رفتن به محتوای اصلی

لزوم حمایت جمهوریخواهان از طرح آقای نوری علا و دوستان

لزوم حمایت جمهوریخواهان از طرح آقای نوری علا و دوستان

 

 انتشار فراخوان آقای اسماعیل نوری علا مبنی بر دعوت از عموم فعالان سیاسی مخالف با جمهوری اسلامی برای پذیرش شاهزاده رضا پهلوی بعنوان هماهنگ کننده یک اتحاد ملی فرصت دوباره ای است برای نزدیکی افراد و نیروهایی که خواستار گذار از جمهوری اسلامی و برقراری یک نظام سکولار و دمکرات در ایران هستند.  متاسفانه  باز هم نغمه های کهنه و تکراری و نالازمی از سوی برخی جمهوریخواهان برخاسته که مثلا " ما یکبار برای همیشه سلطنت را به تاریخ سپردیم و دیگر نمی خواهیم به بازگشت مجدد آن کمک کنیم"! نگارنده یک جمهوریخواه هستم و البته که هرگز سلطنت را بر جمهوری ترجیح نخواهم نداد، ولی امروز بحث بر سر انتخاب بین این دو شیوه حکومتی نیست، و قرار هم نیست که توافق با سپرده وظیفه هماهنگ کننده به شاهزاده رضا پهلوی به معنی موافقت با بازگشت سلطنت به ایران تلقی شود. بحث بر سر چگونگی خلاصی از اهریمن جمهوری اسلامی است که مانند بختک بر روی ایران آوار شده است.
مسئله امروز اینست که چگونه می شود با تجمیع نیروها بر این دشمن ایران و ایرانی غلبه کرد؟ در این فراخوان هم از بیعت با رضا پهلوی بعنوان شاه آینده ایران صحبتی به میان نیامده، بلکه از او بعنوان کسی که می تواند مورد وثوق مردم ایران باشد بعنوان هماهنگ کننده اتحادی از نیروهای اپوزیسیون یاد شده است.
متاسفانه ما در ایران سازمان یا حزب سیاسی ریشه داری که بتواند سکان چنین اتحادی را به دست بگیرد نداریم. اصولا در ایران سنت تحزب و تشکل سیاسی اجتماعی پذیرفته شده ای وجود ندارد و هیچ سازمانی توانایی گردآوری اکثریت قابل توجهی از مردم را  مانند مثلا کنگره ملی آفریقا در مبارزات سیاهان در آفریقای جنوبی در برابر رژیم آپارتاید را ندارد.  در میان جمهوریخواهان شناخته شده، هیچ شخصیت کاریزماتیکی هم مانند نلسون ماندلا نداریم ( یا حتی خمینی در مقطع سال ۵۷) که بتواند وظیفه محوریت و هماهنگ کننده یک حرکت را بعهده بگیرد. حرفش بسیار است و هیچکس معرفی نمیشود چرا که از قبل میدانند که - بهردلیلی-  استقبالی نخواهد شد.

اگر به حرکت های گذار از نظامها نظری بیافکنیم ملاحظه می کنیم که رهبران سیاسی که در پیچهای تند تاریخی رهبری مبارزات ملتها را بعهده می گیرند، هیچوقت انتخابی نبوده اند، بلکه به جهت ظرفیتها و استعدادهای شخصی که در روند حوادث نشان داده اند، اعتماد مردم و نیروهای سیاسی را جلب کرده و سکان رهبری را بدست گرفته اند. متاسفانه به دلایل زیاد که فعلا موضوع بحث ما نیست، ملت ما از داشتن چنین شخصیتی در میان جمهوریخواهان محروم مانده است.    اما رضا پهلوی از  ذهنیت مثبتی در میان اکثریت مردم بالای ۶۰ سال در در ایران برخوردار است. مخالفان او تنها بر «نوستالژیک» بودن  یک «احساس» در این مورد سخن میگویند. برفرض که چنین باشد، اما همین احساس چه ما بپسندیم و چه نپسندیم یک پتانسیلی برای محوریت او فراهم میآورد که در میان دیگر ایرانیان وجود ندارد. به همین دلیل ساده و کافی او میتواند در مقام هماهنگ کننده نیروهای پراکنده مخالف جمهوری اسلامی مورد اقبال مردم در ایران نیز قرار بگیرد.  هیچ شخصیت دیگری از این میزان اقبال حتا نوستالژیک برخوردار نیست. نکته مهم دیگر این که خود او نیز تا کنون ادعای برگرداندن نظام سلطنتی و شاه شدن را مطرح نکرده است. در این سالها که بارها رضاپهلوی دستش را برای همکاری بطرف نیروهای جمهوریخواه دراز کرد بجای استقبال با حمله روبرو شد که درست نبود.  اگر سازمانها، احزاب، شخصیتها و نیروهای جمهوریخواه در این سالها بطرف رضاپهلوی رفته بودند چه بسا امروز بجای تاسف خوردن یا ایراد گرفتن از این که چرا مشاوران رضاپهلوی را فلان اشخاص تشکیل میدهند، همین جمهوریخواهان در زمره مشاوران وی می بودند و ما امروز مشکلی از بابت تاکتیک های مبارزاتی نداشتیم و راهکارهایی مقابل رضاپهلوی نهاده میشد که جمهوریخواهان مشکل کمتری با آن میداشتند و چه بسا امکان برقراری نظام جمهوری بعدی پس از رژیم آخوندی بیشتر فراهم می آمد. اما امروز هم بجای تماشا میتوان در همین مسیر حرکت کرد. 

 
در فراخوان آقای نوری علا  انتخاب  شکل نظام  بعهده مردم ایران گذاشته شده که در یک رفراندم آزاد بعد از پیروزی تعیین خواهد شد. نکته آخر اینکه در صورت همکاری نزدیک جمهوریخواهان با محوریت رضاپهلوی، حتی در صورت انتخاب سیستم سلطنتی مشروطه،  احتمال این که در ایران آینده شاهد یک پادشاه دیکتاتور - با فرض این که رضاپهلوی چنین قصدی داشته باشد  کمتر خواهد بود.  ما جمهوریخواهان میتوانیم تضمینی باشیم بر این که چنانچه رای مردم در ایران بر نظام پادشاهی قرار بگیرد، نظامی مانند  نظامهای دمکراتیک سلطنتی  سوئد، نروژ، دانمارک، هلند، بلژیک، انگلستان و اسپانیا را در ایران داشته باشیم که مثلا در مورد سوئد   که حدود ۱۰۰ سال است که حزب سوسیال دمکرات سوئد حرف اول را در آن کشور می زند و در اکثر دوره ها دولت را نیز در دست داشته است. در اساسنامه این حزب آمده است که این حزب جمهوریخواه است ولی در تمام این دوران حتی یک بار هم سعی نکرده است این مورد را به رای مردم بگذارد چون هرآنچه که یک جمهوریخواه در اداره کشور آرزو میکند در کشورهای پادشاهی اروپایی فراهم است. در نظام دمکراتیک سوئد، شاه یک مقام سمبلیک است که هیچ مسئولیت اجرائی ندارد و عزل او هیچ ضرورتی هم ندارد. همه ی کارهای کشور بر اساس اصل تفکیک قوا و توسط قوای سه گانه پارلمان ( مقننه )، قوه قضائیه و قوه مجریه با رای آزادانه مردم انجام می شود. در این کشور علنیت و شفافیت با نظارت مطبوعات آزاد، مانع بوجود آمدن و رشد دیکتاتوری است. در این کشور اینکه کسی عنوان شاه داشته باشد یا رئیس جمهور نقشی بازی نمی کند. نقش اول را رئیس دولت با اتکا به آرای مردم بر عهده دارد که هر چهار سال با رای به احزاب و نه شخص انتخاب می شود.
 جمهوریخواهان باید شجاعت این را داشته باشند که  به میدان در آیند و از سپردن یک کرسی هماهنگ کننده به رضا پهلوی نهراسند. او به اعتبار نام و نسبت خانوادگیش یک فاکتور و وسیله مهم برای رسیدن به تفاهم ملی و غلبه بر دشمن حاکم بر ایران ماست. او را نباید ندیده گرفت و کنار گذاشت! تا کنون بارها تنگ نظری اپوزیسیون ایرانی مانع از تشکیل و پا گرفتن یک اتحاد وسیع بر علیه دشمن مشترک ما، رژیم اشغالگر اسلامی شده است، یکبار دیگر اشتباه گذشته در جنبش مهسا را تکرار نکنیم و فرصت را از دست ندهیم!
 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید