بولتن نیوز: امروز با خبر شدیم وزیر اطلاعات دولت سازندگی و رئیس «جبهه اصولگرایان مترقی»، یک سایت خبری - تحلیلی راهاندازی کرده است و به این سایت سری زدیم تا ببینیم چه چیزی در این سایت و برای ارائه منتشر شده است. به محض باز شدن سایت حجتالاسلام علی فلاحیان اولین چیزی که بیش از همه جلب توجه می کند خالی بودن این سایت از هر نوع خبر است و در کنار این صفحه خالی چیزی که چشمک می زند یک غلط املایی در فضایی چند کلمه ایست.
موضوع دیگری که در این بین بیشتر جلب توجه می کند این که این سایت حد اقل در اسفند ماه 1386 راه اندازی شده است چرا که در بخش زندگی نامه تاریخ ثبت خبر مربوط می شود به 22 اسفند 1386 و این یعنی بیش از چهار سال و نیم پیش از این و حدود یک سال قبل از انتخابات خرداد ماه 1388. حال نکته مهمی که باید به آن توجه کنیم اینکه چرا وزیر اطلاعات دوران سازندگی سایتی را یک سال قبل از انتخابات ریاست جمهوری 88 راه اندازی کرده است و امروز هم در نزدیکیهای انتخابات خرداد ماه 1392 تصمیم گرفته وجود چنین سایتی را خبری کرده و اعلام حضور نماید!. که البته این بر می گردد احتمالا به مباحث پشت پرده ای که لزوم ورود مجدد ایشان به عرصه سیاست را صلاح دیده و احتمالا به منا سبی که بعد از انتخابات ریاست جمهوری شاید قرار است بین روسای و وزرای سابق تقسیم شود!.
به هر جهت موضوع بحث اصلی ما در این مطلب نه تقسیم مناسب وزارت و صدارت است و نه موضوعات سیاسی پشت پرده ورود مجدد فلاحیان به عرصه سیاسی کشور. بلکه چیزی که بیشتر از همه مارا بر آن داشت تا این مختصر را بنویسیم زندگی نامه بسیار رومانتیکی است که در این سایت به آن اشاره شده است که البته با کلی اشکالات دستور زبان فارسی هم همراه است که باز این هم موضوع اصلی بحث نیست!.
وزیر اسبق اطلاعات در بخش زندگی نامه خود آورده است " سال 1328 صدای کودکیش در خانه ای روشن به نور معرفت خورشید وار پیچید در خرد سالی با صلاحابت آیه های قرآن آشنا شد و همین بود که نیت خدمت در شهری که بعدها بنای آبادیش از همت او آباد شد را پایه ریزی کرد. در همان گرمای سوزان بود که حرارت عشق را در محفل درس اساتیدی چون ... " . البته احتمالا منظور ایشان از کلمه " صلاحابت" همان صلابت بوده است که در همین ابتدای امر نیاز به اصلاح دارد. ضمنا نکته بعدی که در همین چند خط می تواند قلب انسان را خورد خاکشیر کند نوشابه هایی است که ایشان در همین دوخت برای خود بازمی کند!. مثل " صدای کودکیش در خانه ای روشن به نور معرفت خورشید وار پیچید" که البته بیشتر در مورد اعمه اطهار(ع) از چنین استعاره هایی استفاده می کنیم و حتی حافظ هم در رابطه با خود چنین ننوشته و مولانا هم به این شکل از خود تعریف و تمجید نکرده است!.
در همین دوخط موضوع دیگری که چشم انسان را نوازش می دهد جمله " همین بود که نیت خدمت در شهری که بعدها بنای آبادیش از همت او آباد شد را پایه ریزی کرد" است که به واقع اینگونه حکم می کند که ایشان هم چون پیامبر اکرم (ص) که نور خداییش عربستان را منور کرد و به آن برکتی بی انتها داد, محل تولد شان را آباد کردند و اگر ایشان نبود آبادی ای هم در کار نبود.
در ادامه فلاحیان در تعریف از خود ادامه می دهد:" در همان گرمای سوزان بود که حرارت عشق را در محفل درس اساتیدی چون نواب صفوی ، مفتح ، بهشتی ، خزعلی ، وحید خراسانی مکارم شیرازی به سینه خود منتقل کرد مشتاق تر شد قلبی که در پی معرفت بود و این سرآغازی گشت برای هجرت به سوی علم و اجتهاد بهشت را در نگاه شهید بهشتی دید و نوای تکبیر قدسیان را از محضر شهید قدوسی آموخت .
آنگاه و این نوا در او تاثیر فراوانی گذاشت که چون پرستوئی عاشق همیشه در سفر باشد از دام مکاران. حضورش پرشور بود ، دو مرتبه در خروش زنده رود به اسارت کوردلان بی صفت در بند شد". ]هر چه فکر کردیم نفهمیدیم که چطور ایشان دوباره به اسارت کوردلان بی صفت در بند شدند که بار اولش را هنوز اعلام نکرده اند. البته اگر ایشان از هجرت به سوی علم و اجتهاد به عنوان اسارت یاد کرده است باید بگوییم که ارتباطی در معنا حاصل نمی شود و ایشان باید یک بند دیگر به عنوان زندان اولیه در جملات بالاتر اضافه کنند تا قافیه درست در بیاید [
وی در ادامه می افزاید: " آتش سوزان سینه اش خاموش نشد شعاعش فراتر رفت. بهار انقلاب را با پیر فرزانه عشق همنوا شد و سرمشق خدمت از او گرفت ، به خوزستان بازگشت به یاد روزهای نوجوانی و عهدی که با خود بسته بود . مسئولیت تاسیس حزب جمهوری اسلامی بر عهده اش نهادند. همزمان حاکم شرع شد آن مرد دلسوخته چرا که نام با شهر نمی خواند. نیت کرد که آبادش کند آبادان غیور را. ]احتمالا منظور این است که آبادان قبل ازانقلاب خرابه ای بیشتر نبوده و بعد از انقلاب و قبل از جنگ تحمیلی ایشان توانست این شهر را آباد کند! و به واسطه وجود ایشان است که در حال حاضر آبادان یکی از توسعه یافته ترین شهرهای کشور است و اصلا در آن بیکاری نیست [
فلاحیان در معرفی خود می افزاید: " حاکم شرع بود و مسئول کمیته انقلاب اسلامی چون عده کثیری زیر سر پناه نگاهش آرامش خاطر پیدا کردند و خانه دار شدند مسئول بنیاد مسکن هم شد به تدبیر دکتر بهشتی . همزمان با خدمت اشارات ، بدایه الحکمه و نهایه الحکمه فلسفه شرق و غرب را آموخت ، شد مجتهدی دل سوخته". ]منظور اینکه ایشان هم حاکم شرع بود و هم مسئول کمیته انقلاب اسلامی و هم مسئول بنیاد مسکن و در همین گیر و دار به درجه اجتهاد رسیدند و آن هم به شکلی بسیار دلسوخته]
حجتالاسلام علی فلاحیان در وصف خود می گوید: "جنگ شد ، لباس رزم پوشید تا از اندیشه اش حمایت کند. آبادانی که در ذهن او بود در آستانه ویران قرار گرفت ایستاد مقاومت کرد پا به پای جوانان شهر ، تمام وجودش می سوخت چون آبادان در آتش بود". ] دقت کنید قبل از این اعلام شده که آبادان قبل از جنگ را ایشان آباد کرده بودند [
"بدون وقفه ایستاد در ساحل رودخانه بهمن شیر کنار روستای (چوُعَبدِه) اقدام به احداث پلی ارتباطی بین دو طرف رودخانه کرد به امید اینکه این پل شهر آبادان را از حصر خارج کند و چه زیبا اندیشید دور نبود روزی که جوانان ازروی این پل گذشتند و آبادان آزاد شد". ] اینجا نیازی به توضیح ندارد لطفا به اسناد جنگ مراجعه فرمایید! [
"در جبهه خط مقدم همدوش سنگرنشینان بود. فرمانده کل کمیته انقلاب اسلامی شد. بدین وسیله مسئولیت حفاظت از فرزندان و همسران و مادرانی را به عهده گرفت که عزیزانشان در خط مقدم سلاح بدست گرفته بودند برای پاسداری از این مرز و بوم. چه باید می کرد ؟ جز شب زنده داری . خانواده اش را نمی دید چون خانواده های بسیاری حضورش را نیازمند بودند. به سبب شایستگی های فراوان قائم مقام دادستان انقلاب شد.
"امام عارفان ، پیر دلسوختگان وی را بسیار ستایش میکرد و او را با حفظ سمت اولین دادستان ویژه روحانیت نمود امام در حکم وی چنین نوشتند: (( از آنجا که جنابعالی با فعالیتهای ضد انقلاب در هر صورت و لباس آشنایی دارید بجاست تا بر طبق موازین شرع مقدس به جرایم روحانی نمایان و دین به دنیا فروشان رسیدگی نمایید))
و چه زیبا دستهای مراد خویش را بوسید و اطاعت امر کرد ، چون او خواسته بود (( تا بدون در نظر گرفتن فشارهای جانبی از طرف هر شخص و شخصیت به وظیفه خطیر خود با کمال دقت و قاطعیت عمل نمائید))کوله بار تجاربش بسیار سنگین بود عرصه عرصه ی خدمتی بزرگتر شد".
"خواستند از او که در هیات دولت وظیفه حفاظت از همه باورها را به عهده بگیرد قبول مسئولیت کرد چه طعنه ها که بر او نزدند و چه بسیار قصد آزرده کردن خیالش را داشتند ولی او یک چهره داشت و یک اندیشه . چه خوب میدانست به چه کسی توسل کند . یادش بود منافقان در مشهد و باختران از حضورش هراسان بودند و هنوز به خاطر دارند در یک شبانه روز چهل خانه از خانه کفار را در هم ریخت . امروز آمده بودند تا انتقام گذشته را بگیرند اینها همانهایی بودند که فلاحیان را مانعی در راه نیل به مقاصد شوم خویش می دانستند باید انتقام میگرفتند!؟ و او آگاه بود از مکر مکاران . یادش بود در باختران با گلوله به مقابله آمدند و یک روز در مشهد و . . . امروزهم با نیش قلم بسیار برعلیه او قلم زدند چون نقطه ضعف نداشت دست به دامن افترا شدند ولی او خسته نمی شد پاسخش لبخند بود هر چند خشمگین توصیفش می کردند چون هدف داشت به طعنه نمی اندیشید. مکروا و مکر الله و الله خیر الماکرین"
"آبادانی در سیره اش بود و هرگز مردم پر شور خوزستان را فراموش نمیکرد پایبند عهد جوانیش بود مردم خونگرم خوزستان را بسیار دوست داشت چرا که با آن خطه بسیار مانوس بود و مردم نیز میدانستند او خدمات فراوان کرده است ."
"می دانستند دانشگاه امام محمد بافر ( ع ) را چه کسی احداث کرده خوب در خاطر داشتند مشکل آب و فاضلاب منطقه چگونه رفع شد و به یادشان بود چه کسی برای آنها خانه های فراوان ساخت برای همین با نیتش بیعت کردند و حضورش را ستودند امروز هم به پاس اعتماد مردم همیشه در صحنه خوزستان آمده است تا با حضورش کارهای ناتمام خود را به اتمام برساند و با طرحهای جدید دین خود را به طور کامل همگام با تایید جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به این مردم خونگرم ادا نماید."
"برایش رنگ و لهجه مهم نیست او میخواهد خدمت کند عرب و عجم هر دو یک قبله دارند او دنبال تقوی و ایمان است میداند چگونه آباد کند و اگر آباد کرد برای چه کسانی خدمت کرده است."
به هر حال امید واریم جناب فلاحیان همچنان با صلابت دوران وزارتشان در دولت سازندگی مجددا وارد عرصه سیاسی شده و آبادان و خرمشهر راکه آباد کردند دیگر شهرها را هم آباد تر کنند و البته وزارت اطلاعات را هم به همان روزهایی که ایشان مسئولیتش را داشتند رهنمون شوند. گویا در آن زمان کارها ساده تر از امروز حل و فصل می شده! و برای سازندگی نیازی به دم و دستگاه عریض و طویل فعلی وزارت اطلاعات هم نبوده است. به امید اینکه با ورود مجدد ایشان به عرصه سیاست پلهای بیشتری بر روی رود کارون احداث شود و کشور جان تازه ای! بگیرد و سیاسیون و روشنفکران هم طعم خوش گفتار درمانی با رئوفت را بیشتر مزه کنند. به یاد آن روزهای پر فعالیت و سالهای دور از خانه که ایشان بسیار سختی می کشیدند و کارها را خیلی ساده تر از این روزها راست و ریست می کردند. یاد آن یار دیرینشان هم به خیر و روحش شاد.
قضاوت با مردم
پایان خبر./.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید