مذاکرات بغداد شروع پر از امیدی در مذاکرات میان ایران و ۵+۱ بود. مبنا این بود که ایران از غنیسازی بیست درصدی دست بکشد و به کنترل برنامه هستهایاش رضایت دهد. در برابر غرب این آمادگی را نشان میداد که با غنیسازی در مقیاس پایین که به کار استفادههای صلحآمیز میخورد در ایران موافقت کند. جهان و منطقه خلیج فارس به راهحلی برای این چالش نیازمندند. ایران این علامت را فرستاده که موضعی خواهد گرفت که توافق را ممکن کند. غرب هم باید این موضع را به رسمیت بشناسد.
(تفسیر مهمترین نشریه امارات با نام گلفنیوز پس از مذاکرات بغداد)
ما میتوانیم آرزو کنیم که این کاش این گونه نبود که برای یک توافق با ایران ضرروت موافقت با غنیسازی اورانیوم با درجه پایین از سوی غرب مطرح نبود. هر چه بیشتر غرب فشار بر ایران را افزایش داده این کشور همان کاری را کرده که خشم غرب را بیشتر برانگیخته. انگیزه تهران از این مقاومت یا تلاش برای ساختن بمب اتمی است یا فرستادن این علامت که زیر فشار کوتاه نخواهد آمد. هر انگیزهای هم که ایران داشته باشد، واقعیت این است که فشارها نتیجه چندانی به بار نیاوردهاند.
(تفسیر واشنگتن پست پس از مذاکرات بغداد)
این تنها ایران نیست که باید از این فکر دست بردارد که صرف اعلام آمادگی برای همکاری با آژانس و غرب میتواند مناقشه را پایان دهد، بلکه طرف مقابل هم باید در میان خودش به توافق برسد که واقعاً کدام معامله با ایران از ارزش نسبی برخوردار است. به عبارت دیگر، انتخابات پیش روی آمریکا هم در حل این مناقشه به فاکتوری حدوداً غیرسازنده بدل شده است. اوباما از سوی بسیاری در داخل و خارج از کشور به نرمی و وادادگی متهم است که خط قرمزش که پایان دیپلماسی خواهد بود را متفاوت از اسرائیل تعریف میکند: برای اوباما حرکت و اقدام ایران به سوی ساختن بمب اتمی خط قرمز است، نه آن گونه که اسرائیلیها میگویند خود برنامه هستهای پیشرفتهای که ایران در صدد دستیابی به آن است.
(تفسیر استاندارد، روزنامه معروف اتریشی)
درجه عقبنشینی رژیم ایران در برابر غرب در این گفتگوها به حدی است که بسیاری، به درستی، از آن تحت عنوان «جام زهر دوم» یاد میکنند. در واقع، شباهتهای زیادی بین آنچه که اکنون اتفاق میافتد با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل برای آتشبس جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۶۷ به چشم میخورد. رژیم آن قطعنامه را پس از هشت سال جنگ خونین و قربانی کردن سدها هزار ایرانی و تحمیل سدها بیلیون دلار خسارت و خرابی به مردم ایران پذیرفت. اکنون نیز رژیم این توافقها را پس از چندین سال (و دست کم هفت سال پس از روی کار آمدن احمدینژاد) رجزخوانی و مقابله با غرب که به برقراری وسیعترین و کمرشکنترین تحریمهای اقتصادی علیه مردم ایران منجر شده استمیپذیرد. در آنجا پذیرش قطعنامه تقریبا به صورت ناگهانی و به فاصله کوتاهی از شعارهای گوشخراش «جنگ، جنگ، تا پیروزی» پذیرفته شد، و امروز نیز این عقبنشینی تقریبا به صورت ناگهانی و به فاصله کوتاهی از شعارهای توخالی علیه غرب و شورای امنیت سازمان ملل و آژانس بینالمللی انرژی اتمی و تحریمهای سیاسی و اقتصادی بینالمللی صورت میگیرد.
(تفسیر حسین باقرزاده در ایران امروز)
انصافا و از منظري ديگر بغداد، اگر نگفته باشيم يك پيروزي، حداقل يك موفقيت بوده. دستكم يك نقطهعطف ميان ايران و غرب بود. دو مذاكرهكننده اصلي طرف ايراني توانستند به غربيها نشان دهند كه به دنبال يافتن راهحل و رسيدن به توافق هستند. اما اين همه موفقيت جليلي – باقري نبود. آنان ميتوانستند در همان دقايق اوليه ديدار و آغاز مذاكرات در روز چهارشنبه هم به غربيها اعلام كنند كه ايران در مذاكرات و رسيدن به توافق جدي است و نيازي نبود كه دو روز مذاكره كنند تا به اين نقطه برسند. جليلي و باقري ضمن آنكه به غربيها ميخواستند نشان دهند كه ايران جدي است، در عين حال هم بايد به غربيها نشان ميدادند كه ايران خط قرمزهايي دارد، ايران مصالح و منافعي دارد و خيلي هم حاضر نيست و نميتواند از آن مصالح و منافع عدول كند. بهنظر ميرسد آقايان جليلي و باقري كار خود را درست انجام دادهاند. اما چگونه ميتوان به چنين جمعبندياي رسيد؟ از اينجا كه اگر آنان صرفا نميخواستند به غربيها بگويند كه ايران خطوط قرمزي دارد و نميتواند از آن خطوط قرمز، تحت هيچ شرايطي عدول كند، در آن صورت، همان دور اول در روز چهارشنبه كفايت ميكرد. از سوي ديگر اگر آنها ميخواستند بگويند ما آمادهايم كه شما بفرماييد ايران چه كاري بايد انجام دهد، باز هم مذاكرات در همان دور اول چهارشنبه به پايان ميرسيد. هنر جليلي و باقري آن بود كه توانستند تعادل بسيار ظريف و درعينحال دشوار بين خط قرمزها در يكسو و تداوم مذاكره با غربيها را از سويي ديگر نگه دارند. همين نكته ظريف سبب شد كه غربيها به درستي باور كنند كه ايران به راستي خواهان رسيدن به يك توافق و مصالحه است ضمن آنكه حاضر نيست و نميخواهد از خيلي از خط قرمزهايش هم عقبنشيني كند.
(صادق زیباکلام در سرمقاله روز شنبه روزنامه شرق)
وندی شرمن، نماینده آمریکا در مذاکرات بغداد که از آنجا برای مذاکره و گزارشدهی از این مذاکرات به اسرائیل رفت از سوی باراک و نتانیاهو پذیرفته نشد. سایت نزدیک به موساد با گزارش این موضوع از تشدید اختلافات میان آمریکا و اسرائیل سخن گفته است:
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید