ناسیونالیسم ایرانی
منظور از این اصطلاح ملی گرایی ایرانی ست. اما مفهوم دقیق آن «ملی گرایی فارسی» ست. اینجا واژه ی ایرانی برابر فارسی به کار رفته و نادرست است. ملی گرایی فارسی، ایده لوژی ناسیونالیستهای قوم فارس است.
تاریخچه ی ملی گرایی فارسی:
این گذشته شامل دو بخش است: بخش اول ملی گرایی قوم فارس در مقابل اعراب و ترکها. و بخش دوم از مشروطیت و حکومت رضاشاه تا کنون را شامل میشود. سیاست یکسان سازی متعلق به همین دوره است.
ملی گرایی چپ و روشنفکران ایران:
چپ و روشنفکران عمدتا از دل حزب توده و جبهه ی ملی بیرون آمده اند و «کم و بیش ملی گرایی فارسی و دیدگاه فارس گرایی» را با خود دارند.
چپ و روشنفکرانی که «حق تعیین سرنوشت - اتحاد داوطلبانه و جدایی یک ملیت » را نمی پذیرند دارای دیدگاه «ملی گرایی فارسی» هستند.
حکومت اسلامی ایران و ملی گرایی:
حکومت ایران دارای دوخصوصیت مهم «ملی گرایی- و شیعه گری» ست. به خاطر همین خصلت ناسیونالیستی ست که شعار راسیستی « کارفرما افغانی را رهاکن» در اول ماه مه 94 درخیابانهای تهران توسط
جریان حکومتی فریاد شد.
مردم و زحمتکشان:
مردم و زحمتکشانی که در پی «تشکلهای مستقل از حکومت» نیستند و فاقد آگاهی دفاع از حقوق خوداند می توانند ابزار حکومت شود. فاکت تاریخی انتخاب حکومت اسلامی و خمینی و انتخاب هیتلر در آلمان را داریم.خانه ی کارگر حکومت ساخته-انجمنها و غیره در ایران نیز نمونه ی دیگر است.
مبارزه ی برابر حقوقی:
برای مبارزه ی کسب حقوق برابردر کل سه راه هست:
-تشکیل تشکلهای های ضنفی-اجتماعی مستقل از دولت.
-تشکیل گروه های مخفی، نیمه علنی در رشته ها و گروههای مختلف اجتماعی.با مبارزه ی مسالمت آمیز.
- تشکیل تشکلهای علنی قانونی در عرصه های مختلف اجتماعی و صنفی و سیاسی . با حفظ استقلال از دولت . که دولت خواهد کوشید آنها را منحل یا به تشکهای زرد و وابسته و تحت کنترول تبدیل کند. اما میتوان با حفظ استقلال درگیر مبارزه شد و هزینه اش را پرداخت. مثل تشکلهای کارگری مختلف که درگیر با حکومت اند. به ندرت امکان دارد تشکل زرد را به تشکل مستقل تبدیل کرد.
دیدگاه ملی گرایی:
این دیدگاه به خاطر تفکرات ایده لوژیک و هسته ی راسیستی اش نادرست است. اما به معنای چشم بستن و ندیدن «ملی گرایی فارسی و ملیتی» موجود نیست. ملی گرایی ملیتی منهای بخش ناسیونالیسم آن دارای « بار ضد تبعیض» است و برعکس ملی گرایی فارسی تبعیضگر می باشد. ملی گرایی ملیتها واکنشی ست دربرابر ملی گرایی فارسی. و ضرورت دارد خود را از اندیشه های ناسیونالیستی با تکیه به برابری حقوقی و نگاه انسانی به همه برهاند.
ترک:
کسی ست که زبان مادریش ترکی آذربایجان است. ترکیست کسی ست که به ایده لوژی ترکیسم معتقد است.این دو مفهوم ربطی به هم ندارند.
آذربایجانیزم -آذربایجان چیلیق:
آذربایجانیست کسی ست که به ناسیونالیسم آذربایجانی ، ایده لوژی بخش سرمایه دار آذربایجان معتقد است؛ و حتی جدایی و وحدت جمهوری آذربایجان-و آذربایجان را دنبال میکند. ممکن است یک نفر
«آذربایجانیست-ترکیست» نیزباشد.
فعال برابرحقوقی- آذربایجان سئون :
او آذربایجان دوست است. استراتژی برابری حقوقی و رفع تبعیض در کل ایران را دنبال میکند. و خود را از ناسیونالیسم رها ساخته . با جمهوری آذربایجان و ترکیه به عنوان دو کشور همسایه مثل دیگر کشورها برخورد میکند. از حقوق بشر و دموکراسی و عدالت اجتماعی در همه جا دفاع میکند.
نقد :
ملی گرایی فارسی-ملیتی-چپ -مردم-زحمتکشان-نویسندگان و روشنفکران ضرورت دارد بیرحمانه نقد شود. با حفظ احترام و برابری فرهنگهای گوناگون.
استقلال:
فعال برابرحقوقی ضرورت دارد استقلال اندیشه و عمل خود را دربرابرحکومت-خارج و همسایگان-جریانهای سیاسی حفظ کند.
استراتژی پیروزی:
برای پیروزی از نظر این قلمزن، هیچ استراتژی درستی جز «همبستگی عملی سه نیروی : 1-تبعیض دیدگان فارغ از ناسیونالیسم؛2--زحمتکشان یدی و فکری آگاه؛3--دموکراسی خواهی آزاد از ناسیونالیسم»
وجود ندارد.
اندیشه های این نوشته اخیراً در مقالات من به کاربسته شده و اینجا جداگانه فرموله شده است. چیزهای نوی نیستند تنها توجه به برخی نکات برجسته شده است.
نوشته نظر نویسنده است و میتواند به همراه خوانندگان اصلاح و تکمیل شود.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید