رفتن به محتوای اصلی

«ستاره‌بازی» پروپاگاندایی علیه مهاجرت!
25.01.2024 - 04:52

چند ماه پیش فیلمی به نام «ستاره‌بازی» به کارگردانی هاتف علیمردانی که در مونترآل کانادا ساخته شد، در ایران روی پرده‌ سینماها رفت اما خیلی زود به دلیل استقبال نکردن مردم از پرده پایین آمد و اخیرا به اکران مجازی در سینمای خانگی روی آورده است. این فیلم علیه مهاجرت ایرانیان به خارج کشور است و در نقدی که در پی‌ می‌آید، آن را مرور می کنیم.

حکومتی که به زوال می‌رسد، راه رفته را که به بن‌بست رسیده است، دوباره تکرار می‌کند؛ بار دوم حتی شدیدتر اما مضحک‌تر؛ ترکیبی از تراژدی و کمدی. جمهوری اسلامی هم دقیقا در چنین موقعیتی قرار دارد.

در سینمای رسمی و حکومتی جمهوری اسلامی زمانی در سال‌های پس از انقلاب، علیه مهاجرت به غرب فیلم می‌ساختند تا فضای دهشتناک آن سال‌ها را کمی قابل‌تحمل کنند و بگویند اینجا بمانید که در غرب هم خبری نیست. اکنون هم که سیل مهاجرت مهارناپذیر شده و تشت رسوایی مهاجرت گسترده از بامشان افتاده است، باز به همان روش روی آورده‌اند؛ روزهایی که حدود ۱۰ درصد جمعیت داخل ایران برای فرار از خفقان و ناکارآمدی و تورم و فقر و فاقه به خارج کشور مهاجرت کرده‌اند، در خیزش انقلابی سال گذشته هم مردم در ابعاد چند ده‌هزارنفری به خیابان آمدند و خواهان برچیده شدن بساط جمهوری اسلامی شدند و بسیار اندک‌اند کسانی که بتوانند مهاجرت کنند و نکنند. تازه بین همان اندک مردمانی که خیال مهاجرت ندارند، تعدادی‌شان می‌گویند مهاجرت نمی‌کنیم تا بتوانیم با حکومت مبارزه کنیم.

در سال‌های اول انقلاب و جنگ، دکتر سید بزرگ محمودی با همسر و دخترش به ایران مهاجرت کردند. سپس بتی محمودی (همسر بزرگ محمودی) طی اتفاق‌هایی موفق شد از ایران فرار کند. او به آمریکا بازگشت و کتاب «بدون دخترم هرگز» (Not without my daughter) را منتشر کرد که با استقبال فراوانی مواجه شد. سپس یکی از استودیوهای بزرگ هالیوود به نام مترو گلدوین مایر فیلمی به همین نام به کارگردانی برایان گیلبرت ساخت که در سال ۱۹۹۱ اکران شد اما نه تماشاگران از آن استقبال کردند و نه منتقدان از آن رضایت داشتند.

با این حال جمهوری اسلامی با صرف بودجه‌ فراوان، فیلم «عشق بدون مرز» به کارگردانی پوران درخشنده را ساخت و یکی از بی‌شمار فرزندان آنتونی کویین به نام دنی کویین هم در این فیلم بازی کرد. اما فیلم آنقدر سطحی و بدون منطق بود که نه اکران ایرانش موفق بود نه در جشنواره‌های بین‌المللی جایزه‌ای برنده شد و شاید امروز کسی جز اهالی سینما ساخت و پخش این فیلم را به خاطر نداشته باشد. حالا این بار هاتف علیمردانی فیلم «ستاره‌بازی» را تقریبا با همان مضمون «غرب جای خطرناکی است» ساخته است.

خلاصه داستان فیلم‌ــ هشدار لو رفتن داستان لازم نیست، چون دیدن فیلم را توصیه نمی‌کنم‌ــ از این قرار است که مردی به نام محمود، با بازی فرهاد اصلانی و همسرش راحله، با بازی شبنم مقدمی، به همراه دختر کوچکشان صبا، با بازی ملیسا ذاکری، که در آستانه نابینایی قرار دارد، به آمریکا مهاجرت می‌کنند. در آمریکا نخست پزشکان می‌گویند باید چشمش تخلیه شود اما به هر حال با کمک علم و فناوری از نابینایی نجات پیدا می‌کند؛ هرچند به عنوان معجزه تلقی می‌شود.

صبا به هر حال تحصیل می‌کند، چند سالی می‌گذرد و به دختر جوانی تبدیل می‌شود که معلوم نیست چرا معتاد شده است. او پیش روانپزشک، با بازی علی مصفا، می‌رود و البته بعد متوجه می‌شویم با دوچرخه‌سواری تصادف کرده و به جای آنکه به پلیس اطلاع دهد، از صحنه جرم گریخته است. زندگی خانودگی محمود کاملا از هم پاشیده است. همسرش در همان بدو مهاجرت از او جدا شده و با دوست صمیمی محمود روی هم ریخته و جالب‌تر اینکه دخترش در بزرگسالی معشوقه‌ پیرمردی با بازی ماشا منش، دوست دیگر محمود، شده است.

فیلم بدون هیچ اغراقی، آش شله‌قلمکاری از تمام بدی‌های مهاجرت و کلیشه‌های نژادپرستی و انسان منزوی و تنهای غربی است. روایت سراستی ندارد، شخصیت‌ها آشفته‌اند و هیچ انسجامی در آن دیده نمی‌شود. مرد شرقی زورگو و در عین حال مهربان و سخت‌کوش و تمام کلیشه‌های رایج به‌صورت نامنسجم و بدون پرداخت و تدوین درست، کنار هم چیده شده‌اند تا نفرت از مهاجرت را به نمایش بگذارند اما چون فیلم واقعیت را منعکس نمی‌کند و اساسا جذابیت بصری هم ندارد، نه برای مهاجران دیدنی است نه مانعی برای انصراف شهروندان داخل کشور از مهاجرت؛ کما اینکه در گیشه‌ سینمای ایران حتی پول بلیت هواپیمای بازیگران و عواملی را که از ایران آمده بودند، هم در نیاورد و بین منتقدان هم بازتابی نداشت.

بازی مایکل مدسن که در فیلم‌های تارنتینو درخشید، هم نتوانست فیلم را نجات بدهد. البته مدسن اساسا بازیگر مهمی در هالیوود نیست و در این فیلم هم نقشی پراکنده و متناقض داشت؛ از یک آمریکایی نژادپرست تا یک آمریکایی که تنها مونسش محمود بود. آمریکایی غریبی که بچه‌هایش به او سرنمی‌زدند و سرانجام در بالکن خانه‌اش سکته کرد و مرد و تنها گریه‌کن او محمود بود. در واقع او در چند پلان آمده بود تا مقداری کلیشه‌ رایج ضدآمریکایی و ضدغربی را اجرا کند و برود.

هرچند فیلم ادعا می‌کند بر اساس داستان واقعی ساخته شده است و در پایان، صدای شخصیت اصلی را پخش می‌کند، داستان را آنچنان یک‌جانبه‌ روایت می‌کند که هیچ واقعیتی منعکس نمی‌شود. به‌راستی اگر این‌ همه مصیبت در کمین مهاجران قرار دارد، چرا خود هاتف علیمردانی با خانواده‌‌اش به آمریکا مهاجرت کرد؟ و اینجا است که سخن چون از دل برنیاید، لاجرم بر دل هم نمی‌نشیند.

فیلم با اینکه در مونترآل فیلمبرداری شده، می‌خواهد این‌گونه القا کند که در آمریکا اتفاق افتاده است. برای همین داستان اساسا نه به زندگی در آمریکا می‌خورد نه به زندگی در کانادا.

فیلم در جشنواره‌ حکومتی فجر نامزد دو جایزه شد؛ یکی بهترین بازیگر نقش اول زن برای ملیسا ذاکری و دیگری بهترین چهره‌پردازی برای رکسانا رضوی. هر چند سیمرغ بلورین به این دو هنرمند اهدا نشد، نمی‌توان از حق گذشت و در مورد گریم رضوی و بازی ذاکری زبان به تحسین نگشود. اما فیلم‌ تنها با بازی خوب و گریم و حتی فیلمبرداری و طراحی صحنه و سایر عوامل فنی ساخت خوب فیلم نمی‌شود؛ بلکه باید در چارچوب ترکیبی از فرم و محتوای درست بنا شود که این فیلم نشده است.

برای ماشا منش که در انگلیسی مارشال منش خوانده می‌شود بسیار تاسف خوردم. بابک غفوری‌آذر در پی‌نوشت یادداشت کوتاهی درباره «ستاره‌بازی» نوشته است: «دیدن ماشا منش از لحظات تاسف‌بار تماشای «ستاره‌بازی» است. حیف از خاطره‌ای که حالا با هر بار دیدن «سرحد» و «محاکمه سینما رکس» و «مهمانان هتل آستوریا» مخدوش می‌شود.»

این فیلم مانند صدها فیلم دیگر که صرفا جنبه تبلیغاتی دارد، فراموش می‌شود و در یادها نمی‌ماند.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی
برگرفته از:
ایندیپندنت ‌فارسی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.