رفتن به محتوای اصلی

مسخ مفاهیم در ادبیات سیاسی ایران
27.12.2013 - 19:03

«ما امروز شاهد مسخ مفاهیم در ادبیات سیاسی ایران هستیم» (استاد علیرضا آریا).

  عبارت فوق که استاد در  یکی از  سخنرانی های خود در جمع گروهی از دانشجویان دانشگاه مشهد به کار برد اگرچه اشارتی گذرا بود، نکته ای بسیار ژرف و گسترده در برداشت. با کمی اندیشه در آن پی بردم که حاکمان ایران در طول سی سال گذشته همواره کوشیده اند تا با لفاظی ها و بازی با واژگان زیبا و آراسته مردم را فریب دهند و در لوای این بازی مکارانه به اهداف و مقاصد نامشروع خود برسند و پایه های حکومت استبدادی خود را پا برجا نگه دارند. ناگفته پیداست که هر واژه و اصطلاحی علاوه بر صورت ظاهری و اسمی خود، مسمی و حقیقتی دارد که اگر در عالم واقع متحقق نگردد آن واژه و اصطلاح هیچ ارزش و اعتباری ندارد بلکه باطنی دروغین می یابد و غالبا عوام مردم که از علم کافی برخوردار نیستند را فریفته می سازد اما اقشار آگاه و روشنفکر مردم می فهمند که این واژگان تو خالی نمی توانند ضعف ها و کاستی های حکمرانان ظالم را بپوشانند و اثر حقیقی داشته باشند.  از سوی دیگر این تبدیل و تحریف در واژگان و مفاهیم که به حق، مسخ این واژگان و مفاهیم است، ستمی بزرگ و خیانتی آشکار به همین واژگان و مفاهیم است یعنی آن واژگان و مفاهیم را نیز لوث می کند و از وجاهت و هویت خود می اندازد.  برای آشکار شدن این حقیقت در فرهنگ و ادبیات سیاسی ایران که به تعبیر دقیق استاد فرزانه علیرضا آریا یک نوع «مسخ» است، به نمونه هایی از آن در فضای سیاسی حاکم بر جامعه و در زبان حاکمان و مدیران ایران اشاره می کنیم.

«عدالت» واژه ای مقدس است که انبیای الهی برای تحقق آن فرستاده شدند و بسیاری از بزرگان تاریخ برای رسیدن به آن خونشان ریخته شده است.  اما امروزه رژیم ایران برای بیان وضعیت کاملا ظالمانه فضای جامعه و توجیه اهداف و برنامه های کاملا غیر اصولی، احساسی و تبلیغاتی خود از این واژه مقدس به عنوان کلید واژه خود استفاده می کند در حالی که در جامعه ایران در هیچ حوزه ای نه در سیاست و اقتصاد و نه در سطح جامعه و فرهنگ و حقوق اجتماعی، هرگز اثری از عدالت دیده نمی شود.  پس چگونه می توان برای بیان وضعیت و حالت چنین حکومت و جامعه ای از واژه عدل و عدالت بهره برد؟!  به عنوان نمونه محمود احمدی نژاد در دوران سیاه ریاست جمهوری خود کوشید تا جایی که می تواند این واژه پاک را مانند دستمالی برای پاک کردن آلودگی های دولت خود استفاده کند و آن را ملوث و ناپاک گرداند.

«وحدت» از دیگر مفاهیم مسخ شده ای است که در ادبیات سیاسی ایران رواج دارد.  سیاستمداران ایرانی در حالی از وحدت ملی و انسجام اسلامی حرف می زنند که با اعمال و رفتار و سخنان خود پیوسته تفرقه و جدایی و تشتت میان گروه ها و جناح ها و حتی مذاهب را افزایش می دهند و مردم را با انحاء و اسم ها و خط کشی های مختلف روز به روز از هم جداتر می سازند.

«دموکراسی» یا «مردم سالاری» از دیگر مفاهیمی است که در ایران تنها اسمی مبهم از آن به چشم می خورد در حالی که ساختار مستبدانه حکومت ایران هیچ جایی برای حکومت مردم و سالار بودن آن ها باقی نمی گذارد و قانون ایران اقتضا می کند که حاکم و سالار، ولی فقیه باشد نه مردم!

و مانند این مفاهیم، مفاهیم بسیار دیگری نیز وجود دارد که رهبران حاکم بر ایران صرفا ظاهر آن را با باطنی متضاد و متعارض درآمیخته اند و آن را به خورد مردم می دهند.  مفاهیمی چون:  آزادی، پیشرفت، استقلال، برابری، مدیریت، اصلاح، دوستی و مودت، آبادانی و عمران، شایسته سالاری، قانون و قانون مداری، حاکمیت اسلام و ارزش ها، اخلاص و تقوا، انتخابات آزاد، امنیت اجتماعی و سیاسی، نشاط و شادابی جوانان، برنامه ریزی و استراتژی، علم و اخلاق، تعلیم و تربیت، رقابت سالم اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، مدیریت بحران، خدمت به مردم، دیپلماسی، حقوق بشر، رشد اقتصادی و سیاسی، احترام متقابل و...  توجه به کاربرد فراوان این مفاهیم در ادبیات سیاسی ایران توسط سیاستمداران و حاکمان و التفات به معنا و مفهوم این واژگان و مصداق و معادل بیرونی آن ها در جامعه، آشکار می سازد که امروز به تعبیر دقیق استادمان «مسخی» بر مفاهیم در ادبیات سیاسی ایران صورت گرفته است که این مهم، هوشیاری و روشنگری عالمان حقیقی و روشنفکران و دلسوزان را می طلبد.

یکی دیگر از سیاست های آلوده حاکمان و مسئولین دولت ایران سوء استفاده تبلیغاتی از این مفاهیم در جهت فرافکنی و توجیه و تأویل در بحران ها و فاجعه های مدیریتی در حوزه های مختلف اقتصاد سیاست و جامعه است. مصادره و سرقت علمی و ادبی و فرهنگی از منابع و مراجع بزرگ نیز از دیگر فریبکاری های مسئولین حکومتی در ایران است، بدین معنا که مفاهیم و مسائلی را که هیچ گونه فهم و درک درستی از آن ندارند صرفا جهت لفاظی و تبلیغات و ظاهرسازی با سرقت از کتب نویسندگان و تألیفات مؤلفین بدون اشاره و ارجاع به نویسنده و مؤلف، استعمال می کنند و خود را مبدع و واضع آن مفاهیم اعلام می نمایند و این کاری غیر اصولی و البته غیر اخلاقی و روشی نخ نماست. در این راستا می توان به سخنان عجیب و غریب محمود احمدی نژاد و  اظهار نظرهای جنجال برانگیز او و برخی اطرافیانش در حوزه مسائل اسلامی اشاره کرد که گرته برداری ناشیانه ای از برخی آثار  نویسندگان معاصر بدون اشاره و ارجاع بود.

در مجموع می توان گفت حاکمان ایران از آن جا که عمل قابل دفاع و دستاورد مناسبی در حوزه های مختلف اجتماعی، سیاسی و فرهنگی کشور ندارند، خود را ناچار می بینند که برای حفظ ظاهر از شیوه زبان بازی و عنصر تبلیغات و تلقینات بهره گیرند و طبیعتا لازمه چنین تدلیس و تلبیسی بهره گیری از واژگان و مفاهیم به ظاهر زیبا و شیرین است. اما چون تناسب و هماهنگی میان عمل و سخن آنان وجود ندارد یعنی مثلا در حالی از عدالت سخن می گویند که ظالم اند و در حالی به دنبال وحدت اند که تفرقه ایجاد می کنند و در حالی داعیه مردم سالاری دارند که مردم را با روش های استبدادی سرکوب می کنند، لذا این مفاهیم ارزش های خود را از دست می دهد و لوث و نابود می شود و دگرگون و مسخ می گردد و این در وهله اول ظلم به این ارزش ها و سپس ظلم به جامعه و مردم است که روشنفکران و علماء و فعالان فرهنگی و سیاسی باید با هوشیاری تناقض میان عمل و سخن این حاکمان را بر ملا سازند و آن ها را رسوا نمایند و پوستین گوسفند را از تن این گرگان بیرون سازند.  

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

لاله موذن

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.