رفتن به محتوای اصلی

صفوف دوستان و دشمنان را مخدوش نکنیم؟
08.01.2012 - 22:36

اینروزها با داغ شدن موج تحریم اقتصادی جمهوری اسلامی و عربده کشی های اسلامگرایان حکومتی از منظر منافع  اسلام و پان اسلامیسم ( و نه منافع ایران و ملت ایران)؛ مباحثات ایرانیان در خارج از کشور هم در حال تشدید است. در شرایط تحولات بزرگ سیاسی اجتماعی، شناخت ملی از دوستان و دشمنان تاکتیکی و استراتژیکی ملت ایران، از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ چراکه آگاهی ملی از اهداف و ظرفیت نیروهاست که زاویه افق ها و چشم اندازهای سیاسی را تعیین می کند و نتیجتا نماینده شعور سیاسی و اجتماعی جامعه، در سیمای قدرت جایگزین نقش می بندد.
ایران بعنوان کشوری تاریخی، در مرکز ثقل غلیان انرژی جهان واقع شده است و می باید در قبال ساختن آینده ای بهتر برای مردمانش و نیز همسوئی و همراهی با جامعه جهانی برای پیشرفت بشریت نقش مثبت و سازنده ای را پیشه کند که جمهوری اسلامی، به شهادت بیلان حکومت 33 ساله ش، فاقد چنین ظرفیتی ست.
بنابراین صورت مسئله، ایران، شهروندان ایران و ساختن فردای بهتر برای آنهاست و لاغیر!
ملت ایران دو نظام ستم شاهی و دینی را تجربه کرده است. نظام سلطنتی بعنوان شکل حکومت دوران پیشاسرمایه داری، بلحاظ تاریخی دورانش به سر رسیده است و کوشش برای اعمال قدرت به اشکال بدوی، موروثی و فردی، با روح زمان ما بیگانه بوده و در کشورهائی که هنوز اجساد نیمه جان پادشاهی روی دوش شهروندان سنگینی میکند، خانواده های پادشاهی انگل منشانه خون ملت را می مکند و بی مصرف و بی خاصیت، سربار جامعه اند(هلند و ...) و نظام سیاسی بر دمکراسی پارلمانی استوار است.  کشورهائی چون عربستان و ... خانواده پادشاهی از حقوق ویژه برخوردار بوده و همواره دست شان بر جان و مال و ناموس مردم دراز است. کوشش برای بازگرداندن سلطنت در ایران؛ ساز مغایر با جنبش برای نفی دیکتاتوری در ایران است. مردم در جنبش خیابانی با شعارهای " نه شاه می خوایم نه دکتر، مرگ بر دیکتاتور" و استقلال آزادی جمهوری ایرانی، دیوارها را مورد خطاب قرار نداده اند،  بلکه مدافعان حکومت موروثی و دینی مورد نظرشان بوده است.
حکومت اسلامی در ایران، در واقع تداوم و تکمیل کننده تهاجم اعراب بایران بوده است، که چون پیشینیان شان، با کتابسوزی و دگراندیش کشی آغاز کردند و محو همه نشانه های فرهنگ، تاریخ و هویت غیر اسلامی – عربی را هدف قرار دادند.  سلطه دین و فرهنگ اسلام  در 33 سال گذشته بقیمت نسل کشی، فرهنگ کشی و  ایرانی کشی و تبدیل ایران به قبرستان آزادیخواهان و دگراندیشان و ایراندوستان تداوم یافته است.
دو تجربه سیاسی، تاریخی، اجتماعی و فرهنگی از حکومت های موروثی و دینی در برابر ما قرار دارد و قطعا ساختن ایرانی آزاد، دمکراتیک و لائیک نمی تواند با ملات اقشار عقب مانده وابسته به سلطنت و حکومت دینی بنا شود.
از نظر استراتژیک هیچکدام از دو نیروی ذکر شده نمی توانند جزو متحدین ملت ایران در راه ساختن جامعه ای آزاد، دمکراتیک، لائیک و سوسیال باشند. در جریان سرنگونی رژیم پهلوی بخشی از اپوزیسیون بدرستی از همکاری با ارتجاع دینی خودداری کردند و اتحاد استراتژیک با مدافعین نظام سلطنتی همانقدر زیانبار است که اتحاد با رژیم اسلامی بوده است.
و اما اتحاد تاکتیکی که ناظر بر اقدام در جنبش خیابانی ست، از نهایت انعطاف پیروی می کند.  اگر اپوزیسیون نیرومند آزادیخواه، ایراندوست، دمکرات و لائیک وجود می داشت؛ اتحاد معطوف به تقویت جنبش خیابانی و در راستای بزیر کشیدن حکومت اسلامی، با شیطان هم مجاز می بود.
آنچه اهمیت دارد اینست که صفوف دوستان و دشمنان استراتژیک مخدوش نشود، خاک در چشم ملت ایران پاشیده نشود و با نه به نظام های تاریخ مصرف گذشته دینی و موروثی، راه را با متحدان استراتژیک (خانواده جنبش ملی و جنبش کارگری) برای جمهوری آزاد، دمکراتیک، لائیک و سوسیال فرش کنیم.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ناشناس

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.