فراخوان ایرانیان در شبکههای اجتماعی در راستای ادامه اعتراض به گرانی در روزهای آینده
فرض کنید شما و خانوادهتان به عنوان مسافر در داخل اتوبوسی در حال حرکت در جادهای کوهستانی و باریک نشستهاید. اگر ببینید که راننده اتوبوس بی توجه به جان دهها مسافری که به او اعتماد کردهاند، با سرعت زیاد رانندگی میکند و با بی مبالاتی کامل، در داخل پیچهای تند از ماشینهای مقابل سبقت میگیرد، چه خواهید کرد؟ واکنش شما به عنوان یک مسافر چه خواهد بود؟ آیا توجهی نکرده و سکوت میکنید تا وی همچنان به رفتار خود ادامه دهد و نهایتا اتوبوس، شما و خانواده عزیزتان را به داخل درهای عمیق بیندازد یا اینکه بی خیالی را به کناری نهاده و از جای خود بلند میشوید و به راننده تذکر میدهید که از نحوه رانندگیاش رضایت ندارید؟ آیا شرط عقل این نیست که به عنوان کسی که جان و امنیت خود و خانوادهاش در خطر است، از راننده بخواهید که آرامتر و با دقت بیشتری براند؟
حالا به جای اتوبوس، کشور ایران، به جای مسافران، مردم ایران و به جای راننده حکومت جمهوری اسلامی را در نظر بگیرید که سران آن هدایت این مملکت را در دست دارند. تمرکزمان را بگذاریم روی همین چند سال اخیر. مگر نه اینکه در سالهای اخیر وضع اقتصادی کشور روز به روز وخیم تر شده است؟ مگر نه اینکه جمهوری اسلامی به ویژه با اتخاذ سیاست غلط هستهای، تصویب تحریمهای سخت اقتصادی از جانب دیگر کشورها بر ایران را موجب گردیده است؟ مگر نه اینکه پول ملی ما به عنوان شاخص مهم اقتصاد کشورها، تنها در عرض هفته گذشته بیش از ۴۰ درصد از ارزش خود را از دست داده است؟ به عبارت دیگر یعنی اگر حقوق یک فرد ماهی ۱ میلیون تومان بوده است، در عرض یک هفته گذشته حقوق او در واقع به ۶۰۰ هزار تومان کاهش یافته است، در حالیکه همه اجناس گرانتر شدهاند! مگر نه اینکه تورم بسیار بالا و بیکاری گسترده گریبان مردم ما را گرفته است؟ مگر نه اینکه اقتصاد ما بیش از ۸۵ درصد به نفت وابستگی دارد و مسلما با ادامه ناتوانی دولت در فروش نفت و عدم وجود درآمد ارزی، در ماههای آینده شاهد وخیم تر شدن هر چه بیشتر شرایط، تعطیلی هرچه بیشتر کارخانهها و واحدهای تولیدی، و چه بسا قطع کامل یارانهها و ناتوانی دولت و کارفرمایان در پرداخت دستمزد کارمندان و کارگران خواهیم بود؟
گاه نوشته های آلفرد می نویسد: وقتی همه ما میبینیم که کشور با سرعتی سرسام آور در حال حرکت به سمت دره نابودی است، چرا هیچ کس واکنشی نشان نمیدهد؟ چرا هیچ کس از این راننده بی مبالات نمیخواهد که آرامتر و بهتر رانندگی کند؟ میشود درک کرد که به دلیل عدم وجود آلترناتیوی مشخص و قابل اعتماد برای حکومت، سرکوب گسترده اعتراضهای پس از انتخابات سال ۸۸، و مواردی دیگر، احتمالا مردم عزم و اراده لازم برای ایجاد تغییرات بنیادین در ساختار حکومت فعلی را ندارند. اما قطعا این سکوت مرگبار حاکم بر جامعه را نمیتوان درک کرد. الزاما لازم نیست تنها برای تغییر بنیادین به خیابان آمد. میتوان اعتراض خود را به مسائل و مشکلات اقتصادی محدود کرد. دو روز پیش عدهای از دانشجویان در اعتراض به عدم پرداخت ارز دانشجویی مقابل مجلس تجمع کردند، نه کسی با آنها برخوردی کرد و نه آنها شعار سیاسی دادند. تنها به یک سیاست اقتصادی دولت که مستقیما زندگی آنها را تحت تاثیر قرار داده بود، اعتراض کردند. باید اعتراضهای مشابهی از سوی مردم در مقابل استانداریها، فرمانداریها، بخش داریها، مجلس و یا بانک مرکزی صورت بگیرد. برای جلوگیری از برخورد حاکمیت، میتوان شعارها و درخواستها را تنها به موارد و مشکلات اقتصادی متمرکز کرد. یک کارگری، یک معلمی، یک کارمندی که در اثر سیاستهای غلط دولت بیکار شده است، حق دارد بیاید بگوید چرا من را بیکار کردید! مردمی که در عرض یک سال، ارزش پولشان یک سوم شده و به همان نسبت قدرت خریدشان کاهش یافته است، حق دارند بیایند بگویند چرا؟!
این رخوت و بی تفاوتی که الان شاهدش هستیم اصلا نتیجه خوبی نخواهد داشت. این بی توجهی و بی تفاوتی مردم، مطمئنا در نقش «چراغ سبز» عمل خواهد کرد و موجب خواهد شد که حکومت به همین روش خود ادامه دهد و در نتیجه اوضاع بدتر و بدتر خواهد شد. اما اگر مردم اعتراض کنند، اگر مردم بی تفاوت نباشند، مطمئنا حکومت مجبور خواهد شد که روش و سیاست خود را تغییر دهد.
متاسفانه این روزها احساس میشود که روز به روز بر تعداد افرادی که به امید مداخله نظامی خارجی برای رهایی از شر جمهوری اسلامی نشستهاند افزوده میشود. این یک اشتباه محض است اگر فکر کنیم که دولتهای خارجی مایل خواهند بود اقتصاد در حال بازیابی از رکود خود را هزاران هزار میلیارد دلار متحمل هزینه کنند و چندین سال خود را در کشوری به مراتب قویتر از عراق مشغول کنند تا ما را از بند یوغ استبداد مذهبی برهانند! این یک اشتباه استراتژیک است. اگر حملهای هم صورت بگیرد قطعا محدود به نابودی تاسیسات اتمی خواهد بود، چیزی که منجر به سقوط رژیم نخواهد شد! بسیار بسیار بعید است که کشورهای خارجی تمایلی برای ارسال نیروههای زمینی و اشغال کشور که لازمه تغییر رژیم از طریق نظامی است، داشته باشند. حتی اگر به فرض محال چنین چیزی هم اتفاق بیفتد به احتمال زیاد منجر به تجزیه ایران و غوطهور شدن کشور در جنگ داخلی خواهد شد؛ چیزی که قطعا مطلوب هیچ ایرانی وطن دوستی نیست.
لذا بهترین گزینه، اعتراضهای مردمی و از داخل کشور است. مطمئن باشید اگر اعتراضی نکنیم، جمهوری اسلامی به همین روند خود ادامه خواهد داد، و در نتیجه تحریمها هم ادامه خواهد یافت و همانطور که قبلا هم نوشته بودم (مطلب مرتبط)، در چنین شرایطی تنها دو حالت برای آینده ایران متصور خواهد آمد، یا همچون کره شمالی به کشوری قحطی زده، بدبخت و منزوی اما مسلح به سلاح اتمی تبدیل خواهیم شد و یا همچون عراق کشوری خواهیم داشت ویران و جنگ زده و با احتمال تجزیه کامل! از کره شمالی و عراق درس بگیریم و رخوت، سستی و بی تفاوتی را به کناری بزنیم و از رژیم بخواهیم که روش خود را تغییر دهد
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید