رفتن به محتوای اصلی

خدمت سربازی در ایران؛ روندی که قرار است از جوان‌ها مرد بسازد

خدمت سربازی در ایران؛ روندی که قرار است از جوان‌ها مرد بسازد
خدمت وظیفه عمومی برای مردان جایی و زمانی که قرار است از پسران جوان، مرد بسازد. قدیمی‌ترها ورد زبان‌شان این بود که تا سربازی نروند مرد نمی‌شوند.
 
لایحه خدمت اجباری نظام وظیفه را در سال ۱۳۰۳ رضاشاه پهلوی به مجلس شورای ملی چهارم تقدیم کرد. لایحه به تصویب آن مجلس رسید، و  قانون نظام اجباری کمی بعدتر در شانزدهم خرداد ۱۳۰۴ تصویب شد.
 
جوانان ایرانی پس از ۱۸ سالگی از آن تاریخ در بعضی دوره‌ها ۱۸ ماه، بعضی وقت‌ها ۲۰، و ۲۱ ماه خدمت سربازی کرده‌اند.
 
آیا سربازی از جوانان، مرد می‌سازد؟ در مجله جامعه این هفته، مهمان ما تعدادی از جوانان ایرانی‌اند که تجربه سربازی را پشت سر گذاشته‌اند. این پرسش را با آنها در میان گذاشته‌ام و چند و چون ِ خدمت سربازی در ایران را از نگاه آنها دنبال کرده‌ام.
 
مرتضی: «بدترین چیزی که خدمت برای من داشت این بود که در دوره‌ای به خدمت رفتم که دو سه سال کار می‌کردم، و مجبور شدم تمام کارم را ول کنم و به خدمت بروم. وقتی برگشتم از نظر کاری اعتبارم صفر صفر بود و دوباره باید کاری را از صفر شروع می‌کردم.»
 
بهمن: «چیز فاجعه‌باری که در خدمت سربازی دیدم، این بود که تقریباً ما جامعه‌ای بودیم که مثل برده‌ها، زیر دست یک سری آدم و قرار بود که یک سری فعالیت انجام بدهیم. تحت فشار خیلی از آدم‌هایی که آنجا بودند ممکن بود به هم دیگر خیانت کنند، هر کس برای خود به شکل و رنگ کسانی در می‌آمد که به او زور می‌گویند. آدم‌های ساده‌ای به آنجا می‌آمدند و دروغ گفتن را یاد می‌گرفتند، برای اینکه می‌دیدند این کار چقدر ساده جواب می‌دهد.»
 
مرکز پژوهش‌های مجلس، پیش از این با انتشار گزارشی شامل راه‌کارهای روزآمدکردن و چابک‌تر کردنِ سیستم سربازی عمومی در ایران آماری درباره سربازی در جهان ارائه کرده است. آماری که می‌گفت در میان ۱۹۷ کشور جهان، ۱۱۲ کشور یعنی (۵۷ درصد کشورها) اساساً سربازی اجباری ندارند. هشت درصد از کشورها هم از ترکیب نیروهای داوطلب و اجباری استفاده می‌کنند.
 
خیلی‌ها به اجباری بودن ِ سربازی در ایران نقد دارند. خیلی‌ها می‌گویند در ایران هم مثل بسیاری از کشورهای دیگر بهتر است سربازی حرفه‌ای باشد و داوطلبان را به استخدام خود بگیرد.
 
با این حال فعلاً در ایران سربازی، اجباری‌ست. از آنها که سربازی را پشت سر گذاشته‌اند، می‌پرسم. شما فکر می‌کنید چرا در ایران سربازی اجباری است. بهمن می‌گوید نیروهای مسلح نیاز خود به نیروی انسانی را از این راه برطرف می‌کنند: 
 
«قضیه فقط یک جور خدمات انسانی است، احتیاج به یک سری نیروی انسانی در کارهایی بی‌ارزش است. قضیه فقط وقت هدر دادن است.»
 
جمشید، مهمان دیگر این برنامه است. او از تبعیض و تحقیر در سربازی می‌گوید. اگرچه دوران آموزشی‌اش را در گروهان ِ معاف از رزم گذرانده، اما همچنان از سربازی به عنوان تجربه خوشایند زندگی‌اش یاد نمی‌کند:
 
«تمام ۱۱ ماهی که در سربازی بودم، هر روز داستانی داشتم. سخت‌هایی تحقیر و تبعیض بود که همیشه می‌دیدم، بدرفتاری‌ای که نمی‌دانم ناشی از چه بود. دوره آموزشی را در گروهانی بود که معاف از رزم بود. انصافاً به نسبت بقیه با ما خوب رفتار می‌شد. این گروهان با ۶۰ نفر کارش را آغاز کرد و با ۲۰ نفر به پایان برد. به خاطر اینکه در همان دوره آموزشی نزدیک به ۴۰ نفر معاف شدند، دوباره اقدام کردند و در پروسه خدمت معاف شدند. خودم هم بعد از نزدیک به دو ماه آموزشی و ۹ ماه خدمت در یگان، معاف شدم. مشکلی که معاف از رزم شدم هم جراحی روی زانویم بود. اما اصرار می‌کردند که باید رژه بروی و هر وقت رژه می‌رفتم، احساس می‌کردم پیچ داخل زانویم در حال بیرو پریدن است.»
 
جمشید می‌گوید جوانان مجبور به انتخاب سربازی هستند و اگر اجبار نباشد، انتخابی در کار نیست. او از مشکلات جمسانی‌ای می‌گوید که در دوران سربازی برایش اتفاق افتاده است:
 
«آنجا می‌گفتند ما اینجا کسی را به زور نیاورده‌ایم. اما تمام کسانی که به سربازی می‌آیند به خاطر محدودیت‌هایی که برای‌شان به وجود می‌آید، می‌آیند. می‌آیند که پاسپورت بگیرند، مدرک دانشگاه بگیرند. آن آدم به سربازها می‌گفت مثلاً که برو سماور را بیاور. این پسر نمی‌دانست اصلاً سماور کجاست، می‌رفت و بر می‌گشت و بعد با ادبیاتی که اجازه نمی‌دادند بپرسی کجاست. می‌رفت و می‌گفت پیدا نکردم، ندیدم. علناً همان روز اول این را دیدم که برگشت گفت چقدر پول دادی لیسانس گرفتی، توی کله‌ات چیست؟ صحبت‌های بی‌خود و مسخره‌ای که نمی‌فهمیدم چه دلیلی دارد که با یک نفر این طور صحبت کرد. همان روز اول در یگان ما را به اثاث‌کشی بردند و این اثاث‌کشی سه روز ادامه داشت و واقعاً غیرانسانی بود. من به آنها گفتم که پلاتین در پا دارم ولی گفتند بردار چیزی نیست، و آن اثاث‌کشی باعث شد من دچار پارگی فتق شوم. یک بار در بیمارستان بسیار بسیار افتضاح نیروی انتظامی جراحی کردم که با آن وضع فاجعه‌آمیز اتاق عمل جواب نداد. دفعه دوم که دیدند نیاز به جراحی دارم، مرا معاف کردند. حتی هیچ‌کس به من حقوقم را نمی‌گفتم که می‌توانم اینجا از کسی شکایت کنم. همان آسیب جسمی باعث شد نه یک بار که سه بار جراحی کردم.»
 
مرتضی هم از آسیب‌های مشابه خاطراتی دارد:
 
«بچه‌هایی بودند که در جاهایی که نباید از آنها استفاده کرده بودند. بدن آنها آسیب دیده بود و برای درمان پیگیری نکرده بودند. یکی از دوستان خود من بود که لیسانس مکانیک بود اگر اشتباه نکنم، تحصیل کرده بود و برای حمل بار از او استفاده کرده بودند و آسیب دید و جراحی شد و خیلی هم در مرکزی که در آن خدمت می‌کردیم، هزینه‌هایش پیگیری نشد. در اکثریت خدمت به جز دو مأموریت که به کلانتری‌ها رفتیم، مأموریت ۱۰ روزه‌ای که در عید نوروز در کلانتری داشتم و مأموریت سه روزه دیگری که برای انتخابات مجلس، در خود پادگان می‌توانم بگویم که بیش از ۹۰ درصد کار خدماتی بود و فقط یک سری پست‌های نظامی بود که اسلحه دست ما می‌دادند و باید پست نگهبانی می‌دادیم. فکر کنم احساس بطالت بزرگترین آزاری است که سربازها می‌بینند.»
 
اما سربازی آن‌طور که از نامش برمی‌آید، خدمتی‌است عموماً نظامی. قرار است نیروی انسانی تحت آموزش نظامی باشد و یاد بگیرد که چه‌گونه در زمان جنگ احتمالی دفاع کند.
 
باید پرسید که  نسبت ِ  شرکت در اثاث‌کشی یا حمل بار یا کارهای خدماتی دیگر، با آموزش‌های نظامی چیست؟
 
بهمن: «اتفاقاٌ جالب است برایم که ما به خدمت نظامی رفتیم اما اصلاً نمی‌دیدیم ماهیت نظامی قضیه آنچنان پررنگ باشد.»
 
مرتضی می‌گوید موضوع فقط تکمیل فهرست آماری است. او معتقد است هیچ مهارتی در دوران سربازی به دست نیاورده:
 
«به هیچ عنوان به نظر من این آموزش‌ها کافی نبود و آموزش‌هایی که من دیدم، آموزش‌های حرفه‌ای نبود. خیلی راحت بگویم انگار که می‌خواهند آماری پر شود که هر سرباز مثلاً ۱۰ گلوله شلیک کرده و فلان اسلحه را دست گرفته. وگرنه اینکه خیلی دقت شود که آیا سرباز حتماً یاد گرفته یا نه، اصلاً این طور نبود. حالا نمی‌دانم به خاطر هزینه‌های بالای آموزش نظامی است یا چیزی دیگر.»
 
جمشید کمی فراتر می‌رود و از مشکلات حقوقی هم می‌گوید. جمشید می گوید حتی آموزش‌های تئوریکی که در دوران آموزشی به سربازان داده می‌شود عملاً در باقیمانده دوران سربازی هم اعمال نمی‌شود.
 
«در آموزشی به ما می‌گفتند بیش از ۹۰ درصد از زندانیان نیروهای مسلح سربازها هستند. لااقل فرمانده ما که آدم منصفی بود و دلش برای ما می‌سوخت تأکید می‌کرد که اگر فرماند شما کاری را به شما محول کرد که احساس کردید ممکن است برای شما دردسرساز شود، انجام ندهید، نهایتاً چهار روز، پنج روز، ۱۰ روز اضافه خدمت می‌خورید، بهتر از این است که تیر را شلیک کنید، به کسی بخورد و بعد داستان درست شود. سه جلسه به ما آموزش کمک‌های اولیه دادند و بالغ بر ۲۰ جلسه ما احکام داشتیم. یک آخوند می‌آمد و راجع به احکام و طهارت صحبت می‌کرد. راجع به وضو، غسل. فیلم می‌گذاشتند، اصلاً فیلم شده بود دیگر، می‌خوابیدیم. ولی یک جلسه یک نفر نیامد راجع به بند آوردن خون‌ریزی، یا احیا و سی پی آر به سربازها آموزش دهد.»
 
جمشید از حال و روز روحی برخی سربازان: 
 
«افسر نگهبان ما جایی که در آن سربازی می‌کردم، زنگ زد و گفت که از یکی از خوابگاه‌های یگان‌ها زنگ زده‌اند و گفته‌اند که سربازی که در قسمت پایین برجک نگهبانی شماست، حالش بد است. برو ببین چه شده. رفتم دیدم گریه کرده، که از یکی از پنجره‌ها دیده بودند و خبر داده بودند. با او که صحبت کردم، دیدم میل شدیدی به خودکشی دارد. یکی اسلحه پر دستش بود، گریه کرده بود و می‌گفت یک گلوله به خودم بزنم و راحت شوم. مشکلش هم شرایط جسمی پدرش بود که زمین‌گیر شده بود و کسی نبود که خرجی آنها را تأمین کند. نمی‌گذاشتند در روزهای استراحت نگهبانی به سر کار برود. تا ظهر نگهش می‌داشتند. صاحب کارش اخراجش کرده بود. خواستم اسلحه را از او بگیرم، نداد. با با تلفنی که در برجک بود زنگ زدم به فردی که به من زنگ زده بود که قربان این میل به خودکشی دارد، صحبت از خودکشی می‌کند و اسلحه پر به دست دارد، لطف کنید جایگزینش کنید. جوابی داد که الان که یادم می‌افتد حالم بد می‌شود. گفت بپرس که می‌تواند ۴۵ دقیقه دیگر طاقت بیاورد تا وقت نگهبانی‌اش تمام شود؟»
 
از مرتضی می‌پرسم، آیا خدمت سربازی دستاوردی برای او داشته؟ آیا یک سره بیهوده بوده یا اتفاقا پر از تجربیاتی که شاید به همان فرآیند مرد شدن که قدیمی‌ها می‌گفتند کمک می‌کند:
 
«دستاوردی که بخواهم عینی نام ببرم، نمی‌توانم بگویم اما یک سری تجربیات داشت. حتی می‌توانم بگویم که تا شش ماه اول خدمت برای من مفید بود. یک سری تجربیات برای من داشت، تجربه دور از خانواده زندگی کردن که من تحت شرایط تحصیل نصیبم نشده بود، یا سختی‌های فیزیکی که خودم را محک بزنم. به شناختی از خودم رسیدم، در  شرایط سخت زندگی‌ که داشتم، اما در مورد باقی‌اش می‌توانم بگویم که رسماً عمرم تلف شد و فقط من از زندگی افتادم.»
 
حذف اجبار و تکلف از خدمت سربازی در ایران، از نگاه مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی شاید بتواند رسیدن به هدف‌هایی مثل تخصص‌گرایی، کارآمدی، ارتقای منزلت اجتماعی سربازان و حتی صرفه‌جویی اقتصادی در نیروهای مسلح به دلیل استفاده از سربازان حرفه‌ای داوطلب در  قالب پیمان‌کاران ِ چند ساله را ممکن کند. با این حال سربازی در ایران اجباری‌است و همچنان قرار است از سربازان مرد بسازد.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

انتشار از:

کیانوش توکلی

تصویر

تصویر

تصویر

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید