دوستان سکولار – دمکرات جمهوری خواه و مشروطه خواه (لیبرال ، چپ) از خود آیا پرسیده اند که چراعلیرغم تاکید مکرر و طولانی بر ضرورت همکاری و اتحاد، خود را در تشکل های کوچک کم تاثیر محدود کرده اند، و نمی توانند حتی حول خواستها و اهداف مشترک، تشکل دمکراتیک فراگیر درست کنند؟ آیا عدم همکاری واتحاد این نیروها با هم و با دیگر نیروهای مشابه خود، صرفا دلایل سیاسی دارد و یا ریشه فرهنگی و فکری در درون ومیان ما سکولاردمکرات ها نیز دارد؟
آیا لیبرالهای جامعه ما از خود سوال کرده اند که چرا اینهمه پراکنده اند و نمی توانند باهم همکاری کنند؟ چرا نمی توانند با هم یک حزب مدرن و فراگیر لیبرال دمکرات را پایه گذاری کنند؟ دلایل فرهنگی و فکری و اخلاقی این تفرقه و عدم همکاری لیبرالها با هم چیست؟!
آیا نامها و واژههائی نظیر سلطنت طلبی، «مشروطه خواهی»، «جبهه ملی»، «نهضت مقاومت ملی»، «نهضت آزادی »، «سازمان مجاهدین خلق ایران»، «ملی – مذهبی ها»، «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی»، «جبهه مشارکت اسلامی» و دها نام ریز و درشتی از این قبیل، نشانه هائی از حضور فکر و فرهنگ دوران قاجار و دهه
چرا سوسیال دمکراتها ی جامعه ما زیر یک چتر جمع نمی شوند، و حزب مدرن دمکراتیک و فراگیر سوسیال دمکراسی مورد نظر خودرا پایه گذاری نمی کنند؟!
چرا چپهای غیر سوسیال دمکرات، این همه پراکنده اند و حزب بزرگ مورد نظر
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید