رفتن به محتوای اصلی

شیوه های اصولی پائه ای اساسی برای یک گفتمان سالم
09.07.2007 - 17:47

هدف از یاداشت قبلی ام در بخش اظهار نظرها عمدا انتقاد از شیوه مخرب و منسوخ بکار برده شده در مقاله آقای کردی بوده و نه خود موضوع کاپیتولاسیون.

چون این موضوع همزمان با خود شاه به تازیخ سپرده شده است و امروز بحث بر روی آن از آنچنان اهمیتی برخوردار نیست. اما طرح چند مورد را در بررسی نظرات وشیوه برخورد آقای کردی را ضروری میدانم

قانون کاپیتولاسیون که بیک بنوعی بیانگر روابط دو کشور دوست ایران و امریکا در آن مفطع را توضیح میدهد نه بر مبنای حقوقی برابر و احترام متقابل بلکه حکایت از یک مناسبات رایج در زمان کلونیالیسم را میکرد و بر خلاف سفسطه های نویسنده به هیچ عنوان رابطی به حقوق بشر و ... نداشت. امریکا در موقع دیکته کردن آن دغدغه نقض حقوق شهروندانش را در ایران نداشت چون حتی تصور چنین نقضی در آنموقع در چهاچوب حاکمیت ایران غیر ممکن بود. نقض حقوق بشر در ایران فقط در مورد شهروندان ایرانی مطرح بود نه در مورد امریکاییها.

امریکا با تحمیل این قانون میخواست به فرماندهان و نیروهای مستقر در ایران این اطمینان خاطر را بدهد که در انجام ماموریتهای محوله شکی بخودشان راه ندهند حتی اگر آن بر خلاف قوانین جاری آن کشور باشد، سیاستی که هنوز هم متاسفانه امریکا با عدم امضا کردن قرار داد یک دادگاه بین المللی برای رسیدگی به جنایات جنگی دنبال میکند چون اگر امریکا وجود چنین نهادی میپذیرفت مطمعنا بعضی از فرماندهان ارشد نظامی امریکا امروز در صندلی اتهام باید پاسخگو میبودند و در جریان زندان ابو غریب به احتمال زیاد محکومین فقط به دو سه ارتشی دون پایه ( که فقط مجری بودند و جرمشان را با عکس مسند کرده بودند) ختم نمیشد.

وشاه جوان که تاج و تخت خودرا تا حدودی مدیون این کشور میدانست و برای اینکه نشان دهد که نمک ناشناس نیست آن را قبول کرد البته اقای کردی در مقاله اش سعی کرده با تردستی طوری وانمود کنند که اینرا دولت و مجالس ایران بتصویب رساندند که در ظاهر هم همین طور بود ولی چه کسی است که نداند که مجالس و دولت در برابر سلطان هیچ اراده نداشتند و الفاظ مورد استفاده انها در رابطه با خدایکان آریامهر از چند کلمه تجاوز نمیکرد (احسنت، صحیح است، بله قربان).

آقای کردی شما با ردیف کردن یک سری فرضیات خیالی که اساسا ربطی به موضوع ندارد و وصل کردن ان به جمهوری اسلامی سعی کردید که درست بودن این قانون در این زمان را ثابت کنید البته در عالم خیال همه چیز ممکن است اما در واقعیت چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟ تازه اگر فرضیات شما را قبول کنیم معامله یک شرکت خارجی با یک دولت برای گرفتن یک سری امتیازات چه ربطی به این قانون داردو نیز همچنین شکایت یک عده ایرانی علیه رفسنجانی به دادگاه هلند؟

امروزه صدها اروپایی روزانه برای احقاق حقوق خود به دادگاه اروپائی شکایت میکنند این به «کاپیتولاسیون خود خوانده » شما ارتباطی ندارد. حوزه اعمال نفوذ این نوع نهاد ها بنا به توافق خود کشورها عضو تعین میشود و همه اعضا موظفند که احکام صادره توسط این نهاد را همچون حکم دادگاه های داخلی اجرا کنند و برای کشوری که عضو این مجموعه نیست احکام این نهاد بی ارزش میباشد. و وصل کردن اینها به «کاپیتولاسیون خود خوانده » مثل ان شاعری میماند که قافیه اش تنگ امده باشد.

شما با استفاده از تاکتیک «بادست عقب وبا پا جلو زدن » از صراحت کلام پرهیز میکنید و اخر سر معلوم نمیشود که آیا موافقید یا مخالف؟ در مورد شکنجه هم باز بهمین شیوه پناه میبرید. اول شکنجه را نفی میکنید ولی چند سطر پایینتر باز با طرح یک سوال تخیلی اساس گفته خودتان را زیر سوال میبریدو مینویسید « اما.... یک سوال برای تمامی هواداران حقوق بشر دارم. فرض کنید که شما در همین شهر اهواز کسی را گرفته اید که مسئول چندین بمب گذاری بوده و نزدیکبه 20 نفر را کشته و تکه تکه کرده است. او را به دست شما میدهند و می گویند که این آدم، یک بمب گذار انتحاری را با وانتی پر از مواد منفجره روانه یکی از شهرهای ایران کرده است که تا 5 ساعت دیگر این بمب در یک محل شلوغ که نمیدانیم کدام شهر ایران است منفجر خواهد شد و دهها نفر را تکه تکه خواهد کرد. فقط این آدم است که میداند راننده چه کسی است و وانت در کدام شهر و کدام محل و چه ساعتی منفجر خواهد شد. و این فرد حاضر است تیرباران شود اما حاضر نیست از این فاجعه جلوگیری کند. شما چه راهی به نظرتان می رسد که این آدم به حرف بیاید؟؟؟؟؟؟؟؟

اگر شکنجه کنید، حقوق بشری این آدم را زیر پا گذشته اید و اگر شکنجه نکنید و این آدم به حرف نیاید دهها نفر کشته خواهند شد. پاسخ به این سوال را کدام با شهامتی میدهد؟ »

 قبل از پاسخ به این سوال بازگو کردن یک واقعه عینی را که چند مدت پیش در آلمان اتفاق افتاد برای روشن شدن موضوع ضروری میدانم. فکرمیکنم سال قبل بود که بچه یک بانکدار المانی دزدیده شده بود و فرد ادم ربا از والدین بچه کلی پول خواسته بود خلاصه این فرد موقع گرفتن پول به دام پلیس افتاد بعد از دستگیری به ربودن بچه اقرار کرده، ولی چون بچه را کشته بود از وضعیت و محل اقامت بچه هیچ اطلاعی به پلیس نمیداد. پلیس نگران جان بچه بود و میترسید که طولانی شدن مدت بارجویی جان بچه را بخطر باندازد با همین انگیزه ریئس پلبس ان شهر این فرد را برای گرفتن اطلاعات راجع به محل بچه تهدید به شکنجه میکند بعد از این تهدید ان فرد محل بچه را لو میدهد و بعد معلوم میشود که وی بچه را قبل از دستگیری به قتل رسانده بود. این تهدید مورد تایئد اغلب شهروندان المانی که عمدا بر احساسات استوار بود، قرار گرفت اما در قوه ی قضاییه مسله بگونه ای دیگر پیش رفت که اولا تمام مدارک بعد از تهدید از اعتبار افتاد و اگر اسناد قبلی محکم نبودند احتمال ازاد شدن این جانی بود، دوم اینکه ریئس پلیس به پای میز محاکمه کشیده شد و بخاطر شرایط ویژه فقط به جریمه نقدی محکوم شد و از کار بر کنار شد. و اما در مورد سوال شما، ( که هدفی جز بازی کردن با احساسات مردم را ندارد) شاید خیلی از هم میهنانمان از روی احساسات این نوع شکنجه را تایید کنند ولی بهیچ وجه دلیلی بر درست بودن ان نیست. در کشور هایی که قوه قضاییه اش این چنین قاطع با شکنجه بر خورد میکند ما هنوز در بعضی کلانتریها شاهد برخورد خشونت امیز پلیس با مجرمین هستیم. شما حساب کشوری را بکنید که از نظر قانونی به «شکنجه هایی» (از نوع پیشنهادی شما) رسمیت بدهد.

این شیوه برخورد (به نعل ومیخ زدن) در موضعگیری تان در مورد به رگبار بستن 9 نفر در روی تپه های اوین کاملا واضح است. شما از یک طرف این جنایت رژیم را به سبک خودتان محکوم میکنید ولی از طرف دیگر با صحه گذاشتن به یاوه های اقای خدابنده، که چون مدرک کافی برای اثبات این جنایت در دست نیست پس در دادگاههای بین المللی فاقد اعتبار است. هر کسی که مقدار کمی هم به مسایل حقوقی اشنا باشد میداند که این حرف پوچی بیش نیست. اگر اینجا کسی در زندان و یا کلانتری به قتل برسد در دادگاه این خانواده زندانی نیست که ثابت کند قاتل فرزندش پلیس است بلکه این پلیس است که باید ثابت کند که در قتل زندانی نقشی نداشته است. و در دادگاههای بین المللی این رژیم شاه، مسولین زندان اوین و مدافعین سینه چاکشان مثل خدابنده ها هستند که باید ثابت کنند که در این جنایت دست نداشتند نه خانواده های انها. من درست یادم هست که در ان زمان کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در خارج با اکسیون های خود خیلی سعی کرد که کمسیونی برای رسیدگی این جنایت به ایران بفرستد و عده ای از شخصیت های بین المللی حقوق بشری اماده گی خود را برای شرکت در این کمسیون اعلام کرده بودند. ولی رژیم خودکامه شاه از قبول این کمسیون سرباز زد. این یاوه سرایی یا از روی نااگاهی است و یا هدفمند میخواهد برای پیش برد مقاصد خود آب را گل الود کند.

 من و شما حق داریم در مورد مسایل مختلف نظرات متفاوت داشته باشیم و بر له و یا علیه آن مطلب بنویسیم وبا وارد یک بحث بشویم اما روی اوردن به شیوه های منسوخ هیچ سودی برای هیچکس جز ازضاع خود ندارد. شما بجای یک بحث اصولی در اثبات نظر خودتان دست به دامن خمینی شده اید و تمام هنرو زرنگی خودتان بکار گرفته اید تا به خواننده این را القا کنید هر کس که مخالف قانون کاپیتولاسیون هست همانند خمینی است. این شیوه متد سالمی نیست و مسلم بدانید که خود شما هم از ان بهره ای نمیبرید.

در مورد درج این نوع مقالات که بدور از شیوه های سالم میباشند (جدا از انکه با محتواش موافق باشیم یا مخالف) من از دوست عزیزم کیانوش شدیدا گله مندم که در انتخاب مقالاتش در سایت توجه لازم را نسبت به این مسله نشان نمیدهد که البته باید روی این موضوع بحث جدی راباهم بکنیم. برای اینکه سو تفاهم نشود ومنظورم را واضحتر بیان کنم طرح مطلبی لازم میدانم. چندی پیش موقعی که اقای نگهدار در ان مقاله معروف اش که دست بدامن ملایک شده بود نوشته ای را در نقد ان با امضا یک فدایی سابق دریافت کردم که با اغلب محتوای ان موافق بودم ولی از انجاییکه در لابلا بحث پای فک و فامیل وی را بمیان کشیده بود بر خلاف میل خودم انرا در سایت درج نکردم و برای فرستنده هم علتش را نوشتم و پیغام دادم که در صورت حذف ان قسمت نام برده مقاله اش را در سایت چاپ میکنم چون به تجربه اموخته ام که این نوع شیوه ها ره بجایی نمیبرد.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.