رفتن به محتوای اصلی

جز گروه‌های شبه‌نظامی وابسته به سپاه ، هیچ کشوری به حماس و مقابله با اسرائیل مداخله نکرد
22.11.2023 - 09:02

نبرد غزه که پس از عملیات «طوفان‌الاقصی» آغاز شد، از تناقض‌ها و پدیده‌های متعددی پرده برداشت و درس‌های زیادی برای آموختن دارد، اما در تب‌وتاب جنگ و شتاب عملیات نظامی نمی‌توان از این داده‌ها خوانشی درست و واقعی داشت.

به گفته نیویورک‌تایمز، ژنرال هرتزی هالیوی، رئیس ستاد ارتش اسرائیل که نیروهایش را در جنگی که شعار آن «نابودی حماس» است، رهبری می‌‌کند، معتقد است: «هیچ جنگ یا عملیاتی وجود ندارد که بتواند مشکل را حل کند. آنچه مهم است، ایجاد شکاف طولانی‌تر بین جنگ‌ها است.»

این دیدگاهی باطل و نادرست در یک تراژدی بزرگ و خشونت‌گرا است که از هر حد و مرزی پا فراتر گذاشته است تا برای طولانی‌تر کردن شکاف بین جنگ‌ها، برخلاف آنچه جنگ‌ها در جهان به آن ختم می‌شوند، راه را برای هرگونه توافق یا صلح ببندد.

ویژگی مهم و آشکار جنگ غزه که وارد دومین ماهش شده، این است که این جنگ بین یک کشور و یک گروه شبه‌نظامی جریان دارد؛ در حالی که ایران به گسترش دامنه جنگ تهدید می‌کند و پیوسته از«حذف اسرائیل» از نقشه جهان دم می‌زند.

این در حالی است که جز گروه‌های شبه‌نظامی وابسته به سپاه پاسداران ایران در لبنان، سوریه، عراق و یمن که همواره برخلاف خواست مقام‌های رسمی و اکثریت قاطع شهروندان وارد عمل می‌شوند، هیچ کشوری مستقیما برای کمک به حماس و مقابله با اسرائیل مداخله نکرد. تنها کشوری که با قدرتمندترین سلاح‌هایش برای حمایت از اسرائیل و «بازدارندگی» دشمنانش به منطقه شتافت، آمریکا بود. با این حال، هیچ کشوری ایالات متحده را به چالش نکشید و حتی برای رویارویی با آمریکا و مقابله با اسرائيل اعلام آمادگی نکرد. همچنین بر هیچ‌کس پوشیده نیست که چرا تهران پیوسته تکرار می‌کند که از عملیات طوفان‌الاقصی اطلاعی نداشتیم.

الکس واتانکا، کارشناس ارشد پرونده ایران در موسسه تحقیقات خاورمیانه در واشنگتن، معتقد است ایران انتظار دو چیز را نداشت: اولی پیامدهای عملیات حماس و دومی واکنش بی‌سابقه آمریکا با اعزام ناوهای هواپیمابر به شرق مدیترانه و هشدارهای مستقیم به تهران.

واتانکا معتقد است به‌رغم شعارهای پیوسته مقام‌های ایران مبنی بر لزوم اخراج نیروهای آمریکایی از «غرب آسیا» برای تضمین ثبات و امنیت در منطقه، رژیم جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با این چالش به گروه‌های نیابتی‌‌ که در کشورهایی با قدرت مرکزی ضعیف مستقر کرده است، تکیه می‌کند. به باور این کارشناس سیاسی، «گروه‌های نیابتی یادشده در تقویت پیام‌‌های تهران نقش ایفا می‌کنند؛ به‌ویژه اینکه زمینه ارائه چنین پیام‌هایی تنها در اوج آشفتگی و هرج‌ومرج فراهم می‌شود.»

علاوه بر آن، واتانکا بر این باور است که «نگرانی از برقراری صلح، ثبات و آسایش در منطقه عامل دیگری است که تهران را به استفاده بیشتر از نیروهای نیابتی وا‌می‌دارد».

از سوی دیگر، آمریکا که جنگ اسرائيل را مدیریت می‌کند، جایگاهش در جوامع عربی و اسلامی به‌شدت آسیب دیده و افزون بر اینکه موضع آن باعث شده است دوستان اساسی آمریکا احساس سرافکندگی کنند. دولت بایدن هم در داخل کشور به سوی سراشیبی شکست در حرکت است و اعضای دموکرات مجلس نمایندگان و سنا از او می‌خواهند در مواضعی که اتخاذ کرده است، بازنگری کند.

با آنکه باور عموم مردم این است که با شکست آمریکا، روسیه و چین پیروز می‌شوند، پیچیدگی‌های واقعیت کنونی و روابط حساس روسیه و چین با اسرائیل و کشورهای عربی و اسلامی، بهره‌برداری سیاسی از آنچه را مسکو و پکن به دست آوردند، دشوار می‌کند. علاوه بر این، طارق علی، نویسنده و مورخ چپ‌گرای بریتانیایی پاکستانی‌تبار، می‌گوید: برخلاف تصور عموم از شکست آمریکا، «امروز ما در عصر طلایی واشنگتن هستیم و این ابرقدرت در قوی‌ترین حالتش به سر می‌برد».

به‌رغم خصومت فزاینده از آمریکا و انتقاد از سیاست‌های آن و مواضع آنچه «غرب متحد» نامیده می‌شود، تا به حال چیزی از فرهنگ لغت سیاسی حذف نشده است، درست همان‌گونه که مادلین آلبرایت، وزیر خارجه فقید آمریکا، می‌گفت: «آمریکا کشوری است که نمی‌توان به آن احساس بی‌نیازی کرد». زیرا این آمریکا بود که با تامین سلاح و تجهیزات پیشرفته نظامی به کی‌یف، آموزش نیروهای اوکراینی و حمایت همه‌جانبه از آن کشور، ناتو و گروه ۷ را کنارش بسیج کرد و روسیه را که به اوکراین حمله کرده بود، به چالش کشید.

در حالی که برخلاف این واکنش جدی، مسکو برای به چالش کشیدن مستقیم آمریکا که پشت اسرائيل ایستاده و از جنگی که در غزه راه‌ انداخته است، حمایت می‌کند، قدمی پیش نگذاشت. همین امر در مورد چین نیز صدق می‌کند؛ به‌ویژه اینکه شی جین‌پینگ، رئیس‌جمهوری آن کشور، در سان‌فرانسیسکو با جو بایدن، همتای آمریکایی‌اش، ملاقات کرد.

البته محکوم کردن سیاست‌های ایالات متحده موضوع دیگری است که بخشی از کارنامه مملو از اختلاف‌های سیاسی بین کشورها است که بر حسب شرایط و نیاز گاه به سمت سازگاری و گاه به سمت ناسازگاری گرایش پیدا می‌کند.

در فرجام، این امر به میزان توانایی کشورهای کوچک بستگی دارد که تا چه حد می‌توانند از تبدیل شدن به کارتی در دست بازیگران بزرگ نجات یابند و خود به بازیگری فعال تبدیل شوند. متاسفانه فاجعه اصلی این است که همیشه کسانی قربانی کشمکش‌های سیاسی می‌شوند که در زدوبندهای سیاسی هیچ نقشی ندارند.

برگرفته از ایندیپندنت عربی

دی

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

آرش
برگرفته از:
ایندیپندنت ‌فارسی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.