رفتن به محتوای اصلی

این است آن حکومت علی که آیت الله خمینی پیاده کرد!!
14.10.2008 - 19:24

 مردم شریف ایران،

مبارزان آزادیخواه خارج نشین،

ملتهای ایران انقلاب کردند، خون دادند سلسه پهلوی و رژیم مستبده سلطنتی و تادندان مسلح آن را از صحنه سیاست ایران خارج کردند، که آخوندهای شیعه، عقده ی جمع شده 1300 ساله تحقیر خود را، برسر جامعه ی انقلابی ما بریزند. باید صراحتا اعتراف کرد که این ملاها باسیاست روباه صفتانه خود و اعمال قرون وسطائی علیه مردم حق طلب در کشورمان روی همه رژیمهای دیکتاتوری گذشته، نه فقط در ایران، بلکه در جهان را سفید کرده اند. ستم و ظلمی که اینها به مردم پاک دل ملتهای ایران و بویژه زنان می کنند، در واژه ها نمی گنجند. در واقع و با تمام این توصیف، من این ظلم و زور را که قبل از همه به مبارزان داخل کشور می شود، نه فقط بحساب قصی القلبی این جنایات کاران عقده ای در تاریخ می گذارم، بلکه بخشی از آن بر می گردد به جاه طلبی برخی از خود ما. اگر ما برتری طلب نباشیم و بین خود تفرقه مصنوعی بوجود نیآوریم و به آنچه که فقط حق داریم، قناعت کنیم و به حق دیگران نیز احترام بگذاریم، بدون شک پایه یک اتحاد مستحکم را ریخته و سد محکمی خواهیم شد دربرابر دشمن. آنگاه دیگر این کرکسان شانسی نخواهند داشت از تفرقه ما سوء استفاده کنند و به حکومت عقب افتاده و امام زمانی خویش ادامه دهند. امروزه با هر هموطنی که صحبت می کنی، گله از انشعاب نیروهای مبارز و مترقی دارد و شکایت از برتری طلبانی که ظاهرا با علم کردن شعار آزادی و دمکراسی، می خواهند بعد از سرنگونی جمهوری اسلامی، مجددا یک دیکتاتوری بر جامعه ما حاکم کنند. این نگرانی وجود دارد و واقعیت انکار نا پذیریست که باید علیه آن ایستاد. متأسفانه برتری طلبان دنباله رو آن تئوری طبقاتی هستند که جهان "متمدن" و استثمارگر، دهها سال است درباره ما بکار می گیرد و اعتقاد دارد که "ما هنوز برای پذیرش آزادی و دمکراسی آماده نشده ایم!" به دیگر سخن ما هنوز لایق آن نیستیم!! منتها این آقایان دنباله رو وطنی، نه شهامت دارند آن را به صراحت و علنی بگویند و نه ازجاه طلبی و خر خودخواهی می خواهند پائین بیایند و به آنچکه در ملاء عام شعار می دهند عمل کنند. هنگامی که بطور خصوصی از آنها می پرسی، چرا این دمکراسی در همه کشورهای اروپائی عملی است و در کشور ما نیست؟ خیلی مؤدبانه پاسخ می دهند که:"آخرما با اینها فرق داریم!" بنده اسم این آقایان را گذاشته ام، دمکراتهای خجالتی که بخاطر آقائی خود، به قوه درک ملتهای سر زمین خویش کم بهاء می دهند. این حضرات خود، آنهائی هستند که اگر خصلت دیکتاتوری در نهادشان هم نباشد، متأسفانه در آینده تأیید کننده همان دیکتاتوری خواهند بود. برای روشنگری و هشدار، باید گفت: که اینها درروند دمکراسی در آینده نشانه هائی بس خطرناک اند. بنظرمن بیشترجنگ وجدلها وتفرقه بین نیروهای اپوزیسیون از همین قشر برتری طلب و پیرو تئوری فرق طبقاتی، بر می خیزد. یکی از وظایف همه نیروهای مترقی و خواهان عدالت اجتماعی، افشای این گروه بظاهر متجدد و دمکرات است. باید کوشید در میان خود تفاهمی به وجود آورد. واقعا دیگر بس است توی سر هم زدن به خاطر جاه و مقام و برتری گروهی بر گروه دیگر. شرم باد آن کسانی که برتری طلب اند و برای حفظ آقائی خود حتا نمی خواهند سر به تن یک شهروند از دیگر ملتهای غیر حاکم و حق طلب ایران باشد. آقایان برتری طلبان خارج نشین، روی سخن من و میلیونها ایرانی از ملیتهای گونا گون و ناراضی از وضعیت موجود، با شماها است. بدون شک همین دعواهای بی حاصل وجاه طلبی شما ها و توی سرهم زدنهاست که رئیس مجلس آخوندی، لاریجانی با بی شرمی تمام و پر روئی اهدای صد میلیون تومان به هر نماینده مجلس هشتم این رژیم غیر مردمی را تأیید می کند و این قشر باصطلاح نمایندگان مردم را از فقیر ترین قشر در میان کارمندان دولتی می داند. درحالی که خود همین رژیم امام زمانی، معترف است که بیش از 14 میلیون ایرانی زیر خط فقر زندگی می کنند. معلمین جامعه در کنار شغل شریف خود باید روزی دو وعده درمشاغل دیگر، مانند تاکسی رانی و غیره، کار کنند تا بتوانند مخارج اولیه زندگی خانواده را به درستی تأمین نمایند. این وضع مهم ترین کارمندان دولت است که آرزوی نه فقط داشتن، بلکه حتا دیدن صد میلیون تومان پول روی دلشان مانده و می ماند. آن وقت با پر روئی تمام، آقای لاریجانی می گوید: نمایندگان مجلس فقیر ترین قشر کارمندان هستند. ملاحظه می کنید که این رژیم جمهوری اسلامی به ظاهر ضد امپریالیست ایران روز به روز به فرق بی حد و حصر طبقاتی دامن می زند و حکومت خود را هم حکومت صاحب زمان می داند. رئیس جمهور این رژیم برسر چاه جمکران ایستاده است و منتظر ظهور و بیرون آمدن صاحب زمان از این چاه است. اینها با این اعمال خنده آورشان دیگر تقدسی برای اسلام باقی نگذاشته اند، لذا تعجب آور است که برخی در بیانیه ها یا نوشته هایشان از "دین مقدس اسلام" حرف می زنند. در سایه همین اسلام مقدس است که اگر صدای مردم در آید و از وضع ناهنجار و غیر قابل تحمل زندگی شکایت کنند، یا سرکوب می شوند و یا همه ی تقصیر های ندانم کاری و مدیریت مفتضح خود که اکثرا بامدارک تقلبی پستهای مهم کشوری را اشغال کرده اند، به گردن این صاحب زمان خیالی و بیچاره که 1200 سال پیش "غیب شده"، می اندازند. لایق توجه است، گفته شود، این همان حکومتی است که اوایل انقلاب از طرف رهبران این رژیم، قول آن را دادند. یعنی حکومت "عدل" علی ابن ابیطالب که از او نقل قول ها کنند و گویند: در دوران ریاست و خلافتش، شبها سنگ بر روی شکم می بسته و می خوابیده، از ترس آن که مبادا درجهان اسلام "مقدس" کسی گرسنه بخوابد! البته بنده به این جمله عوام فریبانه مطلقا باور ندارم. زیرا به عین می بینیم که پیروان آن حضرت، چکار می کنند؟ بدون تردید این جملات را، ریاست طلبان و تزویرگران عمامه بند سر هم بندی کرده اند که خوب بتوانند کلاه گشادی تری بر سر مردم بگذارند.

مثلی است معروف که می گویند: آش بقدری شور است که خود آشپز صدایش در آمده. تعفن و بوی کثافت به قدری بالا آمده که برخی از انسانها درهمین رژیم و وفادار به حکومت صاحب زمان نمی توانند آن را تحمل کنند. برای نمونه حسن کامران، نماینده مردم اصفهان در مجلس اعتراض کرد که چرا باید، مبلغ یکصد میلیون تومان به هریک ازنمایندگان مجلس هشتم پرداخت شود؟ به گفته ی ایشان گویا از این مقدار، 50 میلیون تومان وام بلاعوض بوده و 30 میلیون تومان بعنوان قرض الحسنه و 20 میلیون تومان برای خرید اتومبیل سالانه است. (نقل از ادوار نیوز تاریخ 18 مهر 1387 خورشیدی و گزارش خبری فارس). در حالی 30 میلیون تومان قرض الحسنه به یک نماینده مجلس می دهند که یک فرد کاسب به قول آقای سید مسعود ناصری، برای گرفتن صد هزار تومان وام نا قابل باید کلی دوندگی کند و تضمین بیاورد که قسط ماهانه را به موقع پرداخت می کند. یعنی این دولت امام زمانی می تواند، اگر بخواهد، با پول هدیه ای که فقط به یک نماینده مجلس، شاه بخشی می کند، حد اقل هزار کاسب و کشاورز را که هرکدام نان آور خانواده ای هستند، از دوندگی به این بانک و آن بانک برهاند. جالب اینجا است که نمایندای صددرصد مسلمان در مجلس این رقم را گفته است که اگر رژیم را قبول نمی داشت هرگز پایش به پشت تریبون آنجا نمی رسید. اما گویا او در این مجلس نا مردمی تحت تأثیر وجدانش قرار گرفته و گوشه ی کوچکی از واقعیت و اعمال رژیم در مجلس و جامعه را از پشت تریبون همان مجلس بیان داشته است. احتمالا برای این عمل عادی، او مورد مؤاخذه و بازجوئی قرار گیرد که حرفهایش سند و مدرکی است برای "ضد انقلاب".

تازه این اعمال گوشه کوچکی از بخور و بچاپ و جنایات رژیم اسلامی است که عد ه ای را درفقر محض نگهداشتن وعده قلیلی را به ثروت بادآورده رساندن. ما قبلا درباره شیادانی نظیر مصلحی و اعظ طبسی و دیگران و از دزدیها و رشوه بدهی های شهرام جزایری و امثال به سران رژیم و چاپیدن مملکت توسط برخی از آقازاده ها مفصل نوشته ایم و لازم به تکرار نیست. علاوه بر اینها در پیش نیز درباره تقلب ها و جعل مدارک (نمونه وار علی کردان) برای بدست آوردن جاه و مقام بالاتر و خدمت به این اسلام ناب محمدی مطالبی منتشر کرده ایم. اکنون که گویا وزیرکشور آبرو رفته حکومت امام زمانی احمدی نژاد به دلیل جعلی بودن مدارک "دکترای افتخاریش" مجبور به دک شدن و استعفا گردیده، دیگر کثافت کاری های این رژیم یواش یواش توسط خودی ها وبرای انتقام از یک دیگر (که انتقامجوئی از صفات اسلامی است)، دارد رو می شود. گویا جناح ضربه خورده احمدی نژاد برای انتقام از دیگران پرونده های وزرا و وکلای حکومتهای قبلی را از بایگانی بیرون کشیده و پته عده ای را که مدرک تقلبی برای خود درست کرده اند، به آب داده. پیش از این گیر و دارها و جریانات، بسیاری از هم وطنان در محفلهای خصوصی می گفتند: "تا آنجا که تجربه نشان داده و می دهد، اکثر مسلمانها از نظر اکادمیک بی سواد اند و در حقیقت نیاز به سواد دانشگاهی هم ندارند. زیرا طبق برخی رهنمودها، آنها فقط باید اعتقاد داشته باشند که کارها خودبخود هم درست می شود! مگر آیت الله خمینی نگفت:"ما هرچه می کشیم ازهمین دانشگاه است. بشکنید این قلمها را" (نقل بمعنی)، پس این همه فوق لیسانس و دکترا که مانند قارچ در جمهوری اسلامی سر بر آوردند، از کدامین دانشگاه ها فارغ التحصیل شده اند؟! بخاطر دارم که در یکی از صحبتها، یک هموطن با خنده و به زبان چاله میدونی گفت: "زکی، نمیدونی؟ ازدانشگاه های تقلب سازی! اینا که مغزشون کار نمی کنه برند ودرس بخونند. همه سهمیه ی امام زمونند و تقلب پیشه و کارشونه"! من شنونده با شک و تردید به آن گوش می دادم. اما اکنون که دارد این همه تقلب و حقه بازی رو می شود تریدم به یقین پیوسته و می بینم که در سایه امام زمان چگونه می شود به راحتی تقلب کرد و با چاپیدن مردم گوشه ای از بهشت را هم برای خود خرید! آخر بدبختانه من خرفت و ساده لوح، زیاد خوش باورم. مگر نه، اوایل انقلاب فکر می کردم، آیت الله خمینی ناجی جامعه ایران و صد در صد ضد آمریکای امپریالیست و جهان خوار است؟ با وصف آنکه مسلمان هم نبوده و نیستم و هیچ انتظار شغل و مقامی در این دم و دستگاه را هم نداشتم، با تمام وجودم از آن حمایت کردم. براستی من هرگز خودرا نمی بخشم که خیلی از آن جوجه مسلمانها را که امروزه باریش و پشم کرسی های چندی از دانشگاههای ایران را اشغال کرده اند، از چنگ مخالفان عقیدتی نجات دادم و با توجیه گری آن که آیت الله خمینی ضد امپریالیست و مسلمان واقعی است (او مسلمان واقعی بود اما ضد امپریالیست!!)، کوشیدم جوانان مخالف انقلاب اسلامی را درآن زمان آرام کنم. حالا که لیستهای درازی از این متقلبان و تزویر گران افشاء می شود و آدم می بیند که زیر نام اسلام پنهان شدن، فقط برای تحمق توده ها و غارت مملکت است، دیگر برایم رو شده که اسلام ناب محمدی یعنی چه. باغم و نگرانی، آدم بیاد این شعر که به خیام بیچار نسبتش داده اند، می افتد که گفته است:

"گاویست بر آسمان قرین پروین، گاویست دگر نهفته در زیر زمین؛

گر بینائی، چشم حقیقت بگشا: زیر و زبر دو گاو مشتی خر بین.

آرزو دارم که ما از آن خرها نباشیم که در زیرو زبر دو گاو قرار دارند، بلکه خرها را آن متقلبان تزویر گر بدانیم که برای تیتر و مقام، نه فقط دین ومذهب، بلکه حتا شرف انسانی را زیرپا می گذارند. برای نمونه باید نام آنهارا بیاوریم و در درتاریخ ثبت شوند. دراینجا باید گفت: تهیه این لیست دیگر از من نیست که فدائیان امام زمان به سراغم بیایند و از من انتقام بگیرند، بلکه از دهان حاکمان وقت و جنایتکارانی در آمده است که رقیب اسلامی خودرا هم نمی توانند تحمل کنند. اکنون من آن را برای برخی از آن خوانندگان هم وطنم، مجددا منعکس می کنم که امکان دست رسی به این لیست را نیافته اند. این لیست توسط جناح احمدی نژاد و برای انتقام ازرقبای خود که مدرک جعلی وزیر کشورش، علی کردان را افشاء کرده اند، بیرون داده شده و بهمت یکی از هموطنان بنام آقای سید مسعود ناصری در مقاله ای زیر عنوان "در حاشیه‌ جعلی بودن مدرک دکترای وزیر کشور دولت امام زمانی"، آورده است. ایشان می نویسند: "بعد از اعتراف خود جناب وزیرکشور امام زمانی مبنی بر تقلبی بودن مدرک دکترایش زیر فشار جناحهای رقیب، احمدی نژاد و دارو دسته‌اش نیز که‌ قافیه‌ را تنگ دیدند در اقدامی و در جهت مقابله‌ به‌ مثل، لیستی از وزرا و مدیران ارشد دولتی دوران رفسنجانی و خاتمی که‌ دارای مدرک تحصیلی جعلی از دانشگاه‌ "هاوایی" بوده‌ و سالها با این مدارک جعلی مدیریت می کردند را به‌ شرح زیر در اختیار ایرنا خبر گزاری رسمی رژیم گذاشتند:

1. مرتضى حاجى، وزیر آموزش و پرورش دولت خاتمی و ازاعضاء ارشد بنیاد باران، فوق لیسانس

مدیریت آموزشى‏

2. رضا ویسه،معاون وزیر صنایع دولت اصلاحات و مدیر عامل سازمان گسترش و نوسازی صنایع

ایران در دولت خاتمی، دکتراى مدیریت

‏3. محمد ملاکى،رئیس شرکت ملى گاز ایران و معاون بیژن زنگنه در دوران وزارت نیرو و نفت

دولتهای سازندگی و اصلاحات،فوق لیسانس مدیریت تکنولوژى‏

4. سید حسن الحسینى، نماینده مجلس ششم و معاون پارلمانی وزارت آموزش و پرورش

دولت اصلاحات، دکتراى علوم سیاسى‏

5. محمد رئیسى، نماینده مشارکتى مجلس ششم از شهر کرد، دکتراى حقوق خصوصى‏

6. على اکبر طاهرى، مدیر عامل شرکت ساپکو در دوران دولت اصلاحات، دکتراى بازرگانى‏

7. جمال مظفرى، قائم مقام منطقه آزاد قشم در دوران دولت اصلاحات، دکتراى مدیریت و

سیستم بهره ورى‏

8. غلامرضا شهریور، مدیر کل وزارت تعاون دولت اصلاحات، دکتراى مدیریت تعاون‏

9. سید محمدامین طالب شهرستانى، معاون وزارت بهداشت و درمان دولت اصلاحات، دکتراى

مدیریت خدمات درمانى‏

10. حسن جاهد، معاون وزارت بهداشت ودرمان دولت اصلاحات، دکتراى مدیریت خدمات درمانى‏

11. على رئوف، معاون وزیر آموزش و پرورش دولت اصلاحات، دکتراى مدیریت آموزشى‏

12. نورالدین صفى نیا، از مدیران ارشد شهردارى تهران در زمان کرباسچی، فوق لیسانس و

دکتراى حقوق خصوصى‏

13. على مقدس زاده، شهردارمنطقه 6 تهران در دوران کرباسچی، مهندسى عمران با گرایش

آب و خاک"‏

البته این 13 نفر از آقای علی کردان زرنگتر بوده اند. چون احتمالا هرکدام یس و نو انگلیسی را یاد گرفته اند و مدرک قلابی خودرا در دانشگاه هاوائی، یعنی اون ور دنیا که اسلامی ها فکر می کنند کسی به آن دسترسی ندارد، تهیه دیده بودند. اما علی کردان خرفت، بدون آن که یک کلمه انگلیسی یاد گرفته باشد با نام دانشگاه سرشناسی مانند آکسفورد در همین بغل دست و نزدیک به ایران مدرکی برای خود جعل کرده. این خود نظیر بذله ایست که گفته اند: در یکی از زندانهای ایران یک زندانی جدید را انداختند توی اطاقی که یک زندانی دیگر بود. زندانی جدید از قدیمی پرسید آقا ببخشید شما را به چه جرمی زندانی کرده اند؟ او گفت: من به دلیل اینکه پنج میلیون دلار پول اسکناس صد دلاری چاپ و پخش کرده بودم. ترا چرا گرفته اند؟ یارو ساده لوح گفت: ولا من می خواستم اسکناس 250 تومانی چاپ کنم، گرفتندم! حالا قضیه ی علی کردان هم این بوده. منتها با یک فرق، آن بیچاره حتا از اسکناس 250 تومانی که در بازار هم وجود ندارد، نتوانسته استفاده بکند، اما علی کردان با این مدرک قلابی هم حقوق درس داده و هم سالها از آن استفاده کرده و پول هنگفتی هم به جیب زده است. بنابراین من در اینجا علی کردان وزیر کشور حکومت امام زمانی را هم به این لیست 13 نفری افشاء شده به عنوان نفر چهاردهم اضافه می کنم که مدرک "دکترای افتخاری" تقلبی اش را از دانشگاه آکسفورد تهیه دیده. ای شاید و به یقین در آینده به این لیست هم اضافه خواهد شد. این تازه اول کار است.

 

آقای ناصری در ادامه می نویسد: "با اندک تأملی بر لیست بالا و تفکری در این موضوع براحتی می توان گفت که‌ این مشت تنها نمونه‌ای از خروار سران رژیمی است که،‌ به‌ علت ضعف شخصیتی و برای پوشاندن ضعف های مدیریتی خود سالها است از ماشین تولید مدرک قلابی استفاده‌ می کنند و القابی مانند سردار، دکتر و مهندس فلان .... را یدک می کشند و با مدارک جعلی در رده‌های بالای مدیریتی در مملکت الله‌ اکبر و دولت و کشور امام زمانی و ام القرای جهان اسلام مشغول خدمت به‌ خلق خدا وکسب روزی حلال و شرعی بوده‌ و هستند! براستی که‌ باید به‌ حال چنین مملکت فاسدی گریست و مویه‌ کرد که‌ رهبرش آیت الله‌ یک شبه‌ است و استاد دانشگاه‌ حقوقش فوق دیپلم، و وزیر و وکیل مجلسش جاعل و متقلب!"

بله هموطنان ارجمند، خادمین اصلی مملکت یاباید درزندانها شکنجه وخوار شوند و درروزنامه ها و تلویزیونها از آنها اعتراف به نادانی بگیرند و یا مانند سعید سلطان پور از سرسفره عقد ببرندش و هرگز باز نگردد و یا مجبور به فرارشان کنند که در عوض سکان کشتی مملکت به دست یک مشت شارلاتان متقلب و تیغ زن بیافتد تا بتوانند دمار از روزگار مردم ملتهای شریف و پاکدل ایران در آورند. ما باید بی جهت سرخود کلاه نگذاریم و این ترس و وحشت از آتش دوزخ را که به عادت در دل ما کاشته اند و به ما تحمیل شده، بشکنیم و بر آن غالب آئیم. به قول شاعر و فیلسوف، قرن پنجم هجری، خیام نیشابوری:

تا چند زنم بروی دریاها خشت، بیزار شدم ز بت پرستان و کنشت

خیام که گفت دوزخی خواهد بود؟ که رفت بدوزخ و که آمد ز بهشت؟

بنا بر این نگذارید بیش از این کلاه بهشت و دوزخ را بر سر ما بگذارند و ما را خر کنند. ما باید با نیروی خود و اعتقاد راسخ، دروازه این دکان حقه بازی را گچ بگیریم و بدانیم که شرف و وجدان خود انسان بهشت و دوزخ اوست. اگر با وجدان باشیم وحقوق دیگران را همانند مال خود رعایت کنیم در بهشت برین هستیم ولی اگر کلاهبردار باشیم و وقعی به شرف و وجدان ننهیم، بدون شک در همین دنیا دوزخی خواهیم بود. در این باره به شک و تردید خیام در 9 قرن پیش توجه کنیم و بکار بندیم آنچه را که او گوید:

گردون نگری ز قد فرسوده ی ماست، جیحون اثری ز اشک پالوده ی ماست،

دوزخ شرری ز رنج بیهوده ی ماست. فردوس دمی از وقت آسوده ی ماست.

پس تنها راه رهائی انسانها از شر این افسانه ها و تقلب بازی ها، آگاهی هرچه بیشتر از حق خویش و تسلط بر دانائی بیشتر در محیط خود است. انسانها باید بجای پرستش کورکورانه، جهان پیرامون خود را بفهمند و درک کنند و یاد بگیرند. آن زمان است که خواهیم توانست دکان این دین فروشان متقلب را ببندیم.

هایدلبرگ، آلمان فدرال 14 اکتبر 2008 دکتر گلمراد مرادی

Dr.GolmoradMoradi@t-online.de

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.