● ادبیات

راشل زرگریان
مرد مهاجر شئیی سنگینی بطرف گربه بی دفاع پرتاب کرد.
گربه با ناله و زجه لنگان لنگان از آنجا فرار کرد.
گربه با ناله و زجه لنگان لنگان از آنجا فرار کرد.

رضا مقصدی
زردی ِ زمانه را زجانِ ما بَبَر !
سرخی ِ ترانه های شعله بار را –
روی لحظه های بی قرارِ ما بریز !
ای تو یادگارِ روزگار ِ دور دست !
سرخی ِ ترانه های شعله بار را –
روی لحظه های بی قرارِ ما بریز !
ای تو یادگارِ روزگار ِ دور دست !

ابوالفضل محققی
پنجره اطاقم را می گشایم.نسیمی به آرامی لابلای درختان حیاط که با کاهلی! خمیازه کشان از خواب زمستانی بر می خیزند، می چرخد.

ابوالفضل محققی
ریز نقش است با لباسی تمیز. هنوز صورتش بتمامی مو در نیاورده است. چشمانی سیاه وشرقی دارد.عضلات کشیده شده صورتش حالتی مصمم به او می بخشد.
با دو دست استخوانی محکم فرمان ماشین را گرفته با احتیاط در حال رانندگی است .دستمال سفیدی روی زانوانش پهن کرده که از تمیزی برق می زند .انگشتر فلزی ارزان قیمت وبزرگی بر انگشت دارد.طوری که سنگینی آن را بر انگشت لاغرش احساس می کنم.
صدای محزون و گرفته یک خواننده محلی ازبک که از بلند گوی ماشین پخش می شود غمی مبهم بر قلبم می نشاند
با دو دست استخوانی محکم فرمان ماشین را گرفته با احتیاط در حال رانندگی است .دستمال سفیدی روی زانوانش پهن کرده که از تمیزی برق می زند .انگشتر فلزی ارزان قیمت وبزرگی بر انگشت دارد.طوری که سنگینی آن را بر انگشت لاغرش احساس می کنم.
صدای محزون و گرفته یک خواننده محلی ازبک که از بلند گوی ماشین پخش می شود غمی مبهم بر قلبم می نشاند

بررسی حرکات مشکوک آیواک و نشر نورهان

رضا بی شتاب
توماج صالحی در دیدار با پدر گفت:«آیا کسی به یادِ او هست؟»/ مسعود سعد سلمان(دیوان؛ناله از حصارِ نای1)صفحۀ 503:/ آرد هوای نای مرا ناله های زار/جز ناله های زار چه آرد هوایِ نای

ندا سانیج
سروش گفته بود: «در انقلاب مردم به کسی رو آوردند که یک عمر نماز شب خوانده بود. آیتالله خمینی یک عمر با پاکی زیسته بود، شجاعت هم داشت و عمری نماز شب خوانده بود.

ابوالفضل محققی
تاریک روشن صبحگاهی دری که هرگز کلون پشت آن انداخته نمی شود به آرامی گشوده می گردد. زنی ریزنقش که پای چپش را اندکی می کشد با بقچه کوچکی در زیر بغل به آرامی ازآن خارج می شود.طول کوچه اکبریه، طول خیابان ذوالفقاری را طی میکند به خوش روئی با نگهبان در ورودی هتل تازه ساز بیمه سلام علیک می کند وارد ساختمان می گردد.

«مانیفست» مجموعهای است از یادداشتهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ۱۵ سال اخیر. وقایعنگاری مسایل امروز ایران در ۴۰۰ صفحه

ابوالفضل محققی
دارم نشان طفل گمشده بنام شادی را / قد کشیده در حصار درد ،/ برگشته در قامت یک جوان./ بگذشته از خوان های پیش رو به اشگ وخون .

منوچهر برومند (م. ب. سها)
برسرنهاده باز سيمينه تاجِ برف / درپيش پای اوست،آن دره های ژرف

رضا بی شتاب
تمامِ جانِ من می سوخت از دردِ «ندا»ها / مرا گیسویِ آن سرزندۀ سرشارِ شادی؛ دخترم «مَه سا» / به خود آورد وُ غمگین بازگشتم...

ابوالفضل محققی
کسی نمیداند این خواب بود یا بیداری، که او آن گل نیلوفر را بویید. عطر عجیبی داشت بوی گس خاک بعد از باران، عطر خاطرههای دور که بسیار محو در ذهنش میپیچید، مانند عطر شیر مادر. عطری که او را به دالان نیمه تاریک خانه قدیمیشان میکشید به عطر، هیجان و ترس نخستین بوسهای که در آن دالان بر لب دختر همسایه نهاد. شاید عجیب باشد او آن گل را نه به صورت یک گل واقعی بلکه حکاکی شده بر سنگ درتاسر راه پلههای کاخ آپادنا با مردانی که دست درمقابل دهان نهاده بودند دید وبوئید!

ابوالفضل محققی
دلم هوای کوچه کودکیم را کرده است . با پاهائی که بسختی بار تن می کشند به کوچه سنگفرشی که حال تنها خاطره ای از آن مانده بر میگردم .میدانم دیگر هیچکدام از باشندگان مهربان آن ،آن هائی که سایه ای از مهر ،کار و تلاش بر کوچه انداخته بودند نیستند .جملگی با هفت هزار سالگان همسفرند .

ابوالفضل محققی
زمان آیا چیزی جز توالی لحظه ها ست؟
فاصله ای نقطه چین از ازل تا ابد .
هر نقطه یک لحظه است .
فاصله ای نقطه چین از ازل تا ابد .
هر نقطه یک لحظه است .

هادی خرسندی
فرهاد ظریف، ملی پوش سابق والیبال، با انتشار یک استوری به مقدسات (حضرت فاطمه) توهین کرده و همین امر باعث شد دادستان تهران علیه وی دستور تعقیب قضایی صادر و حکم جلب وی را برای ضابط ارسال کند. دادستان تهران در این باره گفت: «نظر به اینکه ظریف در ایران اقامت ندارد، دستور قضایی صادر شده برای مراجع ذیربط (اینترپل - پلیس بینالملل) ارسال شد تا در فرصت مقتضی نسبت به اعمال آن اقدام لازم صورت گیرد.»

ابوالفضل محققی
میدان امام حسین، خیابان شهرستانی، انتهای کوچه ائی بن بست طبقه دوم یک ساختمان سیمانی، پشت پنجره زنی ایستاده است. زیر لب دعایی میخواند و به طرف کوچه فوت میکند. او ساعت هاست که همان طور بی حرکت تسبیح بر دست با اضطرابی سخت "وین یکاد" میخواند و برفضای کوچه میدمد. درون خانه تعدادی دور هم نشسته سخت سرگرم بحث و گفتگو هستند پسرش نیز یکی ازآن هاست.

ابوالفضل محققی
باچشمانی خسته و منتظر . ....قلبی درد مند از درد های بر زبان نیامده.

رضا بی شتاب
برای همۀ جان باختگانِ نازنینِ آزادی / به ویژه برای بانویِ بزرگوار:گوهر عشقی

ابوالفضل محققی
رنگین کمانی در قلبم. در ذهنم , رنگین کمانی غمگین! , ترس خورده و زخمی، , رها شده از دست کودکی , کشته شده به جور.

منوچهر برومند (م. ب. سها)
سخن را با سروده ای از زنده یاد استاد خلیل الله خلیلی شاعر بلند آوازه افغانستان آغاز می کنم . تاقلم را در سوک درگذشت فضل الله زرکوب شاعر بلند پایه دیگری از دیار هرات لختی بگریانم . و مراتب تسلیت خود را به اهالی عرصه ادب و فرهنگ فارسی در ایران و افغانستان و تاجیکستان ابراز دارم .

«مانیفست» ثبت بخشی از تاریخ معاصر ایران است در وقایع تاریخی ایران امروز، منتشر شده در ۴۰۰ صفحه.
کانون فرهنگی اندیشهوقلم(سوئد)
علاقهمندان به تهیه این کتاب میتوانند با ایمیل مولف تماس بگیرند:
m_ravanshid@yahoo.com
کانون فرهنگی اندیشهوقلم(سوئد)
علاقهمندان به تهیه این کتاب میتوانند با ایمیل مولف تماس بگیرند:
m_ravanshid@yahoo.com

محسن کردی
در بی بی سی چند ساعت پیش از قول فرمانده انتظامی سمیرم نوشته بود که یک بسیجی در درگیری ها کشته شده. من هم زیر ان نوشتم «یادی هم بکنیم از اسب حضرت عباس»! آخه نمیشد واضح منظور رو بیان کرد و مهم رساندن منظور است و نیازی به گفتن اصل ماجرا نیست. همین باعث شد که به این فکر بیافتم که اصلا این «تخم اسب حضرت عباس» از کجا اومده؟ چرا مثلا نگفتن تخم اسب نادرشاه یا رستم؟

ابوالفضل محققی
قادر به نوشتن حتی یک جمله نیستم .درد مادری که خود را به تمامی بر مزار پسر انداخته به کردی مویه می کند.سخت بر قلبم فشار می آورد.روز های تلخ ،تلخ با حاکمانی جانی. ملتی بیدفاع!
بی اختیاز بیتی ازغزل حستن منزوی .شاعر همشهری خود را زیر لب زمزمه می کنم.
بی اختیاز بیتی ازغزل حستن منزوی .شاعر همشهری خود را زیر لب زمزمه می کنم.

مسعود بهنود
احمد احرار، یکی از برجسته ترین روزنامه نگاران ایران که از دهه ۳۰ وارد مطبوعات شد و اولین فعالیت های خود را در دوران دولت مصدق گذراند، در پایان ۴۳ سال دوری از خانه و زادگاهش در پاریس درگذشت.

ابوالفضل محققی
وقتی پای درقصرنهاد قادر به دیدن هیچ چیزی نبود.هنوز باور نمیکردشنلی را که ساعتی قبل دوستی قدیمی بر دوشش انداخته بود .شنل سلطنتی بود که سال ها با نفرتی ناشی ازحسرت به آن فکر می کرد.

ابوالفضل محققی
داریم به پایان یلدای چهل ساله حکومت نکبت جمهوری اسلامی می رسیم. امید که آخرین یلدای حکومت شب باشد.
تاریکی وحشت انگیزی که همراه چهره تلخ وعبوس مردی پیچیده در عبا وعمامه سیاه پای در این سرزمین نهاد .در سیمای مردی که بیگانه باخنده وشادی بود .مردی که جز ویرانی،مرگ و اندوه برای این سرزمین ارمغانی نداشت.با صدای نخستین گلوله که در تاریکی شب از پشت بام مدرسه رفاه برخاست! شب یلدا آغاز شد
تاریکی وحشت انگیزی که همراه چهره تلخ وعبوس مردی پیچیده در عبا وعمامه سیاه پای در این سرزمین نهاد .در سیمای مردی که بیگانه باخنده وشادی بود .مردی که جز ویرانی،مرگ و اندوه برای این سرزمین ارمغانی نداشت.با صدای نخستین گلوله که در تاریکی شب از پشت بام مدرسه رفاه برخاست! شب یلدا آغاز شد

ابوالفضل محققی
ازپیوستن، تکامل یافتن
دریدن غلاف تنیده شده بر اطرافت
. با بریدن از ناف مادرآغاز می شود
با اولین ضربه
دریدن غلاف تنیده شده بر اطرافت
. با بریدن از ناف مادرآغاز می شود
با اولین ضربه

رضا بی شتاب
برای محسن شکاری 23 ساله / جرم محاربه با خدا:بستنِ خیابان... ولی محسن شکاری؛شرف داشت وُ جوان بود وُ بزرگترین گواه اش؛بی گناهی بود

ابوالفضل محققی
حوادث با چنان شتاب وسرعتی می گذرند که قابل تصور نیست.زمانه غریب،تلخ،آمیخته با درد،لبریز از اندوه بخاطر بسیارجان های عزیزی که بدست جلادان حکومت اسلامی بقتل رسیدند.لبریز ازشادی به خاک نشاندن جمهوری اسلامی ورهبر در مرز جنونش.

ابوالفضل محققی
به ده ها تصویر دختران و پسران جوان یکی از یکی زیبا تر خیره می شوم.
زیبائی ومعصومیت آمیخته با شوق زندگی.
عجین گشته با غرور جوانی.نشانی از معصومیت وغرور سرزمینی که معصومیتش همیشه آماج مستبدان حاکم بوده !
غرور وسرکشیش رمز مبارزه وپایداری.
زیبائی ومعصومیت آمیخته با شوق زندگی.
عجین گشته با غرور جوانی.نشانی از معصومیت وغرور سرزمینی که معصومیتش همیشه آماج مستبدان حاکم بوده !
غرور وسرکشیش رمز مبارزه وپایداری.