رفتن به محتوای اصلی

گل ها را پایانی نیست
23.08.2023 - 09:34

گل ها را پایانی نیست
دیر زمانی بود که حکومت خودکامه ی جور و فساد و ستم بر آستانه ی تحمل مردم می کوفت و تصور می کرد انقیاد جهنمی خود را تحمیل کرده و هر حرکت دلخواهی را بر آنان جاری و ساری خواهد کرد.
سال ها بود که تنفس در فضای شهرمان دشوار می نمود، هر روز حس می کردیم که محدود و محدودتر شده ای و با چشمانی مضطرب و نگران پیرامونت را نظاره می کردی، احساس ناامنی تا مرز استخوان ها پیش رفته و جز نکبت ناشی از فقر روزافزون و فضای ارعاب را نمی دیدی.
ناگاه شرری ، بارقه ی امیدی آفرید. شور و شعف رخت بر بسته دوباره جان گرفت و جوانان به تنگ آمده، پا به میدانی نهادند که در آن ضیافتی بزرگ را وعده می داد. صداها به هم پیوست و فریادی بزرگ را تجلی بخش شد که دگرگونی را خواستار بود.
دیر زمانی نپائید که دیوان با لشگریان  تدارک شده، بر این خیل خروشان و فریاد سال ها فرو خورده تاختند و گل ها یکی یکی یا پرپر شدند و بر بستر گرم خیابان ها نقش بستند و یا محاط به دامن خارها در بیغوله ها اسیر گردیدند.
دیوان پنداشتند زمین دگر باره خشکید و رنگ سبزی که گل های سرخ بر تارک آن می درخشید را شخم کرده و آرامشی بر پهن دشت بر قرار کرده اند.
غافل از آنکه این خاک هر روز سبز و سبزتر خواهد شد و گل های بیشماری فضای آن را عطرآگین خواهد ساخت
           بهرام پرتوی

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ناشناس

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.