رفتن به محتوای اصلی

جو سازی عليه راديو فردا و برنامه فارسی راديو آمريکا
09.04.2008 - 12:21

انتخاب کامنت ها و تنظیم از کیانوش توکلی:

مراقب سلامت سايتتان باشيد

اعتراض کنگره امريكا به رسانه های فارسی زبان آمریکا

مراقب باشيد. اين مطلب را مجاهدين برای شما فرستاده اند. واشنگتن تايمز (که هيچ ربطی به واشنگتن پست ندارد) روزنامه بسيار محقری است در آمريکا که به وسيله بخشی از نئو کان ها اداره می شود، و فعلا اصلی ترين وظيفه اش کمک به بر افروختن جنگ عليه ايران است. تلاش های زيادی کرده است تا عناصر مجاهدين را که به عنوان عوامل و جاسوسان و ابزار های دست نئو کان ها از طرف کارفرمايان مشترک اين روزنامه و مجاهدين به کار گرفته می شوند مطرح کند. اين روزنامه سوابق بسيار خاصی در رابطه با جو سازی عليه راديو فردا و برنامه فارسی راديو آمريکا دارد. اما نه از موضع دفاع از منافع مردم ايران يا مثلا طرح مشکلات واقعی مردم. بلکه از موضع حذف کسانی که خواهان حمله به ايران نيستند از اين راديو ها و همچنين دعوت نکردن از کسانی مثل دکتر منصور فرهنگ و ديگران. و در عوض، دعوت کردن از عوامل مجاهدين مثل حسن داعی الاسلام و يک نفر ديگر که اسمش را نمی آورم.

اربابان مشترک اين روزنامه محقر و مجاهدين محقر تر از آن، در اين کار تا به حال موفقیت هايی هم کسب کرده اند. از طريق شانتاژ و تهديد گردانندگان رادیو فردا و صدای آمريکا. حتی برنامه ها را طوری تنظيم کردند که هروقت از حسن داعی الاسلام دعوت شود در مقابل او يکی از افراد لابی رژیم قرا بگيرد تا در ذهن شنونده اين فضا ايجاد شود که حق با اولی است. در حالی که هردو ناحقند و هردو دشمن مردم ايران.

بنا به اطلاعات صد در صد موثق من، مجاهدين از آن جا که به بی اعتباری خودشان و سايت هايشان و عوامل شناخته شده اشان واقفند، تلاش سازماندهی شده ای را برای نفوذ به سايت های مستقل آغاز کرده اند. اگر لازم باشد می توانم در اين باره بنویسم. مراقب سلامت سايتتان مخصوصا در اين روز ها باشيد.

علت نام نبردن از آن شخص ديگر، به دليل حفظ حرمت او بوده است. مخصوصا اين که او تفاوت های کيفی با امثال حسن داعی الاسلام و کارفرمايان اين فرد که خودشان گوش به فرمان اوامر کسانی هستند که صاحبکاران روزنامه بسيار کوچک و محقر واشنگتن تايمز (با واشنگتن پست اشتباه نکنيد) دارد.

ضمنا از آنجايی که مجاهدين همه چيزشان روی دروغ و دوز و کلک استوار است، اعتراض يکی از کار فرمايان خودشان در آمريکا ( تام کوبورن ) که عضو کنگره هم هست را به عنوان اعتراض کنگره معرفی کرده اند. بدبخت آن کسی که از مردم رانده شده است و آينده سياسی خودش را از نئوکان ها گدايی می کند. حتی به بهای ويران شدن ايران. يک وقت شايد لازم شود که در باره روابط اين روزنامه کوچک و اربابان آن با مجاهدين بنويسم. نمی دانم شما چه قدر از بحران هايی که مجاهدين با ترجمه اخبار راديو فردا و مخصوصا برنامه های بخش فارسی تلويزيون آمريکا برای همان سناتور و چند نفر ديگر از کارفرمايانشان برای اين دو رسانه و مهمانان مخالف جنگ و در همان حال مخالف رژیم آن ها وجود آورده اند با خبريد. ماجرا مفصل است و در حد يک کامنت نيست.

سام قندچي

دوست عزيز آقاي ح -ک با درود،

من رشيدي مطلق را نميشناسم و از مطلبي که به آن اشاره ميکنيد هم اطلاعي ندارم. ولي با حرف شما موافقم که نميشود گفت مسأله دين نيست و سياست است البته فکر نميکنم منظور آقاي همايون هم اينچنين باشد و تصورم اين است که عبارت آخر مقاله شان هدفش تأکيد بر دليل سياسي و نه ديني داشتن موضوع مورد بحث مقاله شان است.

ولي جدا از مقاله ايشان بنظر من من بحث شما تأکيد بر موضوعي است که از سوي هم منقدين مذهبي و هم آنها مه در پي عدم نقد مذهب هستند مشترک است و آنهم مساوي قرار دادن شعائر جنايتکارانه مذهبي و شعائر ديگر مذهبي است. مثلاً شعائري نظير قمه زني، سنگسار، قطع عضو، پرتاب همجنسکرا از سخره، کشتن مرتد و يا آنگونه که بعضي قبل از حتي رژيم اسلامي در خانه شان ميگفتند که مسلمان وطيفه دارد بجه خود را درصورت ترک اسلام گردن بزند همگي شعائر جنايتکارانه هستند و به سياست و رژيم هم ربطي ندارند حتي لزوماً به اسلام هم ربطي ندارند و يزيديان در کردستان عراق همين تازگي يک دختر را سنگسار کردند. اين شعائر چه در صورت آميختگي به سياست و چه غير آن بايستي از سوي همه کس و بويژه از سوي مسلمانان تقبيح و محکوم شده و طرد شوند. اما شعائري نطير نماز چيزي نظير تأمل انديشمندانه هستند و حق يک نفر است ککه که عبادت کند يا نکند، با نماز عبادت کند يا نکند و به کسي صدمه اي نميزند.

در نتيجه بنظر من گفتن اينکه مسأله دين هم هست به اين معني نيست که همه چيز هر ديني را محکوم کنيم. حالا همه حرفها درباره پيغمبر اسلام هم از نظر تاريخي درست باشد اين چه ربطي به مسلمانان دارد مگر مردم با تاريخ خواندن مسلمان شده اند يا از اسلام دست ميکشتند. به هر حال بنظر من فرق زيادي بين يک مسلمان و اسلامگرا وجود دارد. اولي مثل ان است که در المان متولد شده اي و به شما بگويند آلماني ولي دومي مثل ان است که حتي اهل آلمان هم نباشي و تبعيت انجا را گرفته باشي و بخواهي همه دنيا را آلماني کني. تفاوت اين دو از زمين تا آسمان است. اولي اصلاً تعصبي ندارد وفقط مسأله اش يک سري شعائر و آداب و رسوم غلط است که بايد ترک کند. مثلاً در همين غرب هم خيلي از اين رسم ها داشته اند مثل سوزاندن مرتد در اتش که ترک کرده اند.

من در مقاله زير منظورم را مفصل تر توضيح داه ام:

http://www.ghandchi.com/366-Khamenei.htm

حالا بروم سر بحث ديگري.

حقوق اتنيکي مردم ايران بحث بسيار مهمي است. اينکه يک عده ميگويند که بحث هاي قومي و ملي در ايران را نئوکان ها راه انداخته اند و اين بحث ها اساساً در ايران مظرح نشده است، حتي اگر درست باشد بازهم دليل بر جلوگيري از بحث نيست. درگذشته هم در ساواک و سازمان امنيت هر کسي مخالف نظر دولت بود را ميگفتند مأمور روسها. امروز هم وزارت اطلاعات رژيم جمهوري اسلامي همين کار را با سلطنت طلب ها ميکندو کيگويد آنها مأمور آمريکا هستند. البته با همه مخالفين اين کار را ميکند. چرا؟ چون هم ساواک و هم وزارت اطلاعات ميخواهند به مأمورين خود اين برداشت را بدهند که دارند براي امنيت ملي کار ميکنند. در صورتيکه فرق اساسي ساواک شاه و وزارت اطلاعات جمهوري اسلامي با دستگکاه هاي اطلاعاتي کشورهاي دموکراتيک در اين است که از توان اطلاعاتي خود براي کنترل مخالفين سياسي خود استفاده ميکنند. به هر حال برچسب بيگانه به بحث ها زدن در ايران و بين اپوزيسيون هم تازگي ندارد.

در نتيجه بنظر من بحث نکردن موضوع حقو اتنيکي آنرا بيشتر و بيشتر خطرناک کرده و به موضوع نظامي چه تحت رژيم اسلامي و چه در ايران بعد از جمهوري اسلامي مبدل خواهد کرد. اگر يک گروهي اسلحهع برداشت و خواست جدا شود و قتي کشور چنين قوانيني ندارد البته بحث ديگري است همانطور که در رژيم گذشته يا در جمهوري اسلامي ميتوانند با مخالفيني که اسلحه بردارند بحث ديگري داشته باشند ولي کسي که بحث نظري دارد بنطر من بايد بحث شود و ازاد حتي اگر بحث وي جداشدن و تجزيه ايران باشد نبايد تحث عنوان اجنبي وي را خفه کرد.

بنظر من موضوع حقوق اتنيک اگر که به اندازه حقوق زنان شايد حتي بيش از آن براي يکپارچگي ايران ضروري است و عدم وجود آن است که ايران را نابود خواهد کرد. اينکه همسايگان بعث شوند مردم جدا شوند را من قبول ندارم. اگر مردم راضي باشند با هم باشند آنها را با زور هم نميشود جدا کرد . بر عکس اگر ناراضي با زور هم نميشود نگهداشت.

بنطر من اپوزيسيون ايران بايستي رزوشن درباهر موضوع حقوق اتنيکي بحث کند. من شخصاً فکر ميکنم هر گونه تجزي ه ايران به ضرر همه گروه هاي مختلف اتنيکي ايران است ولي اين را بايد با اقناء بحث کرد و نه با زور و تهمت. من نظرم را در نوشته کوتاه زير حتي درباره گروه اتنيک پارس زبان هم نوشته ام:

http://www.savepasargad.com/Nowrooz1387/ghandchi_…

مناطقي که بيشتر پارسي زبان هستند نيز بايستي حقوق اتنيکي يکديگر را درک کنند تا حتي تبعيض نسبت به يک اصفهاني در تهران هم براي ما تقبيح شود نه آنکه تبعيضات نسبت به مثلاً اذري ها را هم بي اهميت جلوه دهيم.

با احترام

کیومرث نویدی

جناب سام قندچی

می
بخشید که کامنتتان را دیر دیدم. از تعدد کامنت
ها بوده است. می
دانید که در بسیاری از زمینه
ها با شما هم
نظرم. در مورد اسلام فقط باید گفت که بسیاری از آموزه
های آن با مدرنیته سازگاری ندارند. آیا خواهیم توانست به یک اسلام فرهنگی امید ببندیم. همان چیزی که شریعتمداری مثلا نمایندگی
اش می
کرد و حضرات نامش را گذاشتند اسلام آمریکائی.

جناب تبریزیان

حتماً چنین است. باید به شدت مواظب رخنه
ای
ها بود. رژیم سخت می
کوشد که از طریق آنها سرگیجه و نفرت بیافریند.

رسیدن به یک نتیجة منطقی در زمینه
های مختلف مورد بحث راه قطعی مبارزه با نفوذی
هاست. آیا خواهیم توانست به یک پلاتفورم منطقی در مورد مسئلة ملی برسیم. شاید بشود. به هر رو مثل همیشه و همه جا همان سخن حافظ را باید آویزة گوش کرد:

گرچه وصالش نه به کوشش دهند.

آنقدر ای دل که توانی بکوش.

بلخی

در قدم اول هر گرايش سياسی بايد خود را سازماندهی و يا بهتر بگويم ساماندهی کند. هرگاه چند بلوک کمابيش سازمانيافته بوجود آيد در انصورت همکاری و همراهی ميان آنان برای دمکراسی آسان تر می شود.

بدترين اقدام آنست که کسانی که نمی توانند حتی يک تيم دو سه نفره کارآمد از همفکران خود تشکيل دهند، قرار به جلو کنند و ادعای رهبری 70 ميليون ايرانی را داشته باشند. اقدامی که جز افزايش تشنج و بی اعتمادی سودی ندارد. آقای گرگين در بالا نشان داد که تيم رضا پهلوی حتی در حد يک دانش آموز 16 ساله توان نوشتن يک بيانيه فارسی را ندارند. دستگاه رضا پهلوی دچار ناکارآمدی مطلق ( ونه نسبی) است. اما چاره چيست؟ چگونه می توان از پتانسيلی که نهاد سلطنت دارد برای کمک به دمکراسی استفاده کرد.

تنها راه آنست که خود آقای گرگين که علاقه مند هستند دست بکار شوند کوشش می کنند يک تيم 5 نفره از طرفدران جدی سلطنت درست کنند و از اين طريق به شاهزاده کمک کنند.

برای بدست گرفتن رهبری هفتاد ميليون ايرانی لااقل بايد نشان داده شود که رهبری هفتاد نفر را به طور جدی داريم.

خوب که دقت کنيد خواهيد ديد که از نظر نويسنده، دشمن اصلی نطام دمکراسی در ونزوئلا است. نگرانی اصلی نويسنده آنست که نکند دمکراسی در ونزوئلا انقدر قوی باشد که هوگو شاوز نتواند آنرا زير پا بگذارد و مانند کوبا ديکتاتوری برقرار کند.

اين يک نمونه ديگر که بسياری از روشنفکران ما هنوز از آرمان ديکتاتوری پرولتاريا دست برنداشته اند

کیومرث نویدی

آقای آرش گرگین

فکر نکنید با شما لج افتاده
ام و می
خواهم ایرادبارانتان کنم. پاسخ مقاله
ای را که در پاسخ به نظریات من نوشته
اید به زودی خواهم داد و خواهید دید که مسئلة من رسیدن به توافق است نه دامن زدن به اختلافات.

و پس این را یک تذکر غیردشمنانه (دست
کم) بدانید. سالها پیش مصاحبة مفصلی با شاهزاده انجام دادم که در «دیدار" چاپ شد. یک پرسش من این بود:

در ایران انقلابی شده است و شما دیگر قانوناً شاه نیستید. چرا اجازه می
دهید هوادارانتان شما را اعلیحضرت بخوانند.

پاسخ ایشان این بود:

آقای نویدی من چکار کنم با این کاسه
های داغ
تر از آش؟

در عین حال پیشنهاد می
دهم چه شاهی به ایران بازگردد و چه یک جمهوری سکولار آنجا برقرار شود به جای این عنوان ناخورا با مدرنیته
ای که آدم را یاد عقرب جرار می
اندازد. عنوان شاه یا رئیس جمهور «شهریار" باشد. ولی اگر هم این پیشنهاد مورد قبول قرار گیرد،شاهزاده رضا پهلوی کنون شهریار نیستند، مگر این که مردم ایران ایشان را به این مقام برگزینند. البته شاید شما شهریاری ایشان را هم از اموری می
دانید که به حیطة خرد ناب کانتی متصل است و خلقً
الله را در باب آن اجازة چون و چرا نیست. این سخن دیگری
ست.

جنبش

برداشتی از بیانیّهءِ جنبش آذربایجان

نقل از بند 8 نوشته:

اگر فردا حزبی تأسیس شد که برنامهء جدایی استانهای: [ غرب، جنوبِ غربی، جنوب، تا خلیج فارس، با بخشی از ایران مرکزی] را که زادگاهِ پارسیانِ پارسارگادی و انشانی است، که زادگاهِ زبانِ پارسی، تمام منابع نفتی و گاز، و تقریبأ تمامی آثار باستانی آنتیکِ ایران را در خود دارد را مطرح خواهند کرد، پس از آن با انتخابِ یک سیستم حکومتی مدرن نام: [ پارزا، یا همان پارس] را بر این سرزمین خواهند گذاشت. در آن صورت برای دیدار آرامگاهِ کوروش و داریوش کبیر با بناهای تاریخی در این جغرافیا باید درخواستِ ویزا کنند.

لابد این حزب را هم جنابعالی تاسیس و رهبری خواهند کرد و رهبر آن سرزمین مدرن هم شما خواهید شد.منبع ارتزاق و الهام امثال شما، نتنها پوسیده وحتی خطرناکترین فاز پریشانحالی هم هست .

در پایان حیف از صفحات ایران گلوبال که به چنین نوشته ای اختصاص یافته است

همايون

سوسياليسم دمکراتيک شالوده آرمانی سوسيال دمکراسی ست!

يک وجه بارز اقتصاد سوسيال دموکرات در اروپا، که در اين مطلب به آن اشاره نشده، موضوع تقسيم بندی صنايع و مالکيت دولتی بر آنچه "صنايع مادر" اطلاق می شد، است.

...ورشکسته شدن صنايع وابسته به دولت در اروپا و راه حل های خروج از بحران {مشارکت با/واگذاری به بخش خصوصی} پايه های اقتصادی سوسيال دموکراسی اروپا را سست کرد. جهانی شدن هم امکانات و هم چالش های تازه ای را در مقابل سوسيال دموکراسی قرار داد و در نتيجه زمينه های بروز ايده هايی تازه و تغييراتی در خط مش را بدنبال داشت. تغييراتی که کماکان ادامه دارد.

تا آنجا که به جامعه ای چون ايران مربوط می شود، ايده های سوسيال دموکراسی در زمينه اقتصادی با سئوالاتی مربوط به موضوع مالکيت دولت بر صنايع انرژی {يک فکر کلاسيک اقتصاد سوسيال دموکراتيک}، و پرداخت مخارج "عدالت اجتماعی" و مسئله "ماليات ها" روبروست. نظر شما در مورد مالکيت دولت بر صنايع مادر و بطور مشخص صنايع گاز و نفت چيست؟

sara

 

baraye man shabahta miane sanzur dar iran wa dar site zamaneh jaleb ast keh aghaye Baradari tashrih midahad. dishab didam keh site haftan ham sari in maghaleh ra az listesh hazf kard. hatman dustan az rabeteh khub site zamneh wa haftan khabar darand. in karha alamate tars az maghaleh aghaye baradari wa talash baraye jologhiri az bayane an ast. Aya in ravabete sonti khatarnak nist keh aghaye baradari dar in maghaleh naghd mikonad. mamnun keh ru harfetun vaystadid wa behkhatere poole maghaleh wa jaye gharmo narm sokut nakardid. ageh faghat 2 ta digeh az in hamkaranetan tu site zamenh jorate shoma ra dashtand, angah in etefaghat nemioftad. ama darigh az jorate modern wa shojaate madani

سامان باربد

آقای برادری گرامی

خواسته اید که خوانندگان نظر بدهند. شاید این نظر هم بد نباشد، بی آنکه از علاقه ء من به نوشته های شما کم شود، این نوشته هیچ حرف مرکزی ندارد. همه اش اعتراض است و اعتراض به دیکتاتوری، که می توانست کدام گره ها را باز کند. اما شما به جای آن یک اصل درست مدیریت در هر سازمان به نام اصل وحدت فرماندهی را زیر سئوال برده اید که ربطی به دیکتاتوری سیاسی ندارد و اتفاقا مثبت است. من بر این باور هستم که باید نوشته ء شما چاپ می شد. اما دلایلم اینها نیست. یکبار یک کامنت ارزشمند از کسی (احتمالا مینا ملکی) خواندم که کلماتش دقیقا یادم نیست تقریبا این بود که: فرض کنید سالنی را برای بسکتبال در نظر گرفته اند، دیگر کسی نمی تواند برود بگوید من می خواهم اینجا ژیمناستیک کار کنم و اگر اجازه ندهند، اعتراض کند که اینجا دیکتاتوری حاکم است. من گمان می کنم که نوشته ی شما در همان حوزه ء زمانه بوده. باید چاپ می شده. در آنجا نکات مهمی را همیشه تازه به تازه طرح کرده اید اگرچه، تکرار نام یا جمله ای یا مفهومی، ممکن است در نظر بعضی ملال آور باشد. ضمنن مقدمه ء همین نوشته ی شما قدری "قلمفرسایی" ست. حدس می زنم چرا. توضیح بدهی روده درازی توضیح ندهی پیچیده! با شما همدردی می کنم. ضمنن همیشه فکر می کردم سانسور یعنی حذف تکه ای از اثر که بقیه اش در اختیار عموم قرارگیرد ونه حذف یا در اختیار قرارندادن اثر.

hamid

 

روان‌کاوی «سانسور" در سایت زمانه و مقاله آقای جامی (1)

با سلام اقاي جامي .در رابطه با نوشتار شما ميل دارم چند نكته را با شما در ميان بگذارم.اول بايد بگويم كه در رابطه با طولاني بودن مقالات شما من با خانم دولتشاهي موافق هستم ,مثلا همين مقاله مقدمه 180 خط است كه واقعا طولاني است و وقتي خود مقاله را ميخواني متوجه تكرار خيلي از نكات مقدمه براي بار دوم ميشويد.دوم اين طولاني شدن باعث ميشود كه خواننده خسته بشود وعلاقه اي براي ادامه دادن نداشته باشد.سوم زمانه فرهنگ كوتاه و مفيد نوشتن سالهاست در غرب جاي باز كرده, بخصوص بعد از انقلاب اينترنتي. فراموش نكنيد كه اكثريت خوانندگان شما در خارج ايران هستند.نقل از شما : ..تنها گریبانگیر من و مقالات متفاوت من نیست بلکه قربانیان دیگری نیز داشته است که بایستی خودشان به دفاع از خویش بپردازند.حالا سوال من اين است اگر شما اطلاع داريد كه اين اجهاف در حق كسان ديگري هم شده چرا مشتركا يك نامه اعتراضي براي مسلولان بالاتر اين اقا و مطبوعات نمي فرستيد؟تجربه 29 ساله ايرانيان را كه نبايد دوباره تكرار كرد تظاهرات به زبان فارسي و اعلاميه فارسي ,مراسم سالگرد فارسي.در پايان ممنون از اطلاعاتتان.

کیومرث نویدی

مهدی جان استعدادی شاد.

دستت درد نکند. اما عزیز این خط چیست که به جای نیم
فاصله می
گذارید شماها. نیم فاصله را خیلی راحت می
توانید روی یکی از شستی
های شیفت بگذارید. از این قرار:

اول استارت

بعد سیستم اشتویرونگ

بعد کی
برد لی
آوت منی
جر

بعد مد فارسی و نه لی
آوت فارسی (کامپیوتر هم باید روی مد فارسی باشد)

شمای تاستاتور با حروف فارسی ظاهر می
شود که پشت آن هم خزانة حروف و نشانه
ها قرار دارد. با هر کلیک روی یکی از آن دو (روی تاسته
ها کلیک نکن)دیگری پشت قرار می
گیرد.

بعد یک شستی را با شیفت انتخاب می
کنی.

بعد می
روی روی منوی پشتی (خزانه) و ساب
ست را می
بری روی شمارة ۳۲(سی و دو)

بعد روی یکی از خانه
های خالی همان خزانة شمارة ۳۲ کلیک می
کنی. این به این معناست که شستی
 (با شیفتی یا با یک اف) که انتخاب کرده
ای همان فضای خالی را نمایندگی خواهد کرد. به همین صورت می
شود همة حروف را جا به جا کرد و یا علامتهای تازه را فراخواند.

بعد اُکی را می
زنی

کامپیوتر روشن خاموش می
شود.

از آن پس یک نیم فاصله داری برای آن که اجزای کلمه به هم نچسبند. مثال:

رزم
آرا که بدون نیم
فاصله می
شود رزم آرا (و همین نیم
فاصله)

آسمان
خراش که بدون نیم
فاصله می
شود آسمان خراش

و خود می
شود و می
رود و......

امیدوارم از تو بیشتر بخوانم.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.