رفتن به محتوای اصلی

فکرهایی برای آینده ایران؛ آيا بخشش در این کشور ممکن است؟

فکرهایی برای آینده ایران؛ آيا بخشش در این کشور ممکن است؟

* رامین جهانبگلو پژوهشگر و مدرس فلسفه در دانشگاه تورنتو در کانادا است

هانا آرندت می گوید "بدون بخشیده شدن و رهایی از نتایج اعمالمان، ظرفیت عملی‌ ما محدود به همان کار می شود و تا ابد قربانی عواقب آن خواهیم بود."

بنابراین می خواهد بگوید بخشش راهی‌ برای شکستن چرخه خشونت با جلوگیری از وقوع خشونتی تازه و قربانیانی جدید است.

واضح است که بخشش، صدمات ناشی‌ از بدی را جبران نمی کند، ولی‌ می‌تواند به عدالت انتقالی به شکلی سیاستمدارانه شکل دهد.

بخشش می تواند نمادی از امید و همبستگی‌ باشد. اساساً، بخشش نمی‌تواند به عنوان یک الگوی هنجاری تجویز شود بلکه، باید وجدانی باشد که ما را از حصار خاطره‌ها و انتقام رها کند.

خوره زالاکت، فعال حقوق بشر شیلیایی، اظهار می‌کند که "در پشت بخشش، اهداف پیشگیرانه و جبران مافات در راه نوسازی اخلاقیات نهفته است."

بخشش نباید جایگزینی برای عدالت انتقالی باشد بلکه راهی‌ برای مقابل با خشم، دوباره برقراری شأن قربانیان و شکل دادن همبستگی‌ اجتماعی جدیدی باشد.

در حقیقت قربانیان خشونت نفع زیادی از گذر از خشم و انتقام می برند.اگرچه بخشیدن خطاکار لزوماً به معنی‌ فراموشی خطا نیست. به عبارت دیگر، عدالت انتقالی نباید فراموشی قانونمند ملتی باشد. اما ملتی پر از انگیزه برای دموکراسی‌ و زخم خورده از خشونت نمی‌تواند اسیران خود را به دست انتقام و انتقام جویی‌‌ بسپارد تا جبرانی بر اشتباهات انجام شده در گذشته باشد.

تنها راه برای جلوگیری از چنین خشونت روزافزونی، به وجود آوردن نیروهای‌‌ جدید برای ستایش از اصول اخلاقی‌ با بها دادن و تسهیل اقدامات بخشش فردی و یا گروهی است.

خطر در کشور‌هایی‌‌ مانند ایران این است که مجازات همواره توأم با انتقام و خشونت است. به همین دلیل، من اعتقاد دارم که دو چیز باید برای جامعه ای مانند ایران در نظر گرفته شوند. اولی‌ اشاره به اساس جامعه مدنی و نقش آن در روند دموکراتیک شدن است و دومی‌، که مهم تر هم هست، مسئول دانستن کل جامعه و نه فقط مجرمان در قبال سرکوب و قبولی وجود خشونت در ایران است.

راهی بین انتقام جویی و فراموشی ملی‌

در اینجا می توانیم مقایسه ای بین مفهوم " گناه ایرانیان" و آنچه که کارل جسپرز آن را "پرسش از گناه آلمانی‌ ها" می‌نامد، انجام دهیم. جسپرز به درستی‌ به اهمیت پیگرد قانونی‌ مجرمان جنگی نازی‌ها به عنوان عاملی از دوباره ارزش گذاری مسئولیت پذیری بعد از نازی‌ها اشاره می‌کند. او گفت که دادگاه نورمبرگ تمایز مهمی‌ بین مجرمان جنایت کار و آن‌هایی که همکاریشان با نازی‌ها صرفاً به خاطر اطاعت از دستور بود، قائل شد.

جسپرز دفاعیات وکلای نازی‌ها را رد کرده و آن را طفره رفتن از مسئولیت می‌داند زیرا اصول جنایت علیه بشریت، نه فقط تشکیل شده از ساختار‌های سیاسی است، بلکه شامل مسئولیت اخلاقی‌ ملتی‌ است که با کوچک‌ترین سهل انگاری می تواند عرصه را برای بی‌ عدالتی و جنایت باز کند.

چیزی که ایران در آینده به آن احتیاج خواهد داشت "راه سومی" است بین انتقام جویی و فراموشی ملی‌، شامل دستگاهی قضایی که به قربانیان جنایت دولت اجازه دهد که داستان را با زبان خود تعریف کنند.

با در نظر گرفتن تمام مورد، حضور قربانیان در پروسه عدالت انتقالی، نکته مثبتی در بهبودی ملت ایران است. بهبودی ملی‌ فراتر از سیاست‌های خاص است و همانند قدرت درمانی معجزه آسایی است که به سادگی‌ از دیدگاه گذار به دموکراسی‌ قابل توضیح نیست. آنچه که برای ایران مهم است، نه تنها پیروزی در جهت دموکراسی‌، بلکه در ذهن نگاه داشتن گذشته ناگواری است که دموکراسی‌ را روزی در آینده به ارمغان خواهد آورد.

عدالت انتقالی و نقش دولت ها

در ایران، نقش ایجاد قوانین تازه قضایی را یک دولت جدید دموکراتیک می تواند ایفا کند، اما نقش حتی مهم تر این است که فعالان غیر دولتی جامعه نیز محیطی‌ مساعد برای حقوق بشر و بخشش و مصالحه فراهم کنند.

حاصل این کار حداقل در یک بخش جلوگیری از فرهنگ خشونت در جامعه ایرانی‌ است که پتانسیل خلق دیکتاتور و رهبران تخریب های گسترده در آینده را دارد.

می‌توان امید داشت که تعدادی از تأثیرگذاران فرهنگی و معنوی ایرانی‌ بتوانند به مقاومت در برابر وسواسه‌های پیش رو برای از حقوق انسانی‌ محروم کردنِ مرتکبین جنایات گذشته، کمک کنند.

این درست است که پاسخ ساده ای برای توجیه خشونت‌های گذشته وجود ندارد، اما نیروهای فعالی‌ در جامعه مدنی ایرانیان هستند که می توانند یادآور عدالت غیر‌ خشونت آمیز، انسان دوستی‌ و همدلی به اجتماع خود باشند.

شاید چالش در اینجا آشنایی و تأکید بر عوامل تاریخی‌ و فرهنگی غیر خشونت آمیز در فرهنگ ایرانی‌ باشد. همان طور که فرهنگ خشن نیاز شدید به عدالت را تقلیل می دهد، صلح و مصالحه در جامعه ایرانی‌ می تواند به اهداف عدالت انتقالی در ایران کمک کند.

مثلا معرفی‌ افکار و روش‌های غیر‌ خشونت آمیز در کتاب های آموزشی مقطع دبیرستان قدم محکمی در مسیر عدالت انتقالی می‌باشد. به عبارت دیگر، فرهنگ و تحصیلات باید نقش مهمی‌ در برنامه ریزی برای عدالت در آینده داشته باشند.

شواهدی از عدالت انتقالی در آفریقای جنوبی و آمریکای لاتین نشان دهنده تأثیر تفاوت آن در بازتاب عدالت انتقالی در مدارس است.

تمام این‌ها تأثیرات مهمی‌ بر نسل جوان ایرانی‌ در ابتدای برخورد آن‌ها با عدالت انتقالی خواهد داشت. در نهایت شاید دیدگاهی مفید از لحظات بدون خشونت تاریخ ایران به دست دهد که می تواند ایرانیان را در مسیر رویارویی با این که، چه کسی هستند و چه کسی می توانند باشند یاری کند.

ایرانیان و مسولیت در برابر خشونت دولتی

بسیاری از ایرانیان به درستی‌ اعتقاد دارند که، آن‌ها مسئول جنایات دولت ایران نیستند. ولی‌ بسیاری از ایرانی‌‌ها مسئول به وجود آمدن فرهنگ خشونتی هستند که به وجود آورنده آن دولت است.

متأسفانه حقیقت این است که سیاست‌های ایرانی‌ در سده گذشته با فرهنگ خشونت شکل گرفته که در اکثر موارد به بی‌ عدالتی جنایت کاران پاداش می‌دهد.

چیزی مسبب این خشونت است؟ بیشتر پاسخ‌ها به استبداد دینی، فقر، بی‌‌سوادی، پدر سالاری و یا مرد سالاری اشاره می کنند. بسیاری از ما نیز عقیده داریم که این خشونت نتیجه طمع قدرت میان رهبران است. اما این نکته پا برجاست که شرایط نامطلوبی که قاتلان و تروریست‌ ها را می آفریند، در گذشته، حال و آینده یکی‌ است اما نامطلوبی و بدی این شرایط نه.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

برگرفته از:
بی بی سی

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید