رفتن به محتوای اصلی

سران جمهوری اسلامی نمیخواهند بگویند اگر: دولتهای فرانسه ، اطریش وآلمان ، سوئد و... تروریستهای ایرانی را آزاد میکنند ؛ اگر اندونزی، مالزی ، افریقای جنوبی، لیبی، روسیه ،چین و... از طریق آزانس و یا در شورای امنیت، مستقیم و غیر مستقیم از جمهوری اسلامی حمایت میکنند، چه قیمتی را برای این مغازله سیاسی و دیپلماتیک میگیرند.
تکثر ؛ زمانی ارزشمند خواهد بود که بیانگر گوناگونی موجود جامعه باشد و این نه تنها باعث شکاف اجتماع نخواهد شد بلکه جامعه را در عرصه های متعدد بحرکت و جنبش و پویائی رهنمون خواهد ساخت .
من 2 سال است که سایت ایران گلوبال را بطور مرتب مطالعه مکنم و با امیدواری میتوانم بگویم که این سایت توانسته است پاسخگوی بخشی از خلا موجود باشد به این معنی که ضمن رعایت تکثر و تنوع و دامن زدن به چالشهای پیش روی جامعه ، در عین حال بخشی از نیروهای جامعه را که صحنه سراسری را ترک کرده بودند و به نیروی محلی تبدیل شده بودند
دوتن از مقامات عالی رتبه امریکا که نخواسته اند نامشان فاش شود گفته اند که در حقیقت چگونگی حمله به اردوگاههای آموزشی ، خانه های امن و انبارها و خانه هائی که نیروهای قدس وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آنجا اسلحه ومهمات انبار کرده و از آن اماکن جهت آموزش شورشیان استفاده می کند مورد بررسی قرار می گیرد .
کدام ملت نفتی است که از عدالت اجتماعی بهره مند باشد ؟ کدامیک ارزش بیشتری دارد , عدالت اجتماعی یا ثروت نفتی ؟ به هر حال دایناسور این منطقه را بعنوان قبرستان انتخاب کرده اند و نفت ثروت این ملت محسوب و حق این ملت است . شرایط جامعه ما با وجود درآمد نفت با سایر کشور ها تفاوتهائی دارد و بنا بر این نمیتوان انتظار داشت روشی که باعث پیروزی و سر بلندی ملتی شده , الگوی ما نیز باشد . روشنفکران باید الگوئی ملی برای رسیدن به آزادی و عدالت اجتماعی بیابند
_آیا تا کنون به این اندیشیده است که هنگام سفر به مازندارن، اگر تابلوهای مازندرانی ها به زبان محلی باشد، ممکن است او بجای غذا خوری به آبریزگاه برود ؟! و بجای خانهء استاد غلامرضا از خانهء مشهدی حسن سر در آورد؟!
_بیچاره ملتی که به قهرمان نیاز دارد. بیچاره جنبشی که به قهرمانان افسانه ای و حماسی نیاز دارد. آبشخور حماسه اما تراژدی است: تراژدی قربانی شدن حقیقت و آمار؛ استفاده ابزاری حتا از جسد انسان ها برای امیال و اهداف خود. در سرشماری جسدها فروکاستن آرمان به ضد-آرمان مستتر است.
نگاهی کوتاه به این اظهارنظرها در این سایت، بویژه در مورد مساله ملی، نمایانگر خطیر بودن این معضل و آینده نه چندان آبی این سرزمین است. خشم و هیجان زدگی برخی از دوستان، که بازتاب توزیع ناعادلانه ثروت، قدرت و رشد و فرصت ها در ایران است، و برخی دوستان آن را به سرکوب و ستمگری قومی بر اقوام دیگر تقلیل می دهند، همه گواهی بر این است که آینده سرزمین واحد تاریخی تیره و تار می نماید. به نظر من هم آینده ما در این زمینه آبستن زایش نیست، بلکه سقط جنین است. شرایط ما بسیار ناسازه است.
جناب گنجی شما نه قلب حاکمیت بر آمده از انقلاب اسلامی، بلکه عمامه سیاه خامنه ائی مردنی را نشانه گرفته اید. عمامه ائی که به آسانی میتواند با کلاه نظامی باند های نظامی و یا ائتلافی، از همه کلاهبرداران سیاسی حاکمیت که ابائی از آن ندارند تا در فرصت مناسب، ریش ها را سه تیغه کرده و به جای انداختن شال عربی که رهبر و احمدی نژاد روی شانه می آویزند، کراوت ابریشمی بزنند، تعویض کنند.
... درست در لحظاتی که رفقا خلیق و نگهدار در سالن سخن رانی می کردند و خواهان انتخابات آزاد بودند، جوانان در یکی از میدان های تهران فریاد می کردند که ، ما حکومت اسلامی نمی خواهیم، نمی خواهیم، ما جمهوری اسلامی نمی خواهیم، نمی خواهیم بنابرین می توان گفت ما در دوران مهاجرت نه چیزی آموختیم و نه چیزی را فراموش کردیم، هنوز در روز ها و سال های اول انقلاب هستیم..
اولا ترکیه یک کشور سکولار و نسبتا دمکرات منطقه خاورمیانه است؛ تلاش نیروهای دمکرات بایستی در جهت یک فدارلیسم اداری _ سیاسی در ترکیه باشد و در این ارتباط بایستی با سازمان پ پ ک که یک سازمان تروریستی است فاصله بگیرید و تلاش کنونی برای یک کردستان بزرگ نادرست است و چنین سیاستی قطعا موجب از هم پاشیدگی اولین حکومت خود مختار کردستان عراق خواهد شد
نورز جشن مشترک فارس ها, کردها ؛ ترک ها و از تاجیکستان ؛ افغانستان ؛ ایران ؛ ازبکستان ؛ اذربایجان و ترکیه امروزی را در بر می گیرد و...
راه ِ ائتلاف برای ِ سرنگونی با لاشه ی ِ نظری و عملی ِ احزاب ِ کنونی ِ تبعیدی سنگفرش می شود، جز این، ده سال ِ دیگر نیز داریم درین باره سخن می گوییم که فرخ ِ نگهدارهای ِ سیاست به کدام اصلاح طلب چشمک زده اند و داریوش ِ همایون ها چه طرح ِ جدیدی برای ِ تخلیه ی ِ تمدن ِ ایرانزمین، که "لگد خورده" و "آلوده" و شایسته ی ِ "موزه و محراب" می انگارند اش، ریخته اند. ما، جوانان ِ ایرانی، و آن عده از بیدارشدگان ِ نسل پیش که مایلند تجارب ِ تشکیلاتی و تور های ِ ارتباطی شان را بدون ِ چشمداشت در اختیار ِ ما گذارند