مقاله زیر از سلسله مقالات عیلام شناسی از نویسندگان ومحققین است که زین پس توسط من درین سایت انتشار خواهد یافت ونظریات مختلف عیلام شناسان درج خواهد شد مقاله زیر نیز ار آقای سجاد مومنی درباره هویت کورش است قضاوتی پیرامون مقاله ندارم وتنها آنرا برای آشنایی خوانندگان محترم با تمدنی که 2500 سال درباره آن سکوت اجباری برقرار بوده ودوباره دارد سربرمی آورد منتشر میکنم متاسفانه در باره تاریخ عیلام هم سکوت بوده هم مطالب مغرضانه استعماری توسط دشمنان عیلام وافراد پان فارس وآریا گرا صهیونیست واستعمار گران کشورهای آریایی اروپا که همه ضدیتی آشکار با عیلام وتمدن عیلامی داشته اند همواره منتشر شده تاریخنگاری استعماری صهیونی پان آریایی و پارس گرا که از دو سده گذشته برای ایرانیان تاریخ سازی کرده همواره تمدن های ماقبل آریایی را حذف کرده وانکار کرده در سال های اخیر با کمتر شدن سلطه آریایی گرایان وصهیونیست ها وپارس گرایان افراطی برتحقیقات باستان شناسی در ایران و اکتشافات بسیار درباره تمدن های بومی و غیر آریایی فلات تاریخ نگاری مستند وبومی و غیر افسانه ساز وداستان پرداز مبتنی بر یافته های باستانشناسی اخیرتوسط نویسندگان بومی رواج یافته که امید وارم این روند ادامه یابد وفضای کتاب داری تاریخی ایران از جعلیات مغرضانه غیر تاریخی نویسندگان صهیونیست واستعماری وپان آریا و پان فارس که قصد جعل هویت وتاریخ اکثریت مردم غیر آریایی فلات را دارند خالی شود وکتاب های تاریخی بومی از نویسندگان بومی فلات جایگزین کتاب های استعماری صهیونیستی آریایی فعلی شود . هومن پارسی خواندن کورش یک جعل تاریخی کورش پس از رسیدن به قدرت زبان عیلامی را زبان رسمی اعلام میدارد، این یک نکته بسیار مهم است. طبق آن تاریخی که به ما تحمیل می دارند، قبل از کورش مادها فرمانروای این سرزمین بوده اند، همین مورخان اعلام می دارند که زبان مادی از زبان های ایرانی بوده است که با پارسی از یک خانواده بوده است و شباهت بسیار زیادی داشته است. پس آنگونه که می گویند می بایستی زبان پارسی که مشابه اش در طول حکمرانی حاکمان ماد زبان اول بوده است بعنوان زبان اصلی انتخاب می گشته است سجاد مومنی عضو شورای نویسندگان لور مقدمه: در این مقاله قصد دارم با آوردن شواهد و قرائن متعدد این فرضیه را که کوروش عیلامی بوده است و پارسی نبوده است را قوت ببخشم، در این مقاله و سلسله مقالات بعدی این امر را که پارسی خواندن کورش جعل تاریخ است را ثابت خواهم کرد و به این امر میپردازم که چگونه بعد از مرگ کورش و روی کار آمدن کمبوجیه اشراف پارس به کمک یهودیان بر علیه سلسله عیلامی خاندان کورش کودتا کردند و از آن پس به جعل گسترده تاریخ پرداختند. شاید اولین چیزی را که ما باید در مورد کورش بدانیم خواستگاه وی باشد، در همهی اسناد قدیمی خواستگاه کورش آنشان ذکر شده است. خود کوروش در همه جا خود را آنشانی میخوانده است و دیگران هم او را به نام کورش آنشانی میدانستهاند. آنشان یکی از ایالات عیلامیان بوده است که شامل مناطق ایذه، ممسنی فارس و کهگلویه و بویراحمد را در بر میگرفته است. آنشان بیشتر نماد پایتخت عیلام را داشته است و ایالت سوسیانا بنوعی پایتخت مذهبی عیلامیان بوده است. در منابع قدیمی گاهاً ما در یکجا نمیتوانیم بین آنشان و عیلام فرق قائل شویم گاهاً یک چیز عیلامی را بنام آنشانی هم نامیدهاند. نام آنشان بسیار قدیمیتر ازپیدایش پارس است. مثلا حماسه گیل گمش که قدیمیترین حماسه جهان میباشد و بر روی الواح گلی در میانرودان یافت شده است نام آنشان ذکر میشود، دراین داستان گیلگمش قهرمان داستان کمانی دارد کمانی دارد که در داستان به آن کمان آنشانی میگویند، که منظور کمان عیلامی است و این احتمالا نشان از این دارد که نخستین و بهترین کمانهای دوران باستان توسط عیلامیان ساخته میشده است.[۲] در منبع قدیمی دیگری بنام تاریخچه نابونیدوس، یکی از نوشتههای باستانی بابلی که به خط میخی بر روی لوح گلی نوشته شده است و اینک در موزه بریتانیا در لندن نگهداری میشود، درباره کوروش و ورودش به بابل اطلاعات دقیقی را در اختیار ما میگذارد. در این کتیبه کوروش تنها با نام کوراش آنشانی یاد شده است، در هیچ جای این لوح ما نمیبینم گفته باشند کوروش پارسی یا پارسوا.[۳] در ستون سوم و خط ۲۶ ام این کتیبه، بطور آشکارا کوراش را مردی با لباس و پوشش عیلامی توصیف میکند. [۴] خوزه آلوارزمون محقق و استاد دانشگاه سیدنی ضمن تحلیل این نوشتههای باستانی میگوید” نکته بسیار مهم این است که ما بفهمیم چرا شخص مورد بحث در این نوشتهها پوشش عیلامی دارد؟” سپس به بعضی از پژوهشگران که بدون در دست داشتن هیچ دلیلی میگویند در این نوشته منظور پوشش عیلامی، پوشش پارسی است ایراد میگیرد و میگوید: این تصور که ما باید لباس عیلامی را بدون دلیل لباس پارسی ترجمه کنیم باید از بیخ و بن منسوخ گردد.”[۵] سپس با نام بردن از بعضی مورخان چون ( آستروناخ یهودی، ویسهافر، برانت و…) که طرز تفکری اینگونه دارند مینویسد: “در حقیقت این مورخان و بسیاری دیگر مانند آنها تفاسیری به این نوشتههای بابلی نسبت میدهند که تماما ناحق و بیجهت هستند.”[۶] در اینجا فقط منظور لباس عیلامی نیست، استاد گرامی آلوارز مون آن را attire تفسیر کرده است و تاکید کرده است که معنای آن پوشش و آرایش کلی است که شامل لباس، تاج و… میشود.[۷] براستی اگر کورش پارسی بوده باشد، چرا باید با لباس عیلامی وارد بابل شود؟ مگر نه اینکه تمام پادشاهان در هنگام تاجگذاری، عبادت، حضور در مجالس و مجامع عموی، جنگ، لشگر کشی و سفر لباس خانوادگی و سلطنتی قوم خویش را میپوشند؟ اغلب سلسلهها و دودمانها چه کوچک و چه بزرگ پوشش خاصی را برای خود داشتهاند. چرا کوروش باید در این واقعهی مهم لباس عیلامی بپوشد؟ اگر به کتیبهها نگاهی بیندازیم، خواهیم دید که داریوش پارسی در نگارهای که از داریوش در کتیبه بیستون تصویر کردهاند دارای لباس و پوششی کاملا مغایر با عیلامیان است. چرا حتی یک نگاره از کوروش بجا نمانده است که او را با لباس پارسی نشان دهد؟ چرا تنها نقشی که امروزه به کورش نسبت میدهند، کوروش را تماماً با چهره و آرایش عیلامی نشان می دهد؟ بعضیها اظهار میدارند، که” پارسها که اجداد کوروش بودهاند، در آغاز ورود به فلات ایران به آنشان حمله بردهاند و آنجا را پایگاه قدرت خویش کردهاند و از آن زمان نسل کوروش حکمران محلی آنشان گشته است.” هیچ سندی حتی کوچک در دست نیست که به ما ثابت کند پارسها به آنشان حمله برده باشند و در آنجا حکمران گشته باشند. مورخان و نویسندگان پان پارس قدیمیتر ادعا میکردند؛ که در حمله آشور بانیپال به عیلام در ۶۴۷ قبل از میلاد عیلامیان بکلی از بین رفتند و برای همیشه از صحنه هستی نابود شدند. بعدها خودشان به بی مایه بودن این فرضیه پی بردند و ادعا کردند؛ که در حمله سال ۶۴۷ قبل از میلاد آشور بانی پال به عیلام هر چند عیلام بکلی از بین نرفتند، اما از صحنه سیاست و قدرت کنار رفتند. در حقیقت باید بگویم حمله ۶۴۷ قبل از میلاد آشور بانی پال به ایالت شوش در عیلام، در حد یک تسخیر کوتاه مدت و غارت ثروت و تخریب چند معبد و قلعه و… بوده است و در حدی نبوده است که عیلامیان را با خلل جدی روبرو سازد. کورش پس از رسیدن به قدرت زبان عیلامی را زبان رسمی اعلام میدارد، این یک نکته بسیار مهم است. در اکثر نوشتههای بدست آمده در دوران کورش زبان عیلامی زبان اول و بیشترین نوشتهها و لوح ها به این زبان نوشته شده است و زبان دوم هم اکدی است و در بعضی از کتیبهها چند خط کوتاه هم به زبانی که مورخان نامش را پارسی باستان گذاشتهاند نوشته شده است که زبان مردم پارسوا بوده است. اگر آنگونه که بعضی از مورخین می گویند کورش پارسی بوده است چرا زبان پارسها را زبان اول اعلام نمیدارد؟ طبق آن تاریخی که به ما تحمیل میدارند، قبل از کورش مادها فرمانروای این سرزمین بودهاند، همین مورخان اعلام میدارند که زبان مادی از زبانهای ایرانی بوده است که با پارسی از یک خانواده بوده است و شباهت بسیار زیادی داشته است. پس آنگونه که میگویند می بایستی زبان پارسی که مشابهاش در طول حکمرانی حاکمان ماد زبان اول بوده است بعنوان زبان اصلی انتخاب میگشته است. کوروش هم که طبق نظر این مورخان پارس بوده است پس چه دلیلی داشته است که زبان عیلامی را بعنوان زبان اول انتخاب نماید؟ نکته مهمتر پیرامون این قضیه اینست که اگر نظر این مورخان که میگویند عیلامیها بعد از حمله آشور بانیپال کاملا ضعیف گشته بودند و پارسها به کشور عیلام حمله میکنند و حاکم میشوند درست است، چگونه است که زبان عیلامی در دوران کورش کاملا کارآمدی خود را از همه نظر حفظ کرده است و پارسی جایگزین آن نگشته است؟ آیا بهتر نیست اینگونه فکر کنیم که کوروش که خود عیلامی بوده است زبان مادری و آبا و اجدادی خود را زبان اول اعلام نموده است؟ اگر شرایط را آنطور که میگویند در نظر بگیریم، چون زبان رسمی سالیان سال مادی بوده است میبایستی بعد از انتقال قدرت باز هم زبان مادی مورد استفاده قرار بگیرد یا حداقل یکی از زبانهای نزدیک به آن چون پارسی. آیا ما شاهد یک جانبداری و تعصب فراوان بر روی زبان عیلامی از طرف کورش نیستیم؟ این تعصب بر روی زبان عیلامی به چه دلیل است؟ آیا مورخان پان پارس و حامیانشان پیرامون این برهه از تاریخ یک دروغ بزرگ به ما تحویل نداده اند؟ میخائیل روستوتسف (m. rostovtzef f ( در تاریخ جهان باستان میگوید؛ “کورش در تمام امور سیاسی از همان سیاستها و شیوههای حکومتی عیلامیان استفاده میکرده است.”[۹] ,[۸] بنا بر اطلاعات بدست آمده از کتیبهها دین و مسلک کورش هم همان دین و مسلک مردم زاگروس و بینالنهرین بوده است، وبه هیچ وجه دین و مذهب پارسیان نبوده است. [۱۰] اگر بنابر فرض مورخانی که میگویند چند نسل قبل کورش پارسیانی بودهاند که به آنشان آمدهاند و قدرت را بدست گرفتهاند، چگونه است که اینان بدین سرعت دین و آیین شان عوض شده است؟ حتی اگر خوشبینانه به این قضیه بنگریم و بگوییم که پارسیان حتی دینشان را به مردم عیلام (بقول این مورخان تضعیف گشته) تحمیل نکردهاند، میبایستی حداقل در نزد خودشان دین و مسلکشان را حفظ کرده باشند. آیا هیچ دلیل منطقی برای پارسی نامیدن کورش وجود دارد؟ نتیجه گیری: حقیقت این است که داریوش پارسی زمانی که با کمک یهودیان و اشراف پارس موفق شد تا برنامه کودتا بر علیه پسران کورش یعنی کمبوجیه و بردیا را عملی کند، ابتدا برای دور کردن جنایت از خود داستان جعلی گوماته مغ را سرهم کرد و سپس برای کسب مشروعیت و ثابت کردن اینکه تنها جانشین برحق کوروش است، سعی کرد تا شناسنامه پارسی برای کوروش صادر کند، برای این امر هم افسانه زایش کوروش را ساخت و خود و کوروش را در دو خط موازی به یک نیای مشترک وصل کرد. در مقالات تکمیلی مفصلا به بررسی کودتای داریوش و اشراف پارس با یاری بنی اسراییل، غصب سلطنت و تاریخسازی جعلی آنها خواهم پرداخت. ادامه دارد… ۱- e.g. Gordon (1967), bakhtiari territory 2- Epic of gilgamesh, 3- The Nabonidus Chronicle (British Museum) 4- The Nabonidus Chronicle ‘ (columniii –line 26) 5- j alvarez mon , Notes On The ‘Elamite’ Garment Of Cyrus The Great 6- j alvarez mon , Notes On The ‘Elamite’ Garment Of Cyrus The Great 7- j alvarez mon , Notes On The ‘Elamite’ Garment Of Cyrus The Great 8- history of ancient world, michael rostovtzef f 9- walter hinz “the lost world of elam” translated by jeniffer barnes, london 1972 10- Dandamayev Cyrus (iii. Cyrus the Great) Cyrus’ religious policies. انتشاراز هومن
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید