رفتن به محتوای اصلی

مسعود رجوی و فریاد آی دزد
12.02.2023 - 10:55

در میان موضع گیریها در رابطه با پخش عکس یاسمین بانو، از همه خنده دارتر محکوم کردن رهبرعقیدتی مجاهدین است. 
دیروز بعد از مدتها به سایت مجاهدین سَرَکی کشیدم تا ببینم در مورد انقلاب ۱۴۰۱ چه موضع گیری هایی دارند. در قسمت خبرهای مهم و فوری عکس رهبر عقیدتی به چشم می خورد با یک زیرنویس در مورد زلزله خوی. در جا میخکوب شدم. چشمهایم را چند بار مالیدم و به عکس دوباره نگریستم نه مسعود خان چهل سالی جوانتر شده بود. با موهای سیاه و چهره ای که گویا گذر زمان هرگز از آن عبور نکرده. براستی کدام سازمان سیاسی در کجای دنیا موضع گیری رهبر ۷۵ ساله سازمانش را با عکس چهل سال پیش او منتشر میکند؟ از آنطرف کدام رهبری که ادعای آلترناتیوی دارد در مورد یک مسئله چنین بی اهمیت موضع گیری میکند. ماکزیمم موضع گیری می تواند یک اطلاعیه سازمانی یا از طرف کمیسیون زنان شورای مجاهدین باشد. ولی اینکه رهبر یک سازمان بیاید و بگوید پخش عکس فلانی را محکوم کند، نمی دانم چرا برای من بوی آن دزدی را می دهد که همراه جمعیت می دوید و فریاد می زد: آی دزد آی دزد. 
در همین نوشته کوتاه شباهت های حتی ادبیاتی با آخوندها نفرت انگیز است. آنجا که خود را مانند آنها " حقیر" خطاب میکند. یا اینکه با اینهمه ادعا در رابطه با محکومیت پخش عکسهای یاسمین، بجای نام بردن از رضا پهلوی او را با نفرت " بچه شاه" مینامد. در انتها هم دقیقا مانند آخوندها با آیه ای از سوره فرقان تمام میکند: وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِراماًو به معنی : چون از مقابل حرف بیهوده بگذرند باوقار از آن عبور کنند! آنهم چه وقاری !
مسعود رجوی، رضا پهلوی را رقیب خود می داند و با بچه شاه نامیدن سعی میکند او را تحقیر کند و از آنطرف در انقلاب ایدئولوژیک اول و بخصوص دوم در عراق که به عقد رسمی زنان شورای رهبری و انداختن گردنبند با عکس رهبر بر گردن زنان انجامید، فهمیدیم که رابطه او با زنان ویژه است! البته بسیار دیر فهمیدیم. باید زمان می گذشت و کسانی قابل اعتماد از این سازمان جدا شوند و آنچه گذشته بود را بصورت خصوصی بیان کرده و آن گردنبند کذایی را با خود یواشکی بیرون بیاورند تا بدانیم که در جلسات اندرونی با مسعود رجوی و بانو چه گذشته است. بنابراین حساسیت مسعود رجوی روی یاسمین بانو قابل فهم است. در تفکر مسعود مریمی و طبق گفته خودشان، همه زنان جزو نوامیس مسعود رجوی محسوب می شوند! 
اما گذشته از این موضع گیری افتضاح دو نکته مرا در این بیانیه براستی بخشم آورد. مسعود رجوی نوشته : 
۱- "هدف وسیله را توجیه نمیکند"! 
۲- " جنگ سیاسی و آرمانی بجای خود اما این شیوه ها...نه در حال و نه در ایران آزاد فردا پذیرفتنی نیست و مخصوصا در ایدئولوژی و اختلافات مجاهدین جایی ندارد"!
در پروسه مسیری که با مجاهدین طی کردم، بارها دیدم که برای رهبران مجاهدین هدف وسیله را بخوبی توجیه میکند. شعاری که رهبران اولیه در پایه گذاری مجاهدین میخواستند نهادینه کنند، به دست مسعود رجوی نابود شد. این مسئله را بخصوص در پروسه خروج ساکنان اشرف و لیبرتی از عراق به عینه شاهد بودم. از سنگ هایی که مقابل راه سازمان ملل و عفو بین الملل انداختند. 
از معامله با هیلاری کلینتون برای قبول کردن انتقال ساکنان اشرف به لیبرتی به ازای حذف از لیست تروریستی آمریکا و بلافاصله بعد از حذف از لیست تروریستی. درخواست بازگشت مجدد به کمپ اشرف که میدانستند کشتارگاهی بیش نیست. 
از نگه داشتن صد نفر در کمپ اشرف با لقب حافظان اموال! و دیدیم چگونه ۵۳ نفر از آنها برای یک مشت آهن پاره توسط فرستاده های جمهوری اسلامی با دست های بسته اعدام صحرایی شدند. 
در درخواست مسعود رجوی برای برداشتن حفاظ های بتونی در لیبرتی و بعد به اعتصاب کشاندن ساکنان لیبرتی برای بازگرداندن همان حفاظ ها. 
در فرستادن جداشدگان به زندان ابوغریب عراق و فرستادن آنان به ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی. 
از مقاومت به هر شکل در برابر خروج از کمپ اشرف با شعار چو اشرف نباشد تن من مباد یا اگر اشرف پایداری کند جهان پایداری خواهد کرد. و عاقبت تن به خروج دادن، بعد از کلی کشته و مجروح و معلول.
از مقاومت به هر شکل برای ماندن در عراق و بیانیه دادن که ما میخواهیم مثل امام حسین در عراق شهید شویم – البته منظور از ما خودش و بانو نبود- بلکه بچه های مردم را گوشت دم توپ میخواست.- و بعد وقتی با فشار کمپین ما و سازمان ملل بعد از انبوهی کشته و مجروح، ناچار به خروج از عراق شد، سعی کرد برای مصادره تلاشها، این پیروزی را بنام خود کند و در بوق و کرنا کرد که ما خودمان از ابتدا تلاش کردیم از عراق خارج شویم!
از این وسیله های نامشروعی که برای به تحقق رساندن اهدافشان استفاده کرده اند، کم نداریم. میشود صدها کتاب در این رابطه نوشت.
اما در رابطه با اینکه مسعود رجوی بی شرمانه میگوید این شیوه ها برایش پذیرفتنی نیست و در ایدئولوژی و اختلافات مجاهدین جا ندارد. واقعا دیگر حد دروغگویی و مظلوم نمایی را از سر گذرانده است. فکر میکند ما فراموش کرده ایم وقتی در بحث جدا کردن همسران از هم. هر دو را در مقابل هزاران همرزمشان می آورد تا از خصوصی ترین وقایع اطاق خوابشان سخن بگویند و دیگری را با تهمت زدن و فحاشی خراب کنند و استفراغ خشکیده و ملعون و فاحشه بنامند. با این توجیه که اینگونه صحبت کردن از هم باعث می شود با هم دشمن شوند و دیگر هرگز به یکدیگر فکر نکنند. 
یادمان نرفته در جریان کمپین چه عکس هایی برای من و خواهرم و دیگر حامیان کمپین درست کردند. همان کسی که برادر را به صحنه می آورد که به خواهرش فاحشه بگوید و عکس او را کنار نازی های هیتلر فتوشاپ کند. امروز نازک دلانه از پخش عکس های یاسمین بانو ناراحت شده و فرصت طلبانه آنرا محکوم میکند!
یادمان نرفته که مجاهد خلق مهدی افتخاری فرمانده عملیات خروج مسعود رجوی و بنی صدر از ایران، را بجرم مخالفتش با انقلاب ایدئولوژیک تحقیر و چنان گوشه گیرش کردند تا در انزوا بمیرد. سپس او را مزورانه قهرمان صدیق نامیدند! در آن سالن بزرگ جلوی چشمان بهت زده اعضای مجاهدین، همسر او را آوردند تا بدروغ بگوید که مهدی چه درخواست های نامتعارف جنسی از او داشته است. اینهمه دنائت در حق کسی که مسعود را از دست جلاد نجات داده بود، شرم آور است.
یادمان نرفته که مسعود رجوی شخصا به میدان آمد و در مورد مترجم شخصی و قدیمی خود در عراق، چنان تهمت های جنسی سخیفی بزند تا تن هر کس که ذره ای انسانیت داشته باشد، بلرزد. از تهمت همجنس بازی و خوابیدن با کارگران عراق و سودانی و سگ و خر .... که همه نیز دروغ بیشرمانه بیش نبود. و فقط برای ترساندن بقیه اعضای مجاهدین بود تا هوس خروج از سازمان را نکنند. مگر خودش نگفته بود که نمیگذاریم هیچ کس با کراوات از مجاهدین خارج شود. چنان خرابش میکنیم تا دیگران هوس جدایی نکنند. 
مسعود، لطفا امروز برای ما مرز سرخ آتشین ترسیم نکن. که دیگر حرفهایت پشیزی برایمان ارزش ندارد. تو زنده باشی یا نباشی هر چند که سعی کنند با عکس های چهل سال پیش، تو را جوان پسند نمایند، در دلهای ما به خاک سپرده شده ای. در دلهای نسلی که تو را در جایگاه رهبر نشاند و دوستت داشت. همان نسلی که سختترین شکنجه ها را در زندانها تحمل کرد. همان نسلی که سینه اش را مقابل گلوله سپر کرد با این اندیشه که تو از ایران خارج میشوی برای جهانی کردن مبارزه ما. نسلی که در خاوران دفن شد و ندانست که تو و بانو با سازمان حنیف چه کردید. گاه به خود می گویم کاش ما نیز رفته بودیم و اینروزها را ندیده بودیم. اینرا با تاسف می گویم. امیدوارم روزی در مقابل مردم پاسخگوی نابود کردن یک سازمان بزرگ که دستآورد رنج و درد نسلها بود، باشی. تا آنروز حداقل کنار بکش و اینهمه نمک بر زخمهای این نسل نپاش. بگذار این نسل جوان، انقلابش را بدون هیاهو و دسیسه اندازی های تو و دیگر هیاهوگران صحنه سیاست به انجام برساند. 
امروز دیگر، نه جمهوری اسلامی، نه رژیم سلطنتی و نه جمهوری دمکراتیک اسلامی، در ایران جایگاهی ندارد. شما نیز همراه ایندو به گذشته پیوسته اید. 
عاطفه اقبال –فوریه 2023
 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

منظر جاوید

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.