رفتن به محتوای اصلی

پروژه: اتحاد جماهير بربريت اسلامي؛ هدف: خاورميانه فردا
25.10.2012 - 10:47

پروژه: اتحاد جماهير بربريت اسلامي؛ هدف: خاورميانه فردا؛ طراح: موساد؛ مجري: اسلامگرايان افراطي

موساد با نفوذ و مديريتي كه بر نهادهاي امنيتي منطقه و حكومت ملايان در ايران دارد، مي خواهد يك اتحاد جماهير بربريت اسلامي در خاورميانه تشكيل دهد كه پشت منافع حاصل از چپاول ثروت هاي اين ملل، خودش خوابيده باشد. درست مثل ايران امروز كه يك نهاد امنيتي شبكه اي از مزدوران فاسد آخوند و پاسدار را مديريت مي كند و با اين ثروت سرشار نفتي و انرژي آنقدر دزدي شده كه اصلاً درآمدها مشخص نيست تا مخارج مشخص باشد! آنان مي خواهند همين گونه با چمبره بر نهادهاي امنيتي اين كشورها، تعدادي گوساله را با عمامه بر سر يا ستاره بر شانه در كشورهاي ديگر نيز به قدرت برسانند و سپس سفره را پهن كنند. حكومت هايي كه همچون بسيجيان ايران، توسط گروه هايي افراطي مذهبي پاسداري شوند و گوسفندان مدافع حكومت هاي بربري تشكيل شده در خاورميانه، در راه منافع اسرائيل در منطقه به بازي گرفته شوند. كشورهايي كه با وجود خوابيدن بر سر منابع انرژي چون مردم ايران فقير و پرجمعيت (طرح افزايش جمعيت حساب شده توسط اينان كليد خورده) كه محتاج به صدقه حكومت باشند. شبكه اي از مستعمرات بربر و متعصب با نقاب اسلامي كه به راحتي تهييج و بازي خورده مي شوند و هر موقع اسرائيل اراده كند، به منافع غرب حمله كنند و هر موقع بخواهد قلاده شان را بگيرد و كشور نيز توسط موساد چپاول شود و نه كسي بفهمد و نه براي كسي مهم باشد و جامعه نگران قرآن سوزي در خارج و فيلم ضد اسلامي در غرب و مسائلي از اين قبيل باشد؛ يعني گرفتار جهل و جنون خود كه توسط موساد مهندسي مي شود و با منافع حاصل از چپاول مستعمرات (و البته به ظاهر شعارهاي ضد اسرائيلي تا پشت نقاب همچنان پنهان بمانند)، جهان شاهد ظهور يك ابرقدرت جديد باشد: اسرائيل. منابع خريد افراد و باج و رشوه و عمليات تروريستي و تاوان هايشان نيز با همين كشورهاي مستعمره شان است (چنان كه ايران امروز تاوان اش را مي دهد)، و تنها منافع اش براي اسرائيل است؛ همچنان كه در ايران امروز چنين است! در حالي كه پروژه آمريكا براي خاورميانه در جنگ سرد، پيشرفت و اصلاحات و مدرن سازي بود تا به دامن كمونيست فرو نغلزند، موساد براي تحقق خواسته هاي مغاير با آمريكا در منطقه (به سوي بربريت اسلامي)، پشت نقاب آمريكا ستيزي و صهيونيست ستيزي پنهان شده و به اين مهندسي جهل مردم، تقويت تندروهاي اسلامي و بازي دادن مقامات منطقه آنقدر ادامه مي دهد تا از طريق نهادهاي امنيتي اش قدرت را در دست گيرد؛ چنان كه در ايران ديديم. بزرگترین دشمن شان نیز آگاهی عمومی و گسترش دانش است و عملا تاکنون رسانه جمعی جهانی و اینترنت در کارشان مشکل ایجاد کرده و همان اسلام گرایان سابق در بهار عربی، دیگر آدم های سابق نیستند و مخالف قبضه قدرت با تندروی و قربانی نمودن علم و توسعه با تحجر و مذهب در بهار عربي نشان دادند كه البته با هوشياري هاي داده شده به برخي از مقامات و مسئولان كشورهاي منطقه، عملي و نهايي شد. از همین سبب است که در ایران تا به این حد با ماهواره و اینترنت مشکل دارند و آن ها را عملاً دشمن شان مي شمارند و هدف شان نیز این است که یک شبکه داخلی را جایگزین اینترنت کنند که مشتی چاپلوسي و مزخرفات روضه خوان ها بهترین اطلاعات اش خواهد بود. با توسعه مشكل دارند و عملاً پسرفت و بربريت (البته با اسم تمدن) را مي خواهند و به اسم مخالفت با توسعه به بهانه غربي بودن، پيشرفتي را مطرح مي كنند كه مثل ساير سخنان شان جز شعاري توخالي بر سر منبر چيز ديگري ندارد و عملاً پروسه توسعه در مملكت خوابيده است. با دانشگاه مشكل دارند و در حالي كه اطراف حرم ها را به فاحشه خانه هاي غيررسمي (از طريق صيغه كردن) بدل كرده اند، در رسانه هاي حكومتي تبليغ مي كند كه دانشگاه مركز فساد است و به اشكال مختلف، از انقلاب فرهنگي گرفته تا اسلامي كردن دانشگاه ها و اخراج اساتيد دگرانديش مي خواهند آنجا را عملاً به حوزه علميه و فضاي روضه خواني ها بدل كنند. همین شبکه جهانی اینترنت نیز موجب شد که بهار عربی، آنان را غافلگیر کند و برنامه ها طبق نقشه شان پیش نرود و به همین سبب به جوجه اطلاعاتی زیردست شان القاء می کنند که ماهواره و اینترنت یعنی دشمن! و در حقیقت نیز دشمن شان هستند و دشمن هر شخص و نهاد امنیتی ای که با آزادی و آگاهی مردم مشکل دارد.

اين پروژه اتحاد جماهیر بربریت اسلامی اينك شروع نشده، بلكه در آستانه اتمام قرار داشته كه با متغيري غيرقابل پيش بيني مواجه شده است. آن زماني كليد زده شد كه در قالب طرح كمربند سبز توسط موساد مطرح و با اشتباه مقامات آمريكا پذيرفته شد و نخستين موفقيت اش هم در سرنگوني شاه سابق ايران و به قدرت رساندن دجال كبير –ديوي با نقاب فرشته-بود؛ همو كه حرام ها را با يك فتوا حلال كرد (قتواي من درآوردي اوجب الواجبات) و چنان تشنه قدرت بود كه حتي وقيحانه در قتل فرزند و نوه اش دست داشت چه رسد ساير انقلابيون. دومين مرحله آن با تقويت سلفي ها توسط سعودي ها كليد خورد و آنان ندانسته به خيال رويارويي با تهديدات ايران به اين تله موساد كشيده شدند. نقشه آن بود كه به محض كنار رفتن رژيم هاي نظامي مورد حمايت آمريكا، طي خلاء ايجاد شده، آنان قدرت را در دست گيرند، اما در برنامه شان طي بهار عربي حسابي نقشه شان به هم ريخت و تاكنون حتي در يك كشور هم موفق نبوده اند و به جز عراق در هيچ كجا حتي پيشرفت نيز نداشته اند.

با اين همه، مقامات عراقي و اپوزيسيون عراق فرصت را براي تغيير به موقع از دست دادند و من امروز كه به ويرانه هاي سوريه مي نگرم، انگار ويرانه هاي عراق فردا را مي بينم و اين تيم امنيتي كه بر عراق مستولي شده، آنقدر خطرناك و ويرانگر است كه خواهيد ديد تا تماماً قتل عام نشود (مثل سوريه)، كنار نمي رود. ولي فرصت براي مقامات سعودي هنوز هست و آنان سردرگم اند و كافي است تا يك اشتباه مهلك كنند تا خود به سرنوشت شاه ايران و كشورشان به سرنوشت ايران مصيبت زده و غارت شده امروز دچار شود. اطلاعاتي كه اخيراً موساد براي دستگيري عوامل ايران در اختيار عربستان قرار داده، توسط خودش در نهادهاي امنيتي ايران بر عليه سعودي برنامه ريزي شده است! هدف اين است تا از اين طريق اطمينان شما را جلب كند و اصطلاحاً دارد برايتان دانه مي پاشد و مي خواهد از اين راه يك جاپا در نهادهاي امنيتي شما باز كند، پس از آن ديگر كارتان تمام است. خوب به تمامي طرح هاي تروريستي رژيم ايران كه در همين چند ماه گذشته لو رفتند، نگاه كنيد. آن ها قبل از اجرا، توسط موساد لو رفته بودند و تمام نقشه عمليات پيش از اجرا، در اختيار كشورهايي گذاشته شده بود كه عمليات قرار بود، در آنجا انجام شود. در حالي كه طي عمليات تروريستي كه در بلغارستان صورت گرفت و نه مقامات اسرائيلي بلكه مردم عادي كشته شدند، لو نرفت. اين بدان سبب بود تا طرح هايشان در نهادهاي امنيتي ايران نيز توجيه داشته باشد! اين دودوزه بازي راز نفوذ و تسلط موساد بر نهادهاي امنيتي كشورهاي مختلف است كه گاه اطلاعات شان سرويس هاي امنيتي آمريكا را به حيرت انداخته است. به عبارت واضح تر، هيچ معجزه يا سحري در كار نيست و شايد بتوان گفت كه به شعبده بازي شبيه است و همان طور كه در شعبده بازي تا حيله به كار رفته مشخص نشده، عجيب و حتي غيرممكن مي نمايد، اما به محض اين كه حيله آن آشكار شد، بسيار ساده تر از چيزي است كه به نظر مي رسد: موساد با يك دودوزه بازي در همه نهادهاي امنيتي، نه فقط نفوذ، بلكه مديريت دارد و حتي آن ها را آموزش مي دهد و طراحي نيز با آن هاست و از ملاهاي ايران، تا سپاه قدس و اسلام گرايان افراطي منطقه در نقشه مهندسي شده او مجري هستند تا پروژه اتحاد جماهير بربريت اسلامي را در خاورميانه تحقق بخشند. عربستان توجه كند كه به هيچ عنوان نبايد تعامل امنيتي با موساد داشته و هيچ گونه سلاح و ابزاري نيز از آنان خريداري نكند (چون آن ها به پيشرفته ترين تكنولوژي هاي جاسوسي روز مجهزند) و تنها اگر اطلاعاتي داشتند مي توانند در اختيارتان قرار دهند و به اين اميد بنشينند كه شما نيز اگر اطلاعات مفيدي يافتيد، در اختيارشان مي گذاريد و فشار آمريكا نيز به هيچ وجه نبايد نظرتان را تغير دهد، و گرنه منتظر ويراني سرزمين تان باشيد! سعودي ها بايد هر نوع كمك مالي به سلفي ها را در منطقه كاملا قطع كنند و كلاس هاي آموزشي شان نيز تعطيل شود كه كشتزار تعصب و تروريست پروري است و آنان را از ورود به سياست به شدت منع كنند و تنها در امور خيريه اجتماعي فعال باشند. اگر سياست هاي غلط عربستان ادامه يابد، با نضج افراط گرايي اسلامي با پسرفت فرهنگي و سپس يك قتل عام عمومي در منطقه روبرو خواهيم بود و قضيه اصلاً شوخي بردار نيست.

خطرناك ترين شكست اسرائيل جلوي چشم شان است و تا چند روز ديگر با تشكيل كشور فلسطين فاصله دارند و قضيه آنقدر از نظر تندروهاي شان خطرناك هست كه وزير امور خارجه شان طرح حبس يا ترور محمود عباس را مطرح كرده است، اما پس از آن، مدتي است كه ساكت است. به نظر مي رسد كه اقداماتي پشت پرده را براي توقف آن انجام داده كه محمود عباس از آن بي اطلاع است. براي گرفتن حقوق تان در چنين منطقه اي حساس و زماني كه طرف تان حتي شيطان را هم بازي مي دهد، نه تنها بايد همچون مقامات تركيه و محمد مرسي با هوش و تدبير بود، بلكه از فرصت ها نيز استفاده برد، اما متأسفانه محمود عباس، از فرصت ها غفلت مي ورزد و انعطافي يك طرفه انجام مي دهد، بدون اين كه طرف مقابل نيز حتي قولي به او دهد. يك طرفه تشكيل كشور فلسطين را به عقب انداخته و حتي در ازاي آن، آمريكا قول همكاري براي تشكيل كشور فلسطين نداده كه هيچ، همين تأخير عباس براي پس از رياست جمهوري آمريكا را نيز ناديده گرفته و رأي طرف هاي اروپايي را نيز مي زند تا به درخواست او در مجمع عمومي رأي منفي دهند؛ اين يعني بازي دو سر باخت. محمود عباس هم نشسته و نه رايزيني فشرده اي با كشورهاي مختلف تا آخرين لحظات راه انداخته (چون آمريكا و اسرائيل تا آخرين لحظات سعي مي كنند كه رأي هر كشوري را كه بتوانند بزنند. مبادا حاكمان كشورهاي عربي نيز از جايشان تكان بخورند و رايزني اي با ديگر كشورها براي فلسطين راه بياندازند، چون ممكن است چرت شان پاره شود!) و حتي يك كمپين -همچون سال گذشته- نيز راه نيانداخته و نشسته به اين اميد كه همگان با حرف به او رأي مثبت در مجمع عمومي دهند! در صورتي كه در روزهاي آتي تشكيل كشور فلسطين به هر طريق در سازمان ملل مطرح نشود يا رأي نياورد، مسئول اول و مستقيم آن كوتاهي محمود عباس است و بدون تعارف بگويم بايد استعفا دهد. 

عضو هئيت علمي دانشگاه آبردين با رتبه پروفسوري

عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

لاله موذن

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.