مرگ جانفرسای شیرین فروتنی و آذر حق نظری
در روز میلاد، اولین روز، از هفته وحدت
یک روز تعطیلی و جشن و روز استراحت
شیرین و آذر بر سر کارند ز اول صبح
از روی ناچاری، نداری، نی با میل و رغبت
این ساختمان یکصد و هفده به جمهوریست
پشت سرش پاستوریانند، کاخ ریاست
در کارگاه غیر ایمن ناگهان آتش
هر کس به فکر جان خویش از مرگ و زین آفت
فریاد وا امداد و یاریشان بلند، اما
کو دادرس فریادرس کو یاری و الفت
آمد یکی آتش نشان تجهیزات ناقص
شد جان شیرین جوان بر فوت شد فرصت
دنبال شیرین آذر شصت ساله مان افتاد
آن شیرزن آن مادر با غیرت و همت
کشتار زین سان دلخراش از قشر زحمتکش
نی اول و نی آخرش هست این فلاکت
ما مانده ایم و این وسط تقصیرها از کیست
از شهرداری، کارفرما، من، مجلس و دولت
از عذرخواهی صد دریغ، استعفا و مستعفی
بر گمانم آنور مرز است، عامل و علت
شهرک میرزا (کارگرفلزکار)
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید