شغل خیاطی را از کی شروع کردهاید؟
من در سن ۱۵ سالگی دیپلم گرفتم و بعد از گذراندن شش ماه دورهی خیاطی مشغول به کار شدم. در ابتدا در کارگاه خیاطی کوچکی کار میکردم و در سالهایی که در ایران بودم، غیر از زمانی که فرزند اولم به دنیا آمد و فرزند دومم را حامله شدم (که در این مدت در خانه کار میکردم)، در کارگاههای خیاطی به کار مشغول بودم. در دانمارک هم کارم در کارگاه خیاطی بوده است و در کنار آن در خانه هم شخصی دوزی میکنم.
وقتی بچه بودید، دوست داشتید چه کاره شوید؟
محقق زیست شناسی
پس چرا به تحصیلات دانشگاهی خود ادامه ندادید و به شغل خیاطی روی آوردید؟
من بعد از دیپلم در اولین دورهی کنکور که شرکت کردم در رشتهی پرستاری پذیرفته شدم ولی خانوادهام به من اجازهی تحصیل در این رشته را ندادند. دایی من که بزرگ خانواده بود، گفت که پرستاری شغل خانمجندهها است و همهی پرستارها با دکترها رو هم میریزند. برای دور دوم مدارک را به مادرم دادم که بفرستد ولی بعداً فهمیدم که اصلاً نفرستاده بود، چرا که میخواست من به جای درس خواندن، شوهر کنم. سال بعد هم که انقلاب فرهنگی شد و دانشگاهها تعطیل شد. از سن ۱۹ سالگی هم که از خانه زدم بیرون و مستقل شدم و بعد هم ازدواج کردم.
گفتید که بعد از ازدواج هم کار میکردید. بعد از ازدواج شغل شما چه نقشی در زندگی مشترکتان داشت؟
همسرم گاهگاهی شغلی پیدا میکرد و مشغول میشد ولی در واقع من بودم که دائماً کار میکردم و خرجمان را درمیآوردم. البته تمام حقوقم را به او میدادم و بعد هم دستم پیش او دراز بود.
چرا پولتان را به او میدادید؟ آیا او شما را به این کار مجبور میکرد؟
نه. من قبل از ازدواجمان هر بار بیرون میرفتیم، برای این که او مرد بود و غرورش نشکند، به او پول میدادم که حساب رستوران را بکند یا خریدی اگر داشتیم بپردازد. بعد از ازدواج این امر برای او امری عادی شد که از من پول بگیرد و خرج کند. ولی همانطور که گفتم من هم هیچ اعتراضی نمیکردم تا غرور او جریحه دار نشود.
اگر موافق باشید، من سعی میکنم از این به بعد سؤالاتی مطرح کنم که بیشترمقایسهی شرایط شغلی شما در ایران و دانمارک را امکانپذیر کند. چون حقیقتش برای شخص من این مقایسه خیلی جالب است و فکر میکنم برای خوانندگان نیز به همین ترتیب باشد. اولین سؤال من در مورد چگونگی مناسبات شما به عنوان یک زن با جنس مخالف یعنی همکاران مرد در محیط کار است.
من همیشه با همکاران مرد بهتر از همکاران زن کار میکردم، چرا که در عمل میدیدم، مردان به کار بیشتر اهمیت میدهند و کمتر حرفهای خاله زنکی میزنند و به مسائل شخصی هم کاری ندارند.
این مورد در ایران بود، یا در دانمارک، یا در هر دو کشور؟
در این رابطه هیچ فرقی نمیکند. فقط خوبی کارگاههای خیاطی در ایران این بود که بیشتر مردانه بود. ولی در دانمارک شغل خیاطی جنسیت زنانه دارد. من در تمام سالهای کارم در دانمارک شاید دو مرد دانمارکی دیدهام که شغلشان خیاطی است. اما زنان در اینجا همان خصوصیت خالهزنک بازی را دارند.
در ضمن شاید بدانید که کارگران خیاطی معمولاً وردست هم دارند که کمککار دوزنده است. تفاوتی که از این نظر در ایران بود، این بود که مردانی که وردست زن داشتند، خیلی راحت به آنان تحکم میکردند، ولی من نمیتوانستم این تحکم را به وردستم که مرد بود داشته باشم.
در مجموع به نظر شما بهتر است محیطهای کارمختلط باشد یا زنانه- مردانه؟
به نظر من بهتر است، مختلط باشد. فکر میکنم مردان و زنان تکمیل کنندهی همدیگر هستند و محیطی که زن و مرد با هم در آن کار کنند، متعادلتر است.
میتوانید به طور مختصر، مقایسهای در مورد قوانین کار و رابطهی کارگران با کارفرمایان در ایران و دانمارک داشته باشید؟
در دانمارک اتحادیههای کارگری خیلی فعال هستند و از این طریق نظارت و کنترل کارگری وجود دارد. البته مواردی هم هست که کارفرمایان رعایت حقوق کارگران را نمیکنند، ولی اگر کارگران و اتحادیه به این امر واقف شوند، پدر کارفرما را درمیآورند. اما در ایران اشکالات متعددی وجود دارد. به طور مثال اتحادیه و قوانین درست و حسابی وجود ندارد. کارگران به همان حقوق اندکی که دارند واقف نیستند و اگر موردی برای اعتراض باشد، به خاطر ترس از دست دادن کار، همبستگی لازم بین کارگران وجود ندارد. من در دانمارک عضو هیئت مدیرهی اتحادیهی سراسری کارگران بودم و چه در ایران و چه اینجا سعی کردم برای حقوق خودم و دیگر کارگران مبارزه کنم.
با توجه به این سابقه، فکر میکنید مهمترین چیز برای کارگران زن چیست؟
اولاً به نظر من نباید کارگران زن و مرد را از هم جدا کرد، چون زنان و مردان تنها در کنار هم میتوانند برای حقوق خود مبارزه کنند. ولی کلاً با تجربیاتی که در دانمارک و ایران به دست آوردم میتوانم بگویم مهمترین چیز برای کارگران داشتن سازماندهی و همبستگی است.
با رویای کودکیتان چه میکنید؟ منظورم، محقق زیستشناسی شدن است.
هنوز این رویا را از دست ندادهام. بلاخره یک روزی محقق زیستشناسی میشوم ولی نه به عنوان شغل، بلکه به عنوان سرگرمی.
به شغل خیاطی ادامه خواهید داد؟
راستش خیال دارم این شغل را عوض کنم.
چه شغلی میخواهید داشته باشید؟
میخواهم نخستوزیر دانمارک شوم
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید