رفتن به محتوای اصلی

غير اسلامي کردن يعني نافرماني مدني
02.09.2008 - 13:08

پنجم بهمن 1383 شوراي نگهبان جمهوري اسلامي ايران خاطر نشان ساخت، که اعلام اجازه يافتن زنان ايران براي پرزيدنت شدن، که از قول شوراي نگهبان در مطبوعات آمده بود، سو تفاهم بوده است، و کماکان زنان از چنين حقي در جمهوري اسلامي برخوردار نخواهند بود. در نتيجه بحث هائي که در ارتباط با کانديدائي شيرين عبادي در انتخابات رئيس جمهوري، که براي اول تابستان تدارک شده بود، منتفي شد. البته اگر در دست شوراي نگهبان جمهوري اسلامي بود، شايد زنان را از برنده شدن جايزه نوبل هم محروم ميکرد، ولي تا پيروزي جمهوري اسلامي جهاني، لازم نيست نگران بازپس گرفته شدن جايزه نوبل خانم عبادي باشيم. عبارات من ممکن است طنز جلوه کنند، ولي من خيلي جدي اين عبارات را نوشته ام.

در سطور زير بيشتر توضيح ميدهم که منظورم از بحث بالا چيست، و چرا بنظر من همه اين تبعيضات نتيجه ايران *اسلامي* است، و جرا بهتر است ايران اسلامي ديگر *اسلامي* نباشد همانگونه که چون جهان کنوني، جهان اسلامي نيست، خانم عبادي توانستند بدون اجازه مقامات مذهبي، برنده نوبل شوند . اگر فورأ در پاسخ گفته شود که من دارم براي مردم دين، يا نداشتن دين را، تعيين ميکنم، اجازه دهيد بگويم که اصلأ چنين نيست. خواستن اينکه ايران *اسلامي* نباشد، ربطي به دين داشتن يا دين نداشتن کسي ندارد. بسياري از مردم ايران مسيحي هستند، ولي ايران مسيحي *نيست*. در اينجا منظور من فقط سکولاريسم و جدائي مذهب و دولت نيست. منظور من اين است که ما بايستي به اساس *اسلامي* بودن جامعه ايران پايان دهيم، و فضاي ايران را *غير اسلامي* کنيم. بيشتر توضيح ميدهم.

مثلأ خود خانم عبادي، که در روز دريافت جايزه نوبل تأکيد داشتند بگويند مسلمان هستند، يعني علاقه داشتند دين خود را اعلام کنند، آيا همين شايع کردن و بازپس گرفتن حق زنان براي رئيس جمهور شدن، به ايشان نشان نميدهد، که با وجود مسلمان بودن نفع شان زندگي در يک ايران *غير اسلامي* است، چرا که در ايران *اسلامي* از حق رئيس جمهور شدن محرومند، اما در دنياي *غير اسلامي*، با وجود مسلمان بودن، از حق برنده جايزه صلح نوبل شدن، يعني برنده شدن يکي از بالاترين جوائز سياسي در جهان، برخوردارند. تکرار ميکنم که اين همه يعني بنفع ايشان بمثابه يک *مسلمان* است، که در ايران *غير اسلامي* زندگي کنند، و نه در ايران اسلامي. لازم است بگويم که انتخاب ايشان، که بدون حجاب اسلامي در مراسم نوبل شرکت کردند نيز، تصميمي از نوع نافرماني هاي مدني اي است که من در اين نوشته ميخواهم بحث کنم.

قبلأ اشاره کنم که درباره نظرم درباره ويژگي هاي مسأله زنان در جامعه فراصنعتي، در مقاله "زنان، مردان، عشق،و تعهد" نوشته ام، و همچنين درباره موضوع "سنگسار و زنان"، و نيز مسأله "حجاب" در نوشته هاي جداگانه بحث کرده ام، و در اينجا لازم به تکرار نيست، هرچند متأسفانه فرصت ترجمه آن مقالاتم به فارسي را نيافته ام. به هر حال در اين نوشته، منظور بحث من فقط مسأله زنان نيست، و موضوع مد نظرم طرحي جديد براي نافرماني مدني ايرانيان در ايران و خارج است، بويژه تا زمانيکه ايران تحت رژيمي مذهبي قرار دارد.

بيشتر توضيح دهم، بنظر من ما تا ميتوانيم بايستي سنت هاي غير اسلامي را در ايران رواج دهيم، حتي اگر مسلمان هستيم، همانگونه که اجداد ما، بر خلاف بسياري از کشورهاي ديگر مسلمان، عيد نوروز را بجاي عيد بعثت محمد، بعنوان عيد اصلي در ايران جشن گرفتند.

مثلأ اکثر ايرانيان مقيم غرب، وقتي تصميم به ازدواج ميگيرند، ازدواج اسلامي نميکنند، مگر آنکه براي کارهاي اداري مربوط به جمهوري اسلامي مجبور باشند. همچنين اکثر ايرانيان مقيم خارج، اگر ميخواهند همبرگر بخورند، برعکس مسلمانان برخي کشورهاي ديگر، گوشت ذبح اسلامي نميخورند ، و در رستوران هائي نظير مک دونالد، که گوشت ذبح اسلامي نيست، غذا ميخورند.

بنظر من ايرانيان در ايران و خارج در موقعيتي هستند که جنبش نافرماني مدني را به عرصه غير اسلامي کردن فرهنگ و عادات خود برسانند. در اکثر کشورهائي که شيوه نافرماني مدني را در سالهاي اخير برگزيدند، نافرماني مدني در برابر دولت هاي استبدادي رنگ مذهبي نداشته است، در صورتيکه بنطر من جنبش نافرماني مدني در ايران بويژه بخاطر جمهوري اسلامي رنگ غير اسلامي کردن دارد، و اين را بايستي پر رنگ تر کرد، و بويژه بايستي خاطر نشان کرد که اين امر ربطي به مسلمان بودن ندارد، همانگونه که يک مسيحي در ايران *اسلامي* دين مسيحيت را دارد، اما در ايران *مسيحي* زندگي نميکند، يک مسلمان هم در ايران *غير اسلامي* ميتواند دين اسلام را داشته باشد.

در واقع ايران اسلامي، آزادي مسلمان و غير مسلمان را سلب ميکند، چرا که جامعه تفسير معيني از دين را بر احاد مردم تحميل ميکند و حتي حق فردي يک مسلمان هم به تفسير معين خودش از اسلام، بدينگونه پايمال ميشود، و کسي مانند شيرين عبادي مسلمان، که فکر ميکند حجاب اسلامي لازمه مسلمان بودن نيست، در ايران *اسلامي* نميتواند به عقيده خود عمل کند، و مجبور است که تحميل حجاب را تحمل کند، ولي در سوئد *غير اسلامي*، اسلام مورد نظر خود را بهتر ميتواند عمل کند. و آنچه تفسير حکام از اسلام است را بر هر مسلمان و غير مسلمان تحميل ميکنند و آزادي مسلمانان هم در نتيجه در گرو پايان دادن به *اسلامي* بودن ايران است.

اکثر ايرانيان از زندگي در کشورهائي نظير عربستان بيزارند، پس چرا اندوخته براي تعطيلات خود را براي حج عمره صرف کنند، که حتي بر مسلمان واجب نيست و نوعي تفريح است، چرا انتخاب هزاران تفريحگاه سالم غير اسلامي را مردم نخواهند. رژيم جمهوري اسلامي رفتن به مقابر ائمه در سوريه را ارزان کرده تا ايران را اسلامي تر کند و تفريح مردم را هم به تفريحات اسلامي مبدل کند، در صورتيکه نافرماني مدني يعني انتخاب بسياري نقاط زيبا و سر سبز ايران و اطراف ايران بجاي تور سوريه.

نام سفره ابوالفضل را به همان سفره هاي ماقبل اسلام که مبدل آنهاست تغيير نام دهيم. در واقع آنها شکلي از تجمع هاي زنان در ايران باستان بوده است که اسلامي شده اند. کارهاي هاي بسياري از دانشمندان نظير نوشته هاي دانشمند ايراني خانم دکتر معصومه پرايس براي مدون کردن غير اسلامي کردن بسياري از عرصه هاي مختلف آداب و رسوم فرهنگي ايران با استفاده از سنت هاي فرهنگ پيش از اسلام ايران ميتواند مفيد باشد، اما غير اسلامي کردن نبايستي به سنت هاي پيش از اسلام ايران محدود شود و گنجينه دستاورد هاي بشريت در اقصي نقاط جهان قابل استفاده است.

هرجند سکولاريسم در عرصه سياست مهم است وليکن وزنه زندگي در ايران بويژه بعد از حمله مغول وارانه اسلام گرايان به جامعه ايران، طي 28سه دهه اخير، نياز به فعاليت جهت دار عکس آن را، در جهت ديگر ترازو براي *غير اسلامي* کردن جامعه ايران، تأکيد ميکند. من از کوششهاي سايتهاي اينترنتي نظير سايت درفش کاوياني يا کميته نجات پاسارگاد در اين عرصه تحسين ميکنم.

بنظر من هر ايراني در هر عرصه زندگي خوب است که بيانديشد که چگونه ايران غير اسلامي را شکل دهد، از مراسم ختم تا عروسي، از تغذيه تا موسيقي. در واقع انتخاب نام هاي غير اسلامي براي کودکان در ايران، نمونه اي از اين نافرماني مدني براي غير اسلامي کردن ايران است.

اچازه دهيد تأکيد کنم که بنطر من همه اين ها بايستي داوطلبانه انجام شود و نه با تحميل. نبايستي هيچگاه تجربه غلط بي حجاب کردن اجباري را تکرار کنيم. فراموش نکنيم براي کسي که سالها به مناسک اجتماعي اسلامي عادت کرده است، ترک عادت ميتواند باعث احساس پوچي شود، مثل آنها که با برداشتن حجاب احساس لخت بودن ميکردند. نظير کسي که به سيگار معتاد است و زندگي بدون آن ممکن است برايش زندگي نکردن بنمايد، و مدتها طول ميکشد عادات جديد جايگزين عادات واپس گرا شود و بايستي که در اين تحول، شفقت، دلسوزي و غمخواري به يادمان باشد.

غير اسلامي کردن ايران تخطئه کسي بخاطر داشتن دين معين يا حتي ترجيح دين اسلام نيست، بلکه پايان دادن به استبداد مذهبي اي است که پايه اش بر ايران *اسلامي* استوار است و اينکه در ايران *غير اسلامي* مردم ايران ميتوانند به دموکراسي نزديک تر شوند.

به اميد جمهوری آينده نگر، فدرال، دموکراتيک، و سکولار در ايران

سام قندچی، ناشر و سردبير

ايرانسکوپ

http://www.iranscope.com

8 بهمن 1383

January 27, 2005

مقالات مرتبط:

مقاله درباره ماه رمضان

https://p9.secure.hostingprod.com/@www.ghandchi.c…

مقاله درباره استراتژي جنبش

https://s.p9.hostingprod.com/@www.ghandchi.com/ss…

مقاله غير اسلامي کردن يعني نافرماني مدني

https://p9.secure.hostingprod.com/@www.ghandchi.c…

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.