رفتن به محتوای اصلی

سقوط گنگ خواب ديده نجات در آخرين لحظات؛ هرگز
14.10.2012 - 15:53

 اگر به يك آماتور بگوييد، دستگاه يا سيستمي را از كار بياندازد، احتمالاً بيلي يا كلنگي برمي دارد و به جان شان مي افتد و به آنها ضرباتي محكم و كوبنده مي زند؛ چه بسا آن دستگاه بر اثر ضربات، آسيب هاي ظاهري يا حتي چشم گيري ببيند، اما هنوز از كار نيافتده باشد و بتواند باز كار كند. ولي اگر به يك متخصص آن دستگاه يا سيستم، درخواست مشابهي دهيد، ممكن است يك پيم يا پيچ يا قطعه اي بسيار كوچك از آن را بردارد و در حالي كه به ظاهر دستگاه يا سيستم سالم است، كاملاً از كار بيافتد. اين دو نوع از كارافتادگي را در دو جنگ، يكي جنگ جهاني دوم و ديگري جنگ سرد نيز مي توانيد ببينيد. در جنگ جهاني دوم نه تنها اروپا، بلكه نيمي از جهان ويران شد تا عاقبت رايش سوم و متحدانش اش سقوط كردند. اما در جنگ سرد، در حالي كه بلوك شرق از پيشرفته ترين سلاح هاي هسته اي و غيرمتعارف هيچ چيز از غرب كم نداشت، بدون شليك حتي يك گلوله سقوط كرد! اين نمونه اي ديگر از ويراني حساب شده را نشان مي دهد. براي ويراني يك سيستم نياز به تخريب همه آن نيست، بلكه كافي است به جايي حساس از آن ضربه زد تا كار تمام شود. اتحاد جماهير شوروي در زمان تأسيس بسيار ضعيف تر از دهه نود بود؛ از اقتصادي گرفته تا نظامي و فضايي، اما در اوائل انقلاب كمونيستي سقوط نكرد، بلكه در اوج قدرت اش سقوط كرد! ايران كنوني از نظر تسليحات نظامي تا همه زمينه ها و حتي اقتصادي توسعه يافته تر از گذشته است، اما براي فروپاشي مستعدتر است، چون حريف نقطه ضربه كاري را يافته است كه فريادهاي متخصصين بلند شده و غيرمتخصصين ادعا مي كنند كه شايعه و جنگ رواني است! به نوعي جنگ رواني است؛ آن هم براي كسي كه بيمار رواني باشد. چون براي ديوانگي لازم نيست حتماً مردم را در وسط خيابان گاز گرفت، همين كه كسي ارتباط اش را با واقعيت بريده باشد، از نظر روان شناسي امروز ديوانه است؛ پديده اي رايج در نزد مسئولان كنوني ايران كه از روضه خوان گرفته تا پاسدار آنقدر از مرحله پرت اند كه مفهوم بحران، جنگ رواني، واقعيت عيني و فروپاشي را نمي فهمند تا سرشان بيايد. 

اما يعني بايد جلويشان را گرفت؟ شوخي تان گرفته! نجات و به خصوص نجات در آخرين لحظات، از آن كسي است كه خود اندك رحم و مروتي سرش شود، در حالي كه اينان از ابتداي انقلاب دروغ گفتند، افترا زدند، تجاوز كردند، سر به نيست كردند، كشتند و به گردن ديگري انداختند، وقيحانه از باورهاي ديني سوءاستفاده در هر زمينه اي كردند و كار نكرده نگذاشتند و اگر كاري را نكردند، از عهده شان ساخته نبود، و گرنه دريغ نمي كردند و آنان نيز كه تظاهر به تبعيت از نصيحت هاي مكرر مي كنند، به همان راه غلط مي روند و تنها دنده عقب گرفته و همان راه را طي مي كنند! 
اتفاقاً اين ديوانگان بهترين هدايت كنندگان تان به سوي سقوطي بي رحمانه اند و خوشبختانه گوش شان هم به هيچ چيز بدهكار نيست؛ فروپاشي با تكه پاره شدن تمام وجودتان و حتي خرد شدن استخوان هايتان كه صداي اش را از هم اينك مي توان شنيد (براي كساني كه داراي اندك بصيرتي هستند)؛ حتي بدتر از سرنوشت قذافي و اسد، و به نزد دجال كبيرتان در اسفل السافلين افكنده خواهيد شد و با او چون ماري زخم خورده به خود خواهيد خزيد و پيچيد و فرياد خواهيد زد، اما هيچ فريادرسي نخواهيد يافت و به شما خواهند گفت اين است سزاي كساني كه به نام دين ريا و جنايت كنند (حتي اين جملات را نيز چون قوم شعيب باور نخواهيد كرد و مدام به خود قوت قلب مي دهيد كه خبري نيست، تا بر سرتان نازل شوند). آن گونه كه هيچ كس بر رفتن تان افسوس نخواهد خورد و فرزندان تان انكار خواهند كرد كه چنين پدراني داشته اند و آيندگان باور نخواهند كرد كه حيوان صفتاني چون شما در قرن بيست و يكم حتي وجود داشته اند.

دکتر کاوه احمدی علی آبادی
عضو هئيت علمي دانشگاه آبردين با رتبه پروفسوري
عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

لاله موذن

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.