رفتن به محتوای اصلی

اصلاح طلبي بر اساس معیار یا احتمال؟!

اصلاح طلبي بر اساس معیار یا احتمال؟!

به راستی معیار و شاخصه های اصلاح طلبی چیست و در حركت اصلاح طلبانه چه کسی پيشروتراست ؟ این سوالي است كه اين روزها در سايه ی احتمال و امکان راي آوري کاندیداهای جریان اصلاحات بی پاسخ مانده است.

بديهي است كه کسب پيروزي و راي بیشتر اولويت هرجريان سياسي است که قائل به تغييروضع موجود از طریق انتخابات است اما در جايي كه تمايز سياسي و مشي فكري مبناي تقسيم بندي براي جامعه باشد ، غرق شدن در اين گونه اولويت بندي يعني پشت پا زدن به باور جامعه.

بعد از انصراف خاتمي ، حاميان جريان اصلاح طلبي دو سمت و سو به خود گرفتند خيلي از افراد و احزاب متمايل به ميرحسين موسوي شدند و بخشي كمتر از آنها كه عمدتاً از ميان چهره هاي شاخص و خوشنام بودند با استدلال خود ، كروبي را به عنوان نامزد اصلاح طلب خود برگزیدند.

اما انتخاب بين اين دو بر چه اساسي صورت گرفته است ؛ شاخصه هاي اصلاح طلبي يا احتمال راي آوري ؟!

جداي از حاشيه هاي كم اهميت ناشي از اختلافات خصلتي برخي از افراد ، جدي ترين دليل تمایل بيشتر به ميرحسين موسوي ، بخت راي آوري بيشتر بوده است نه مواضع اصلاح طلبانه و نزديكي او به مباني فكري اين جريان ، كه متاسفانه با سكوتي چند ساله و مواضع دو پهلوي وی پس از شكستن سكوت،بر ابهام ها افزوده است.

هدف اين نوشتار بررسي اين مقوله است كه ؛ براي يك جريان سياسي – اجتماعي شاخصه ها و مباني فكري و تاكيد بر آن مهم تر است يا احتمال پيروزي در انتخابات. بی هیچ داوری جانبدارانه بايد اين رويكردها و چرايي آن را واكاوي كرد، كه ساده از كنار آن گذشتن آفتي دامن گير براي جرياني است كه خواسته است، بر اساس مباني دموكراتيك براي خود تمايزاتي ايجاد كند و براي بهتر شدن شرايط جامعه راهكارهايي دموکراتیک، ارائه نمايد.

تاكنون هيچ كس اين ادعا را نداشته است كه ميرحسين موسوي، اصلاح طلب تر از كروبي است، اما اين را زياد شنيده ايم كه امكان راي آوري او بيشتر از شیخ اصلاحات است و اين سرآغاز داستان است.

بخش بزرگي از حاميان ميرحسين هم به اين اذعان دارند كه برنامه ها و حركت ديگر كانديداي اصلاح طلب (مهدي كروبي) به مباني فکری اصلاح طلبي، نزديك تر است و اين نزديكي تا آنجا است که وجهي متمايز براي اين كانديدا در متن جامعه ايجاد نموده است، هر چند كه شايد اين وجه تمايز، تاكنون به سطحي نرسيده باشد كه بخش قابل توجه ای از آراي خاموش جامعه را به تحرك انتخاباتي وادار نمايد، ولي تداوم حركت چارچوب دار و اصلاح طلبانه وي فارغ از نتيجة انتخابات يك پيروزي محسوب مي گردد و لااقل مايه اميدواري جامعة هدف براي طي مسير در آينده خواهد بود.

اما از اين سو دربارة ميرحسين موسوي ديگر كانديداي اصلاح طلبان جداي از اينكه شاهد رونق و تحرك جدي انتخاباتي نيستيم كه خلاء‌ تاكيد بر مباني اصلاح طلبي نيز ، در ستاد وی كاملاً مشهود است و مردم جز اينكه ايشان را قابل احترام مي دانند تفاوتي و پتانسيلي در جهت تغيير تاکنون ندیده اند.

از اين رو سرآسيمه گي بخشي از اصلاح طلبان در حمايت از وي ، جامعة مخاطب را دچار ترديدهاي اساسي دربارة ماهيت حركت اصلاح طلبي اين بخش از اصلاح طلبان نموده است و آيندة حركت آنها را مبهم ساخته است.

نكته مغفول مانده از ديد اين بخش از جريان اصلاح طلب اين است كه قرار نيست فعاليتها و كنش هاي اجتماعي آنان با پايان انتخابات پيش رو پايان يابد، مگر اينكه ناگفته به چنين غرضی رسيده باشند.

اهمیت این مسئله برای آرایش و صورت بندی های سیاسی در جامعه ضروری می نماید چرا که رجوع به افراد بر اساس احتمالات و نه شاخصه ها چندان تمايزی با جريان اقتدارگرا و محافظه كار ايجاد نخواهد نمود .

ضرورت ملموس كردن اين تمايز و تفاوت در جهت تغيير شرايط فعلي، بر كسي پوشيده نيست و فارغ از بحث انتخابات تاكيد بر مباني فكري اصلاحات مي تواند اعتماد اجتماعي مخاطبان را براي بعد از انتخابات به دنبال داشته باشد.

در شرايطي كه همگان تغيير در وضعيت فعلي را نياز جامعه مي دانند و با تاكيد بر آن به دنبال جلب نظر افكار عمومي اند كانديداي اين جمع از اصلاح طلبان تا كنون نتوانسته است اين احساس تغيير را براي مردم ملموس نمايد و اين خواست اجتماعي را نمايندگي كند ، در چنين شرايطي كه جامعه دريچة تغيير را تنگ مي بيند دو راه متفاوت با يك نتيجه يكسان پيش رو خواهد داشت ؛

سكونت در وضعيت فعلي و عدم تحرك در جهت تغيير و يا

انزوا، گوشه گيري و دوري از هياهوي پرداخته شده در انتخابات .

پس زماني كه عرصه براي تغيير، چنين ناهموار است بي تدبيري، سختي كار را دو چندان خواهد كرد و به دیگر سخن؛ كامل كردن پازل انتخاباتي را می ماند كه گویی پيشاپيش طراحي شده است.

وارد شدن به چنین بازي ای در اين فضای نابرابر تنها زماني ارزشمند خواهد بود که با تاكيد بر مباني اصلاح طلبي همراه باشد که به نظر می رسد شرايط حاضر با حركت انتخاباتي مهدي كروبي منطبق تر است و خلاء آن را در جمع ياران ميرحسين مي توان به وضوح ديد .

امكانات وسيع جريان حاكم در قدرت و نبود تحليل كارآمد و منسجم از شرايط موجود توسط بخشي از اصلاح طلبان موجب شده است كه ابتكار عمل و خلاقيت از اينان گرفته شده و عملاً وارد بازي دو سر باخت شوند كه يك سوي آن واگذاری نتيجه و سوي ديگر آن ايجاد دوگانگي براي مخاطبين اجتماعي است كه البته سويه دوم براي يك جريان سياسي – اجتماعي كه مي خواهد در متن جامعه حضور داشته باشد به مراتب زيانبارتر است .

پس بايد گفت که پيروزي در انتخابات و ورود به عرصه و ساخت قدرت زماني ارزشمند است كه در راستاي اهداف اجتماعي مورد تاكيد باشد.

در پایان آنچه مسلم است کسب قدرت و تلاش براي پيروزي به هر قيمت، موجب ابتر شدن دنبالة اجتماعي يك جريان سياسي و فكري خواهد شد كه این رخداد، تداوم آن حركت را در آینده با چالش هاي جدي مواجه خواهد نمود.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال
برگرفته از:
ادوار نیوز

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید