رفتن به محتوای اصلی

او با ماست، نه با رژیم اسلامی!
10.11.2008 - 10:00

یک آذربایجانی

پیش بینی غلط احمدی نژاد و دمکراسی آمریکایی!

او با ماست، نه با رژیم اسلامی! بالاخره انتظارها به پایان رسید و باراک حسین اوباما در یک انتخابات تاریخی، اولین سیاه پوستی شد که به کاخ سفید راه یافت. اما در این میان سئوال بسیار مهمی پیش روی همه و بویژه ایرانیان قرار دارد که بالاخره او با کیست؟! شاید وجود کلمه حسین در وسط نام او، مسلمان بودن پدرش و 4 سال زندگی در اندونزی مسلمان نشین و از همه مهمتر اعلام آمادگی برای مذاکره مستقیم و بی قید و شرط با جمهوری اسلامی، خیلی ها را به شک انداخته باشد که شاید او با رژیم است! اما گذشت زمان ثابت خواهد کرد که برخلاف تصور بسیاری از جمله سران رژیم، او با ماست نه با رژیم اسلامی!

باراک اوباما که از مخالفان سرسخت جنگ عراق بود، در توضیح مخالفت خود می گوید که یازده سپتامبر را القاعده و بن لادن به راه انداختند ولی جرج بوش به عراق و صدام حسینی حمله کرد که هرچقدر هم دیکتاتور بود ولی تروریست و حامی تروریست ها نبود. او می گوید که اشتباه بوش در حمله به عراق، جنگ با تروریسم را به انحراف کشاند و تضعیف کرد. او می گوید تا هر زمان که لازم باشد در افغانستان باقی خواهد ماند تا القاعده را نابود و بن لادن را کشته یا دستگیر نماید. حتی یکبار گفته بود که اگر او رئیس جمهور بود به جای عراق به پاکستان حمله می کرد که مامن طالبان و القاعده است.

بنابراین مخالفت اوباما و در کل دموکراتها با بوش در این نیست که چرا او به جنگ تروریسم رفته است بلکه آنها معتقدند که نوک تیز حمله باید به سوی منبع اصلی انتشار تروریسم باشد یعنی افغانستان، پاکستان و در مرحله بعد شاید جمهوری اسلامی ایران! اما دموکراتها برخلاف جمهوری خواهها جنگ طلب نیستند و جنگ واقعا آخرین گزینه ای است که مد نظر دارند و باز از این نظر انتخاب اوباما به نفع اپوزیسیون رژیم است و نه خود رژیم. ترس از خطر جنگ بسیاری از اپوزیسیون را آچمز کرده بود و خیلی از آنها با تحلیل اشتباه پشت سر رژیم رفته بودند تا به خیال خود جلوی جنگ را بگیرند، حال آنکه جلوی جنگ را گرفتار شدن بوش در باتلاق عراق گرفته بود! همین موضوع اعتماد به نفس زیادی به رژیم داده بود بگونه ای که رژیم به شاخ و شانه کشیدنهای مترسک وار نئوکانهایی که پس از افتضاح عراق دیگر شاخشان شکسته بود، با جسارت و گستاخی تمام بی محلی می کرد و عملا اپوزیسیون را هم به لابی خود تبدیل کرده بود.

اگر حمله به عراق و افغانستان را که ناشی از احساسات زودگذر و راستگرایانه جمهوری خواهان در واکنش به یازده سپتامبر بود را استثنا کنیم، تاریخ ثابت کرده است که جمهوری خواهان همواره بهترین دوست حکومت های خودکامه بوده اند و برعکس دموکراتها همواره بلای جان حکومتهای خودکامه بوده اند و با حمایت صادقانه خود از دموکراسی و حقوق بشر و فشار بر کشورها برای آزادسازی فضای سیاسی حتی در قبال کشورهای دوست، باعث تغییرات اساسی در آن کشورها شده اند که نمونه بارز آن سقوط دیکتاتوری پهلوی در دوران کارتر دموکرات بود.

جمهوری خواهان دو استراتژی بیشتر ندارند یا معامله و سازش با حکومتهای خودکامه در پشت پرده و گرفتن امتیازات مورد نظر و البته قربانی کردن دموکراسی و حقوق بشر در ازای این امتیازات و یا در صورت کله شقی و عدم سازش طرف مقابل، روی آوردن به جنگ و اسلحه برای تحمیل نظر خود به حکومتهایی که آنها را یاغی می نامند. از نظر آنها کشورهای دنیا دو گونه اند، کشورهای دوست و البته فرمانبردار و یا کشورهای دشمن و یاغی.

در مقابل برای دموکراتها، دموکراسی و حقوق بشر یک مساله واقعا اساسی است که عمیقا به آن اعتقاد دارند. هرچند برای آنها هم کشورهای دوست و دشمن وجود دارد ولی از نظر دموکراتها کشورهای دنیا به دو گروه دموکرات و دیکتاتور هم تقسیم می شوند. آنها در دفاع از دموکراسی و حقوق بشر، تقریبا دوست و دشمن نمی شناسند تا جاییکه با تحت فشار گذاشتن شاه که یکی از بهترین دوستان آمریکا در منطقه بود، حتی زمینه را برای سرنگونی شاه آماده کردند، ولی از اصول خود نگذشتند.

به خوبی به خاطر دارم که هشت سال پیش چگونه جمهوری اسلامی از فشارهای دولت دموکرات کلینتون به جان آمده بود و چگونه آرزو می کرد که این بار بوش به قدرت برسد! اما یازده سپتامبر همه چیز را به هم ریخت. نئوکانها سیاست معامله و سازش با دیکتاتورها را کنار گذاشتند و اسلحه هایشان را رو کردند. پس از فتح بغداد گفتند که مردان بغداد را فتح کردند، اما شیرمردان به تهران می روند! اما این شور احساسی راستگرایانه دیری نپایید و چون در باتلاق عراق و افغانستان گرفتار شدند، دوباره به معاملات پشت پرده روی آوردند، با رژیم پشت میز مذاکره نشستند تا اوضاع عراق را سر و سامان بدهند که تا حدودی هم نتیجه گرفتند. هرچند همچنان شاخ و شانه می کشیدند و ادای تحریم را در می آوردند، تا بدانجا پیش رفتند که حتی قرار شده بود که دفتر حافظ منافع آمریکا پس از سی سال گشایش یابد. دیک چنی که جنگ طلب تر از همه وانمود می کرد در جریان کیش اورینتال با سیروس ناصری از اعضای تیم مذاکرات هسته ای، معاملات پرسود نفتی انجام می داد...

اما آنچه که واضح بود، در همه این مذاکرات چه در عراق و چه در مذاکرات پشت پرده ای که هوشنگ امیر احمدی از تداوم بدون وقفه آنها پرده برداشت و گفت که به طور مرتب نمایندگان ایران و آمریکا در حال مذاکراه در پشت درهای بسته هستند، تنها چیزی که اصلا مطرح نمی شد، وضعیت وخیم حقوق بشر در ایران بود. چون اصولا نئوکانها به حقوق بشر تنها به عنوان ابزاری برای توجیه سیاستهای جنگ طلبانه شان نگاه می کنند و چون امروز شاخشان شکسته بود و توان حمله نداشتند، دیگر حقوق بشر موضوعی زائد و دست و پاگیر بود!

هرچند سه ماهی تا پایان دوران بوش باقی مانده ولی نئوکانها با سه شکست بزرگ در کنگره، سنا و ریاست جمهوری، دیگر نه قدرت و صلاحیت آن را دارند که تحول بزرگی را رهبری کنند و نه تمایلی هم به این کار دارند چون به هر حال باید قدرت را واگذار کنند. خوشبختانه جمهوری اسلامی دوباره اشتباه کرد و با نئوکانهای دلال وارد معامله نشد و به خیال خود، منتظر ظهور باراک حسین اوبامای مسلمان زاده باقی ماند تا شاید امتیازات بیشتری بگیرد غافل از اینکه باراک اوباما و دموکراتها، اعتقادی به معاملات پشت پرده که بیشتر به نفع رژیم است، ندارند و اوباما گفته است که علنا و بدون قید و شرط با ایران مذاکره خواهد کرد.

مذاکرات علنی با ایران، علاوه بر اینکه موضوع حقوق بشر و دموکراسی را پر رنگتر خواهد کرد، رژیم را در موقعیت سختی قرار خواهد داد چون مجبور است علنا از شعارهایش عقب نشینی کند، غنی سازی را متوقف کند، حمایت از حماس و حزب الله را کنار بگذارد و البته در مقابل شاید بتواند یک سری امتیازهای اقتصادی مثل ورود به سازمان تجارت جهانی و سرمایه گذاری خارجی را بدست آورد، ولی نخواهد توانست از دموکراتها تضمین بگیرد که موضوع حقوق بشر و دموکراسی در ایران را ندیده بگیرند، کاری که بوش براحتی حاضر به انجام آن بود اگر رژیم پشت پرده غنی سازی را متوقف می کرد و بی سر و صدا دفاع از تروریسم را فعلا به تعلیق در می آورد. مطمئنم که رژیم پس از اولین جلسه مذاکره مستقیم با دولت اوباما، به شدت از کرده خود پشیمان خواهد شد که چرا با نئوکانهای دلال که زبان رژیم را خوب می فهمیدند وارد معامله نشد و تضمین بقایش را از آنها نگرفت و امروز باید با کسانی مذاکره کند که حتی برای بهترین دوستشان در خاورمیانه یعنی رژیم شاه هم تضمین بقا در قدرت را ندادند!

مذاکره بی قید و شرط اصلا هم امتیاز بزرگی به رژیم نیست، مگر اروپا 3 سال با رژیم مذاکره نکرد؟ حاصلش چه شد؟ رفتن پرونده به شواری امنیت و شروع تحریمها. حال اگر آمریکا هم وارد مذاکرات مستقیم شود، اگر رژیم غنی سازی را متوقف نکند، همچنان در عراق، افغانستان، لبنان و فلسطین اخلال ایجاد کند، مشخص است که این مذاکرات هم به بن بست خواهد رسید و اینبار چون همه راههای دیپلماتیک طی شده، تحریمهای واقعی و سنگین در راه خواهد بود. اوباما یکبار به امکان تحریم صادرات بنزین به ایران اشاره کرد و با توجه به کاهش قیمت نفت و کاهش تقاضا در بازار، اینبار تحریم نفت و گاز ایران و از جمله تحریم نفت در برابر غذا و دارو امکان عملی شدنش بسیار بیشتر است. چون روسیه که بدلیل کاهش قیمت نفت، 70 درصد از ارزش سهامش برباد رفته، بدش نمی آید که با تحریم نفتی ایران، باعث افزایش قیمت نفت شود! اروپاییان هم که بیش از هشتاد درصد طرفدار اوباما بودند، در افزایش تحریمها بیش از بوش با اوباما همکاری خواهند کرد.

مطمئنا رژیم طاقت این تحریمهای سنگین را نخواهد داشت و نارضایتی عمومی به سرعت خود را در عمل نشان خواهد داد. تا به امروز درآمد بالای نفت، با وجود تورم، این امکان را به دولت داده بود که با ریخت و پاش دلارهای نفتی، تا حدودی مردم را از نظر اقتصادی راضی نگهدارد ولی به زودی ورق برخواهد گشت و وقتی دولت نتواند حقوق کارمندانش را بدهد، کارگران بی کار شوند، صنایع ورشکسته شوند، دیگر نارضایتی اقتصادی مردم به ظاهر رام و سر به زیر ایران را به حرکت در خواهد آورد. حرکتی که اگر رژیم برای پیش گیری از آن، به سرعت در برابر فشار خارجی تسلیم نشود، دودمانش را به سرعت بر باد خواهد داد، همانگونه که دودمان رژیم پهلوی را بر باد داد.

اوباما علیه ملاها نقشه های بدی دارد!

اوباما در جریان مبارزات انتخاباتی و صدها سخنرانی که در سراسر ایالات متحده ایراد کرد قول داد که:

- با ایران وارد گفتگو شود، ولی این گفتگو از سطح پائین آغاز خواهد گردید و اگر به نتیجه نرسد و جمهوری اسلامی از برنامه های بلندپروازانه اتمی خود دست برندارد، آنگاه "همه گزینه ها روی میز خواهد بود".

- بر این باور است که در شرائط کنونی باید به تلاشهای دیپلماتیک ادامه داد و بر گسترۀ تحریمهای علیه جمهوری اسلامی ایران افزود و از آنجا که انتظار می رود ایالات متحده در آینده نزدیک از اعتبار جهانی بیشتری برخوردار گردد، احتمال دارد که دولتهای جهان حاضر باشند همکاری بیشتری در این زمینه نشان دهند.

- ایالات متحده در جریان رویاروئی با برنامه های خطرناک اتمی ایران، با اسرائیل همآهنگی کامل خواهد داشت. (سیلوان شالوم وزیر امور خارجه پیشین اسرائیل و مقام ردیف دوم کنونی در رهبری حزب لیکود، بامداد امروز –چهارشنبه- به خبرنگاران گفت که اطمینان دارد اوباما همانند روسای جمهوری پیشین ایالات متحده هم آهنگی های تنگاتنگی با اسرائیل خواهد داشت).

- در مورد نزاع فلسطینیان با اسرائیل، رئیس جمهوری برگزیده ایالات متحده یک بار گفته بود که او از رنج فلسطینیان آگاه است و از برپائی کشور مستقل برای آنان پشتیبانی می کند. او در ادامه سخنرانیهای انتخاباتی در واقع سیاستی شبیه سناتور مک کین درمورد شیوه حل نزاع کنونی اراده داد.

- اوباما تاکید کرده که خود را نسبت به امنیت اسرائیل متعهد می داند و این موضوع قابل چانه زدن نیست.

- اوباما خواستار مبارزه با گروههای تروریستی اسلامی و به ویژه حماس و حزب الله لبنان است.

ناهید حسینی

خاطرات کردان از دوران دانشجویی در آکسفورد

کردان گیر افتاد ، با فرهنگ جا افتاده دروغ و تزویرچه باید کرد؟ به هر دلیلی مجلس ایران موفق شد لباس دکتری را از تن علی کردان در آورد. مدرک جعلی جور کردن، پز دادن و براحتی دروغ گفتن به فرهنگی غالب در میان بسیاری از ایرانیان تبدیل گشته است و متاسفانه میتوان تاثیرات آنرا درایرانیان خارج از کشور هم مشاهده کرد. مسئله مدرک جعلی فقط به کردان و رحیمی ختم نمی شود، ماهیت سیستمی که حاکم برجامعه است از دروغ ساخته شده است، دروغ و ناراستی چنگهای خود راآنچنان بر سیستم قضایی وآموزشی کشورانداخته است که اگر دروغ نگویی مورد قبول قرار نمی گیری.

اگر رشوه ندهی کارت انجام نمی گیرد، اگر دیگری را تمسخر نکنی خود مورد مسخره قرار می گیری و اگر هم صادقانه برخورد کنی ترا ساده و هالو خطاب می کنند، 30 سال زیستن در چنین محیطی خواه ناخواه ترا به سمت همین فرهنگ حاکم می کشاند. نسلی از ایرانیان آلوده به این چنین تفکری هستند، مگر همین مدارک بی فایده و بی ارزشی که از دانشگاههای غیر معتبر ایران به افراد مختلف داده می شود خارج ازاین چارچوبه است؟ دادن مقام آیت الهی یک شبه نیز در همین مقوله می گنجد، آقای دکتر احمدی نژاد اگر به مجلس نمی رود به دلیل اعتقاد به درستی نیست بلکه او میداند اگر این افشاگری حتی اگر به دلایل شخصی و غیر سیاسی باشد پای بسیاری از دکتران قلابی دور و برش را نیز خواهد گرفت. در نتیجه صلاح دید گربه را دم حجله بکشد و با غیر قانونی خواندن آن،جلو آبرو ریزیهای بعدی را بگیرد، تازه طبق قانون اساسی خود نیز می بایستی از مجلس رای اعتماد بگیرد!

ناصر مستشار

اسلامگرایان، ایرانیان را شرمسارتاریخ ساختند خاطره ای از یک دوست بهایی که طرفدار فلسطینی ها بود!

اگر بخاطر داشته باشید ،مسلمانان طرفدار برقراری حکومت اسلامی در ایران در سال هلی 56 و 57 ابتدا به موسسات و کارخانجات و بانکهای منتسب به بهائی ها حمله می بردند و شاه نیز بی دفاع مانده بود.شاه از یک طرف به یک سازمان فاشیست مذهبی بنام حجتیه که نیمه مخفی و علنی فعالیت می کرد مجوز فعالیت زیر نظر ساواک را داده بود و از طرف دیگر بهائی ها از لحاظ اقتصادی و تکنوکراتی و تخصص آن چنان رشد کرده بودند که توانسته بودند بر بخشی از دولت و سازمانها منشعب سیاسی دست پیدا کنند . تمام بهانه های جریانات مذهبی علیه شاه در رابطه با حضور بهائی ها در دولت بود و همین را به بهترین نقطه ضعف شاه تبدیل نمودند تا بتوانند خود را سازمان بدهند چراکه در این زمینه در جامعه به لحاظ تاریخی همواره از مشروعیت برخوردار بوده اند!آری! مذهبی ابتدا کاملا در آزادی کامل در لباس بهائی به میدان آمدند اما سپس حکومت را در ایران تسخیر کردند! شاه در همه زمینه ها شکست خورد ! نه توانست جلوی رشد مذهبی ها را بگیرد نه امکان حضور اقلیت های مذهبی را در جامعه و حکومت مهیا نماید!

خر مذهبی های اسلام پناه در دوره شاه که خود را مبارز می دانستند آنقدر احمق بودند که نوشابه پپسی کاکولا امریکائی را چون سهامدارانش بهائی بودند حرام اعلام کرده بوده بودند اما نوشابه کوکا کولا را که آنهم امریکائی بود حلال می دانستند و آنرا برای نوشیدن تبلیغ می کردند!شما از همین موضوع نتیجه بگیرید که این عقب مانده های تاریخ چگونه می اندیشیدند و هنوز چ.نه می اندیشند!برای مثال اکثر آخوندها که علیه شاه مبارزه می کردند ، خود را آماده کرده بودند که کارتر وارد کاخ سفید بشود تا روی کار آمدن آنها را مهیا نماید!

پروین کرد

توضیحی در باره «نماينده خدا دستگير شد»

آقی نمکیان : سکسی و لب قلوه ای تعریفست نه دشنام شرم آور! ادامه

گفته اید "پروین کرد که نامی منسوب به هموطنان عزیز کردست !با دشنامهای شرمآور به کسیکه با عقیده اش مخالفست ((چهرهء این طیف از مردم را خراب میکند))"!اگر شما بلحاظ تعصب دینی "سکسی و لب قلوه ای" رادشنام شرم آور میدانید اما مطمئن باشید نه تنها "خانم همکارتان یلدا نورشاهی" که هر زنی دوست دارد از زیبائیش تعریف شود از مریم عذرا /فاطمه زهرا / زینب کبرِی گرفته تا همین معصومه ابتکار وشیرین عبادی که اگر کسی بدروغ زیبائی نا داشته شان را بستاید کلی احساس غشو شدن میکنند . اما باید بعرضتان برسانم اولآ من نمایندء 12 میلیون کرد ایران نیستم که باعث خراب کردن چهرشان گردم !دومآ چهرهء این مردم که شما برایشان ابراز دلسوزی کرده اید !در روز 26 اسفند 57 توسط هلیکوترهای "ارتش شاهنشاهی" که بخدمت کودتاچیان اسلامی درآمده بود /با بمب و راکت نشانه گرفته شد و هنوز که هنوزست بقول شما این طیف ازمردم پر وپیمان تاوان شناخت زود هنگمشان از اسلام دست پخت سازمان سیا در 30 سال پیش را میدهند.از بدو ورود نکبشان این دجالان اسلامی انواع واقسام گروه و جمعیت رنگارنگ ار ثارالله ومارالله جندالله گرفته تا رهپویان ولات و چه پویان جمکران ساختند وپرداختندکه افاقه نکرد حالا هم جمعیت 200000نفرهء آلیاسین بیکباره ظهور میکند منتها اینبار مکشفه ولی در چارچوب همان اسلامی که 30سالست 70 میلیون ایرانی رابسیخ کشیده و تازه طلبکار هم هست !نه حضرات ما نه تنها با انواع شمایان مخالفیم بلکه میخواهیم سربه تن این حکومت تا مغز فاسد و کل اعوان وانصار رنگارنگش نباشد دیگر حرفی ندارم. .. اما جناب مزدک از اینکه بنوشتهء من دقت کردید بسیار ممنونماز شما /ولی بدانید قصدمن گله از شخص یا تبار خاصی نبوده بلکه بیشتر جلب توجه هموطنان به آشهای پرروغنیست که سازمان سیا و نوکران اسلامیش هربار باادویهای مختلف برای ملت فلکزدهء ما بار میگذارند/و نگرانم اینکه بجنگ بین تباری مشغول باشیم و متوجه ظهور جانوران جدید از باغ وحش اسلامی نشویم و بیشاز پیش وسیلهء منافع بزرگ دزدان جهانی گردیم /دلم میسوزد /چرا که هیچیک از ایرانیان بایکدیگر دشمنی ندارند /دشمن مشترک همهء ما حکومت وحوش است . زمانیکه فرزندان ایران بجرم آزادیخواهی در شکنجه گاههای ساواک شاهنشاهی شکنجه میشدند شکنجه گر ساواک تبار هیچیک را سئوال نمیکرد آیا ( کردی /لری آذری ای /فارسی / گیلک / یا مازندرانی وو) ؟ امادر مرداد 58 وقتیکه خمینی فتوای یورش به کردستان را داد آنرا جنگ اسلام علیه کفر نامید وبخود اجازه داد تا زنان کرد را غنیمت جنگی اعلام کند /اگر چه لندهوری بنام ابوشریف گفت این جنگ اسلام علیه مارکسیسم است ولی مارکسیتها همه خناق گرفته بودند و تا بحال هم تاریخ کشتارو بگیر وببند وغیره را فقط از سال60 رقم میزنند انگار که از26 اسفند 57 تا سال 60 هیچ جنایتی درایران صورت نگرفته !بگذرم اما باید مواظب بود چرا که هردم ازین جنگل اسلامی بری میرسد جانورتر ازجانوری میرسد.

هادی صوفی زاده‌

grdako@yahoo.com

پاسخی به‌ آقای کورش زعیم ! من جزو ملت شما نیستم

دوست گرامی آقا فرهاد! سال 1357 که‌ انقلاب شده‌ بنده‌ تنها 6 سال داشتم ومطمئن باشید که‌ هیچ کینه‌ شخصی درکارنیست، اما هرچه‌ به‌ تاریخ مراجعه‌ می کنم و به‌پیشرفت ملتهایی که‌ درتاریخ معاصر ایران بسیار عقبتر از ما بودند اماامروز به‌دلیل مردمی بودن حکومتگرانشان بسیار جلوترازماهستند ودوره‌ عقب ماندگی ماازدوران زمامداری رضاشاه‌ شروع شد.‌ آتاتورک بیشترین بدی و بی مهری راعلیه‌ کردهادرترکیه‌ نموده‌،اما حداقل برای ملت خودش خوبیهای زیادی کرده‌است که‌ مردم ترک درترکیه‌ رفاه‌ وپیشرفت خودرا ازآتاتورک می دانند.

دوست عزیز، من هم مثل شمابه‌ایران فکر می کنم و دوست دارم ایران جایگاه‌ خودرادرجامعه‌ جهانی به‌ دست اورد، اماباوجود افرادی چون مهندس کورش زعیم که‌ هویت ملی من وشمارامنکر می شود نمیتوان دوستدارایران شد. آن تفکرات بیمارگونه‌ است که‌ احساس ایرانگرایی را درایرانیان خشکانیده‌است. لینک زیرراخدمت می فرستم تاآن رااززبان همفکرایشان بخوانی و ریشه‌ مشکلات رادریابید. مطمئنم که‌ آنوقت مرابه‌ داشتن کینه‌ شخصی متهم نمی کنید. مطلبی از دکتر محمد علی مهرآساکه‌ خودهم عضو جبهه‌ ملی است ودرمطلبش بارها از واژه‌ قوم کرد استفاده‌ نموده‌است، اما آقای زعیم آنراکتمان می کند.

http://www.iran-chabar.de/article.jsp?essayId=1261

سامان باربد

بیانیه کنگره ملیتهای ایران فدرال را بخوانیم و نقد کنیم.

جناب نویدی. اگر زیرک تر بودید، در برابر تعبیر من از کشور- ملت، از ایده ی ملت - کشور دفاع می کردید. چنانکه در بعضی از کشور های آفریقایی مطرح است تا ثابت کنند که روش آنها با راهی که غرب رفته است متفاوت است! می گویند ما استثنائا اینطوری هستیم! راه رسیدن ما به دموکراسی با شما فرق دارد! استثناء ما، قاعده ی عقب ماندگان است!

و "گاردین" هم آنها را تبلیغ می کند. اما شاید چند سال مانده باشد که به این حرف برسید، و تا آنوقت در بهر ملت و پاره ملت و کشک ملت، فرسوده می شوید. بعد از جندین و چند سال، فقط توجه کنید، همان گاردین، آفریقایی ها را با کاسه ی گدایی نشان می دهد. شما گاهی پاسخ را به نظم، از شاعری دیگر می نویسید، خواندن اینهم بد نباید باشد: راهی به سوی عاقبت خیر می رود، راهی به سوء عاقبت اینک مخیری.

کیومرث نویدی

بیانیه کنگره ملیتهای ایران فدرال را بخوانیم و نقد کنیم.

جناب باربد! این که نوشتم شما مبالغ فراوانی اهل تعارفید یعنی این که یاد گرفته اید رو راست سخن نگوئید. یعنی این که یاد گرفته اید دسپوت درون قلعه را در نقش بارو نهان کنید.

کشور ملت این کشور است که مقدم است بر ملت و در ملت کشور این ملت است که بر کشور مقدم است. عمر نخستین در همه جهان به سر آمده است. دیگر جباریت ها نمی توانند به ضرب دگنگ مردمانی را در حصر مرزهائی زورکی نگاه دارند. جهان دارد افتان و خیزان به سمت آزادی و آزادی بیشتر پیش می رود. ما نیز از این قاعده مستثنی نخواهیم ماند. آیا کافیست یا که باز باید بنویسم؟

این را نیز بیفزایم: اصل بنیادین جرمی بنتام (بیشترین سعادت برای بیشترین مردمان) قاعده کار و کردار این سرای سپنج خواهد شد. آیا این اصل برای مردمان (یعنی همان بهرملتهای) ایرانی با زندگی در چارچوب همین مرزهای جغرافیائی ایران موجود برآورده خواهد شد؟ نظر من این است و حتی فکر می کنم در قرن آینده مرزهای ایالات متحده ایران به ایران تاریخی نزدیک خواهد شد. مننها با مردمانی آزاد که آبادانیشان را در یگانگی یافته باشند و اشکالی ندارد که چون منی هم در این راه عمر بگذارد و جبین بفرساید. شما هم مخیرید جناب باربد. عاقبت به خیر باشید.

محسن نمكيان

m_namakian@yahoo.com

توضیحی در باره «نماينده خدا دستگير شد»

هر كسي حق داره با هر چيزي به هر دليلي مخالف باشه. من صرف مخالف بودن كساني مثل آقاي مزدك و يا خانم پروين كرد و يا كسان ديگراين كامنت را نمي نويسم. اين نكته برجسته سايت ايران گلوباله كه سانسوري در اون راه نداره و خوب هر كسي هم نظرشو مي ذاره و خواننده هم خودش قضاوت مي كنه. اي كاش كار به توهين كردن كشيده نشود هيچ وقت و من واقعا نمي‌دانم چرا آن فرهنگ پر افتخار ايراني به اين روز رسيده كه ...

اگر با كسي مخالفيم كنترل خود رو از دست مي دهيم و چشمها را بسته و دهان را مي گشاييم.

شكنجه گر آدم پليدي است كه براي نشون دادن پليدي درونش فرصت پيدا كرده است. اصل موضوع اون پليديه. اگر اين پليدي در من يا شما هم باشد بالاخره اگر روزي فرصتش را پيدا كنيم همون كار رو مي كنيم. شكنجه گر در اتاق امنش به زنداني فحش ناموسي مي ده و بعضي از ما دستمان چون به اون اتاق امن نمي رسد طور ديگري خود را نشان مي دهيم

و چه بهتر كه لينك برنامه وي او اي را دوستان اينجا بگذارند و شنوندگان قضاوت كنند. انجماد ذهني فقط مال اون شكنجه گر نيست. طالبان مي گفتند اگر ريشت از مشت كوتاه تر باشد تو كافري و اينطوري قضاوت مي كردند و كافران را كتك مي زدند. اين شيوه تحليلشان بود. حالا همين شيوه تحليل را مي‌توان در جاهاي ديگر هم پيدا كرد، هر چند ظاهرش خيلي شيك و تميز باشد. مثلا يك نفر به اداره برخورد با اديان مي گويد اگر شما به من حقانيت خود را ثابت كنيد من با شما همكاري مي‌كنم، و بعد هم مي گويد كه حقانيتي در كار نبود. آنوقت يك تحليل مي شود اينكه پس اين شخص شكنجه گر بوده خودش! اين تحليل گر اگر در موضع قدرت قرار بگيره تبديل به همان طالبان و اطلاعات و ... مي‌شه و از نظر خودش داره بهترين كارها رو مي كنه

البته خوب اين احتمال هم مردود نيست كه مزدك يا پروين كرد، خود هويتهايي مرتبط با اداره برخورد با اديان يا جايي شبيه به آن باشند. به عنوان يك احتمال (و اگر اين احتمال صحيح نيست من صميمانه از اين دو معذرت مي‌خواهم)موضوع را ببينيد چقدر ظريف است. مزدك به عنوان نمادي از ايران باستان، تحليلش اينقدر خطي و صلب و منجمده. چه كسي اين وسط تخريب ميشه؟ علاقه مندان به هويت اصيل ايراني. يا از آن ظريف تر «پروين كرد» نامي ايراني منسوب به هموطنان عزيز كرد، دارد با دشنام هاي شرم آور به كسي كه با عقيده‌اش مخالفه چهره اين طيف از مردم را خراب مي‌كنه...

ناهید

پشت پرده برکناری مدیر رادیو زمانه

مهدی جامی قبل از گرفتن مسئولیت در رادیو زمانه در رادیو بی بی سی لندن کار کرده است. خوداو، شخصیت و برخوردش مورد سئوال خیلی ها بود، من برکناری او را از مدیریت رادیو زمانه قدمی بجا ارزیابی میکنم، گرچه بودجه رادیو زمانه با کمک خانم فرح کریمی از وزارت امور خارجه هلند تامین میشود، خط حاکم براین رادیو در جهت منافع جمهوری اسلامی دور میزد. جمهوری اسلامی خود دارای منابع تبلیغی فراوانی در خارج کشور است، دیگر چرا دولت هلند از مالیات که پول مردم زحمتکش آن کشور است، به نفع سیاستهای جمهوری اسلامی خرج کند؟

به اعتقاد من نبود این رادیو بهتر از بودنش است.

یک ایرانی

پشت پرده برکناری مدیر رادیو زمانه

نمی دانم چرا اصل کامنت من ضبط نشد و تنها مقدمه اش درج شد. یک بار دیگر اصل کامنت را که خوشبختانه ضبط کرده ام در اینجا قرار می دهم : این هم شاهدی که از غیب رسید. منظورم شاهد کامنتی است که اینجانب زیر مطلبی به نام« اخباری که از بی بی سی پخش نمی شود!» نوشته بودم. در همین سایت در اینجاست: http://www.iranglobal.dk/I-G.php?mid=2&news-id=47… بخوانید و خودتان قضاوت کنید یک ایرانی الاصل که پاسپورت انگلیسی دارد و سال ها درخدمت خبرگزاری خیلی خوشنام انگلیسی یعنی بی بی سی بوده ، سر از هلند درمی آورد و رئیس یک رادیو فارسی زبان هلندی می شود.

اما گویا حقوق این کارمندانگلیسی رادیو هلند کفایت مخارج و اهل و عیال ایشان را نمی کرده که ناگهان سر از وزارت ارشاداحمدی نژاد درمی آورد!

و بعد که یکی از همکاران و زیردستان این قضیه را تاب نمی آورد و استعفا می دهد،

(قبول کنید که چنین کـِیسی کاملن استثنایی ست واگر به خاطر همکاری و همراهی و همآهنگی مسئولان ، با سیاست های گوناگون اقتصادی و سیاسی رژیم اسلامی کارمندان رادیو های خارجی استعفا می دادند تا امروز احدی در رادیو فرانسه و رادیو آلمان و رادیو بی بی سی باقی نمانده بود! بنا بر این دم این کارمند مستعفی رادیو زمانه گرم!)

خلاصه بعد از استعفای این کارمند جریان قضیه به روزنومه جات هلند عود می کند و سر و صدابلند می شود و مالیات دهندهء هلندی ـ به حق ـ از طریق روزنامه نگاران کشورش اعتراض می کند که چرا مالیات او را در یک رادیو فارسی زبان خرج سیاست های خبری و فرهنگی ملاهامی کنند.

و دنباله کار هم البته به جای جالب و پر هیجانی می انجامد و جنگ مارکس و محمد علت اصلی اختلافات وانمود می شود:

توضیح آن که روزنامه نگار انگلیسی در جایگاه رئیس رادیو زمانه دعوی اسلامپناهی می کند و دشمنان عقیدتی دین را عامل آشوب معرفی می کند و فریاد وااسلاما سر می دهد!

عجیب نیست؟ نه ، جان هر پیغمبری که به او کولی می دهید این موضوع عجیب نیست؟

این مستر ژامی دینداری خودش را سپر کدام بلا می کند؟ سپر درزکردن اخبار سفر به ام القرا و دیدار اوباش حاکم یا سپر دفاع از شریعت و ایمان در برابر کفر و هجمهء ایدئولوژیک آته ئیست ها و ماتریالیست ها؟

می بینید که وقتی سر کلاف گم و گور را باز می کنید قضایامی توانند به چه جاهای جالب و باریکی کشیده بشوند اما بنده که نه سر پیازم و نه ته پیاز بیش ازاین وقت ندارم تا به اختلافات صنفی و رقابت و دعواهای برخی ایرانیانِ چندین ملیتی بر سر شغل در رادیو تلویزیون های بیگانه بپردازم.

روانشناس هم نیستم تا چنانچه برنامهء پیش نهادی من برای اجرای رادیوی روان درمانی مرتبط با انواع و اقسام بیماری های وطنی و برون وطنی پذیرفته نشد . دانش فلسفی و روانشناسی پست مدرنیستی خود را تلافی جویانه به کار بگیرم و ضمن مقالات مدرنیستی و اولترا مدرنیستی مدیر کله پا شده یا درحال کله پا شدن را روی کاناپهء آنالیز فرویدیستی ویونگیستی و لاکانیستی بنشانم!

پس در این لحظه با خوانندگان گرامی خدا حافظی می کنم و امیدوارم اگر درمیان آنها کسی هست که پروندهء شغلی و استخدامی در بعضی رادیو تلویزیون های بیگانه به امانت گذاشته ، از این چند تا کلوم خُلصّ و راست حسینی یک ایرانی دلخور نشود !

این شکم بی هنر پیچ پیچ

صبر ندارد که بسازد به هیچ !.

فرهاد

shirinlove@yahoo.com

پاسخی به‌ آقای کورش زعیم ! من جزو ملت شما نیستم

اقای صوفی زاده با عرض معذرت باید بگویم که من هیچ منطقی در این نوشته شما نمیبینم که اتاتورک را میهن پرست بنامید و رضا شاه را خائن!!! این نشان از کینه شخصی شما دارد نه سخن سیاسی و یا منطقی!!! در ضمن من خودم ترک هستم ولی مثل اینکه شما دوست دارید فقط ترکهائی را ببینید که به فارسها و مظاهر فرهنگی ایران توهین میکنند!! نه عزیز امثال من هم در ان مملکت کم نیستند که هم به ترک بودن خود میبالند و هم به ایرانی بودن خود با در نظر گرفتن تمام نقاط منفی و مثبت.

کامران

دانشگاه جولانگاه اطلاعاتی ها و قداره بندان نیست

استاد ارجمند جناب اقای دکتر ملکی درود و سپاس فراوان حکومت دیکتاتوری دینی شمارا که رئیس دانشگاه تهران بودید به زندان انداخت و شکنجه نمود ولی خوشبختانه شما استوار و با ایمان برای دفاع از حق و آزادی قلم میزنید و استبداد ولایت فقیه را افشا و رسوا می نمائید. هزار افسوس و اندوه که ریاست این کانون آزادی را به آخوندی شرور به اسم شیخ زنجانی سپردند و اکنون یک مهره بد نام وزارت ترور وشکنجه اطلاعات به اسم رهبر انجا را کنترل میکند. حکومتی که یک روضه خوان بیسواد خامنه ای حاکمش باشد معلوم است که این تفاله های امنیتی و سرکوب رئیس دانشگاهش باشند و کردان وزیر کشور و حسین بازجو مدیر کیهانش. پیروز باشید

ناصر مستشار

خاطرات کردان از دوران دانشجویی در آکسفورد

اول اینکه روزی اول که دکترای قلابی کردان توسط روح الله حسینیان (نشان از تضاد های درونی رژیم است) کشف شد او بسرعت گفت : بنده دکترای خود را از آکسفورد لندن گرفته ام این در حالیست که آکسفورد شهری است مستقل ودانشگاه آکسفورد در لندن شعبه ندارد! دوم اینکه روز انتخاب او بعنوان وزیر کشور با رای بسیار شکننده و کم ،وی پس از انتخاب شدن به تقلید از احمدی نژاد (هاله نور) اعلام نمود که مجلس آنروز نورانی بود اما معلوم نیست آیا روز خلع او از وزرات کشور باز هم همان مجلس نورانی بود!

هادی صوفی زاده‌

grdako@yahoo.com

پاسخی به‌ آقای کورش زعیم ! من جزو ملت شما نیستم

فرهادجان! درپاسخ به‌ کامنت قبلی شما آقای پیشه‌وری راروسهاکشتندویا درجریان سانحه‌ رانندگی کشته‌شد ویاهرگونه‌ دیگر هیچ تغییری درصلابت ورسالت سیاسی ایشان نمی کاهد. و بابک خرمدین راترکهادرتبریزباهرانگیزه‌ای که‌مورداحترام آنهاست آن است که‌هست. سکیولار است، ترک تبار است، سنبل فرهنگی است، سنبل سیاسی است، برای آنان محترم است و همه‌ هم مثبت هستند. وامادرارتباط باکامنت بعدی باید بگویم که‌‌

شمانباید شادروان قاسملو وزنده‌یاد دکتر شرفکندی را بارضاشاه‌ ومحمد رضاشاه‌مقایسه‌ کنید.هردو شهیدمانطور موقت درغربت به‌خاک سپرده‌شده‌اند واما اگر روزی کردستان به‌ آزادی رسید، مثل زنده‌یاد مصطفی بارزانی با آغوش وطن بازخواهند گشت. دوست دارم بدانیدکه‌ پایگاه‌مردمی آنان برکسی پوشیده‌نیست و پایگاه‌ مردمی آنان رامی توانید درعرق ملی خلق کرددرک نمائید. قطعه‌ شعری درادبیات کردی هست که‌ می گوید "نامرن ئه‌وانه‌ی واله‌دلی میلله‌تا ئه‌ژین" یعنی نمی میرند کسانیکه‌دردل ملت هستند.

مشکل رضاشاه‌ ومحمدرضاه‌شاه‌ دراین است که‌ آنان بهترین انسانها رامظلومانه‌ به‌ بهانه‌ میهن ستیزی به‌ جوخه‌اعدام سپردند و چنان بادروغ عشق به‌ میهن را به‌رخ دیگران می کشیدند که‌ گویی شکی در میهن پرستی آنان نبود. وآنقدر که‌ درمقابل مردمان ایران سنگدل بودند، درمقابل بیگانگان ترسو و تسلیم پذیر. مصطفی کمال آتاتورک را می توان میهن پرست نامید، گاندی میهن پرست بود، نلسون ماندلا میهن پرست بود، قاضی محمد میهن پرست بود که‌ هنوز هم مورد احترام مردم خود و جهانیان هستند.

تصویر فقر درکردستان دررستورانهای آبیدر دیده‌نمی شود بلکه‌ درک فقر را باید در بطن جامعه‌ جستجونمود. آمارها هم تااندازه‌ای می توانند شبح فقردرکردستان راتوضیح دهند.

زنده‌باشید وامیدوارم توانسته‌ باشم دیالوگ سالمی را باشما درمیان گذاشته‌باشم.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.