تندرو «جماعت اسلامي» بود و عمرو به خوبي ميتواند توضيحي براي پيروزي سلفيها ارايه بدهد: «آنها روي احساسات و وجدان مذهبي مردم دست ميگذارند و گوشت و زغال تقسيم ميكنند. اما هيچ برنامهاي ندارند. و با اين كارها هم نميتوان براي اين مردم شغل و كار ايجاد كرد.» اما هر زمان كه عمرو براي اين رأيدهندگان از حقوق سياسي و حق مشاركت و برنامههاي آموزشي و درماني ميگويد با شگفتي و كنجكاوي به حرفهاي او گوش ميدهند.
عمرو ميگويد افرادي مثل وي نسبت به شوراي نظامي حاكم بيشتر بدگمان هستند تا نسبت به اسلامگرايان. از نظر عمرو سران ارتش مصر با آن دسته از اعضاي عملگراتر و تجديدنظرطلبتر اخوان همدست شدهاند و اين مساله همچنان ادامه دارد. به گفته وي سلفيها در دوران مبارك به خواب خوش زمستاني فرو رفته بودند و «اين گروههاي شبهنظامي بودند كه بهانه لازم را به رژيم گذشته ميدادند تا دستگاه پليسي و قانون وضعيت فوقالعاده را سرپا نگه دارد. جنبش دموكراتيك برخلاف آن گروهها كنترلپذير نيست و ژنرالها هم از همين مساله نفرت دارند.» در حال حاضر مصريها با نگراني در انتظار اقدامات و موضعگيريهاي اخوانالمسلمين قدرتمند و حزبشان يعني «حزب آزادي و عدالت» هستند: آيا اخوان از سلفيها فاصله گرفته و با نيروهاي ليبرال ائتلاف خواهند كرد؟ يا همراه با سلفيها از مصر كشوري راديكال خواهند ساخت؟
اين تنها مسيحيان، ليبرالها و سكولارها نيستند كه نگراني اين را دارند كه مصر از مسيري دموكراتيك سر از كشوري غيردموكراتيك درآورد. دو ماه پيش از آغاز انتخابات «رجب طيب اردوغان» نخستوزير تركيه به قاهره آمد و از سوي اخوانالمسلمين به شدت مورد استقبال قرار گرفت. اردوغان سپس طي يك سخنراني گفت: «يك دولت سكولار به همه مذاهب احترام ميگذارد. هيچ وحشتي از سكولاريسم نداشته باشيد.» و در اينجا بود كه ديگر هيچ يك از اعضاي اخوانالمسلمين براي اردوغان كف نزد. از سوي ديگر سلفيها هم سكولاريسم را «ابزار شيطان» ميدانند و به اينترتيب ميتوان گفت اخوانالمسلمين تا به امروز به اين اندازه از مدل تركيه فاصله نگرفته است.
منبع: اشپيگل
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
کیانوش توکلی
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید