خامنه ای زمزمه های بی مشروعیتی نظام راازجانب مردم تصدیق کرداماعافیت اندیشان همچنان اندرخم یک کوچه اند!

خامنه ای در لفافه گویی شهره آفاق جهان هست!
بعد از شکست رژیم در دور اول انتخابات ریاست جمهوری، خامنه ای گفت:
** میزان مشارکت در مرحله اول انتخابات را کمتر از حد توقع و خلاف پیش‌بینی‌ها خواندند و گفتند: این مسئله عللی دارد که اهل سیاست و جامعه‌شناسان آن‌ها را بررسی می‌کنند.*
هنوز زود است که گفته شود خامنه ای صدای انقلاب را بالاخره شنید!
اما همینکه او بررسی علل عدم شرکت مردم در انتخابات را به عهده جامعه شناسان واگذار کرده است نه پایوران نظام،این خود نشان از درماندگی او را حکایت می‌کند!
شرایطی بر مردم و کشور حاکم شده که از درون آن عصیان خواهد جوشید! 
صبر و تحمل مردم از فقر و تنگدستی لبریز شده است اما حاکمان همچنان از مردم انتظار ایثار و خودگذشتگی دارند!
نیروهای سیاسی که در داخل و خارج کشور در ناز و نعمت زندگی می کنند  اما به مردم توصیه می‌کنند که در انتخابات شرکت کنند! تا فاجعه تاریخی رخ ندهد! اما آنها هیچگاه درد فقر و تهیدستی را بدرستی نچشیده اند تا وضعیت اسفناک مردم را درک کنند!
طبق آمارهای رسمی که سازمان‌های دولتی در باره کودکان کار انتشار داده اند، رقم کودکان کار بیش از ۴۰۰ هزار نفر هستند که آمار غیر رسمی بسيار بیشتر است!
مردم را از جلیلی طالبانی صفت می ترسانند اما مردم، خمینی جنایتکار را تجربه کرده اند که از سلاله طالبان بود! 
آنهايي که مردم ایران را از لولو خوره های تازه به دوران می ترسانند باید بدانند که جامعه دیگر به دوران وحشت دهه شصت باز نخواهد گشت و این اراده در اختیار هیچکس نیست که جامعه را به میل خود به عصر سیاهی وتباهی بازگرداند چون با قیام مروم روبرو خواهند شد!
از دوم خرداد ۷۶ دائما انتخابات ریاست‌جمهوری با نمایشات مختلف و مهندسی شده برگزار میگردد و پس از انتخاب هر رئیس جمهور تازه ای که با وعده های پوشالی برای بهبود شرایط زندگی مردم به کاخ ریاست جمهوری پا نهاده است اما وضعیت جامعه از گذشته نیز اسفناک تر و بی چشم انداز تر شده است!
ورشکستگی اقتصادی و انزوای بین المللی بسیار شدت یافته است و ایران در کنار کشورهای بدون چشم انداز روشن قرار گرفته است!
کشورقطر بعنوان یک سرزمین بیابانی کم جمعیت که در سال ۱۹۷۰ موجوديت یافت به کجا رسیده است و ایران که در عرش قرار داشت به قعر سقوط کرده است! 
اولین نرخ رسمی دلار توسط دولت خاتمی به میزان ۳۰۰ تومان تعیین شد، درحالی که نرخ آزاد دلار به ۵۰۰ تومان نیز افزایش یافته بود. این اختلاف باعث شد تا قیمت دلار در دولت خاتمی به ۸۰۰ تومان برسد اما اینک به بیش از ۶۰هزار تومان رسیده است!
کدام دولتمرد قادر است در رژیم مملو از مافیای اقتصادی و فاسد، باردیگر قیمت دلار را به نرخ سابق بازگرداند؟
چرا هر بار برای بقدرت رسیدن و دستیابی به مقام ریاست جمهوری به مردم وعده های پوشالی داده می شود؟ و پس از آن همه تقصیرها به دولت قبلی و حتی دوره پهلوی نسبت داده میشود؟
چقدر این مردم باید توهین و دروغ، ریا و تزویر را زندگیشان شاهد باشند؟ 
در جامعه ایران فقط  آزادی های سیاسی و اجتماعی مردم سرکوب و تجاوز نشده است بلکه شأن زندگی مردم لگد مال شده است! 
فرار از کشور به یک راه نجات عموم ی مردم تبدیل شده است. 
در پایان باید نتیجه گرفت که آب در خوابگه بیت رهبری رخنه کرده است اما  در قلمرو روشنفکران برج عاج نشین هیچ خبری نیست!