رفتن به محتوای اصلی

دمکراسی، حکومت ایدآل و ساختار جامعه مدنی(کنفرانس بروکسل)
02.04.2009 - 21:20

 (پیاده کردن دمکراسی، حکومت ایدآل و ساختار جامعه مدنی)

 

خانمها و آقایان محترم،

 برای من یک افتخار است که در این جمع در پارلامان اروپا با شما صحبت می کنم. این امکان را دو نماینده محترم پارلامان اروپا، آقایان کاپاتو و پانیلا و نیز آقای بوسدا چین مسئول محترم سازمان ملتها و مردمان محروم از نماینده (یو. ان. پی. او.) و همچنین مسئولین کنگره ملیتهای ایران، برایم بوجود آورده اند. بهمین دلیل از آنها سپاس گذاری می نمایم که بادعوت خود این افتخار حضوررا به من اعطاء کرده اند.

 امروز می خواهیم باهم، بعد از شنیدن و کسب اطلاعات تقریبا دقیقی در رابطه با مسئله فدرالیسم در یک کشور کثیر الملله، در باره پیاده کردن دمکراسی در سر زمینی، مانند ایران و یک حکومت مردمی و بوجود آوردن جامعه مدنی بحث نمائیم. بنده برای این کار، مرکز ثقل عرایضم را بر پایه الفبای حقوق انسانی، دمکراسی در کشور و آزادی ملیتها، نهاده ام. درواقع به من این وظیفه محول شده که درباره جامعه مدنی و دمکراتیزه کردن در کشوری صحبت کنم که در آن نمی توان از دمکراسی، حقوق بشر و آزادی فرد دم زد و از آنها دفاع کرد. با تأسف باید گفت؛ در کشور گل و بلبل هر روزه از دستگیری های بی رویه، زندان، شکنجه، اعدام و سنگسار مردان و زنان آزاده و حق طلب درخبرها شنیده و در اکثر روزنامه ها خوانده می شوند که در این میان کمتر کسی هم به داد این "مجرمین" می رسد. دراصل بنا نبود، بحث امروز ما برسر این حق کشیها باشد، بلکه ما می خواهیم راهی را بیابیم که بتوان بامنطق و دیالوگ به نتیجه مثبتی رسید. یعنی یافتن کلیدی برای گشودن دروازه دمکراسی، باهدف ساختار جامعه مدنی، دمکراتیزه کردن کشور، آزادی انسانها و ملتها و حکومت قانون در ایران.

 اجازه دهید، برای درک بیشتر عرایضم به ترتیب توضیحات کوتاهی دررابطه با واژه های دمکراسی، حکومت مردمی و جامعه مدنی به طور کلی و در ایران کثیرالملله به طور اخص، بدست دهم. قبل از همه هر انسان عادی از خود می پرسد، این واژه های دمکراسی و آزادی و رعایت قانون وجامعه مدنی و و چی هستند و چرا آن قدر از آنها دم می زنند، اما در بیشتر کشورها آنها را رعایت نمی کنند؟! آن گونه که همه می دانیم، واژه دمکراسی یا دمکراتسیا یونانی است و به معنای حکومت مردم بر خود مردم است. دمو به مفهوم مردم است و کراتسیا حکومت یا اداره کشوری را می رساند. یعنی دمکراسی امکانی است که بوسیله آن انسان می تواند سرنوشت خود را خود در دست گیرد. بدیگر سخن حق تعیین سر نوشت انسانها و ملتها در دست خود آنها. برای این کار مهم در هر سر زمینی، نیاز مبرم به آزادی و آموزش و پرورش سیاسی است. در غیر آن صورت غلطیدن به دامان استبداد بسادگی انجام خواهد گرفت. می گویم نیاز مبرم به آزادی و آموزش و پرورش سیاسی، زیرا در سایه آزادی است که انسان جهان پیرامون خودرا بهتر درک می کند و بنابراین برای تبلیغ و تحقق دمکراسی بیشتر می آموزد و می کوشد. در واقع آزادی با طبیعت انسان آمیخته است و هیچکسی حق ندارد این آزادی را از او بگیرد و یا به او اهداء کند. منتها برای نظم دادن به جهان، گفته اند که: انسان تا آن حد و مرز آزاد است که آزادی دیگری آغاز می شود. اکنون بر گردیم به واژه ی دمکراسی که هر کسی با پیروی از یک ایدئولوژی ویژه تعربف خود را از آن بدست می دهد. در اینجا می کوشیم اشاره ای به برخی از این تعریفها بنمائیم و نتیجه بگیریم که چرا تعریفهای گوناگونی از یک پدیده وجود داشته باشد که مفهوم آن کاملا روشن است؟! عده ای از محافظه کاران که بیشتر گرایش به یک حکومت مرکزی دارند، بر این باور اند که دمکراسی به مفهوم حاکمیت اکثریت است. یعنی اقلیت باید تابع اکثریت باشد، اگرچه با بسیاری از قوانین آن اکثریت موافق هم نباشد. برای محافظه کاران زیاد هم مهم نیست که این اکثریت چگونه کسب شده؟ و آیا در دمکراسی آنها حقوق اقلیتها رعایت می شود یا نه؟ به قول هم وطن عزیزمان جمشید صفاپور درمقاله "تعریف دمکراسی, ابزار و اعمال آن" که گفته است: "هر حکومت دمکراتیکی, حکومت اکثریت است. اما هر حکومت اکثریتی, حکومت دمکراتیک نیست". زیرا اگر در کشوری به حقوق اقلیتها احترام گذاشته نشود، نمی توان در آن کشور از حکومت قانون و دمکراسی سخنی به میان آورد. محافظه کاران برای ساده کردن کار تبلیغی، ادعای بالا را طرح می کنند و مدعی هستند که دمکراسی به مفهوم همان حاکمیت اکثریت است و تامین آن را درجامعه، با پیروی از ایدئولوژی خاص خود و تحقق اهدافی چون ملی گرایی, ایرانی گرائی و غیره گره می زنند. متأسفانه این شیوه تفکر دمکراسی خواهی، یعنی همان حاکمیت اکثریت بر اقلیت، همانگونه که اکثریت تعیین کند, در میان آنان جا افتاده است و این خود یکی از اشتباهات بزرگ تعریف نادرست دمکراسی است.

 اکنون این پرسش مطرح است که چگونه می توان درجامعه ایران دمکراسی واقعی پیاده کرد و حکومت مردمی بوجود آورد که این کشور درجرگه جوامع مدنی در آید؟!

آنگونه که همه حضار آگاهند، ایران کشوریست کثیرالملله و جمعا شش ملیت گونا گون (فارس، آذری، کرد، بلوچ، ترکمن و عرب) بازبان، فرهنگ، آداب و رسوم، لباس و حتا مذهب متفاوت در آن زندگی می کنند. چون در طول تاریخ نوین ایران دو عامل مهم، یعنی نا آگاهی بر توده ها و دیکتاتوری و استبداد، حاکم بوده است، لذا از یک طرف همه ملیتها وحتا ملت حاکم ازکسب حقوق ابتدائی خویش محروم گردیده اند و یا در بعضی موارد این حقوق را نشناخته اند. و از طرف دیگر و بنظر من چون جهان

مدام در حال تکامل و انسانها در حال پیشرفت اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی هستند، بنابراین بسیار مشکل است همانند گذشته انسانها را بسادگی به زیر یوغ در آورد. یعنی موقعیت امروز دیگر تا حدودی این اجازه را به قلدران نمی دهد که حقوق دیگران را پایمال کنند. برای نمونه اگر درجامعه ایران بعداز سرنگونی این مستبدان، یک دیکتاتوری دیگر حاکم شود، باید تأسف خورد. اکنون بهمین دلایل خوشبختانه می توان گفت: تا حدودی سر فرمان اداره کشورها در جهان به دست دیالوگ و منطق سپرده شده و نه زور و قلدری. باز دراینجا مجددا این پرسش مطرح است که آیا در ایران چند ملیتی می توان به یک دمکراسی و آزادی واقعی دست یافت؟! به نظر من پاسخ باید مثبت باشد. آری، می توان به سادگی به آن دست یافت، اگر ما انسانها فقط به حقوق خویش قانع باشیم و بر تری طلبی را یک بار برای همیشه بکناری بگذاریم و ازسفسطه و تعریف نادرست واژه ها به منظور عوامفریبی، دوری جوئیم. در تبلیغات سیاسی روز دیده می شود که بسیاری از سر دمداران و رهبران محافظه کار اپوزیسیون بدون درنظر گرفتن حقوق ملیتها، به ظارهر می خواهند به یک جامعه ایدآل و دمکراسی برسند(!) و برای توجیه گری مسئله، مثلا تعریف ویژه و منحصر به خودرا از ملت به دست می دهند و فقط هر ملتی را که دولت تشکیل داده بعنوان ملت، به رسمیت می شناسند و دیگر ملیتها را بویژه در ایران، قوم یا اقوام تعریف می کنند، بدون آنکه این مفاهیم را درک کرده باشند! اگر هم آن را خوب درک کرده اند، متأسفانه با دنبال کردن انگیزه خاصی از تعریف درست آن طفره می روند که نهایتا این انگیزه مارا ازدمکراسی بدور می کند. در واقع پیاده کردن دمکراسی و رعایت حقوق انسانی در جامعه ایران چند ملیتی، زمانی می تواند عملی شود که اولا؛ این هموطنان بر تری طلب، دست از تبلیغات سفسطه آمیز بردارند و قبول کنند که در ایران چندین ملیت با زبانها و فرهنگ گوناگون وجود دارند. دوما؛ اگر واقعا به دمکراسی قلبا اعتقاد دارند، باید بپذیرند که فقط درسایه یک سیستم فدرالی است که در ایران دمکراسی عملی خواهد بود. در غیر آنصورت برمی گردیم بهمان دیکتاتوری که دهها سال بر جامعه ما حاکم بوده است.

من دراینجا با تأکید و برمبنای سند وتعریفهای استاندارد بین المللی از واژه ها، باید عرض کنم که در هر کشور کثیر الملله ای مانند ایران دمکراسی و جامعه مدنی

مفهومی نخواهد داشت اگر سیستم درآن فدرالی نباشد. البته اگر ایران همانند یونان و ایتالیا یا انگلستان و دیگر کشورهای تک ملتی که فقط یک ملت در هرکدام از آن سر زمین ها زندگی می کنند، می بود، بدون تردید، دمکراسی با غیر سیستم فدرالیسم هم می توانست حاکم گردد، اما این کار در ایران عملی نیست. زیرا به فرض مثال اگر بخواهیم در ایران یک حکومت مرکزی بوجود بیاوریم و یک زبان و فرهنگ واحد در سرا سر کشور (همان گونه که تاکنون بوده است) بر همه ملیتهای این سر زمین تحمیل کنیم یعنی عملا دیگر ملیتها را از حق فراگیری به زبان مادری، حفظ فرهنگ خویش و اجرای رسم و رسومات و پوشیدن لباس و بر گزاری جشنها و در یک کلام اداره منطقه خویش محروم کرده ایم! چنین کاری خود نقض صریح دمکراسی است. با اطمینان می شود گفت اگر هموطنان اپوزیسیون داخل و خارج از کشور که دمکراسی را فقط در یک حکومت مرکزی می بینند، باید بدانند که این اولین گام در راه کشاندن کشور به سوی استبدادی خشن و دیکتاتوری محض است. متأسفانه گویا بعضی از رهبران اپوزیسیون همین هدف را دارند لذا اینان کوشش می کنند از پاکدلی و تاحدودی ناآگاهی توده ها از مسائل سوء استفاده کرده و برای این هدف نا میمون نیز به میدان آمده اند. این که می گویم سوء استفاده کردن از پاک دلی توده ها، به این دلیل است که اینها در کنار آن تعریف کذائی فوق از دمکراسی، خیلی ساده سیستم قرون وسطائی مذهبی امروز را باسیستم دیکتاتوری گذشته مقایسه می کنند که کدام بهتر اند؟! این مسئله برای توده های پاکدل بسیار طبیعی است که کمتر بد را بر بدتر ترجیح دهند، زیرا رژیم و ملاهای ایران روزگاری را بوجود آورده اند که برخی از انسانهای پاکدل این سر زمین از نظر اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، بلا زده، آرزوی باز گشت سیستم پیشین را بکنند!

 آدم ازخود می پرسد که آیا دمکراسی درجهان وجود دارد و یا دمکراسی در بخشی از جهان حاکمیت می کند؟! درپاسخ باید گفت البته که وجود دارد اما هنوز همه مشلات بر طرف نشده و نیاز به زمان دارد. شکی در آن نیست که در دمکرات ترین کشورهای جهان که خود مردم و قوانین تصویب شده از طرف نمایندگان همین مردم حاکم اند، در بعضی موارد به برخی از حقوق انسانی لطمه وارد می آید. اما با این توصیف در همه کشورهای متمدن و پیشرفته به نسبت کم و زیاد بیشترین حقوق انسانها رعایت می شود و آدم این امکان را دارد، اگر در مواردی، حقوقش ضایع شود، به مراجع قانونی رجوع کرده و با استفاده از امکاناتی که در اختیارش هست این حقوق را طلب نماید. اما دربرخی از دیگر کشورها، مانند ایران که رهبرانش، "آن را آزادترین کشور جهان هم می نامند"، عملا کوچک ترین حقوق انسانها و ملتهای این سرزمین رعایت نمی شود و هرمخالف عقیدتی، مذهبی، ملی و یا هردگر اندیشی، اگر هم با منطق و با وسایل صلح آمیز و بدون تمایل به در گیری حقوق خود شان را طلب کنند، تحمل نخواهند شد و با اشد مجازات رو برو هستند. نمونه بارز آنها: بهائی ها، یارسانیان (اهل حقها)،

یهودیان، مسیحیان و حتا دراویش گنابادی (نعمت الهی) و غیره را می توان نام برد. ما شاهد تخریب عبادتگاههای دراویشی که خودرا مسلمان هم می دانند، در شهرهای قم، اصفهان، بروجرد و غیره و دستگیری و زندانی صدها درویش (1200 نفر) در سالهای اخیر بوده ایم که هنوز 173 نفر از اعضای اصلی دراویش گنابادی در زندان بسر می برند. همین ماه پیش یک اهل حق آذربایجانی به خاطر دفاع ازدین خود درشهر ارومیه بدار آویخته شد و یک اهل حق دیگر در صف اعدام قرار دارد که امیدواریم با فشار های بین المللی از اعدام این جوان اهل حقی دیگر گلوگیری شود. ماهها است که هفت نفر از رهبران آئین بهائی بجرم "جاسوسی" برای اسرائیل در زندان به سر می برند.

 

حکومت قانون:

 حکومت قانون و مردمی، زمانی مفهوم واقعی پیدا می کند که شهروندان آن جامعه از آزادی و از حق تعیین سرنوشت ذکر شده برخوردار باشند. یک حکومت دمکراتیک، آن نیست که فقط با اکثریت آراء انتخاب شود، بلکه آن حکومتی قانونی و دمکراتیک است که نه فقط با اکثریت آراء انتخاب شده، بلکه حقوق حقه اقلیتها را نیز مو بمو رعایت کند. در سایه چنین حکومتی بیشترین نکات دمکراتیک به سود توده های محروم، امکان به اجرا در آمدن دارد. البته عواملی که یک حکومت مردمی را بوجود می آورد و پایدار نگهمیدارد فراوانند که آرزو می کنم در بحثها و درپاسخ پرسشهای مطروحه روشن شوند.

 

جامعه مدنی:

 جامعه مدنی و ایدآل که در بحثهای روز تعریفهای متفاوتی برای آن به دست داده و می دهند، نتیجه پیاده کردن قوانین دمکراتیک و آزاد زیستن در یک جامعه است و تهیه امکانات آموزش و پرورش درست سیاسی و اجتماعی برای شهروندان آن جامعه. برخی بر این باور اند که نخست باید یک جامعه مدنی بوجود آورد و بعد بر روی آن جامعه قوانین دمکراتیک پیاده کرد و برخی دیگر برعکس آن باور دارند که نخست باید امکان آموزش برای همگان بوجود بیاید، سپس بوسیله مردم آموزش دیده و آگاه دمکراسی و حکومت قانون را ایجاد نمود. بررسی این راهها و روش پیاده کردن درست آن نیز یکی از بحثهای امروز ما باید باشد.

در نشستی که از طرف واشنگتن پرایزم و با شرک تعدادی از استادان متخصص دانشگاههای آمریکا تشکیل شده بود، نقش جامعه مدنی در انتقال جوامع خاور میانه به دمکراسی یکی از موضوعات مهمی بود که در آن نشست روی آن صحبت شد. در این نشست، خانم ایوا بلین یکی از استادان هانتر کالج نیویورک در اهمیت جامعه مدنی برای اسقرار دمکراسی، به نقش فرهنگ اشاره کرد و گفت: "شفافیت، تحمل، پاسخگوئی و پرهیز از خشونت به عنوان مؤلفه های جامعه مدنی نقش بسیار ارزنده

و سازنده ای را در دوران انتقال جوامع به دمکراسی ایفا می کند". خبرنگار واشنگتن پرایزم در ادامه می گوید: "به اعتقاد وی این مؤلفه ها باید از طریق مدرسه به مردم آموزش داده شود، تا دوران انتقال بتواند مسیر را برای مردم سالاری جوامع هموار سازد". او بهمین دلیل مفهوم سازی و اشاعه جامعه مدنی را مقدمه و پیش نیاز دمکراسی دانست. در گرد هم آئی واشنگتن پرایزم که بعد از پیروزی حماس در کناره های غزه فلسطین، برگذار شد، نظرات متعددی در این رابطه بیان گردید که به همه آنها پرداختن وقت این کنفرانس را می گیرد و ما بقیه را می گذاریم برای پرسش و پاسخها.

 

دمکراتیزه کردن جامعه ایران:

 اکنون برای پایان دادن به چنین وضع ناهنجاری که شرح دادیم، چه باید کرد؟! بنظر من کوشش و گام برداشتن در راه نخست دمکراتیزه کردن خود است. دوم دمکراتیزه کردن نیروهای اپوزیسیون و اتحاد آنها و بعد از آزادی کشور از دست مستبدان کوشش در دمکراتیزه کردن جامعه تنها چاره کار است.

دمکراتیزه کردن در یک کشور به نظر من به مفهوم آنست، آنگونه که اشاره شد، اول رهبران یک مملکت در یک پروسه ی معین، باید خود مفهوم دمکراسی را یاد بگیرند، آن را درک کنند و سپس به آن عمل نمایند. بقول آقای جمشید صفاپور باید گفت که: "امروزه از دل استبداد حاکم بر میهن ما, اندیشه فراگیر دمکراسی و آزادی خواهی در مفهوم به مراتب عمیق تر از پیش و در طرازی به مراتب متعالی تر از قبل سر بر زده است. پیامدهای انقلاب بهمن (1357) و درکنار آن تجارب ناشی از تحولات عظیم جهانی طی سالیان اخیر, آزادی خواهان را بیش از پیش بیدار کرده و از آنها خواسته می شود که ابتدا خودرا دمکرات کنند وآنگاه برای دمکرات کردن جامعه خیز بردارند". این گفته کاملا درست است. پس ما برای دمکراتیزه کردن یک کشور نخست باید خودرا به سلاح دمکراتیک مجهز کنیم و سپس افکار دمکراتیک را در آن سرزمین و در میان مردم رواج دهیم. خوشبختانه دنیای مدرن امروز با تکنولوژی پیشرفته این امکانات دمکراتیزه کردن را سهل نموده است. یعنی برای دموکراتیزاسیون در یک سر زمین تقریبا همه افراد می توانند به هر اطلاعاتی از طریق تکنولوژی مدرن اینترنتی دسترسی پیدا کنند. متأسفانه گاهی در پروسه دمکراتیزاسیون در برخی کشورهای با حکومتهای مستبده انسان مجبور است به یک نوع خشونت غیر دمکراتیک دست بزند. همان کاری که آمریکا در بخشی از جهان انجام داده و، بازهم متأسفانه، نتیجه عکس گرفته است. با این وصف می خواهد و یا تهدید می کند که مجددا انجام دهد. البته اگر آمریکا و هم پیمانانش این شیوه دمکراتیزه کردن را در دیگر کشورها، مثلا مانند عراق و افغانستان با خشونت به پیش نمی بردند، کار بسیار عاقلانه ای می بود. محمد تهوری، در واشنگتن پرایزم در مصاحبه با دکتر بنو عزیزی، نکته ای نصیحت وار از زبان او بشرح زیر آورده که یک هشدار است: "با تاکید بردیدگاه صاحب نظران آمریکایی مبنی بر این که آمریکا برای مقابله با تروریسم پرچم دمکراسی بر افراشته است، گفت ممکن است در کوتاه مدت حمله آمریکا به کشورهای غیر دمکراتیک و تروریست پرور به زیان آمریکا باشد و در این کشورها حکومت هایی به قدرت برسند

که مطابق میل آمریکا نباشند ولی قطعاً در میان مدت و بلند مدت دمکراتیزه شدن خاورمیانه، حتماً به نفع آمریکا و صد البته به نفع این کشورها خواهد بود". در اینجا باید اضافه کرد که نتایج خشونت اگر هم به قصد نیک باشد، همیشه نفرت و دشمنی در دراز مدت بدنبال دارد. بنابر این بهترین شیوه دمکراتیزه کردن جوامعی که بقول همین آقای دکتر علی بنو عزیزی استاد دانشگاه بوستون که گفته است: "ساختار معیوب، سابقه تاریخی، تسلط حکومت های خود کامه و مشکلات فرهنگی را عمده ترین موانع دمکراتیزه کردن خاورمیانه دانست. چرا که اقتدارگرایان همچنان در راس حکومت ها قرار دارند و از دین برای مقابله با دمکراسی کمک می گیرند". این جمله کاملا درست است. پس حاکمیت دیکتاتوری وخشونت دو عامل خطرناک هستند. یکی به ترویج فناتیزم مذهبی دامن می زند و دیگری نفرت و کینه بوجود می آورد. بنابر این باید بر آموزش و تعلیم و تربیت درست توده ها اگر به زیان منافع کوتاه مدت خود هم باشد، تأکید ورزید. البته دکتر بنو عزیزی در لابلای صخنانش بیان می کند که خاور میانه هنوز آماده پذیرش دمکراتیزه کردن نیست! به باور من اگر کشورهای صنعتی سودجو ودولتهای دمکرات آنها، الفبای حقوق انسانی را درکشورهای عقب نگهداشته شده و بویژه در خاورمیانه رعایت کنند، می توان به سادگی پروسه دمکراتیزه کردن را به جلو راند. من در این نکته با دکتر بنو عزیز توافق دارم که می گوید: "موضع غرب در حمایت از دمکراسی خوب است، ولی این حمایت نباید منجر به دخالت شود". منظور دخالت نظامی است و بجای آن توسعه فرهنگ، روابط درست و همپای اقتصادی و توسعه آموزش دمکراتیک و غیره بهترین تضمین برای دمکراسی، صلح و آرامش و همزیستی مصالمت آمیز است.

امیدوارم که این عرایض کوتاه زمینه ای برای یک بحث همه جانبه فراهم کرده باشد. سپاسگذارم

 بروکسل، یکم آوریل 2009 دکتر گلمراد مرادی

 قابل ذکر است که سخنرانی فوق به زبان انگلیسی ارائه شد و در پرسش و پاسخها و در بحث روز بعدی هم در باره حقوق بشر در ایران و حقوق اقلیتهای ملی و مذهبی، نماینده سازمان عفو بین المللی مورد خطاب قرار گرفت و جنایت جمهوری اسلامی در رابطه با اعدام مهدی قاسم زاده جوان 27 ساله یارسانی آذربایجانی که جرمش فقط دفاع از آیین خود بود، یاد آوری گردید و از این سازمان خواسته شد که اقداماتی برای جلو گیری از اعدام یونس آقایان دیگر جوان یارسانی که هم اکنون در زندان جمهوری اسلامی است، بعمل آورند. در آن حال خانم فاخته زمانی از کانادا، نماینده سازمان دفاع از حقوق زندانیان آذربایجانی در ایران از این خواسته سخنران روز قبل حمایت کرد و بروشوری که دررابطه با اهل حقان (یارسانیان) که قبلا برای سازمان عفو بین المللی و به موازات نامه انجمن فرهنگی جامعه یارسان برای سازمان ملل فرستاده بود، به نماینده عفو بین المللی ارائه داد. نماینده سازمان عفو بین المللی در این کنفرانس در برابر دوربین خبرنگاران، تأکیدا گفتند که این مسئله را پی گیری خواهند نمود.

روز دوم آوریل

Dr.GolmoradMoradi@t-online.de

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.