میشائیل وندلر را می شناسید؟اشکالی ندارد که نمی شناسید. من هم نمی شناختم
تا آنجا که رخصت هست ، تا زنجیر...
میشائیل وندلر را می شناسید؟اشکالی ندارد که نمی شناسید. من هم نمی شناختم، یکی از خوانندههایی است که جوانهای آلمانی میشناسند. ترانههای روز میخواند و جزو هیئت ژوری برنامه پر بینندهی سوپر استار آلمانی بود. خلاصه یک خواننده و به قول امروزی ها سلیبریتی موفق که برای خودش کلی بروبیا داشت... تا سر کرونا چند مصاحبه و کلیپس از او در این مورد که تمام این ماجرا دروغ است پخش شد. او آلمان را کشور پلیسی اعلام کرد که می خواهد مردمش را کنترل کند و این داستان را برای ایجاد محدودیت درست کرده اند. تا اینجا اصلا موضوع عجیبی نیست. خیلی ها در آلمان این عقیده را دارند و خیلی ها هم خلاف آن را می گویند. اما این آقای وندلر فرق می کرد، او در میان جوانان این کشور محبوبیت داشت وباید جلویش گرفته شد. آنها که دیده اند حتما می دانند که چهره ی وندلر در برنامه ی سوپر استار عملا شطرنجی شد و فقط سایه ای از او در این برنامه دیده می شد. امروز شنیدم که قراردادهایش با استودیوهایی که کار می کرد هم قطع شده. دلیل می آوردند که البته هر کس حق دارد نظر خود را بگوید و این هیچ اشکالی هم ندارد، اما اعلام این نظر که ویروس کرونا وجود ندارد و بایدن هم رئیس جمهور منتخب امریکا نیست، احمقانه است و دولت وظیفه دارد از مردمش در برابر چنین اظهار نظرهایی محافظت کند(نقل به معنی) از یک نظر حرف شان درست است. ادمی که مشخصا میان جوانان از محبوبیت بالایی برخوردار است، می تواند وقتی درست مخالف سیاست حاکم حرف می زند، خطرناک باشد. اما این حق سخن گفتن درست همان چیزی نیست که قرار است به هر بهایی از آن محافظت شود؟ شاید اگر همین آقا در دوران پیشاکرونا اظهار نظری مخالف سیاست های حاکم می کرد، کسی هم کاری به کارش نداشت. اصلا آن قدرها هم شنیده نمی شد، چون مسئله ی خیلی ها نبود.
مخالفت با اسرائیل و اعتراض به سیاست های المان در رابطه با این کشور. یورگن مولرمن
یادتان هست؟ در زمان شرویدر یکی از سیاستمداران حزب لیبرال FDP بود. یادم است که درست همان وقت شریدور و فیشر در رابطه با مخالفت با امریکا در حمله به عراق محبوبیت زیادی به دست آورده بودند. این هم آمده بود تراکت پخش کرده بود در مخالفت با اسرائیل و دفاع از فلسطین. اصلا معلوم نشد چطور از بالن افتاد و مرد. گفتند درست در همان زمان ماموران اداره ی مالیات داشتند خانه اش را زیرورو می کردند چون تقلب مالیاتی کرده بود. اما فقط چند مطلب درباره اش نوشتند و تمام. تراکت ها هم به سرعت ناپدید شدند.
این جا منظورم اصلا دفاع از کسی نیست. می خواهم بگویم وقتی درباره ی سانسور حرف می زنیم باید بدانیم که همه جا عمل می شود، قدرت حاکمه چه انتخابی و چه نه، وقتی سرکار است اگر ببیند که نظر مخالفی آن قدر در جامعه پا گرفته که می تواند برایش حطرناک باشد دست به سانسور می زند. می شود گفت در میزان اعمال سانسور علاوه بر خودکامه بودن حکومت، استقبال مردم از عقیده ی مخالف هم نقش دارد. تا وقتی جامعه در کل به مسائل مطرح شده از جانب مخالفین واکنش نشان ندهد، اصلا برایش مهم نباشد، تا وقتی سرش به کار خودش باشد و این نظرات را چیزی در حد بحث های روشنفکری بداند و به دولت اعتماد داشته باشد، نیازی به سانسور وجود ندارد. به محض همه گیر شدن بحث های روشنفکری! به محض زیر سوال رفتن کل سیاست دولت، پای آن امای! معروف به میان می آید. آزادی هست اما...
بیشتر از همه منظورم از نوشتن این مطلب توجه به پرهیز از ساده سازی مقولات است. هیچ چیز و در هیچ جا صددرصد نیست. این بالا وپایین رفتن در صدهاست که نشان می دهد دولت ها تا چه اندازه در اجرای دمکراسی، عدالت، آزادی، رفاه اجتماعی...موفق بوده اند
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
کیانوش توکلی
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید