رفتن به محتوای اصلی

واقعاَ این حرفها از تو بعیده!
09.03.2007 - 15:50

آیدین تبریزی

مطمئنا سانسور با هر بهانه ای که باشد، محکوم است. ملی گرایان افراطی ترکیه که در برخی دادگاهها نفوذ دارند با توسل به ماده 301 قانون جزایی، آزادی بیان را نقض می کنند. یکی از درخواستهای اتحادیه اروپا از ترکیه حذف این ماده از قانون جزایی است که امید می رود با فشار گروههای دموکرات ترکیه به زودی حذف شود. اما واقعا نمی دانم سانسور بخش فارسی بی بی سی در این خبر را که از بخش انگلیسی بی بی سی ترجمه کرده است، چه می توان نامید؟!

بخش سانسور شده خبر:

http://news.bbc.co.uk/2/hi/europe/6427355.stm

According to Turkish media, there has been a "virtual war" between Greek and Turkish users of the site, with both sides posting insulting videos. The clip prompting the ban reportedly dubbed Ataturk and Turks homosexuals.

ترجمه: "براساس گزارش رسانه های ترکیه، یک "جنگ مجازی" بین کاربران ترک و یونانی این سایت (یوتیوب) وجود دارد که هر دو طرف ویدیوهای اهانت آمیز را در سایت قرار می دهند. کلیپی که باعث فیلتر شدن سایت شده آتاتورک و بقیه ترکها را همجنس باز معرفی کرده است."

سانسور کردن این بخش از خبر با هدف ایجاد ابهام در مورد دلیل تصمیم دادگاه در ذهن خواننده و احیانا القای اینکه ترکها تحمل کوچکترین نظر مخالف و انتقاد را ندارند، انجام شده است. هدف من دفاع از سانسور انجام شده نیست که من با هر نوع سانسوری مخالفم بلکه هدفم افشای یک " جنگ مجازی" در برخی رسانه های فارس زبان است که با انواع ترفندها به دنبال سیاه نمایی اوضاع حقوق بشر در ترکیه هستند. البته هدف آنها ترکیه نیست، چون ترکیه ها که فارسی نمی دانند (و اگر هدف فقط ترکیه بود من وقت خودم را برای پاسخ گویی تلف نمی کردم!)، بلکه هدف ترکهای ایرانی هستند که هرگز نباید بتوانند سر خود را بالا بگیرند و با افتخار بگویند ما ترک هستیم، بلکه همیشه باید احساس کنند که ترکها به صورت ژنتیک عقب مانده و ضد حقوق بشر هستند و حتی پیشرفته ترین کشورشان هم که کاندیدای اتحادیه اروپا شده، بدتر از جمهوری اسلامی است!؟

اگر متن انگلیسی خبر را با فارسی آن مقایسه کنید می بینید که آنها پس از حذف جمله ای که من آورده ام، برای اینکه خبر بسیار کوتاه نشود این توضیح اضافی را نوشته اند: " شرکت اينترنتی گوگل در سال ۲۰۰۶ میلادی يوتيوب که یکی از پرطرفدارترین وب سایت ها در شبکه جهانی اینترنت است را به بهای يک ميليارد و ۶۵۰ ميليون دلار خريداری کرد." آقای کردی چرا طاقت شنیدن حقایق را ندارید؟ چرا از دیدن تصویر خود در آینه آشفته می شوید؟! مطمئنا هیچ فارسی فکر نمی کند که ترکها چهارپا و دو گوش دراز دارند ولی حتی تحصیل کردگانی مثل کارکنان بخش فارسی بی بی سی هم فکر می کنند که ترکها آنقدر نادان و بی خبر از دنیا هستند که نخواهند توانست شیطنتهایشان را در اینترنت پیدا کرده و افشا کنند!؟ اینها شیوه های مدرن شیادی رسانه ای است و از پیشرفته ترین متدهای روانشناسانه برای تاثیر بر مخاطب استفاده می کنند تا مبادا خللی بر کلیشه های ضدترک در ایران وارد شود. آیا فکر می کنید که چرا جوانان محله های به اصطلاح باکلاس! شهر تبریز مانند محله ولیعصر، ترکی صحبت کردن را عار می دانند و نشانه بی کلاسی؟ چرا طبقه مرفه و تحصیل کرده در ارومیه، زنجان و بویژه زنان از اینکه ترکی حرف بزنند احساس شرمساری می کنند؟! اینها نتیجه استمرار همین سیاست هاست. آقای کردی مقاله جدیدتان را نخوانده بودم پیوندتان را با بنیادگرایان اسلامی تبریک می گویم! شما از چه هراسیده اید؟ حقیقت در آذربایجان چیز دیگری است و اگر خردادماه 1385 نبود، هر رفراندومی در آذربایجان حتی برای آموزش زبان مادری با رای منفی مردم روبرو می شد! چون به آنها باورانده شده بود که ترکی زبان کوچه و بازار و غیرعلمی است. ترکی زبان غیرت مردسالارانه و فارسی زبان علم، هنر، مدرنیسم، فمنیسم و ... است!؟

خانم شراره محترم،

حق کاملا با شماست و اصولا اگر کشور ترکیه دیکتاتورترین و بی رحم ترین کشور دنیا هم می بود، نباید در داوری دیگران نسبت به هویت من که آن را ترک ایرانی می دانم، تاثیری می داشت ولی ذهن انسانها با کلیشه ها تسخیر شده و کمتر کسی است که بتواند ادعا کند هیچ کلیشه ای در ذهنش جای نگرفته. نباید حقایق را مخفی کرد بلکه باید به جنگ کلیشه ها رفت. کمتر مردی است که در نهان خود معتقد نباشد که زنان از توانایی های ذهنی پایین تری برخوردارند حتی اگر به خاطر حفظ وجه روشنفکری آن را بیان نکند! اکثر ایرانیان، چه ترک، چه فارس معتقدند که عربها هنوز هم همان عقاید دوران جاهلیت را دارند! هیچ عرب روشنفکری وجود ندارد همه عربها تروریست و طرفدار القاعده اند... از هرکسی بپرسی شکی نخواهد داشت که ضریب هوشی ایرانیان از عربها که سهل است، از ژاپنی ها هم بالاتر است! حال اگر داخل کشور بیاییم، اکثر فارسها خود را بسیار داناتر و عاقلتر از بقیه می دانند و با ضریب هوشی بالاتر و همین در مورد دیگران هم صادق است. این کلیشه ها از کجا نشات گرفته است؟ آیا غیر از این است که همیشه در ایران، عربها و ترکها را خونخوار، وحشی و آریائیان را نجیب و با فرهنگ معرفی کرده اند؟ آیا این کلیشه ها از دهها سال خبررسانی مغرضانه برضد کشورهای ترک و عرب منطقه ناشی نشده است؟ این چندمین باری است که من با سند و مدرک ثابت می کنم که اخبار بی بی سی مغرضانه است؟ چرا هیچ کس به سانسور اخبار در بی بی سی اعتراض نمی کند؟

اگر شما ذره ای انصاف داشتید به من حق می دادید که دادم از این همه بی چشم و رویی کسانی که خود را خیلی زرنگ فرض می کنند و دیگران را ابله می دانند، به هوا بلند شود! شما به من بگویید چرا بی بی سی آن جمله ای را که من آورده ام ننوشته آیا می خواسته خبر را خلاصه کند؟ پس چرا به جای آن جمله ای کاملا بی ربط را به آخر خبر افزوده تا ما را خ... کند که مبادا با دیدن اینکه خبر خیلی کوتاه است متوجه شویم که شیطنتی در کار است!؟ من بارها و بارها و به صورت روزمره این شیطنت ها را دیده ام و می بینم ولی تنها مواردی را که ایران گلوبال منتشر می کند، در اینجا مطرح می کنم. پس این من نیستم که بحث ترکیه را اینجا باز می کنم. از طرف دیگر من فقط بخش سانسور شده خبر بی بی سی را برای اطلاع خوانندگان آورده ام و معتقدم این حق خواننده است که اخبار را بدون کم و کاست بخواند.

شراره

اقای ایدین تبریزی من نمی فهمم اعمال ترکیه به شما چه ربطی دارد که سرت را بالا بگیری و یا پایین بیندازی. ترکیه یک کشور مستقل است و شما صرفا یه عنوان یک جهانوند همانمطور که در مقابل اعمال هر کشور دیگر شرمسار هستی یا نه در مقابل ترکیه هم همانطور است می توانید توضیح بدهید چرا ترکیه برای شما فرق می کند؟

دوستانی که از عمل فیلتر کردن سایت یوتیوب دفاع می کنید می توانید بگویید که چرا باید اصولا برای یک نفر چنان تقدسی قایل شد که توهین به او مجازات داشته باشد فرق این بند قانون اساسی ترکیه که برای اتاتورک تقدس قائل شده است با این عمل جمهوری اسلامی که مثلا هتک حرمت به رهبر مجازات دارد چبست؟ ما در چه قرنی زندگی می کنیم؟

محسن کردی

چرا مرغ های ِ همایونی یک پا بیش تر ندارند؟

جناب "سیامک ایرانی" آرمین سورن، (غریبه آشنا) و.... ای بابا.. آقاجان، خودتان انصاف بدهید، با سه تا اسم گوناگون می نویسید، با نگارشهای گوناگون می نویسید، با هر سه نام به مسائلی اشاره می کنید که به هم ربط دارند و به همه مسائل سیاسی و تاریخی و اجتماعی هم اشاره می کنید. آنگاه از خواننده انتظار دارید که هم نثر شما را زحمت بکشد و درک کند، و هم "نویسندگانش" را با هم اشتباه نگیرد. قربان من همینجا گاهی نوشته های حریفانی نظیر ساولان و آیدین را یکی می گیرم و گاه حتا بیاد نمی آورم که فلان نقل قول را ناصر مستشار کرد یا کیومرث نویدی یا دیگری. می بینید که چقدر مشکل در اطراف ما ریخته و شما هم بجای ساده گرفتن یکی به آن اضافه می کنید. زیر یک خم و کشتی و این حرفها جناب، حالا که به ما رسید دیگه قضیه واقعی شد و ما شدیم اهل زبان درشت و اصلا از "فهم و درک" زبان استعاره دیگر خبری نیست. این که من اینجوری گفتم و تو اونجوری گفتی وقتی از ما می برد که میتوان برای کارهای بهتری استفاده کرد و من اگر به این بحثها می پردازم از سر ناچاری است.

من از خوانندگان خواهش می کنم اینجا در دوکلمه یا یک سطر بنویسند که کدام نثر را برای امور سیاسی ترجیح میدهند نثری که آقای سیامک ایرانی بعنوان مثال در این مطلب بکار برده اند را راحت تر درک می کنند یا همین مقاله را که به نظر من بی دلیل پیچانده اید. قربان همه به اندازه شما وقت ندارند که بخواهند از پیچیدگی سخن شما لذت ببرند. من هم بسیار استقبال می کنم از اینکه شما به مسائل حزب مشروطه بپردازید. اما اگر فکر می کنید که بروید و به فرانسوی بنویسید بنده دربدر به دنبال مترجم می گردم که ببینم چه نوشته اید نه.. چنین کاری نمی کنم. سالهای سال است که من با منتقدان این حزب کل کل کرده ام و چیزی نمانده که بررسی نشده باشد. حال اگر شما نیز علاقه مند به مسائل ایران هستید و در مورد حزب مشروطه احساس مسئولیت میکنید و دلتان می خواهد انتقاداتی در راستای اعتلای این حزب بکنید، و در عین حال میخواهید نظر موافقان این حزب را هم بدانید برادر... راهش این است که به زبان ساده بنویسید اگرنه بجز معدودی که نه به شما علاقه ای دارند و نه به ما به مطلب شما نخواهند پرداخت و تازه بحثی هم نخواهند کرد. اما من حاضرم در پاسخ مسائلی که شما مطرح می کنید مقاله بنویسم و بحث کنیم به شرط آنکه مطلب را مختصر و مفید و خالی از کنایه و استعاره و زیبا نویسی و هنر و ادبیات بکار ارائه کنید و آن هنرهای تان را برای متون ادبی و مخاطبان دیگری نگه دارید. اگر هم علاقه ای به برخورد بنده ندارید بسیار خوب، ما هم نظرمان را برای خودمان نگه میداریم.

محسن کردی

ترکیه وب سایت یوتیوب را فیلتر کرد

"شخص من هم هیچ دشمنی با فارسها ندارم و مطرح کردن این بحث ها کار کسانی مثل آقای کردی است که به هر بهانه ای مرا جنایتکار می نامد و متهم به ایجاد دشمنی بین ترک و فارس!؟" - آیدین تبریزی

آقای آیدین تبریزی .. بنظرم من باید یا عینکم را عوض کنم و یا بروم پیش دکتر روانپزشک. این برای بار دهم است که من در مقابل شما لنگ میاندازم استاد! جدا که دستمریزاد.. ایولله... اوووس (کلمه احترام ژاپنی نسبت به استاد).

مزدک

سربازان گمنام

با درود جناب قوی دل !بنده در انسان دوست بودن شما هیچ شکی ندارم .نه من و نه دیگر مردمانیکه بمبارزه با اسلام و مسلمین بعنوان مجریان این دین ضد بشری برخاسته اند کاری با اسلام نداشتیم.ولی بدبختانه اسلام و اسلامیان بخود حق تجاوز بهر کسی و چیزی را میدهند.گفته اید که تعجبتان از اینست که چرا این مسلمانان در باربر این همه جنایت سکوت میکنند دوست گرامی اگر با یک یهودی صحبت کنید در عین اینکه ممکن است در بعضی موارد از اسراییل انتقادهایی بکند ولی در کل موافق دولت کنونی یهود است و سرزمینهای اشغالی را حق یهودیان میداند.دلیل اش واضح است زیرا برای یک مسلمان یا یک یهود تنها چیزی که اصلا ارزش ندارد جان انسانهاست.انسان آفریده الله و یهوه و درنتیجه بی اختیار است.تنها باید ثنا گوی آفریدگاری ستمگر و زشت رو و منذر و دهشتناک باشد.بگذارید تفاوت خدا در فرهنگ ایران را با الاه(الله و پدر اسمانی و الله..)از زبان استاد م.جمالی بیان کنم"اینست که معیارعمل و گفته و اندیشه ، در فرهنگ ایران ، زیبائی است و در اسلام ، ترس از الله است . ازاین رو گفتارو کردار و اندیشه نیک ، هنرخوانده مبشود . هنر در اصل سانسکریتش سوندرا sundara است که به معنای زیبا و قشنگ است . یک عمل و گفته و اندیشه نیک ، زیباست ، چون گیتی را ، مردم را ، جامعه را زیبا میکند . ...

...«خوبی" ، همین معنای « زیبائی " را دارد . درکردی ، هونر( هونه ر ) ، از ریشه « هونه " میباشد ، و به معنای بافنده یا به رشته کشنده ، و کنایه از شاعر است . چون « هونه " به معنای بهم بافته و به رشته کشیده و شعر است . هنر، کاریست که به هم می پیوندد و ایجاد مهر میکند .

درحالیکه « تقوی " پرهیزکاری در اثر ترس از الله است . درکتابهای لغت میآید که تقوی ، دوری کردن از عقوبت الله بواسطه انجام اطاعت از الله است . تقوی ، در مرتبه اول ، ترسیدن از الله است و اطاعت دراثر این ترس است . « تقی « به معنای ترسنده از الله است و مجازا به معنای پرهیزکاراست ( غیاث اللغات ) . نام محمد و لقب امام حسن و امام نهم ، تقی است . افغانها به قرآن ، « زور خدا " میگویند. مسلمان از ترس ، تقوی دارد ، ونزد مردم ،کسی باید برتر و افضل بشد که تقوی دارد ( بیتشر ازالله بترسد. این آیه قرآن است ) ولی ایرانی ، هنردارد ، چون کاری و اندیشه ای میکند که دنیارا زیبا کند، تا زیبائی خدا را در گیتی ، در مردم ،پدیدارسازد ، تا خدا را در انسانها و طبیعت ، دوست بدارد . یکی هنرمند میشود، و دیگری متقی . اساسا طبق قرآن ، الله ، انبیاء خودرا در رتبه اول ، میفرستد تام مردم را بترسانند . نخستین وحی به محمد این بود که « یا ایها المدثر، قم فانذر" ، برخیز ومردم را بترسان . و بسیاری ازآیات قرآنی ، گواه براینند . « ولقد ارسلنا فیهم منذرین – سوره الصافات " ، « ولو شئنا لبعثنا فی کل قریه نذیرا ، سوره الفرقان " ، « و لتنذر ام القری و من حولها سوره الانعام " ، ، و مانرسل الایات الا تخویفا ، سوره الاسراء . واذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفه ، سوره الاعراف . ...

...اینست که الله و یهوه ، مجبورند صورت خودرا ننمایند ، چون مخوف بودن و عبوس بودن و ترساننده و خشمناک بودن ( غضبناک بودن ) ، ایجاد زشتی میکند ، طبعا باید این زشتی را در زیر نقاب « بیصورت بودن الله " بپوشانند . الله را ، یهوه را ... نمیشود تصویر کرد ، چون بی صورتند و فراسوی صورت هستند. ولی کسی که انذار میکند و مخوفست و وحشت میاندازد ، زشت هست ، ولو آنکه خود را زیبا ( با جمال ) بخواند . هم خوفناک و منذرو غضبناک ، و همزمان با آن زیبا و نیکو جمال بودن ، یک تناقض منطقی است . در فرهنگ ایران ، زشت به معنای مخوف و ترسناک و چندش آوراست ( بارتولومه ) . بدینسان است که خدا در ذهن ایرانی ، نمیتواند ترس آورو تهدید کننده و منذرو خشمناک و قهار و جبار و ... باشد ، چون دراین صورت ، برای تجربیات ایرانی ، خدا ، زشت خواهد بود، و ایرانی از خدای زشت روی برمیگرداند . ازاینرو ، چگونه ایرانیان توانسته اند ، برضد این بدیهیات تجربی خود ، تسلیم الله بشوند که الاه وحشت انگیز و منذر و مخوفست ، یک مسئله حل ناشدنی در تاریخست ! برای اینکه چنین الهی را بپذیرند ، باید آنچه را مخوفست با نقابی ، زیبا سازند ( با ساختن اسلامهای راستین ) ، ولی تا تجربه زشتی ، در زبان ایرانی ، اینهمانی با مخوف و نفرت انگیز داشت ، چنین کاری ممکن نبوده است . ایرانی خدای زیبا داشت ، چون طالب « آزادی جامعه از هرکونه ترس و هراس و خوف و انذارو خشیت بود " . حتا خدا هم نباید بترساند و مخوف باشد . ..

ایرانیان به زیبا ، سری و سریره میگفتند . مثلا عارف مشهور ، سری سقطی نام دارد . البته ، سریره وسریر ، نام خود سیمرغ بوده است ، چون « سریر" نام رنگین کمانست ، که اینهمانی با سیمرغ دارد . و « جمشید سریره " که به جمشید زیبا ترجمه میشود ، دراصل به معنای « جمشید ، فرزند سیمرغ یا خدا " است . جمشید ، روئیده از اصل زیبائیست . درواقع ، سریره ، به معنای « سه نای " است ، چوی سری همان سرو ، شاخ یا نای است و ایره ( هیره ) ، هنوز در کردی ، معنای سه دارد . وسه نای ، همان سئنا است . هنوز به نی خوشبوی نهاوندی « زریره " میگویند که همین سریره است و « زر= زل " نیز نام نای بوده است ،و هنوز درکردی « زل " ، نی است . و چون از این ریشه ، واژه خندیدن و خندان و تبسم را ساخته اند ( درهرزندیsereste سریستن ، در تاتی ، خندیدن serestenدر تالشی سرو ونیه seruvniye خنداندن است ، سره sera ، تبسم است ، سره sereخندیدن است ). پس زیبائی خدا و طبعا زیبائی همه انسانها که ازخوشه اویند ، اینهمانی با خنده و تبسم دارد خدا زیباست ، چون خندان است. چنانکه بهمن ( اصل اصل جهان ) با اندیشه اش با هرکه آمیخت ، اورا فطرتا خندان میکند . خدا ، زیبا بود چون میخندید ، چون میخنداند . نام دیگر سیمرغ ، شوخ بوده است ، و شوخ ، هنوز در کردی به معنای زیبا و آدم شوخ طبع ، و همچنین درخت سپیداریا سپندار است . شوخی ، به معنای زیبائی و دلربائی و مزاح است . سپندار ، که درخت سپنتا باشد ، درخت سیمرغ است ( سپنتا مینو ) . پس زیبائی ، در فرهنگ ایران ، با آهنگ موسیقی ونای ( باجشن )و با خنده و شادی اینهمانی داشته است ، و با الله عبوسی که نمیتواند بخندد و نمیتواند مطرب باشد ، تا برای ایرانی ، زیبا باشد ، باید چه نقابها ، با اسلامهای راستین بسازند ، که عاشق جمال الله بشوند . الله ترسناکی که همیشه روبروی انسان ایستاده است و دیدن جبرئیلش ، رسول الله را از ترس ، دچارصرع و وحشت میکرد، و نزدیکتر به حبل ورید است ، برای ایرانی ، بیشترازصد دوزخ ، عذاب آوراست . ..

در آثار عطار، برخ اسود که هرروز خدا را سه بار میخنداند ، و خضر خندان ، چهره های این خدای ایرانند . همیشه باید بیاد آورد که درفرهنگ ایران ، خدا ، بُن جهان و انسانست ، به عبارت دیگر آنچه در خدا هست ، درانسان میبالد و میشکوفد و پدیدار میشود . اگر درخدا زیبائی هست که همه عاشق آن میشوند ، در طبیعت و انسان نیز، زیبائی هست که همه را خندان و شاد میسازد . آنچه درخداهست ، در انسان و گیتی نیز این ویژگی هست . ازاینرو هست که « شاد " و « خرّم " و « فرّخ " ، همه نام های سیمرغ هستند . او چون شاد و خرّم و فرّخ هست ، نخستین تابش او درپیدایش ، نمودار گوهر اوست . اینست که درسنگ نبشته های هخامنشی دیده میشود که خدا ، ازجمله نخستین چیزهائی که میآفریند ، زمین و شادی است . او شادی را با زمین و برای گیتی و با گیتی میآفریند . فرهنگ ایران ، جشن را درگیتی میخواست . شهر باید جشن همگانی باشد ، و این همان آرمانیست که در شعار« جامعه مدنی " بیان میشود. در اندیشه سکولاریته ، کوشیده مبشود ،جشن به آسمان ویا فراسوی گیتی ( جنت و سعادت ملکوتی ) که خلق آن فقط در دست قدرت الله یا پدرآسمانیست ، افکنده نشود . خدا ، در فرهنگ ایران ، شاد یا خرّم نامیده میشود ، چون درگیتی شدن ، شادی و خرّمی که گوهریست خدائی ، گوهر و بُن گیتی و انسان میشود .

ساوالان

سربازان گمنام

آقای amir

بنده هرگز به خودم اجازه نداده ام و نخواهم داد کسی را «نصیحت" کنم ، مخاطب قراردادن آقای قویدل هم نه من باب نصیحت که فقط اظهار نظر شخصی بود .

آقای کاوه ، من به نظر مخالف شما احترام میگذارم اما با اجازه شما میخواهم بطور مختصر به دلایل مخالفت شما بپردازم :

1 – تحمیل دین به ایرانیان یک دروغ محض است ، زیرا بر اساس مستندات غیرقابل انکاری که آقای «ناصر پورپیرار" در 8 جلد کتابهای «تاملی در بنیانهای تاریخ ایران" وبلاگ «صبر و حق" ارائه نموده ، در زمان ظهور اسلام ایران و بین النهرین بعلت وقوع «قتل عام پوریم" خالی از سکنه بوده چنانچه علیرغم تواریخ مجعولی که در چند صد سال اخیر نگاشته شده و به قرون اولیه اسلام نسبت میدهند ، قدیمی ترین«مسجد" موجود در ایران ، که از ابتدائی ترین نمادهای حضور اسلام در میان مجموعه های انسانی است به قرن پنجم هجری تعلق دارد . یعنی همه آن جنگهای بین عرب و ایران داستانی بیش نیستند . اگر مایل به حقایق تاریخ اسلام هستید میتوانید آن کتابها را مطالعه بفرمایید .

2 – دوست گرامی ، طبق نص صریح قرآن ، فرقه سازی در اسلام تحت هر نام و عنوان که باشد کفر محسوب میشود بنابر این ستیز و جدال «پیروان مذاهب گوناگون اسلام" ناشی از همان کتابهای تاریخ مجعول است که بوسیله عمال کلیسا و کنیسه نوشته شده و هدف اصلی تهیه کنندگان آن هم ، همین اوضاعی بوده که ملاحظه میفرمایید . و گرنه چگونه ممکن است کس یا کسانی مدعی پیروی از قرآن باشند ولی برضد آن عمل کنند ؟ با توجه به وضعیت آشفته ای که ایجاد شده ، تنها ملاک قابل اعتماد اسلام قرآن است و بس .

3 – اتهام قتل عام یهودیان به محمد (ص) از جمله کثیفترین اتهاماتی است که با یک تن سریش هم به رسول خدا نمی چسبد . دوست گرامی همینقدر در باره اعتبار کتب منتسب به قرون اولیه اسلام عرض میکنم که تا اواخر قرن سوم هجری ، خط عربی بعلت نقصان های فنی از جمله نبود نقطه و اعراب ، قابل نوشتن کتاب نبوده است و این چیزی نیست که اثباتش کار سختی باشد . اسناد باقی مانده از آن دوران بوضوح این نقص فنی را نشان میدهد .

4 – دوست عزیز ، بنده مسلمان هستم و با قرآن شوخی ندارم .

5 – جناب کاوه ، شهید از نظر اسلام کسی است که در راه "دفاع" از دین ، وطن ، مال و ناموس خود ، جان خود را از دست میدهد و این نه تنها در اسلام قرب و اجر دارد ، در بین تمامی ملل بدون توجه به دین و آیین آنها محترم شمرده میشود . بنظر می رسد بین «خودکشی" که در اسلام حرام است ، و «شهادت" تمایزی قائل نشده اید .

6 – دوست گرامی ، اگر آشنایی نسبی با قرآن داشته باشید متوجه میشوید که محمد(ص) نه مجاز به تجاوز و تعدی بوده و نه از این محدوده قدمی فراتر نهاده است . اگر تمایلی به کسب اطلاعات معتبر در این زمینه داشته باشید توصیه میکنم مجموعه مقالات «اسلام و شمشیر" آقای پورپیرار را در وبلاگ ایشان مطالعه بفرمایید و اگر قانع نشدید بنده متعهد میشوم در همین سایت همه حرفهای خود را پس بگیرم . اگر مایل باشید آدرس ایمیل اعلام بفرمایید تا کل مجموعه را برایتان بفرستم . ضمناً احتمال میدهم منظور شما از «آیات کوفی" ، «آیات مکی" بوده باشد . که البته همه آنها مکی نیستند . نهایت اینکه بنده آیات قران را به خدمت شما و سایر خوانندگان محترم ارائه نمودم ، اگر کسی ، حتی رسول خدا از آن آیات تخطی کرده باشد ، عملی «غیر اسلامی" انجام داده و در پیشگاه خداوند گناهکار محسوب میشود .

آقای مزدک

(ادامه2) آیا فرستادن دین حق( اسلام) و وعده پیروزی آن بمعنی خشونت و کشت و کشتار است ؟ آیا با زبان خوش ، منطق ، مهر و عطوفت نمیشود ایده ای را گسترش داد ؟ همین بحث های جاری را در نظر بگیرید ، خود شما تلاش میکنید تا «خشن و بیرحم" بودن اسلام را ثابت کنید ، آیا احساس میکنید بدون توسل به خشونت کاری از پیش نخواهید برد ؟

ممنوعیت ورود مشرکان به مسجدالحرام که معبد مسلمانان است و حتی قطع رابطه با آنها چه ربطی به خشونت و کشتار دارد ؟ در آیه مورد استناد شما کوچکترین اشاره ای به توسل به زور وجود دارد ؟ فرض کنید از فردا مسیحیان ، ورود مسلمین به کلیسا را ممنوع کنند ، آیا این کار بمعنی کشتار مسلمانان خواهد بود ؟ یهودیان با اکثر کشورهای اسلامی قطع رابطه کرده اند ، آیا این قطع رابطه یعنی خشونت ؟

آقای مزدک ، از جمله شیوه های تهمت به قرآن ، ترجمه های مشکوک است . لغت «جنگ" در قرآن نه «قتال" که «حرب" است . «قتال" بمعنی مبارزه است و مبارزه هم الزاماً جنگیدن نیست . و در مواردی هم که جنگ تجویز شده است ، بنوعی مقابله به مثل است و تنها زمانی صادر شده است که یهود و نصاری نه تنها از پذیرش اسلام سر باز زدند و به شرک ( عیسی پسر خدا در مسیحیت و عزیر پسر خدا در دین یهود) گرویدند ، به آزار و اذیت مسلمین پرداختند و آنگاه خداوند آنان را «نجس" شمرده و فرمان قطع رابطه داده است . آیه 20 سوره توبه نیز ناظر بر «جهاد" است و جهاد یعنی «دفاع" از دین خدا در برابر مشرکان و کفار و اگر شما آن را به حساب خشونت و جواز کشتار مردم بیگناه تعبیر کنید ، در این صورت میتوانید اسلام را در خشونت بنامید .

عماد برقعي

فاجعه ائی که همچنان ستایش می شود!

گذشته‌گرایی اقتدار طلبانه

ناسیونالیسم به ویژه در نوع ایرانیش همواره نگاهی به گذشته دارد. نگاهی به یک گذشته باستانی و اساطیری. در این نگاه همواره بر عظمت و قدرت ایران باستان تاکید می‌شود. همواره از شاهان هخامنشی و دستاوردهای آنان در کشورگشایی تعریف و تمجید می‌شود. در مجموع این نگاه تاریخی نگاهی معطوف به زندگی و اندیشه قدرتمندان است.

در این نگاه تاریخی همواره دید نوستالژیک نیز وجود دارد و در پی بازسازی آن شرایط است. یعنی شرایطی که در آن رئیس حکومت اعمال اقتدار بی حد و مرز می کند. اعمال اقتداری که نه تنها شامل محدوده مرزهای ملی می شود بلکه نقطه افتخار آفرین آن (البته از نظر ناسیونالیست ها) این است که سایر بخش های جهان هم از این اعمال زور ملوکانه بی‌نصیب نیستند. در اینجا نگاه نوستالژیک به دوره‌ای است که وجه قالب آن خشونت، جنگ، زور و اعمال قدرت است.

این نگاه نوستالژیک وجه روشنی از اقتدارگرایی و طلب زور کردن را در پی دارد. در واقع نگاه ناسیونالیست‌ها به تاریخ همواره در جستجوی یک قدرت برتر است. قدرتی که زمانی در شکل و شمایل کوروش و زمانی در دیکتاتوری رضا خانی بروز می‌کند.

داود

وضعیت دشوار کردستان عراق

آقای فرخ نعمت پور

باکمال تأسف باید به‌ عرض برسانم که‌ نوشطه‌ شما مغرضانه‌ پر از تناقض و حتی فاقفد یک گزارش ساده‌ خبریست تا جای که‌ امکان دارد عرض میکنم چرا

مغرضانست به‌ این دلیل که‌ که‌ شما دارید برعلیه جنبش آزادیخواه نه‌ ملت کردکه‌ 80 سال با حکمتهائ عراق برای آزادی مبارزه‌ کردند و به‌ این آزادی نسبی رسیدند سمپاشی میکنی مردم کردستان حق دارند برای خواسته‌های رفاهی خود معترض باشند و هستند لی شما داری آیه‌ یأس میخوانی و نیرو برای پان ایرانیستها و تامیت خواهان ایرانی جمع میکنی

که‌ مردم کردستان ایران نیز در آینده‌ به‌ این سرنوشت دچار میشوند و گرنه‌خود از همه خوبتر میدانید عراق در گیر جنگی بی امان است و آب و برق سهل است زندگی در عراق مختل شده‌ و اتفاقأ حکومت کردستان در تأمین امکانات رفاهی در کشوری جنگ زاده‌ با تمام اخلالهای حکمت مرکزی عراق و جنگ افروزی 3 کشور مرتجع و اشگالگر و خونخوار ترکیه‌،ایران، سوریه‌ در کردستان عراق حکمت موفقی بوده‌ و متمأن باشید کردستان به‌ حلت انفجار ناخواهد رسید مردمی که‌ اینچنین آزادی را به‌ دست آوردند آسان از دست نخواهند داد شما اکثریتی همان طور که‌ در 1358 بر علیه‌ ملت کردسمپاشی کردید و نه‌روی مقاومت ملت کرد را زده‌ انقلاب خواندی و خواهان مسلح کردن سپاه‌ پاسداران به‌ سالاح سنگین بودی و اکنون خواهان مسلح شدن اهمد نه‌ژاد به‌ بمب اتم هستین و شرکت در انتخابات آنها پاس به‌ ما حق دهید که‌ نوشته‌ شما را بی ارزش و بی محتوا بدانیم شما بهتر است صف خود را در کنار احمد نژاد مهکم کنید همان طور که‌ در کناره‌ خمینی محکم کردنید و نتجیشم دیدید

سیامک ایرانی (غریبه ی آشنا)

چرا مرغ های ِ همایونی یک پا بیش تر ندارند؟

آقای کردی گرامی، خوش حالم که از استعاره ی ضربه فنی و سگک گرفتن بیرون آمدید و رشته ی سخن را از سر منطقی اش در دست گرفتید. ببینید دوست گرامی، بنده شما را درک می کنم، برای مردی با نگاه و رویکرد شما، معنی از صورت معنی مهم تر است. به دیگر سخن، شما در جستجوی برگرفتن بیشترین سود از کمترین حجم هستید. هم از این روست که کلاف جمله های نثری که بنده به کار می بندم خواست شما را براورده نمی کند و نمی تواند نیز بکند. دوست گرامی، برای بنده میان معنی و صورت معنی پیوندی بی میانجی اندرهست. فرای این، بنده هر گونه از متن را، چه سیاسی، چه جامعه شناختی، چه فلسفی و چه آگهی تجاری و بیانیه ی حزبی و غیره، از روزن زیباشناختی می نگرم و برای ام مهم است که وقتی را که خواننده برای خوانش متن می گذارد، تهی از لذت جویی زیباشناختی نباشد. حال چه متن یک صفحه باشد و چه یک کتاب 1000 برگه ای. تا آنجایی که می دانم دکتر همایون نیز به شیوه ی نگارش به همان اندازه اهمیت می دهند که به گونه ی نگرش. بنده در این زمینه بارها از ایشان سختگیرتر هستم و طبیعی ست که سخن ام دُشگوراتر باشد و چشمداشتی نیز ندارم که در خوانده شدن رتبه ی اول را کسب کنم. پس حق کاملا با شماست اگر درسد کسانی را که به شیوه ی نگارش شما پای بندند و آن را برای خود و جامعه بهتر می شمارند، بیشتر بگمانید. ولی اگر شما می خواهید فرای این تفاوت سبک ها بروید، که به نگر بنده هیچ اشکالی ندارد تفاوت موجود باشد، و بحثی اصولی را مطرح کنید و برخی نگارش ها را درست و برخی ها را نادرست بشمارید، آنگاه چنین امری را باید در یک مقاله با دلیل و منطق وابرسید و نه نظرسنجی!

اما در مورد نقد بنده از حزب. بنده از آغاز تا به امروز حزب را دنبال می کنم و نیز درگیری هایی را که داشته است و با اینکه چه بسا مخالفی، از روزن فلسفه ی سیاسی، سرسخت تر از بنده نداشته باشد، کم نیز از او دفاع نکرده ام. تا به امروز هنوز سنجشی را نیافته ام که حتا از فاصله ای دور نیز، چه در دقت، چه در دامنه ی مفهومی، و چه در ارائه ی گزینه و بدیل، همتای کوشش بنده باشد (از عیار سخن و نوسازی مفهوم ها و زبان آوری و سبک شناسی می گذریم). از این رو، تا کنون هیچ کس چون سیامک ایرانی و آرمین سورن حزب مشروطه را، از بیرون، و از منظر فلسفه ی سیاسی جدی نگرفته و برای اش از جان و دل وقت صرف نکرده است. بنده هیچ چشمداشتی ندارم، اما در لیبرال دمکراسی های جا افتاده به چنین کسانی اگر دسته گلی ندهند، دست کم فحش نمی دهند و تهدید به دراز کردن اش نمی کنند. می روند، برای آن کس که برای شان وقت گذاشته است وقت می گذارند و می کوشند از اندوخته های او، بسته به گنجایش خویش، توشه ای برگیرند. به هر حال، بهترین ِ حقیقت ها، حقیقت های اشتراکی اند.

شما خود بارها گفته اید که بنا به نیاز با نام های گوناگون کامنت می نویسید. آنگاه با یک همچین پیشینه ای به بنده انگ نام مستعار می زنید؟ این است انصاف کشتی گیران و رزمی کاران حزب مشروطه؟ بنده هرگز جز به دو نام، یعنی آرمین سورن و سیامک ایرانی در این سایت چیزی ننوشته ام و نیازی نیز به چهره دگر کردن نداشته ام. و مطمئن باشید، اگر امنیت برخی همکوشان و همدینانم در ایران نبود، بی شک با نام حقیقی می نوشتم. اما با نام مستعار نیز می توان اخلاق نویسندگی را رعایت کرد.

و در همین راستا، آقای کردی، شگفتا که آن زمانی که بنده در مقاله ای مفصل در برابر بی حرمتی دیگران از رایزن حزب شما دفاع کردم، هم در برابر کامنت گذاران بی آزرم، هم در برابر برخوردهای ناروشنمدانه و گاه مغرضانه ی کیومرث نویدی و در بخشی نیز آقای مستشار، در آن زمان مستحق به خاک مالیده شدن نبودم، ولی امروز چرا.

و در آخر، نقد بنده از برنامه ی سیاسی-فرهنگی حزب شما، نشان دادن تناقض ها در اصول کلی آن است و نه درگیری های متعارف میان حزب های رقیب. بنده از جایگاه یک فرد مستقل، و نه از جایگاه نماینده ی یک حزب مخالف و یا حتا دشمن، به نقد حزب شما پرداخته ام. از این رو می کوشم که بنیادهای فلسفی و اصولی حزب را بشکافم و آنان را مورد نقادی قرار دهم. این مسئله به خودی خود پیچیده است، مگر آنکه شما خود خود را بخواهید دست کم بگیرید، که این دیگر امری ست مختص به شخص شما. از این رو، کند و کاو در جهان بینی و بنیادهای فکری حزب مشروطه، نیاز به دورخیزی دارد هم در فلسفه ی سیاسی و هم تاریخ فکر ایرانزمین. آقای عزیز، این امور را نمی توان به سادگی برگذار کرد و اگر شما از بنده توقع دارید که به جای نقد اصولی و پایه ای، به زخم زبان زدن، تخریب چهره، و پرونده سازی های رایج سیاست ایران علیه شما و هموندان تان دست بزنم (تا آنگاه شما هم بتوانید به قول خودتان بنده را دراز کنید)، توقع نابجایی دارید.

آقای کردی، آیا این احتمال وجود دارد که بنده حزب شما را از خود شما جدی تر می گیرم؟ باری، آن جملات تو در تو و زبان فاخری نیز که شما را از جا به در می کند و حوصله تان را سر می برد، از یک سو پایه در نفس مسئله دارد، یعنی پیچیدگی موضوع نقد، از سوی دیگر، احترام زبانی و سبک شناسانه ای ست که بنده برای آقای همایون قائل شده ام و این به هیچ روی نباید ناخشنودی شما یا هر کس دیگری را برانگیزد. در واپسین نوشته نیز، از آمیزه ای از پارودی و کریتیک و جدل سود برده ام و در هر بخش نیز زبان مختص آن سبک را با وسواس زبانی همیشگی رعایت کرده ام. در غربی که شما می خواهید ایران را از سر تا پای اش در آن مستغرق، و بدین میانجی تخلیه ی تمدنی کنید، جناب آقای کردی، هیچ اهل فنی از چنین امری برداشت منفی نمی کند. و همزمان خواهش می کنم فراموش نکنید، که بنده نه تنها هرگز به کسی توهین نمی کنم که هیچ، از توهین به شدت متنفرم و آن را ویژه ی انسان های ناتوان و فرومایه می انگارم. ولی متاسفانه چنین می نماید که سروران همان قیچی تاریخی سیاست ایران، یعنی تیغ دو دم ِ فحش و سکوت را به عنوان ابزار برخورد با مخالفان برگزیده اند. دست کم از شما توقع می رفت که سکوت را برگزینید.

FROM IRAN

مخالفین بر سر دوراهی" رفرم" و یا "سرنگونی"؟! سه شنبه 22 ژانویه ساعت 21 (اروپای مرکزی)

حربة استناد به اظهارات بيگانگان برای بدنام کردن رقيب، حربه‌ای دو دم است. اگر اظهارنظر اخير بوش را که دستمایة حمله به اصلاح‌طلبان شده، اين گونه تحليل کنيم که جنگ طلبان آمريکايی برای توجيه سياست‌های خود به وجود يک رقيب افراطی و تند رو نياز دارند، از اين رو در آستانة انتخابات با چنين اظهار نظرهايی ، شرايط مناسبی برای افراطيون به منظور تحت فشار قرار دادن و از ميدان به درکردن اصلاح طلبان فراهم می‌آورند، آنگاه تصوير کاملاً وارونه خواهد شد. نيازی به تمسک به تئوری توطئه نيست، افراطيون در هرکجا و از هرمليتی که باشند به يکديگر احتياج دارند و وجود هريک توجيه‌گر وجود ديگری است. فراموش نکرده‌ايم که بن لادن درست در آستانة برگزاری انتخابات رياست جمهوری گذشته آمريکا طی بيانيه‌ای مردم آن کشور را تهديد به حملاتی جديد کرد. همين بيانيه کافی بود تا سياست‌های جنگ طلبانه بوش وجمهوری خواهان در افغانستان و عراق در نظر جامعة آمريکا موجه جلوه کرده و بوش برای دور دوم به رياست جمهوری انتخاب شود.

محسن کردی

آقا مسائل ترکیه به ما چه ربطی دارد که اینجا مطرح میکنید؟ یا آن دیگری که اینجا برای اسرائیل و فلسطین سینه چاک میدهند. آقا به فکر کشور خودتان باشید. ترکهای ترکیه دارند زندگی شان را می کنند تلویزیون و شوهای شان را دارند و اصلا یادی از آذریهای ایران می کنند؟ فکر می کنید آنها هم مثل آخوندهای نفهم ایران هستند که سنگ عربهای فلسطینی را به سینه میزنند؟ اینهمه روزنامه نگار ترک در ایران به زندان افتاده آن ترکیه معبود شما برای رهایی آنان حتا یک خمیازه هم نکشیده چه برسد به احضار سفیر جمهوری اسلامی و یک تذکر دوستانه برای همزبان شان. بدبخت فکر خودت و کشورت باش از مزدوری بیگانه چیزی بجز بدبدختی نصیبت نمی شود. آنجا سرابی بیش نیست چرا روزگار را بر خودتان و هموطن تان تلخ می کنید؟ به ما چه که در افغانستان و تاجیکستان طالبان روی کار هستند یا نه؟ ما خودمان کم گرفتاری داریم؟ بس کنید و بیش از این حال ما را بهم نزنید. ببینید با این بحثهای نامربوط بسیاری نویسندگان را شماها از نوشتن در این سایت نادم کردید. من اهل انگ زدن نیستم و فکر هم نمی کنم که شماها عامل جمهوری اسلامی باشید اما مواضع و نوشته های تان همه به نفع جمهوری اسلامی تمام میشود. در همین مقاله قبلی ام من با توجه به نوشته های آیدین و ساولان و امثال آنها بود که توجه ام جلب شد و شروع به تحقیق در این مورد کردم و فهمیدم که چه خطری کشور را تهدید می کند و برای همین هم نوشتم که سقوط و سرنگونی جمهوری اسلامی با توجه به خطراتی که تمامیت ارضی ما را تهدید می کند به نفع منافع ملی ما نیست. این که از محسن کردی سرنگونی طلب بود وای به آن میلیونها ایرانی دیگر که یک صدم محسن کردی با جمهوری اسلامی مشکل ندارند. حال خود دانید.

آقای آیدین تبریزی، پرت و پلا گویی هم اندازه دارد. اقا شما بروید خودتان را به روانپزشک نشان بدهید بخدا حالتان خوب میشود. شما متوهم هستید. هیچ فارس زبانی در ایران خیال نمی کند که ترکها خرند! هیچ فارس زبانی احمق نیست که بخواهد وقت بگذارد که ترکها را تحقیر کند که شما به ترکهای ترکیه پناه برده اید و خود را از آنان میدانید. این چه سخنی است که نوشته اید «هدف ترکهای ایرانی هستند که هرگز نباید بتوانند سر خود را بالا بگیرند و با افتخار بگویند ما ترک هستیم، بلکه همیشه باید احساس کنند که ترکها به صورت ژنتیک عقب مانده و ضد حقوق بشر هستند". اگر فکر میکنید که به طور ژنتیک عقبمانده هستید این توهمات و خیالات شماست اگرنه من یکی که نزدیک به شصت هفتاد سال دارم هرگز و هرگز چنین برداشتی را نکرده ام و هیچ فارس زبانی هم چنین برداشتی نمی کند اگرنه در کشور ما اینهمه ازدواجها و همکاری ها بوجود نمی آمد. آقای آیدین و ساولان.. شماها جنایتکارید.. جنایتکار که میخواهید در کشور ما جنگ قومی براه بیاندازید.آقا شما مریض هستید برادر من! این جنگ فارس و ترک را در سایتها شما پان ترکها براه انداختید و چندتا مریض روانی نظیر خودتان از فارس زبانان را برانگیختید که در پاسخ شما این سایتها را بزنند و حالا این علم شنگه براه افتاده است.

فضول

کُردی جان ، خیلی تند رفتی . پیاده شو با هم بریم . .عمو ، بالاخره مثل اینکه ما در عصر ارتباطات و دهکده جهانی زندگی میکنیم آ . معلومه که هر اتفاقی در دنیا و بویژه در منطقه میافته در سرنوشت ما هم تاَثیر میگذاره . مگه همین انقلاب اسلامی نکبت همه منطقه را دگرگون نکرد ؟ مگه حتا 11 سپتامبر نتیجه انقلاب اسلامی نبود که بوش آنور دنیا در آمد ؟ واقعاَ این حرفها از تو بعیده . ببم جان ، ما روی تو بیشتر از اینها حساب میکردیم . نا امیدمون کردی ، کُردی .

راد از اهواز

فراخوان هنرمندان ما و بایدی پاسخ ما به آن

هر فرد و سازمان صرف نظر از سياسي يا غير سياسي بايد در اين حمايت عمومي حركت كند . هر ايراني و غير ايراني طرفدار آزادي بايد حركت كند . هر فستيوال ، كنسرت ، شو ، كنفرانس ، حركت مثبتي براي اين كارزار است .

هوشنگ معین زاده

ایرانی! از بیل خسته شدی، کلنگ رو بردار!

با درود به بانوی فرهیخته اله بقراط، مثل همیشه بسیار عالی بود و امیدوارم باز هم اوضاع قمر در عقرب مملکتمان را به طنز بنویسید که طنز بهترین شیوه برخورد با جریاناتی که این روزها در رابط با ایران در جهان می گذرد.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.