رفتن به محتوای اصلی

بیدار شو برادر!

بیدار شو برادر!

بهراد

پروژه اجتماعی شدن جمهوری خواهی در ایران در عصر تردید

نویسنده مقاله، مثل مسلمانان در خواندن هر سوره قرآن که باید با بسم الله الرحمن الرحیم شروع کنند در طرح هر نظر و حرفش از "جمهوری خواهی" شروع میکند. نگاه ایدئولوژیک و مذهبی به " جمهوری خواهی" ریشه بی درمان شکست های طرح های ایشان و موجد آن است. درک نادرست از " جمهور مردم" و نتیجه گیری " جمهوری خواهی" از آن به مثابه تنها تعبیر آن در ارتباط به نگرش ایدئولوژیک و مذهبی ایشان و رفقا است و تحصیلات عالیه هم آنرا تصحیح نمی کند. بی تردید اولویت چنین تفکری در هر شرایطی در رابطه با دموکراسی و حقوق بشر حقوق شهروندی و مبارزه با ج.ا اثر منفی خود را میگزارد و گذاشته است."اتحاد ها" هم در همان قدم اول با تناقضات غیر قابل حل روبرو خواهد شد و شده است . اگر رهبری طلبی اجازه دهد در کنار بخش " چپ " ا.ج.ا خواهد بود یا آنها در کنار این یکی و هر دو تکرار تجربه شده ی گذشته. حال که آن اتحاد رادیکال با بن بست و از آن بیشتر روبرو شده است این سخن نه با نویسنده محترم مقاله( که متاسفانه امیدی به بازنگری صادقانه و رهایی ایدئولوژیک وی نیست) بلکه دیگرانی است که نمی خواهند آزموده شده را دوباره بیازمایند.هر اولویت جمهوری خواهی یا پادشاهی خواهی بعنوان اولویت اول خطایی آشکار در مسیر مبارزه برای حقوق بشر، سرنگونی جمهوری اسلامی ،آزادی ملت ایران بوده و از همان قدم اول نشان تفکر قبیله ای و منجر به تضعییف شکل گیری همرایی ملی است. دوستی های شیرین گذشته بجای خود ولی کسانی مسلما" نمیخواهند یا نمیتوانند جور دیگری بیندیشند. آنها را باید به حال خودشان گذاشت.

محسن کردی

ما آذربايجانى‌هاى ايرانى مقيم کانادا این گونه می اندیشیم

جناب مستشار، آن محسن دیگر، من نیستم. من نمیدانم شما از کی کشیدید پشت دوری و با من قهر کرده اید، من که چنین حس نکردم و برایم مهم نیست. فقط همینقدر به شما بگویم که دوران قهر انقلابی و انقلابی و آشتی ناپذیر بودن تا دم مرگ مربوط به 30 سال پیش و زمان انقلاب است. مربوط به آدمهای دگم است. اگر مصالح کشور ایجاب کند که بروید پشت شیطان باید بروید چه برسد به رفسنجانی که شاگرد شیطان است. هروقت شما این مهم را درک کردید آنگاه می توان شما را سیاستمدار نامید. ما هردو سربازانی در جبهه هستیم که شما الله و اکبر گویان و آشتی ناپذیر روی میدانهای مین میدوید اما من پشت سنگرم می مانم تا شماها میدان مین را پاک کنید آنگاه جنگم را ادامه میدهم. کار را من تمام خواهم کرد اما از شما بجز لاشه ای باقی نخواهد ماند. بیدار شو برادر. مثل نوجوانان اسیر شعارهای قهرمانانه ی آشتی ناپذیری نباش. آشتی ناپذیری جا و مکان خودش را دارد. البته ... معنایش این نیست که بنده شال و کلاه کرده و راهی ایران هستم. انقلابیون بسیاری را در این بیست ساله دیده ام که به انقلابی نبودن و ضد رژیم نبودن من همانگونه تاخته اند که شما اما سالهاست که به ایران رفت و آمد دارند. امیدوارم که لااقل شما دیرتر از من به ایران بروید.

رسول

ما آذربايجانى‌هاى ايرانى مقيم کانادا این گونه می اندیشیم

بلی حضرت محسن ، متاسفانه چپ در تمام دنیا خود را چپ میداندو پولی هم که میدهد البته به امثال شما ، فرق نمیکند شما شاه و یا شیخ پرور هستید . آنان همه را به کیش خود پندارند و تو شاهی باید بدانید در دیزی اگر بازه بس حیای بی حیای تو کجاست که به چپ این همه هجمه میکنید . اگر چپ اروپا نبود آیا سازمان همایونی از تو حمایت میکرد و آیا کسی به آریایی تو تره خرد میکرد .مسلما نه و بس دهان خود را کج بیگیرید، که چپ همه را در همه جا از ایران تا تمام دنیا برای شما کرده است. امثال شما مایه شرم انسان ایرانی هستید که فقط نفرت را دامن میزنند و اگر همین دولتها متوجه افکار فاشیستی شما بشوند شما را سریعا به صاحبان تو که جمهوری اسلامی باشد تحویل خواهند داد. چون که شاه و شیخ تفاوتی باهم ندارند و هر دو در مقابل قانون جوابده هستند.

رسول

ما آذربايجانى‌هاى ايرانى مقيم کانادا این گونه می اندیشیم

پرسید: محسن ، تو در ایران همه را قال گذاشتی و حالا داری خارج روید می روید ، و آنجا چپها حکومت می کنند آخر توی شارلاتان با چپ چکار است؟

محسن با شجاعت و لمپنی خاص گفت:اگر درایران توان فریب داشتم پس مطمعن باشید از پس چپ اروپایی آمدن عین آب کوثر خوردن است.

و محسن بدینسان قدم مبارک خود را در سرزمین چپ گذاشت و پول گرفت و چاق شد و دوباره جاق شد و بعد دچار چیز .......شد ودر آنی به یک تکاملی دست یافت و گفت: باید همه از بین برد غیراز خودم . همه بیمارند و فقط من محسن شق القمر هستم و اصلا اروپا ماله منه و دیگران باید از بین بروند و ترکها از همه بیشتر باید عذاب تحمل کنند که منه محسن بور و سفید رابه سیاه تبدیل کردند و چنین است که محسن انتقام میگرد و از خود حقیر حس میکند .

آخر باید یکی به محسن بگوید که محسن همه رنگها زیبایند. بابام بس کن

محسن

ما آذربايجانى‌هاى ايرانى مقيم کانادا این گونه می اندیشیم

در باره اذربایجانیها هم باید بگویم که منی که در ایران زندگی می کنم اصلا این مسائل در رده آخرین دلنگرانیهای من ایرانی هم وجود ندارد که مثلا اذربایجان یا کردستان جدا شود، واقعا اصلا مگر خود فامیلهای اذری خودمان که کم هم نیستند و یا دوستان آذری و یا کسانی که در بازار با انها کار داریم اینگونه نگرانیها را دارند و اصلا به اینها فکر می کنند که بخواهم من غیر اذری کاسه داغ تر از اش بشوم.

آخه منی که تو عمرم نه اصلا کردی دیده و سر و کاری به آن داشته ام و نه اصلا در آینده هم اینگونه خواهد بود پس بود و یا نبود او برای من و یا اصلا برای او درکنار من و ما بودن و یا نبودن چه فرقی می کند.

باید مسائل را سبک سنگین کرد و بعد دید که اگر آنها و ما بهتر بودنمان در جدائی از هم هست برای چه باید رنج در کنار یکدیگر بودن را تحمل کنیم.

بدبختی اینه که اونی که این تخم لق رو تو دهن اشرار پانترکیست و پانکردیست و بقیه کاشته نقشه شوم تری شاید داره که هیچکدوم از این اشرار اجرا کننده چون در خود محل بحران یعنی ایران زندگی نمی کنند ترسی هم از اجرا شدن این نقشه ها و عواقب آن ندارند و سوار بر اسب چموش نادانی گری و کینه توزی می تازند.

به من حق بدهید که در ایرا محل اجرای این نقشه های شوم نشسته ام باید خیلی نگران این اشرار کانادا نشین باشم.

ناصر مستشار

ما آذربايجانى‌هاى ايرانى مقيم کانادا این گونه می اندیشیم

آقاي محسن کردي

همه دل سوزان اين مرز وبوم کوششان بر اين است که در محيطي سالم وبدور از جنجال و کدورت هاي گذشته وحال ، برابر همه مسائل وخواسته هاي فرهنگي وملي اين مملکت که به دلايل گوناگون معوقعه مانده است با بهداشت کامل فکري وبدور انتقامجوئي حل وفصل نمائيم تا بي آنکه به شرارت هائي که مي تواند آسايش همه را در تمام حوزه ها به خطر افکند بدرستي و وبه شيوه دمکراتيک لا اقل براي هميشه به همه معظلات فيصله بدهيم تا همه ساکنين ايران با حقوق مساوي در کنار يک ديگر به زندگي صلح آميز ادامه دهند.

اگر شما اين بيانيه را که نه حرف از جدائي مي زند و نه خشونت و آنها را به مسائل غير مشخص و ايراد هاي بني اسرائيلي متهم و مرتبط مي کنيد اين مشکل شماست که معلوم نيست از کجا سرچشمه مي گيرد. شما تا کنون به کدام بيانيه ايراد گرفته ايد که امضاء زنان در آن قيد نشده است که اين بار بدان دقت وافري داشته ايد. امضاء رضا براهني براي شما مثل جن ظاهر شده است. کم کم بر همگان معلوم مي شود که شما عليرغم اينکه از سلطنت طلبي حمايت مي کرديد و خود را آماده کرده بوديد تا از رفسنجاني هم پشتيباني نمائيد پس به وضوح آشکار مي شود که آبشخور نهائي شما بسيار شناخته تر از آن است که تابحال پيش بيني مي شده است. از روزي که جنابعالي طي بحث هاي متوالي در گذشته با بنده اعلام نموده بوديد که آماده ايد تا از گزينه انتخاب هاشمي رفسنجاني هم حمايت نمائيد پس از آن بنده مدتها بود که ديگر ديالوگ با شما نداشتم وهمه ارتباطات نوشتاري را در بخش اظهار نظر با شما قطع کرده بودم.اينک نيز مطمئن هستم که شما پاسخي از نوع مخصوص خودتان خواهيد داد ولي در پايان به حضرت آقا اين تذکر را مي دهم که اگر در اين مملکت روزي خونريزي و جدائي ملي رخ دهد يکي از آتش بيار هاي معرکه و تحريک کنان شخص شما هستيد!

ساوالان

ما آذربايجانى‌هاى ايرانى مقيم کانادا این گونه می اندیشیم

آقای مزدک

خدا را سپاسگزارم شما هم برای اولین بار حقی از ملت آذربایجان را برسمیت شناختید ، اما بازهم با سوء ظن و توهم توطئه ( جلب مخالفین ) . دوست گرامی باور کنید هیچ توطئه ای در کار نیست و ملیتهای ایرانی علاوه بر خواسته عموم ایرانیان ( آزادی و دموکراسی ) ضمن احترام به تاریخ و فرهنگ و زبان همه ایرانیان اعم از فارس و کرد و بلوچ و ... خواسته های ملی نیز دارند که در حقیقت حقوق اولیه هر انسانی فارغ از ملیت و زبان و دین و رنگ و ... است . تجربه نشان داده است که مسکوت گذاردن موقت هریک از مطالبات ملی ، بمعنی انصراف از آن است زیرا دیگر هرگز قابل تحقق نخواهد بود . بنابر این آذربایجانی های داخل ایران نیز همانند آذربایجانی های مقیم خارج از کشور ، هر نوع تحولی را که مستلزم انصراف موقت از مطالبات ملی آنها باشد به رسمیت نخواهد شناخت و برای تحقق هیچ خواسته ای منهای حقوق ملی خود قدمی بر نخواهد داشت . آنچه امروزه برای فعالین آذربایجانی در اولویت اول قرار دارد ، حقوق ملی آنها است .

مزدک

ما آذربايجانى‌هاى ايرانى مقيم کانادا این گونه می اندیشیم

محسن جان ! در یک جامعه دمکراتیک سکولار و انسان و عدالت محور هیچ انسانی را نمیتوان و نباید از ابراز عقیده بازداشت.درثانی ما مخالف ترک و یا کرد وعرب...که نیستیم.روش مبارزه ایکه این آقایان برای رسیدن هدفی که دارنددر این مقاله نوشته اند بنظر من روشی متمدنانه و دمکراتیک می آید.مسلما مردمان دیگری هستند که یا مخالف اینها بوده ویا اینها را بقول شما بهتر میشناسند .خب اظهار نظرهای موافق و مخالف در مقابل هم اند.هرکس بتواند افراد بیشتری را قانع کند برنده میدان سیاست است.روش دیگر هم که تا حالا بوده و همه نتیجه اش را دیده ایم! برای داشتن یک جامعه دمکراتیک باید تمرین دمکراسی نموده و روشهای دمکراتیک مبارزاتی را تشویق کرد!بله بنده هم ایشان را میشناسم و با خیلی از اینها بحث هم کرده ام و دقیقا میدانم که چه اندیشه های فاشیستی دارند ولی دلیلی نمیبینم وقتی طرف لاقل در ظاهر هم که شده دم از دمکراسی میزند بمخالفت با او برخیزم!جواب مرا اگر کمی با دقت بخوانید خواهید دید که توصیه من به آنها چیست!درثانی اینها مشکل مردم فارس نیستند چون فارسها هم از اینها دارند بلکه مشکل برادران آذریند درست همانطوریکه اوباش اسلامی حاکم مشکل مسلمانانند نه مردمیکه اعتقادی به اسلام ندارند هر چند که انها هم بیشترین ضربه را از این ارازل و اوباش خورده اند.

رسول

ما آذربايجانى‌هاى ايرانى مقيم کانادا این گونه می اندیشیم

محسن آقا، جان جانان

خال سیاه و زلف پریشان دیده ای؟اگر نه، پس چی رویت کرده ای . خود را در آینه دیدهای .من بی تقصیرم.من تو را جهان سومی نکردم و تو را نیز سیاه نکردم و به ایمانت قسم بیگناهم و حتی اگر صد کیلو بنویسی باز آدرس تو گویاست و چرا؟باز نمیدانم.حسادت در ذات تو چنین تو خر بزک کرده، کرده است وحتی آن معبود تو ناتوان در درک این دنیا و حیرت آن خواهد بود . تو و امثال تو ناتوان از این توان ، عو عو کنید . ایرادی بر این مرتبت، توی حقیر نیست اما. اما زمان دارد می آید و چه سریع هم میرسد . آنزمان شاید و شاید بخود آئید . ترک را هیچوقت نخواهید شناخت .میدانید چرا؟ ای مفلوک خود را با چیز دیگر درمان کن .وگرنه دگر بار آدرس آن دخمه بزدلان گویم ترا که خفاش را چون ساواما که فرزند ساواک باشد و تو پروده این پرورشگاه هستی . حال عاقلان دانند و تو در کدامین مقدار هستی ، خود عیان ساز .درود بر آدرنالین که بدون آن ،آخ زندگی چقدر برای امسال تو عذاب آور خواهد شد .در پایان یک بار دیگر اعلام میکنم بروید و عقده و کمبود بیمارگونه خود را درجای دیگر خالی کنید .آذربایجان تو و امثال تو را آدم حساب نمیکند. لطفا آگر آینه دارید خود را نگاه کنید .راستی چه رنگی را مشاهده کردید؟ عجب......

محسن

ما آذربايجانى‌هاى ايرانى مقيم کانادا این گونه می اندیشیم

همه آذربایجانیهای کانادا !!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟

مزدک جان!

چطور تحریف و شیادی این نویسنده ها و امضا کننده ها را متوجه نشدی عزیز!

آیا اسم شخصیمثل رضا براهنی برای شما کافی نبود تا ...!؟

بهتر بود می گفتید ما چند نفر آذربیجانی مقیم کانادا اینگونه فکر می کنیم. اگر نه پس در این کانادائی که اینهمه آذربایجانی زندگی می کنند چرا فقط همین چند نفر امضا کرده اند و بعد به اسم همه آذربایجانیها اعلام کرده اند، اگر فردا پس فردا یک نامه با همین تعداد امضا آمد و گفت که ما از طرف آذربایجانیهای چیزی بر خلاف اینها را می خواهیم ایا انها هم حق دارند تا بگویند که ما آذربایجانیهای مقیم کانادا اینگونهه می اندیشیم. ایا این حضرات رگ گردنشان نمی زد بیرون و سی ت اعلامیه برای تکذیب ان صادر نمی کردند!!؟

خیلی جالبه که هر چه اسم در این بیانه است اسم مرد است و زنان که در جنبش ازادی بخش پیشه وری همگام با مردان حق طلب بوده اند و یا همین دو سه مقاله قبل یکی از دانشجویان اذربایجانی در باره نقش پیشرفته و برابر زن با مرد در مبارزات ملت اذربایجان را کشف کرده است در این بیانیه دیده نمی شود و یا شاید اقاین از طرف زنهایشان هم امضا کرده اند.

در ضمن تک تک این امضا کنندگانی که اینچنین پشت جمله های زیبا پنهان شده اند همانهائی هستند که در پایگاههای اشرار پانترکیست زشت ترین حرفهای نزاد پرستانه و تجزیه طلبانه را می زنند.

اگر فردا پس فردا یک خری خودش را رنگ کرد و جای گور خر جا زد که در نگاه اول نباید سریعا حرفش را باور کرد.

مزدک

پان ترکیست درمنطقه

علیرضا جان دوست جوان من آخه حیف از جوانی ات نیست که حتی یک لحظه از آنرا صرف این اراجیف کنی ؟بابا جان این اراجیف مال اونهایست که تخمشون بادکرده ودیگه فعالیتی از شون بر نمیآد مثل اپوزیسیون ایرانی! ولی تو جوان بجای شادی و جشن و موسیقی و دست در زلف یار و رقص و آواز وقت به این گرانبهایی را صرف کینه توزی و دشمنی و تفرقه میکنی و مجانی عامل سیاستهای احمقانه عده ای شده ای.اگر تو استانبول هستی برو آکسارا یک تگری بزن تورگ و دختر خشگل هم تور کن و حال کن بعد از چند روز از در و دیوار از شادی و بالا میری و تمام انسانهای دنیا میشن بهترین دوستانت!برای این اراجیف وقت هست فعلا برو وقتی تخم تو هم باد کرد بیا!برو حال کن و از زندگیت لذت ببر !این لحظه مال توست و اونو ازش لذت ببر!

حبیب تبریزیان

فراخوان تشکل های سياسی فرانسه به گرد همايی هشدار ملی عليه منطق جنگ

1 ـ جناب ش !

من قصد اتهام زنی شخصی نداشته ام اگر این تصور را ایجاد کرده ام شرمنده ام!

بسیاری از ما با انگیزه های بسیار انسانی و درست در تله بر نامه ریزان رژیم میافتیم و تا آنجا که به خود من بربوط میشود هی تضمینی نمیدهم که توی دام پروژه های دقیق حساب شده رژیم نیفتم. خود مجاهدین بارها زیر تأ ثیر بمباران دیس اینفرماسیون دستگاه اطلاعای رژیم افتادهاند. من برای برنامه و پروژه سازان دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی رژیم احترام کارشناسی زیادی قائلم چون واقاً کارشان را عالی انجام میدهند و اپوزیسیون در برابر آنها علیل و زمین گیر است.

حرف من این اسن که>

منافع رژیم در این است که از اعتقادات پاک و انسانی نیروهای صلح طلب ، به نحوی ابزاری، برای کاستن فشار روی خود استفاده کند.و پیروزی ، حتی نسبی ، رژیم در این پیکار باعث چیرگی او بر همه نیروهای غیر خودی ، از اپوزیسیون بر انداز گرفته تا ملی مزهبی ها و دوم خردادیها میشود. لذا راه درست مبارزه برای اجتناب از جنگ و تضمین صلح این است که جلوی باند امنیتی ـ نظامی حاکم بیاستیم و بگوئیم برای اجتناب از جنگ غنیسازی را تعلیغ کن.

مسئله هسته ای مسئله باند های امنیتی ـ نطامی و رهبری با غرب است مسئله مردم ایران نیست .

مسئله مردم ایران و حق مسلم مردم ایران ایجاد پالایشگه و کارخانه سیمان است تا سالیانه بیش از 6 ـ7 میلیارد دلار از ارز مملکت خارج نشود و بر عکس برای صدها هزار کار گر ایرانی کار تولید شود.

آقای نوام چامسکی عامل رژیم نیست ولی نفرت کور ضد بوشی و چپ گرایانه او مانع از آنست که بداند چه میکند همپنان که چپ ایران در پای پوبه اعدام و جوخاهای ردیف شده ترباران دانست توی چه تله مهیبی افتاده است.

ش

فراخوان تشکل های سياسی فرانسه به گرد همايی هشدار ملی عليه منطق جنگ

جناب حبيب تبريزيان! بعد از سلام ـ حق مسلم مردم ما سرنگونی کامل رژيم است. نه مثلا تاسيس کارخانه سيمان به جای غنی سازی اورانيوم، و یا غنی سازی اورانيوم به جای تاسيس کارخانه سيمان. رژیم در موقعیتی نيست که اين یکی يا آن يکی را به عنوان حق مسلم ملتی که مسلم ترين حقش ساقط کردن همين رژیم است تامين کند!

اين که رژیم بخواهد از مخالفت با جنگ، به نفع خودش استفاده کند دليلی نمی شود که مخالفت جهانيان را با جنگ و تحريم و اين گونه امور، به نفع رژیم بدانيم. اين مخالفت ها از جمله عوامل مهمی است که آمريکا را به نقطه يی رسانيده است که در مورد قصد حمله به ايران دچار مشکلاتی شود که می بينيم. بنابر اين بايد افکار و اقدامات صلح طلبان جهان را به اطلاع مردم ایران رسانيد. ضمنا اولا نوام چامسکی آنطور که شما معرفی کرده ايد نيست، و ثانیا از او فقط به عنوان يک نمونه از هزاران نمونه نام برده بودم. به ليست همين امضا کنندگان همین فراخوان و يا فراخوان ها و مقالات متعدد ديگر نگاه کنيد. من در ميان نيروهای اپوزيسیون هيچ نيرويی به جز مجاهدين را نمی شناسم که در مورد جنبش صلح خواهی هرزه گويی و هرزه نويسی کند. رهبری مجاهدين (نه همه آن ها) هم ديگر جزو نيرو های پنتاگون و اسراييل محسوب می شود نه اپوزيسيون!

ساوالان

فرآيند نهادينه شدن تبعيض عليه اقليت‌‌ها در ايران "بخش چهارم"

آقای مردک مثل اینکه زبانم لال حافظه را هم کم کمک از دست میدهی ! اخوی قبلاً جواب تورا داده بودم بازهم تکرار می کنم استادان واقعی!!؟ آن سایتها بدرد شما میخورند بقول معروف «مال بد بیخ ریش صاحبش" :

اولاً همچنانکه بکرات تذکر داده ام ، باز متذکر میشوم بکار بردن عباراتی نظیر «زورپیرار" و «بی روضه خوانی" و «به صحرای کربلا هم نزن" برای کسی که مدعی حضور درصحنه سیاسی است ، افت شخصیتی دارد . ثانیاً ابتدا شما تکلیف مترجم کتاب (پرویز رجبی) را با پورپیرار مشخص کنید کنید که وقتی بقول شما اورا «جدی نمیگیرد" چرا کتابش را برای نوشتن مقدمه به پورپیرار داده است و آنگاه از آن بعنوان سند استفاده کنید . ثالثاً پورپیرار پژوهشگری است که در جستجوی حقیقت به هر دری زده ، مکاتب سیاسی را کاویده و بقول خودش از حزب توده و همکاری با رفیق کیانوری سر در آورده و در نهایت حزب توده را بی آبرو کرده و به دامن اسلام پناه آورده و آن را منجی بشریت تشخیص داده است . هدف از این بقول شما روضه خوانی و سرکشی به صحرای کربلا این است که به شما تفهیم شود یک پژوهشگر غیر متعصب و مستقل ممکن است بواسطه نتایج پژوهشهای خود 180 درجه چرخش دیدگاه دادشته باشد و این ، نه تنها عیبی نیست بلکه هدف از پژوهش نیز همین است . آنانکه در عقیده خاصی ، علیرغم بطلان آن متعبدانه درجا میزنند ، گرچه ممکن است با عناوین چشمگیر و دهن پرکن ، این رکود و جمود فکری را توجیه کنند اما در اصل «متحجر" هستند . بقول دوستی ، خیلی ها تا دیروز مهر نمازشان قطعه سنگی از پاسارگاد بود اما امروز به برکت تحقیقات استاد پورپیرار ، آن مهر را حرام مطلق میدانند .

استاد تا زمانی که کتاب هایی نظیر «از زبان داریوش" را حاصل دروغ و جعل نمیدانستند ، بحق بر دارنده آن اندیشه مباهات میکرد . اگر روزی ثابت شود که داریوش براستی دارای همان شخصیتی بوده که "هایدماری کخ" نوشته است ، یقین بدانید استاد پورپیرار بازهم به آن افتخار خواهد کرد .

درخصوص موضوع تحریف در تورات ، اصولاً تحریف زمانی صورت میگیرد که شخص یا گروهی بخواهند یک عمل مطلوب (مثلاً فرمان حقوق بشر) را بجای عمل نامطلوب ( در این مورد نسل کشی پوریم) قرار دهند . بنابر این در هر بخشی از تورات تحریفی انجام شده باشد ، در مورد «قتل عام پوریم" تحریفی متصور نیست و این را نه مخالفان بلکه خود علمای یهود نیز می پذیرند .

در مورد شاهنامه بعرض میرسد استاد پورپیرار هرگز منکر شاهنامه نبوده و طبیعتاً منکر مولف آن هم نبوده است . استاد پورپیرار اثبات نموده است کتابهای منتسب به دوران قبل از صفویه مانند الفهرست و تاریخ هرودوت و تاریخ طبری و ... در 200 سال گذشته نوشته شده و تاریخ قرون اولیه اسلامی را بر آن ها زده اند ، البته تاکید میکنم با استناد به خود همان کتابها انجام جعل یا تحریف را «اثبات" کرده اند . مقاله مورد اشاره شما هم «ردیه" ای است بر شاهنامه بر اساس محتوای کتاب ، یعنی با فرض پذیرش شاهنامه ، نه قدمت آن ، کتاب از جنبه های مختلف نظیر اطلاعات تاریخی ، جغرافیایی و ادعای وطنپرستی مولف شاهنامه (فردوسی) مردود شناخته شده است . بنابر این بر خلاف نظر شما ابداً تناقضی وجود ندارد .

حبیب تبریزیان

در پاسخ پویا انصاری کنسرت گوگوش

جناب مزدک!

متاسبانه سوء تفاهمی در اینجا رخ داده که تقصیر من است .

بسیاری از آشنایان خود من برای امور عادیشان از جمله زن گرفتن ، مسائل ارثی، بازدید از والدین پیر و یا صاف و صاده احساس دلتنگی .ووو من از آنهئی نیستم که از ایران رفتن تابو میسازم وبرای نرفتنش تقدس آفرین و فضیلت سازی . همواره به دوستان خود هم میگویم اگر به ایران نمیروم در درجه اول دلیل شخصی دارم و دلیل دوم سیاسی چون اطمینان نمیکنم. خلاصه من هیچ ایرادی به ایران رفتن ندارم!!!

منظور من مغازله با سفارت بود همین !اگر جز این فهمیده میشود واقعاً پوزش میخواهم!

علیرضا

پان ترکیست درمنطقه

آقای مزدک جان

من آدم بدی نیستم و این بار باید سعی کنم جلوی سوء استفاده رو بگیرم

از اون جمله من این مطالب رو چطور استخراج کردید که من در فکر ایجاد یک کشور ترکزبان بزرگم نمیدونم

منتها اگه از ارتباط جملات استفاده کردید و این نتیجه رو گرفتید اشتباه کردید

اگر من دارم از ترکیه حمایت میکنم دلیل داره و این دلیل رو خود شما هم میدونید. که اگه ندونید بهتره دیگه اینجا بحث نکنید. تنها کشوری که به آذربایجان شوروی کمک کرد همین ترکیه بود. و اونوقت شماها کجا بودید؟ مطمئناً اگه ارمنی نباشید در لوای اونها داشتید از قتل عام مردم آذربایجان نهایت لذت رو میبردید.

شما تنها هدفی که دارید بسته به اینکه فارس یا ارمنی باشید با هم فرق میکنه.

در هر دو حالت بدون توجه به مردم این سرزمین دارید سعی میکنید توشه ای که برای اولین بار رضاشاه فراهم کرد(ایران) رو بدون توجه به مردم داخل اون حفظ کنید. شما این روند رو دوست دارید و دلیل بودن شما در اینجا چیزی غیر این نیست.

آقای مزدک دوران رنگ کردن مردم به این شکل خیلی وقتها پیش تموم شده

شما هم احمالاً جزئی از همون افرادی هستید که ما ترکهای آذربایجان رو به نسب آریایی منسوب میکردید.

ایجاد کننده جفنگیاتی که این حبیب آقا نوشته شمایید نه این حبیب آقا

دوستی ملی رو به این شکل نمیشه رقم زد.

مشکل اینجا اینه که یک همچین کشوری رو انگلیس ساخته و میدونه کی و چطوری از بین ببردش

مزدک

در پاسخ پویا انصاری کنسرت گوگوش

در اینجا جناب تبریزی کمی زیاده روی کرده اید!مگر هر کس پناهنده شد دیگر انسان نیست؟مگر هر انسانی همانطور که به آب و غذا احتیاج دارد احتیاج به محبت و نزدیکی و زندگی در خور یک انسان با همدمی و یاری ندارد؟همانطوریکه خود شاید بدانید برای بسیاری از خود اروپاییان یافتن جفتی مناسب بسیار مشکل و یا تقریبا محال است وبرای بسیاری از پناهندگان مشکلتر!وقتی جفتی را از ایران اوردی و تشکیل خانواده دادی و بچه ای در کار این اول تماس اجباری وریحتن پوند و دلار و یورو به جیب ارازل اسلامیست!البته این یک نمونه کوچک است والا دلایل بسیاریست که انسانهارا مجبور به رفتن به سفارت میکند.درثانی هر انسانی را حدی از مقاومت هست و در بعضی مواقع نرفتن به ایران و یا تماس نداشتن با سفارت شاید بهترین روش مبارزه نباشد!مثلا زمان خاتمی خیلیها بودند که رفتن به ایران را خیانت میدانستند درصوریکه بنظر من استفاده نکردن ازآن جو بیشتر میتوانست خیانت باشد تا قهر کردن که بنده خود بلاجبار انجام دادم ونتیجه اش پدر ومادری را که 24 سال نتوانسته بودم ببینم از دست دادم بدون آخرین دیدار!هرچند انسانهایی هستند که از هر جوی سوءاستفاده میکنند ولی حکم کلی دادن دراین مورد را صحیح نمیدانم!درثانی ایران کشور ماست و توسط گروهی غاصب و دزد و جنایتکار ناجوانمردانه غصب شده.در حقیقت مارا بازور و تهدید از خانه و کاشانمان بیرون کرده اند و هدف ما بازگشت به آنجاست .نباید این موضوع را هم مثل بقیه چیزهامان ناموسی کنیم و ناشیانه باعث شویم که رژیم در حماقت ما مشروعیت خویش را بجوید!

رسول

پان ترکیست درمنطقه

مزدک جان درود برتو که منطقی حرف زدی و من هم میخواهم اضافه کنم ای آقایان انسان بودن مهم است نه افتخار به قبیله . هیچ کس از زیر بوته

نیامده و اکر تو کرد خود را آریایی میدانی بدان و من افتخار مکنم که تو فارس و کرد آریایی باشی .اما اینرا چماق سر من نکنید . و من با احترام میگویم بنده کمبود اصل و نسب ندارم و آریایی هم نمی خواهم باشم .بنده به انسان بودن افتخار مکنم و ضمنا انصافا بروید جلو آینه خود را ببینید و بعد اعلام کنید آریایی مهاجر 2500 سال پیش هستید یا ایرانی7000 سال پیش ؟ عزیزم این سیاست استعمارگران را ول کنید و به کشور و همنوع خود کمک کنید.اگر منطق را قبول ندارید پس خواهش میکنم در دنیای پیشرفته امروز بروید آزمایش خون بدهید تاثابت شود کیستی.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید