رفتن به محتوای اصلی

تنظیم سیاستهای کلان آمریکا نیز تابع سیستم حاکم و احزاب برآمده از آن سیستم میباشد بنابراین توقع اینکه فرد انتخاب شده بدون اذن سازمان سیاسی خود بتواند دست به تغییرات عمیق و اساسی خارج از چارچوپ برنامه حزب خود بزند بعید بنظر میرسد بعبارت دیگر افراد و شخصیتها عموما بخشی از اجزا و عناصر سیستم سیاسی آن محسوب میشوند و خارج از چارچوپ مورد نظر فاقد هرگونه امکانی برای قدرنمایی هستند جابجایی قدرت را هم میتوان از همین منظر مد نظر داشت.
واقعا شرایط جهانی چگونه می تواند برای تغییر در ایران مساعدتر از امروز باشد؟! آیا در طول این سی سال، زمانی بوده که مثل امروز شورای امنیت چهار قطعنامه با اتفاق آرا بر علیه جمهوری اسلامی صادر کرده باشد؟! آیا امروز مساله ماجراجویی های هسته ای ایران، به یکی از مهمترین مسائل سیاست خارجی دنیا بدل نشده و آیا غرب به خاطر بحران مالی و عدم همراهی چین و روسیه در برابر جمهوری اسلامی تضعیف نشده و در عطش ظهور یک تغییر سیاسی از درون ایران و توسط مردم ایران نیست؟!
اما در باره جرج بوش باید بگویم اگر او هنگام پیروزی بر صدام که اکثریت مردم عراق در شادی بسر می بردند می توانست پروژه آزادی و برقرار دمکراسی عراق را بطور احسن به اجرا در آورد تا آنجائیکه عراق به یک نمونه موفق در خاورمیانه تبدیل شود حتما جرج بوش هم به رهبر آزادیبخش تبدیل می شد. اگر یادتان باشد آنروزها بخش اعظمی از روشنفکران ایرانی بدنبال تشویق حمله امریکا برای سزنگونی رژیم اسلامی در ایران بودند اما وقتی پروژه عراق شکست بیشتر روشنفکران ایرانی نیز از فکر حمله نظامی صرف نظر نمودند...
کوروش پادشاهی بود که از چهره های گوناگون برخوردار است.اگر پادشاهی فاتح بود ، طبعا سرزمینهائی را که فتح می کرد مطمئنا با رهبری وفنونی ماهرانه توانست همه جنگ هایش را به سیاق همه نبرد های جهان لابد باخونریزی به پیروزی برساند. اما کوروش از جانب دیگر پادشاهی آزادیبخش بود تا آنجا که نام او بعنوان پیامبر در تورات آمده است تا همه یهودیان جهان اورا تقدیس نمایند . کوروش در مقایسه با پاپ دوازدهم که نیابت قدسی و رهبانیت را از جانب حضرت مسیح عهده دار بود و...
در مقاله‌ای از دوست نویسنده گرامی و از مسئولین سایت ایران گلوبال آقای توکلی، به نام طنزآمیز و جالب « مهدی جامی در زمانه سبک‌دوش شد» ، موضوع اخراج و یا پایان کار آقای جامی در رادیو زمانه مطرح شده است. او همینطور به برخی مباحث قابل تامل و نیز به نوشته‌های انتقادی من در باب رادیو زمانه و آقای جامی اشاره کرده است. ازین‌رو میخواهم با برخی توضیحات در واقع حادثه فوق و مباحث مطرح‌شده در مقاله ایشان را از جوانبی دیگر تحلیلی اجمالی کنم تا اجتناب‌ناپذیر بودن این حادثه تراژیک/کمیک...
محتویات دین بهایی تا حدود زیادی از فرهنگ اصیل ایران گرفته شده.البته هنوز هم زنان را کاملا برابر با مردان نمی دانند چون در رهبریت اصلی شان که خط فکری آنها را معین می کند زنان جای ندارند.ولی بسیار مترقی اند و برعکس اسلام و سایر ادیان سامی که علم گریز و دگراندیش ستیزند بسیار مترقیند.مسلما با وجود انکه تعصب را بد می دانند بسبت به ایین خود تعصب دارند ولو اینکه آنرا بزبان نیاورند.ولی انسانهایی مثبت و پرکار و مفیدند.ایرانیان با هر طرزتفکری مدیون بهاییانند و باید از آنها دفاع کنند.
کنگره ملیتهای ایران فدرال از جانب تمامیت خواهان و تمرکز گرایان به زمینه چینی تجزیه ایران متهم شده است و از سوی فعالین سیاسی معدودی که خواهان جدائی سرزمین مرتبط با خویش از پیکر ایران هستند به تمامیت خواهی و تمرکزگرائی. قطعا تشکیلاتی که از 15 سازمان و تشکل سیاسی منطقه ای تشکیل شده است نمی تواند در همه زمینه ها نظرات یکدست و همگونی داشته باشد، اما آنچه من در خلال فعالیتم در و در راه دفاع از این کنگره دریافته ام این است که گرایش به تعادل در این کنگره وجه غالب را دارد.
بحران اقتصادی ای که در آمريکا و اروپا، گريبانگير بازارهای مالی و اعتباری شده است، روزهای دشواری را برای ايران رقم می زند و حتی اين روند، با سقوط قيمت نفت خام که ۹۰ درصد درآمدهای دولت ايران از آن تامين می شود، از هم اکنون آغاز شده است. ..به دو دليل، ايران روزهای سخت تری پيش رو دارد؛ نخست اينکه دولت محمود احمدی نژاد نتوانسته است با افزايش بهای نفت، صندوق ذخيره ارزی را تقويت کند و دوم آنکه مجبور شده است تا برای کنترل تورم، پول نفت را برای کالاهای اساسی و مصرفی هزينه کند.
در سالهای اخیر برخی کشورهای غربی در پی تشدید بحران هسته ای اقدام به تاسیس مدیا و یا تشدید فعالیت رسانه ای علیه جمهوری اسلامی گرفته اند ودر این ارتباط اقدام به استخدام فعالین سیاسی و فرهنگی در خارج کشور نموده اند و در این زمینه بین امریکایی ها و اروپایی ها اختلاف سلیقه زیادی بوده است در حالی که صدای امریکا در سطح مدیرتی ، فعالین(سرنگون طلب) شناخته شده در داخل و خارج کشور را به استخدام خود در اورده اند ؛ اروپایی ها بیشتر از اصلاح طلبان گریخته از کشور را در مدیریت مدیا فارسی زبان خود بکار گرفتند.
در رابطه با بحران مالی اخیر در غرب پیش از هر چیز انگشت اتهام بسوی بانکها نشانه رفت که ناآگاهانه از شرایط ناروشن مالی بنگاههای تولید و گیرندگان وامهای خصوصی، اندوختهای بانکی را در بازار توزیع کردند. در این بین نیز برخی دولتهای بزرگ غربی با پیروی از اندیشه ًنئو لیبرالی ً به بازار اعتماد کرده و چندان راغب به دخالت برعملکرد بازار نبوده. بدین سبب آکتوردولت بی آنکه لحظه ای به بی ثباتی شرایط اقتصادی و توانمندیهای مالی جامعه شهروندی اندیشیده باشد...